eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.7هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
384 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
شمع خموش ما را، از خانه بردند (2) تابوت مادرم را شبانه بردند (2)  ای لاله پرپر، مظلومه مادر(2) مــــدینه در نـوای اَمّن یُجیب است (2)   مادر به خانه برگرد، بابا غریب است(2)  ای لاله پرپر، مظلومه مادر(2) شهر مدینه دگر، زهـــــرا ندارد(2) باغی که گل ندارد، صفا ندارد (2)  ای لاله پرپر، مظلومه مادر(2)
مکالمه بین حضرت زهرا و حضرت زینب بود. خیلی بادل‌ها بازی می کنه😔 دخترم، ارثیه‌ی غربتِ مادر مال تو پر کشیدن مال من، این دو سه تا پر مال تو داغ من مال علی، داغ علی هم مال من حسنین و غم این دو تا برادر مال تو خطبه خونی، توی مسجد مدینه مال من خطبه خوندن، توی کوفه مثل حیدر مال تو خنده ی همسایه ها، تو راه کوچه مال من صدای هلهله و خنده ی لشگر مال تو این سه تا کفن، واسه من و علی و مجتبا زینبم، پیرهن حسین بی سر مال تو قصه ی میخ در و کشتن محسن مال من غصه ی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو بوسه های بی رمق؛ این دم آخر مال من بوسه های لب گودال برادر مال تو زخم بستر مال من، اشکای حیدر مال من یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر مال تو قتل و غارت مال تو، رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و می و ساغر مال تو شاعر: امیر عظیمی
پادشاهی کن.mp3
1.9M
  💥 پادشاهی کن! • اموالم رو کجا خرج کنم؟ • استعدادم رو پای چه کاری بذارم؟ • وقتم رو به چه چیزی اختصاص بدم؟ ☜ که بالاترین سود نصیبم بشه؟ منبع: مجموعه مهندسی آرزوها
🐣قصه "حدیث کسا" با زبان کودکانه و شعر گونه:🐣 1397/1/6 11:18نویسنده : وحید پرهام33,820 بازدیداشتراک گذاری (مطالبی که داخل گیومه هست به حالت شعر خوانده میشه وبقیه مطالب به حالت قصه) "یه روز حضرت زهرا(س)🌹 مادر ما بچه ها که خیلی مهربونه😍 تنها بود و نشسته بود تو خونه" که یهوی دیدن تق و تق و تق در میزنن, حضرت زهرا (س) فرمودن: "کیه کیه که پشت در, در میزنه به خونه امام علی (ع) سر میزنه" اون کسی که پشت در بود فرمود: "منم منم پیامبر (ص)🌻 که اومدم پشت در سلام بر دخترم🌹 فاطمه اطهرم" حضرت زهرا (س) جواب سلام پدر رو دادن و گفتن بفرمایید تو. بچه ها پیامبر بابای حضرت زهرا (س)بودن. پیامبر فرمودن: "ای دختر عزیزم🌺 مریضم و مریضم یدونه عبا میاری که رو سرم بذاری" حضرت زهرا هم رفتن و یدونه عبا که مثل پتو بود اوردن و روی پیامبر انداختن, بچه ها عبا یه پارچه بزرگه که عرب ها روی دوششون می انداختن, مثل همین چیزی که روحانی ها رو دوششون می اندازن. بچه ها اگر گفتید اسم عباشون چی بود? کسا بود و کسا بود. 💐( بعد از یکی دو بار تکرار این بیت, به بچه ها بگید هر جای قصه پرسیدم "اسم عباشون چی بود" باید بپرید بالا و بگید "کسا بود و کسا بود") یه کمی گذشت که حضرت زهرا (س) دیدن دوباره تق و تق و تق در میزنن. "کیه کیه که پشت در, در میزنه به خونه امام علی سر میزنه" "کی بود? امام حسن (ع)🌼 سرور هر مرد و زن" بچه ها امام حسن که پسر حضرت زهرا اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن. ایشون فرمودن: "سلام مامان خوبم مامان مهربونم"❤️ حضرت زهرا هم در جواب گفتن: "سلام نور دو چشمم سلام میوه قلبم"💖 امام حسن فرمودن: "چه بوی خوبی میاد بوی پیامبر میاد? این بویی که پیچیده توی خونه شبیه بوی عطر بابا بزرگ خوب و مهربونه" بچه ها پیامبر, پدر بزرگ امام حسن بود, حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسن دادن. 💐"اسم عباشون چی بود کسا بود و کسا بود" امام حسن رفتن پیش پیامبر گفتن: "سلام ای مهربونم💙 بابا بزرگ خوبم اجازه می دید منم زیر عباتون بشینم و بمونم" پیامبر هم اجازه دادن و امام حسنم رفتن زیر عبا 💐" اسم عباشون چی بود? کسا بود و کسا بود" یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن: "کیه کیه که پشت در, در میزنه به خونه امام علی سر میزنه" "کی بود? امام حسین(ع)🌸 عزیز و نور دو عین" بچه ها امام حسین هم که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن. ایشون فرمودن: "سلام مامان خوبم❤️ مامان مهربونم" حضرت زهرا هم در جواب گفتن: "سلام نور دو چشمم سلام میوه قلبم"💖 امام حسین فرمودن: "چه بوی خوبی میاد بوی پیامبر میاد? این بویی که پیچیده توی خونه شبیه بوی عطر💐 بابا بزرگ خوب و مهربونه"
برای مادران محترم دارم 🎧 علیرضا  پناهیان: کساء را بخوانید و ترجمۀ فارسی آن را به عنوان قصّه به فرزندان خود یاد بدهید. بچه‌ها قصّه‌های بدون تنش و درگیری را دوست دارند. قصّۀ حدیث کساء را برای بچه‌های خودتان بخوانید و تجربه کنید. اینجاست که بچه‌ها دوست دارند همان قصه‌های قبلی را دوباره برای آنها تکرار کنید، چون با آن اُنس پیدا می‌کنند. حدیث کساء حادثۀ تلخی ندارد که بچه بدش بیاید، ضمن اینکه در این قصه خانواده وجود دارد، خصوصاً که محور داستان هم پدربزرگ خانواده است و بچه‌ها به لحاظ روانشناسی این را دوست دارند. داستان سرشار از لطف، زیبایی، صفا و صمیمیت است و خواندش هم خیلی سفارش شده است. این بچه بزرگ شد، اگر به او بگویید که امام حسین(ع) مظلوم واقع شده، غم دلش را خواهد گرفت و ارتباط قشنگی ایجاد خواهد کرد. البته دقت کنید که از همان کودکی نباید بچه‌ها را با غم‌های اهل‌بیت(ع) آشنا کنید، بلکه با حدیث کساء آشنا کنید که سراسر شادی و محبت و صمیمیت است. باید در همۀ خانه‌ها قصه‌ها و اشعار مختلفی با موضوع حدیث کساء برای بچه‌ها وجود داشته باشد که مادرها برای بچه‌های خود بخوانند "حدیث کسا" با زبان کودکانه و شعر گونه: (مطالبی که داخل گیومه هست به حالت شعر خوانده میشه وبقیه مطالب به حالت قصه) "یه روز حضرت زهرا(س) مادر ما بچه ها که خیلی مهربونه تنها بود و نشسته بود تو خونه" که یهوی دیدن تق و تق و تق در میزنن, حضرت زهرا (س) فرمودن: "کیه کیه که پشت در, در میزنه به خونه امام علی (ع) سر میزنه" اون کسی که پشت در بود فرمود: "منم منم پیامبر (ص) که اومدم پشت در سلام بر دخترم فاطمه اطهرم" حضرت زهرا (س) جواب سلام پدر رو دادن و گفتن بفرمایید تو, بچه ها پیامبر بابای حضرت زهرا بودن. پیامبر فرمودن: "ای دختر عزیزم مریضم و مریضم یدونه عبا میاری که رو سرم بذاری" حضرت زهرا هم رفتن و یدونه عبا که مثل پتو بود اوردن و روی پیامبر انداختن, بچه ها عبا یه پارچه بزرگه که عرب ها روی دوششون می انداختن, مثل همین چیزی که روحانی ها رو دوششون می اندازن. بچه ها اگر گفتید اسم عباشون چی بود? کسا بود و کسا بود. ( بعد از یکی دو بار تکرار این بیت, به بچه ها بگید هر جای قصه پرسیدم "اسم عباشون چی بود" باید بپرید بالا و بگید "کسا بود و کسا بود") یه کمی گذشت که حضرت زهرا (س) دیدن دوباره تق و تق و تق در میزنن. "کیه کیه که پشت در, در میزنه به خونه امام علی سر میزنه" "کی بود? امام حسن (ع) سرور هر مرد و زن" بچه ها امام حسن که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن. ایشون فرمودن: "سلام مامان خوبم مامان مهربونم" حضرت زهرا هم در جواب گفتن: "سلام نور دو چشمم سلام میوه قلبم" امام حسن فرمودن: "چه بوی خوبی میاد بوی پیامبر میاد? این بویی که پیچیده توی خونه شبیه بوی عطر بابا بزرگ خوب و مهربونه" بچه ها پیامبر, پدر بزرگ امام حسن بود, حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسن دادن. "اسم عباشون چی بود کسا بود و کسا بود" امام حسن رفتن پیش پیامبر  گفتن: "سلام ای مهربونم بابا بزرگ خوبم اجازه می دید منم زیر عباتون بشینم و بمونم" پیامبر هم اجازه دادن و امام حسنم رفتن زیر عبا " اسم عباشون چی بود? کسا بود و کسا بود" یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن: "کیه کیه که پشت در, در میزنه به خونه امام علی سر میزنه" "کی بود? امام حسین(ع) عزیز و نور دو عین" بچه ها امام حسین هم که پسر حضرت زهران اون موقع ها مثل شما کوچولو بودن. ایشون فرمودن: "سلام مامان خوبم مامان مهربونم" حضرت زهرا هم در جواب گفتن: "سلام نور دو چشمم سلام میوه قلبم" امام حسین فرمودن: "چه بوی خوبی میاد بوی پیامبر میاد? این بویی که پیچیده توی خونه شبیه بوی عطر بابا بزرگ خوب و مهربونه" حضرت زهرا در جواب گفتن بله, پیامبر اینجان و بعد جای پیامبر و عبا رو نشون امام حسین دادن. "اسم عباشون چی بود کسا بود و کسا بود" امام حسین رفتن پیش پیامبر  گفتن: "سلام ای مهربونم بابا بزرگ خوبم اجازه می دید منم زیر عباتون بشینم و بمونم" پیامبر هم اجازه دادن و امام حسینم رفتن زیر عبا " اسم عباشون چی بود? کسا بود و کسا بود" یکمی گذشت حضرت زهرا دیدن دوبار تق و تق و تق در میزنن. حضرت فرمودن: "کیه کیه که پشت در, در میزنه به خونه امام علی سر میزنه" "کی بود? امام علی(ع) وصی بعد از نبی(ص)" امام علی فرمودن: "سلام حضرت زهرا دختر رسول خدا" حضرت زهرا هم در جواب گفتن: "سلام امیر مومنین سلام امام اولین" بچه ها حضرت علی, همسر حضرت زهرا بودن, ایشون فرمودن: "بوی خوش پیامبر پر شده توی خونه آیا رسول خدا مهمون خونمونه?" زهرا فرمودن بله, و جای پیامبر و دو تا پسرای حضرت علی و عبا رو
حضرت زهرا (س) فرمودن: بله, و جای پیامبر و دو تا پسرای حضرت علی و عبا رو نشونشون دادن, بچه ها 💐"اسم عباشون چی بود کسا بود و کسا بود" حضرت علی رفتن پیش پیامبر و گفتن: "سلام رسول خدا اجازه می دید منم باشم با شما بشینم زیر عبا" پیامبر هم اجازه دادن و امام علی هم رفتن زیر عبا, تا الان کیا نشستن زیر عبا, چند نفر بودن ؟ 💐"اسم عباشون چی بود؟ کسا بود و کسا بود." "خب بچه ها به نظرتون دیگه کی مونده بود که بره بشینه زیر عبا پیش پیامبر خدا آفرین بانو حضرت زهرا"🌹 حضرت زهرا رفتن پیش پیامبر و دوباره سلام کردن و گفتن: "سلام رسول خدا اجازه می دید منم باشم با شما بشینم زیر عبا" پیامبر فرمودن: "سلام به تو دخترم💜 سلام پاره تنم بیا تو هم بشین کنار ماها تا که همه با هم بشیم پنج تن آل عبا" "بچه ها پنج تن آل عبا کیا بودن؟ پیامبر و امام علی💛 حضرت زهرا❤️ امام حسن و💙 امام حسین"💚 💐"اسم عباشون چی بود؟ کسا بود و کسا بود" بچه ها بعد پیامبر دو سر عبا رو گرفتن و دست راستشون رو به طرف آسمون بلند کردن و برای کسانی که زیر عبا بودن و همه کسانی که اون ها رو دوست دارن دعا کردن. 🌷تهیه شده در "گروه کودکانه شیعه کوچولو" التماس دعای فراوان
متن گریز حضرت زهرا در دعای ندبه ▪️▪️▪️▪️ به به چقدر لذت بخشه تو بهشت همسایه رسول خدا (ص) باشیم ! اونجا مثل پروانه دور پیامبر (ص) می گردیم چه نعمت و لذتی بالاتر از این ؟ چه لذت وخوشی بالاتر از این که در بهشت هر لحظه چهره ی نورانی رسول خدا (ص) رو نظاره گر باشیم ؟ همسایه ی رسول خدا بودن یعنی همسایه فاطمه (س) و علی (ع) و حسن وحسین (ع) بودن ، یعنی همسایه ی عباس (ع) و زینب (س) بودن یعنی همسایه اهل بیت (ع) بودن ، چرا که انبیاء و اهل بیت (ع) در بهشت همسایه ی رسول خدا (ص) هستند ، چقدر لذت بخشه هر لحظه اهل بیت (ع) رو کنارمون ببینیم اونجا راحت حسینو در کنارمون می بینیم ، اصلا"  لذت بهشت به دیدن چهره ی دلربای حسینه ! ولی آی مردم ! آی دوستداران رسول خدا (ص) یه سؤال برای من پیش اومده و اونهم اینه مگه میشه همسایه پیامبر (ص) بود و با هیزم و آتش در خانه ی دخترش فاطمه (س) رو آتش زد ؟ خدایا ! خیلی ها تو دنیا همسایه ی اهل بیت (ع) بودند خیلی ها همسایه ی علی (ع) و فاطمه (س) بودند ، خیلی ها از بچگی همسایه حسن و حسین (ع) بودند پس چرا جزء کسانی شدند که سیلی به صورت زهرا (س) زدند ؟ پس چرا پهلوی فاطمه (س) رو شکستند ؟ چرا تو گودال قتلگاه اون جور حق همسایگی رو بجا آوردند ؟ نه خدا باورم نمیشه مگه میشه همسایه ی حسین (ع) بود و سر از بدنش جدا کرد ؟ مگه میشه همسایه ی حسین (ع) بود و روی سینه ی حسین (ع) نشست ؟ خدایا ! منو به اونجایی نرسون که در برابر امامم بایستم من امروز اومدم با امام زمانم عهد ببندم با امام زمانم بیعت کنم ، این چه حرفهاییه که من دارم میشنوم ؟ آقا جان ! یابن الحسن ! شما نگاه به کسانی نکن که همسایه رسول خدا (ص) بودند و در خانه دخترش رو آتش زدند ! نگاه به اونهایی نکن که همسایه حسین (ع) بودند و زینبشو اسیر کردند ! نگاه به اونهایی نکن که زینبو تو بازار شام ، جلوی چشمان نامحرمان چرخوندند، نگاه به اون سنگ دلهایی نکن که تو بیابونا دنبال بچه های حسین (ع) می دویدند و گوشواره از گوش بچه های حسین (ع) می کشیدند ! به این مردم و عاشقان خودت نگاه کن که اومدند در خونه ات ! نگاه به این محبین خودت کن که قراره پروانه وار دورت بچرخند ! نگاه به ما شیعیانی کن که از درد فراغت داریم دق می کنیم ! یابن الحسن تو رو خدا ، خاطره ی تلخ بی وفایی مردم کوفه رو از ذهنت پاک کن ، این مردم مثل مردم کوفه نیستند که امامشونو به گودال قتلگاه بفرستند ! آخه قراره همه ی ما در رکاب شما باشیم ، قراره برات سربازی و غلامی کنیم ! آقا جان باور کن ما اون آدمهایی که خون به دل رسول خدا (ص) و علی (ع) کردند فرق داریم ! تو رو خدا دیگه بیا ! تو رو به مادرت فاطمهء زهرا (س) بیا ! خودم فدایی تو میشم ! خودم پدر و مادر و بچه هامو فدات میکنم ! خودم شبانه روز دورت میگردم ، تو رو به لبهای خشکیده ی علی اصغر (ع)  بیا ! بخدا مادرت انتظار قدمهات رو میکشه ! نذار بیشتر از این دشمنان ، ما رو سرزنش کنند ، نذار بیشتر از این بی صاحب باشیم ! نذار فکر کنند ما بی صاحب و بی اربابیم ! جان عمه سه ساله ات رقیه خاتون دیگه بیا !
کاربرد این روضه بسیار پرسوز (گریز دعای ندبه) و ناحیه مقدسه (زیارت ناحیه مقدسه) همه وقت... ❤️😭❤️ این الطالب بدم المقتول بکربلا... صاحب عزا کجایی، کی می شود بیایی در صبح آشنایی، ای جلوه خدایی در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت ای منتقم کجایی، گویم سرت سلامت یا امام زمان من نمیدونم کدوم مصیبت کربلا بیشتر دل شما رو می سوزونه ... اون چه مصیبتیه که در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایید؛ شب و روز در مصیبت جد غریبم حسین گریه می کنم، اگه اشک چشمام تمام بشه خون گریه می کنم... وقتی از امام سجاد(ع) سوال شد در کجای حادثه کربلا بیشتر به شما سخت گذشت، سه بار فرمود؛ الشام الشام الشام. امان از مصیبت اسارت عمه جان شما زینب... آه بمیرم، برای اون لحظه ای که امام حسین از اسب بر زمین افتاد... تا اون نامردها دیدند دیگه کار آقا تمومه، دیگه توان نداره، هلهله کردند... به سمت خیمه های اباعبدالله هجوم بردند... این زنان و کودکان بی پناه سر به بیابونها گذاشتند... امان از مصیبت اسارت اهل حرم... امان از تازیانه ... امان از زخم زبان و دشنام... ای حسین... حسین آرام جانم حسین روح و روانم دگر طاقت ندارم حسین بی تو نمانم حسین بی تو چه سازم... ************************************ منظر دلهای ماست کرب و بلای حسین مرغ دل ما زند پر به هوای حسین تشنه گه کربلا مهر و مدد زد به عشق جنت اعلای دل صحن و سرای حسین ملک سلیمان بود در نظرش بی بها هر که گدایی کند پیش گدای حسین بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پنجشنبه است یادی كنیم 🕯از مسافرانی که روزی 🌹در کنارمان بودند و اكنون 🕯فقط یاد و خاطرشان در 🌹دلمان باقیست با دعای خیر 🕯روحشان را شاد کنیم 🙏خدا تمام رفتگان شما عزیزان را بیامرزد
امام زمان(عج)- مناجات   چرا به خیمۀ سبزت مرا نمی خوانی  برای دیدن خود لایقم نمی دانی  تمام آرزویم بوده با تو باشم من  چرا درون دلم تا ابد نمی مانی  برای درک حضورت بگو چکار کنم  چگونه پیش تو آیم شبی به مهمانی  مرا گناه و معاصی ز چشم تو انداخت  بیا بیا که به این دردها تو درمانی  تمام عمرِ من اندر فراق یار گذشت  خدا کند که دهی بر دلم تو سامانی  جهان بدون حضورت چقدر پژمرده است  به قلب عالم امکان تو جان جانانی  تو را به جان همه عاشقان مجنونت  رها نما تو مرا از غم و پریشانی
narimani-68.mp3
11.32M
بند اول   عشق مادر و فرزندی یعنی همین که لبخندی بزنی به دعای تو دل بستم میدونی که چقدر هستم حسنی   هوای قلبم و داری منو تنها نمیزاری، مگه نه؟ حسین دوست دارم راستی خودت همینو میخواستی،مگه نه؟   مادر منو ببر به همون آسمونی که حسرت همه کبوتراس مادر میدونم هر جا که تو گریه کنی برا حسین، خونه‌ی نوکرهاس   بند دوم    به فدای تو ریحانه میخونم از تو جانانه، همه عمر به خدا چی از این بهتر، علی امام و من نوکر، همه عمر   مهربونی کَرَم داری توی دلم حرم داری، مگه نه ؟ وقتی کرببلا میری سراغمون رو میگیری، مگه نه ؟   مادر منو بخر مگه دلم از نگاه مادرانه ناامید میشه مادر میدونم هر کسی و که تو به فرزندی قبول کنی شهید می‌شه
1_1682448174.mp3
1.52M
‍ ‍ 🔵🎤مناجات با امام زمان 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 کجای روضه ایی، ای ماه بی نشون دستم بدامنت،یا صاحب الزمون دورت بگردمو، دوای دردمو برای تو ولی یه بار کاری نکردمو امشب برای تو، برا رضای تو اشک خجالت از گناهامو آوردمو آقای خوب من آقای خوب من یه بار نگام بکن، به جون مادرت جوونیمون فدا، اون چشمای ترت تو صاحب منی، میشه نگام کنی توی قنوت سحرت یه بار دعام کنی منم یه سر به زیر، دست منم بگیر کاشکی که از گناه خودت منو جدام کنی آقای خوب من آقای خوب من جز در خونتون، جایی نمی رمو آرزومه که من، برات بمیرمو روضه بخون برام، با اشک و سوز و آه از اون تنی که بردنش میون قتلگاه خنجر کشیدنو، حلقو بریدنو جلوی چشای خواهری که مونده بی پناه غریب مادرم غریب مادرم حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 *آثار مداحی کربلایی میلادباباجانپور
ام ابیها: من‌ِدربه‌درچه‌دری‌زنم‌زدرت اگرتوبرانی‌ام؟ تواگربه‌خانه‌نخوانی‌ام‌چه‌ثمرزمرثیه‌خوانی‌ام منم‌وبه‌گوشۀ‌مأمنت‌من‌وتوشه‌خوشه‌زخرمنت چوغبارم‌وروی‌دامنت‌تونشاندی‌ام‌نتکانی‌ام به‌حضوروخلوت‌من‌تویی‌همه‌فخروعزت‌من‌تویی توولیّ‌نعمت‌من‌تویی‌پی‌این‌وآن ندوانی ام به ره وفابنشان مرازمِی وَلابچشان مرا سوی‌باوری‌بکشان‌مراکه‌به‌داورت‌برسانی‌ام به‌نمازم‌اشک‌غمت‌وضونبرم‌نیازبه‌هیچ‌سو که‌مراتوبوده‌ای‌آبروچه‌به‌پیری‌ام‌چه‌جوانی‌ام توصداوسوزوگدازمن‌تونواوشوروحجازمن توبزن توزخمه‌به‌سازمن‌بکشان‌به‌جامه‌درانی‌ام به‌یقین‌مرازگمان‌رسان‌زخطرمرابه‌امان‌رسان نه‌مرابه‌نان‌که‌به‌آن‌رسان‌مگرازخودی‌برهانی‌ام نبوَدمرابه‌جزازتوکس‌همه‌عزتم‌زتوهست‌وبس زشمازدم‌همه‌دم‌نفس‌تومگوکه‌من‌زشمانی‌ام به فدای‌خشکی‌حنجرت‌سربی‌تنت‌تن‌بی‌سرت به‌نگاه‌آخرخواهرت نگهی به سوزنهانی ام منوبیدلی‌چه‌تمتعی‌چه‌ردیف‌وبحروتنازعی زکسی چومن‌چه‌توقعی‌چه‌به‌لفظهاچه‌معانی‌ام حق شور تو را روز ازل در سرم انداخت بر گردن من شال عزا مادرم انداخت روح پدرم شاد که با پاکی نیت بگرفت سر دوشم و آورد به هیئت مادر به خدا هیئتی از کودکی ام کرد بر تکیه و بر گریه به تو متکی ام کرد پیراهن مشکی به محرم به تنم بود عشقم همه بر نوحه و سینه زدنم بود هر چند که من رو سیَه و موی سپیدم یک دَم ز شما قطع نگردیده امیدم غسال! مریز آب، غمش شستشویم داد هر قطرهء اشک از غم او آبرویم داد وقتی که نَهم سر به لحد، چشم به راهم تا آن که بیایی کنی از لطف نگاهم ققنوس غم صلا زده لبیک یاحسین عشّاق را صدا زده لبیک یاحسین نقشی به هر کجا زده لبیک یاحسین بر پرچم عزا زده لبیک یاحسین آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است دمّامه آورید که داغ دمادم است احوال آسمان و زمین جمله در هم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین! ای روشن از تجلی تو آسمان من سرشار از محبت و عشقت جهان من ای عبد خانوادگیت خانمان من خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین معراج آیتی ز مقام و جلال تو قوسین شرح ابروی همچون هلال تو دیگر نیامده است و نیاید مثال تو فرمود مصطفی به بیان کمال تو، بر عرش کبریا زده لبیک یاحسین فطرس گواه میدهد آقایی تو را حر دیده است حسن پذیرایی تو را تاریخ شاهد است شکیبایی تو را زینب لوای غربت و تنهایی تو را در دشت کربلا زده لبیک یاحسین داغی که آب خواستنت بی جواب ماند، داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند، آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند، آن صحنه ای که از تو و بزم شراب ماند، آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین هر جا که روضه های تو برپاشود حسین بابی است که به کرببلا وا شود حسین دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست توحید با محبتت امضا شود حسین چشمی که گریه کرد برای عزای تو مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین آن کس که شد گدای تو آقای عالم است هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین هرجا گره به کار من افتاده از قدیم تنها گره گشای من آن جا شود حسین آیا شود چو جون غلام سیاه تو هنگام مرگ هر نفس ما شود: حسین... خوشم که شدم جلد بام حسین که هستم گرفتار دام حسین همه عمر من خرج نام حسین غلامم غلامم غلام حسین شدم پای حب الحسینم اسیر امیری حسین و نعم الامیر من از کودکی پرچم افراشتم علم پای این عشق برداشتم به دل بذر مهر علی کاشتم اگر مهر او را نمیداشتم حلالم نمیکرد مادر ز شیر امیری حسین و نعم الامیر در این کوی با سر نداری خوشم تو رادارم از هر نداری خوشم ندارم ولی در نداری خوشم تو دست از سرم بر نداری خوشم چه دارا شوم یا که باشم فقیر امیری حسین و نعم الامیر چنان شمع افروختم عشق را چو پروانه ها سوختم عشق را به شال عزا دوختم عشق را من از اسلم آموختم عشق را به این ذکر سیراب شد در کویر امیری حسین و نعم الامیر بسوزید در هرم بازار عشق بکوبید سر را به دیوار عشق هوالحق بگویید بر دار عشق به کرب وبلا میخورد کار عشق الا عشق ای خانه‌ی دلپذیر امیری حسین و نعم الامیر چراغی که روشن در این محفل است به خانه اگر بردی‌اش باطل است حرم خانه‌ی ماست نور دل است پس این فرش خانه‌م که ناقابل است اگر زندگی هم کنم بر حصیر امیری حسین و نعم الامیر نهایی ترین قصد سالک حسین که مملوک ماییم و مالک حسین شده قبله گاه ملایک حسین که داریم ما یک خدا یک حسین به کرب وبلا ختم شد هر مسیر امیری حسین و نعم الامیر پر از عزتی و شکوهی حسین تو صبوح
Mehdi Rasouli - Bavar.mp3
7.14M
نفسای تو به شمارش افتاده میبینی علی رو به خواهش افتاده تو برای همه گره گشا بودی همدم تو گره به کارش افتاده بـاور بکنم یا نکنم عزم سفر کردی بـاور بکنم یا نکنم محاله برگردی باور بکنی یا نکنی من بی تو میمیرم بـاور بکنم یا نکنم همینه تقدیرم برو راضی ام عزیزم به رضات برو اشکامو بریزم پشت پات الوداع یا زهرا … میشه خواهش کنم بهار من باشی میـشه باز مثل کوه کنار من باشی میشه خواهش کنم تنها نری زهرا بی قرارم میشه قرار من باشی خواهش بکنم یا نکنم دلت به موندن نیست خواهش بکنم یا نکنم رمق به اون تن نیست خواهـش بکنی یا نکنی ابرمو میبارم خواهش بکنم یا نکنم میری کس و کارم زندگی بدون تو سخته برام دنیا رو بدون زهرا نمیخوام الوداع یا زهرا به فکر من نباش با درد جانکاهت میسوزه قلب من با هُرم هر آهت شبای بعد تو سیاه و تاریکه برو مهتاب من خدا به همراهت گرچه ندارم تاب غم تورو عزیز من حالا که دلت با رفتنه برو عزیز من دنیامون اگرچه پر بود از روزای بی تکرار حالا که دلت با رفتنه نمیکنم اصرار غماتو بذار روی دوش علی خداحافظ ای کفن پوش علی باور بکنم یا نکنم عزم سفر کردی
4_5807607103514216959.m4a
4.82M
‍ داغ همسر مناسب برای مجلس ختم همسر خدایا همسرم را دادم ازدست پناه و یاورم را دادم از دست فلک اخر مرا بی خانمان کرد همه بال و پرم را دادم ازدست صفا درخانه ما نیست دیگر بهار دیگرم را دادم از دست خزان شد لاله عشق و امیدم گل نیلوفرم را دادم از دست تمام هستی من همسرم بود خدا تاج سرم را دادم از دست بیا ساقی شکسته ساغر من می وهم ساغرم را دادم از دست چرا ازدل ننالم تا قیامت عزیز و دلبرم را دادم از دست نبود این داغ هر گز با ور من تمام باورم را دادم از دست بنال ای دخترم مادر نداری زکف عزو فرم را دادم از دست بیا با یکدیگر چون نی بنالیم که روح پیکرم را دادم از دست زغصه جانم امد بر لب ایوای یگانه گوهرم را دادم از دست اجرای سبک مداح پیرزاده اواز دشتی
h2: اشعار ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س) – محمد بیابانی   ای آسمان ببار فقط بی امان ببار بر باغبان باغ گرفته خزان ببار   اصلا بیا و بر سر حیدر خراب شو یا نه، به قبر خاکی این بی نشان ببار   در بین شعله ها که به یاری نیامدی حالا به آتش دل غربت فشان ببار   درمان نمی شود تن زخمش به راحتی آرام تر به پیکر این ارغوان ببار   وقتی دم مزار تو از پا نشسته ام یعنی نشسته است درختان شان به بار   در این سه ماه من به شکستت گریستم حالا تو بر شکستن این قد کمان ببار   بر اشک های بی کسی ام باز گریه کن با ناله یتیمی طفلانمان ببار   بر بستری گُلین، رد خون، گوشواره، در بر خاطرات مانده در آن آشیان ببار   از ظلم مردمان دیاری که داشتم از دست رفت دار و نداری که داشتم   نه سال با تو بودم و یک عمر با نبی یادش به خیر ایل و تباری که داشتم   نه سال با تو آب در این دل تکان نخورد رفتی و رفت با تو قراری که داشتم   قدت شکست جای امامت مرا ببخش افتاد روی دوش تو باری که داشتم   پامال گرگ های خزانی شهر شد در پشت درب خانه بهاری که داشتم   دیدم تو را زدند ولی آن میان مرا شرمندۀ تو کرد حصاری که داشتم   من فکر می کنم که همان بازوی کبود از من گرفت فاطمه! یاری که داشتم   امروز تازه در پی تشیع آمدند آتش زدند بر دل زاری که داشتم   یک روز پا به کرب و بلا باز می کند از هیزم مدینه شراری که داشتم   محمد بیابانی
h2: اشعار ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س) –  سید محمد جوادی   تو گفته ای که بیا نیمه شب قرار، اینجا کنار پهلوی زخمی، سر مزار، اینجا   من آمدم سر قبرت نشد دلم آرام که خواب رفته ای ای قلب بیقرار، اینجا   خدا کند ز مزارت بنفشه ای بدمد که رنگ و روی تو دارد گل بهار، اینجا   از آن دو چشم کبودت مرا تماشا کن عصای دست علی هست ذوالفقار، اینجا   چگونه پای نلرزد کنار این تربت ز من گرفته تو را دست روزگار، اینجا   چگونه پای گذارم به خانه ی بی تو چرا به سینه نکوبم سر مزار، اینج ا   نشسته اخترت امشب به انتظار، آنجا نشسته ام سر قبرت به انتظار، اینجا   رسیده صبح بیا تا به خانه برگردیم به کودکان دل من مزن شرار، اینجا   سید محمد جوادی
h2: اشعار ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س) –  علی اکبر لطیفیان   نام زهرا شنید و طوفان شد رنگ پیشانی اش نمایان شد   اینکه دستار حیدری بسته است ذوالفقار دلاوری بسته است   به چه کار آمده چه سر دارد اینکه شمشیر بر کمر دارد   کس جلودار او نمی گردد هیچ کس روبرو نمی گردد   غرش حیدر است طوفان است عرق غیرت است باران نیست   در ظهور آمده وقار علی قد علم کرده ذوالفقار علی   از ردیف عجائب است این مرد اسد الله غالب است این مرد   همه در اضطراب و سر درگم شیر شوریده بود،بر مردم   بیشه درمانده از هیاهویش فاتح خیبر است،بازویش   نفس از سینه ها نمی آید غیرضجه، صدا نمی آید   داد می زد سر تمامی شهر یر سر بغض بی مرامی شهر   خاک اینجاست قبله گاه خدا کعبه مخفی من است اینجا   به خداوند بی مثال واحد آهنی گر بر این زمین برسد   لب تیغ من و دمار شما وای بر حال و روزگار شما   آنقدر می کشم در اینجا تا خون بگیرد تمام صحرا را   از من خونجگر چه می خواهید داغ از این بیشتر چه می خواهید   یار نه ساله مرا کشتید حضرت لاله مرا کشتید   فاطمه از شما که خیر ندید نود و پنج روز درد کشید   ناله می زد برای درد کمر ناله میزد برای درد کمر   تازه از این مدینه راحت شد تازه از زخم سینه راحت شد   این بقیع است باغ و گلشن من حق زهراست روی گردن من   علی اکبر لطیفیان برگرفته از وبلاگ تیشه های اشک   ***************
هر شب جمعه بیاید فاطمه در کربلا زائر کوی حسین گردد به اشک و گریه ها واحسینا واحسین💚 هر شب جمعه بیاید با دوصد شور و نوا یاد اکبر گریه دارد در حرم پایین پا واحسینا واحسین💚 سوزد و ناله زند یاد رباب و اصغرش یادآن لحظه که تیر کین خوردبرحنجرش واحسینا واحسین💚 هر شب جمعه بیاید درکنارعلقمه گریه دارد بهر عباس علی با زمزمه واحسینا واحسین 💚 هر شب جمعه بیاید فاطمه در قتلگه سوزد و ناله زند اندر کنار خیمه گه وا حسینا وا حسین💚 هرشب جمعه بیاد سوزاشک زینب است یاداشک زینبش درقتلگه جان برلب است واحسیناواحسین💚 هر شب جمعه بگرید یاد شاه سر جدا یاد جسم غرق خون وسر بروی نیزه ها واحسینا واحسین💚 خدادادی
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷 «حاج قاسم»یادشیرینش بخیر خـــاطـرات بـرگ زَرّینـش بخـیر ای به قربان دل شـیدایی اش شد شهادت قله ی زیبایی اش «حاج قاسم»جایش این دنیانبود چون در این دنیا برایش جانبود لحظه ای که طعمه ی شیادشد چون پرستو از قفس آزاد شـد بهر تجدید قوا شد سوی نـور تـا که بـرگـردد به هنگام ظهور «حضرت مهد» بـر او کرده نـظر تا شود از«سیصدو سیزده» نفر مـرگ او آغـاز زنـدگــانی اسـت مکتب او پاک وجاودانی است غیر «رهبر» که به او دلباخته «حاج قـاسم» را کسی نشناخته اِربَـاً اِربـا شـد سبکـتر پر کشد پَـر بسـوی خـانه ی دلبـر کِشـد «حاج قـاسم»داشت بس رنگ خدا شـد مدال افتخارش «جان فدا» آن است جان وسر دهد چون«سلیمانی» دلش را پـر دهـد یعنی که پاک و بی ریا پـای تـا سـر محـو در عشـق خـدا یعــنی فــداییِ امــام در مسیرش بـا«ولایـت» مستدام یعنی«سلیمانی»شدن عـاشقـانه در خــدا فــانـی شـدن یعنـی چهل سال انتظار بـا شهـادت رفتـن انـدر کـوی یـار یعنـی تَعَبُّـد بنـدگـی چـون«سلیمانی» شدن در زندگی درخون خودرقصیدن است غیر ازخدا بُبریدن است بـا عزت وبا شوق وشور هـر کجـا درد است می یابد حضور یعنی کـه با مردم شدن خـود نـدیدن بین آنـان گم شـدن یعنی که سرباز وطن اربــاً اربــا پــاره پـاره در کفـن یعنی یتیمان را پدر هـر دم از احوال آنـان بـا خبـر یعنی «ولایت»بـاوری بـا دل و جـان در مسیـر«رهبری» یعنـی کـه سرباز«ولی» چـون «سلیمـانی» جـانبـاز«ولـی» نـاله زد بـس در عـزای فـاطمـه گشته بـرای فاطمه حاج قاسم چـون طلای ناب بود بهــر دیـدار خـدا بـی تـاب بـود باید همچون«حاج قاسم»مست بود بــه خـدا و اهل بیت پیـوست بــود بـاید همچـون«حـاج قاسم»پاک شد در اطـاعت از «ولی» بی بـاک شـد عـاقبـت بخیـر گـر خـواهی شـوی بـا «ولایت» بـاید ایـن ره را رَوی در خـدا«مـداح» اگـر فـانی شوی همچـون«سلیمانی»شوی 🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمینه، لا تخف لا تحزن.m4a
1.92M
زمینه امام حسین علیه السلام با مضامین مناجاتی می خورم غم روضه تو عشقه پرچم روضه تو دوست دارم خدایی آقا بیشتر از همه روضه تو بهت قول می دم توو این سختیا نمیشم ازت تا ابد من جدا تو هم ساعتی که همسایه ها می گیرن زیر تابوتم رو بیا وقتی که بندای/کفنو می بندن ساعتی که راه/دهنو می بندن تو بیا کنارمو بهم بگو لا تخف لا تحزن لا تخف لا تحزن نوکریت برام عزته خونه ی دلم هیئته بهترین شب زندگیم یا حسین شب روضته توی روضه و توو تاریکیاش شده گریه واسه تو کارم آقا تو هم قول بده به این نوکرت توو تاریکی قبرم آقا بیا ساعتی که توو قبر/هی تکونم میدن وقتی که تلقینو/واسه من می خونن توی گوش من فقط یه بار بگو لا تخف، لا تحزن لا تخف لا تحزن زندگیم حسین جان فدات جون میدم برا کربلات عشقمه همین که دارم پیر میشم پای روضه هات بدون تو و همین روضه ها جهنم میشه زندگی واسمون کنار تو ام آقا تا ته اش تو هم تا ته خط کنارم بمون وقتی که سنگای/لحدُ می ذارن وقتی که می مونم/بی کس و تنها من توی اوج بی کسی صدام بزن لا تخف لا تحزن لا تخف لا تحزن وحید محمدی ۱۷ آبان ۱۴٠۱
. |⇦•شب بود وچشم خفتگان... سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج ●━━━━━━─────── "اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ" شب بود وچشم خفتگان در خواب خوش بود بيدار مردي اشک چشمش آب خوش بود در بي کَسي تنها امیدش را داده از دست نخل و نهالِ نارسش را داده از دست در خاک پنهان کرده خونين لاله اش را آزرده جسمِ يار هجده ساله اش را اشکش به رُخ چون اَنجم از افلاک ميريخت بر پيکر تنها عزیزش خاک ميرخت گويي که مرگِ يار را باور نمي داشت از خاکِ قبر همسرش سر بر نمي داشت می رفت کم کم گُم شود در آسمان ماه چون عُمر يارش عُمر شب را ديد کوتاه بوسيد در دريايِ اشکِ ديده گِل را برداشت صورت از زمين بگذاشت دل را *دید شب داره به آخر میرسه، به زحمت از کنارِ قبر فاطمه برخواست، دست و دامنش رو از خاکِ قبرِ فاطمه تکان داد، صدا زد: زهرا جان! "فَإِنْ أَنْصَرِف فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ" یعنی زهرا اگه دارم میرم از روی خستگی نیست، قبرت باید مخفی بمانه* بگذاشت جانش را در آن صحرا شبانه با پيکرِ بي جان روان شد سوي خانه آن خانه اي کز دود آهش بُد سيه پوش در آن چراغ عُمر يارش گشت خاموش آنجا که خاکش را به خون آغشته بودند هم آرزو هم شاديش را کُشته بودند آنجا که جز غمهاي عالم را نميديد در هر طرف ميگشت زهرا را نميديد صبح آمد وشب خفتگان جَستند از جا آماده بعد از دفن بر تشييع زهرا در بین ره مقداد آن پیر جوانمرد همچون علی در غیرت و مردانگی مَرد فریاد زد کی چشم دلهاتان همه کور در ظلمت شب دفن شد آن آیت نور *دیشب علی بدنِ فاطمه اش رو غریبانه برداشت، دفن کرد...* او بود از جمع شما بیزار بیزار او دید از خیلِ شما آزار آزار *آی نانجیبا! تا تونستید زهرا رو اذیتش کردید، جسارت کردید، حالا برا تشییعِ جنازه اش اومدید؟* ثانی دوباره زخم مولا را نمک زد مقداد را چون بانویش زهرا کتک زد *مقداد روی زمین افتاد، شروع کرد گریه کردن، گفتن: مقداد! تو مردِ جنگی، پهلوانی، چرا با یک سیلی خوردن گریه میکنی؟ مقداد فرمود: برا خودم گریه نمی کنم، برا اون خانومی گریه می کنم که از این نانجیب سیلی خورده، عجب دستِ سنگینی داره...* خون بر دلِ زار امیرالمؤمنین شد زیرا غلامِ پیر او نقش زمین شد حاج غلامرضا سازگار *امیرالمومنین تو خونه نشسته، اومدن گفتن: یاعلی! چرا نشسته ای؟ میخوان قبر فاطمه رو نبش کنند، به بدنِ فاطمه ات نماز بخونن، خدا میدونه این خبر با دلِ علیِ مرتضی چه کرد، پارچه ای که توی جنگ به سر می بست، به سرِ مبارکش بست، شمشیرِ برهنه برداشت، مثل شیرِ غضبناک اومد، گریبانِ دومی رو گرفت زمین زد، نوشتن چیزی نمونده بود جان از بدنِ نحسش بیرون بیاد، علی فرمود: چه کنم مأمورِ به صبرم، رهاش کرد، فرمود: اگه دست به یکی از این صورتِ قبرها بزنید، زمین رو از خونِ شما رنگین میکنم، دیدن این علی، علیِ میدانِ بدرِ، علیِ میدانِ اُحُدِ، علیِ امروز، علیِ خیبر گشاست، دیگه اون آقایی نیست که مقابل چشمش فاطمه اش رو بزنن، دستش بسته باشه چیزی نگه... همه برگشتن و رفتن، علی از دور یه نگاه به قبرِ فاطمه اش انداخت، فاطمه جان! علی زنده باشِ و به قبرت هم جسارت کنند؟ نه! آی حسینیا! امروز شماها بگید: علی جان! نتونستید ببینی یه عده جسارت کنند به قبرِ فاطمه ات، حق هم همین بود آقا! اما کجا بودی کربلا؟ حُسینت رو کُشتن، بعد از شهادتش به بدنش هم جسارت کردن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی" با سُمِ اسبان بدنش رو پایمال کردند. ای حسین!... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
roze - fatemiye_samavati.mp3
4.46M
|⇦•شب بود وچشم خفتگان... سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج مهدی سماواتی
📋 با حال مضطر آمدم آقا گدایی بانوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــ‌ با حال مضطر آمدم آقا گدایی شاید کنارت جا بگیرم با گدایی سرگرم معصیت شدم در طول هفته با بال زخمی آمدم حالا گدایی ای کاش هر شب بر در این خانه بودم چون میبرد افتاده را بالا گدایی هرشب دعایم کردی و هی غصه خوردی گفتی بیا روضه، نرو هرجا گدایی گر اشک و سوز ناله میخواهی همیشه باید بیایی نیمه‌ی شبها گدایی با دست خالی رو زدم تا که ببینی امشب امید من شده تنها گدایی بی‌آبرو بودم تو دادی آبرویم خیلی به دردم خورده در دنیا گدایی آقا بده اذن زیارت تا بیایم یک گوشه صحن حضرت سقا گدایی *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــ ⬇️