eitaa logo
کانال نوای عاشقان
20هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
2. دم غروب.mp3
7.01M
دم غروب ، شده بخوای با خاطرات ، گریه کنی یه گوشه ای بشینی توو تنهایی هات گریه کنی یا یکی از کربُبلا بگه برات ، گریه کنی دلتنگی یعنی یک سکوت سخت بغض تلخ بی صدا یعنی به روت نیاری که هنوز نرفتی کربلا یعنی نشد تو زائرا این دفعه هم حساب بشی باید که آبروت بره پیش همه خراب بشی رفیق همینِ روزگار نشد بیام حتی یه بار اگه طلبیدن تو رو برام ، تربتشُ بیار حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام آقام ( تکرار بند اول ) شده دلت ، بگیره تا که به یه جا ، خیره بشی توو جا نماز ، به تربت کرببلا خیره بشی چند دقیقه ، به عکسای گُنبد طلا ، خیره بشی رسوایی یعنی توی نوکرا منم که بی لیاقتم بازم شبیه هر دفعه آقا نکرده دعوتم چند سالِ که تو نوبتم اما نمیشه قسمتم تلخِ عجب حکایتم توو حسرت زیارتم ... رفیق ، قسمت ما که نیست بازم ، واسه ما جا که نیست حرم ، خوبا رو راه میدن حرم ، جای بدا که نیست حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام آقام
. ام یا سیدَالکریم، سلام ای طلایه دار بر حضرتت درودِ خدا، ای بزرگوار ای خط و مشیِ شیعه ی اِثنی عشر ترا ای مَحرمِ چهار امام، ای ولی مَدار با رشته های حبلِ متین خورده ای گِره والا اِمامزاده ی در دین زمامدار عبدالعظیمی و حسنی و حسینی و زهرائی و محمدی و حیدری تبار اَحسنت بر مرام و قوام و دوامِ تو ای زاده ی امام حسن، روحِ باوقار سجاد و باقرند، عموهای اَطهرت ای بر دلت ز صادقِ آل عبا قرار تو نور چشمِ حضرتِ موسیَ بنِ جعفری یارِ رضا، معینِ جواد، و سفیرِ یار داده امامِ هشتمِ ما، شیعه را سلام در نامه ای که داده به دستِ تو، آن نگار هادیِ دین، ترا ولیِ خود خطاب کرد ای صاحبِ عقایدِ نابِ تمام عیار حتی امامِ عسکری از تو کند سخن آری بتو امامِ زمان، کرده افتخار بعد از قیامِ حضرتِ معصومه، بی گمان طرحِ قیامِ توست، که شیعه شد آشکار بعد از تو نیز، شیعه در ایران بقاء یافت پرچم رسید دستِ علیِ بنِ مَهزیار روح خدا، پیامِ قیامِ ترا گرفت آن شد قیامِ او، که هنوز است ماندگار ایران ز انقلابِ امام است مفتخر سیدعلی است، وارثِ این اوجِ افتخار اقدامِ تو، نشاطِ عجیبی به شیعه داد دین گشته در سراسرِ دنیا پیامدار نشرِ معارف از تو شتابی دگر گرفت شد با تو خطِّ فاطمی، اِحیاء و برقرار با اینکه بود کارِ تو در اِختفا، ولی ترویجِ دین به شیوه ی مخفی است، ابتکار هر چند زیرِ بارِ مصائب، قدَت خمید شخصیتِ جهادیِ تو ماند باوقار از بس، حدیثِ آل علی را صَلا زدی نهج البلاغه شد ز کتابِ تو وامدار تفسیرِ آیه های تَولّا، شد از تو نشر هم، شرحِ آیه های تَبرّا به هر دیار در دوره ای، حدیثِ غدیر از تو جان گرفت شد منتشر پیامِ نبیِ بزرگوار در راهِ دین، هرآنچه ز دستت برآمده کردی تو از وظیفه شناسی، به روزگار تنها نه با زبان، که در انجامِ کارِ خیر خود میشتافتی، به قدمهای اُستوار با دستگیری از ضُعفا، اُنس داشتی با مردمِ ضعیف، نشستی هزار بار دستِ اسیر و دستِ فقیر و یتیم را با روی خوش گرفتی و بودی همیشه یار با اهلِ درد، همدل و همراه و همزبان با اهلِ ظلم، سیره ی تو بود اقتدار سر، هیچگه مقابل کس خَم نکرده ای اِلّا مقابلِ خَمِ اَبروی تک سوار با اینکه چند یوسف زهرا، ثناگویَت بودی غریبِ شهر و غریبِ همه دیار آواره گشتی از همه جا، تا به کربلا آوار شد به جسمِ تو، تخریبِ آن مزار قبل از فدا شدن، شده ای فانیِ حسین مثلِ حبیب، کشته ی دلبر شدی دوبار آوار دیدی و اَثرِ نعلِ اسب، نَه لب تشنه ماندی و نشدی ذبحِ نابِکار جسمَت نماند روی زمین زیرِ آفتاب رَاسَت نرفت بر سرِ نِی سوی هر دیار روزیکه از عراق به مُلکِ ری آمدی گریان شدی بخاطرِ یک جمله، زار زار قاتل که از حکومتِ ری، گندمی شنید تنها به وعده ای سرِ مولای ما برید @navaye_asheghaan
. گفت احمد به صد بیانِ جلی نرسد کس به گردِ پای علی گرچه پروانه اهل پروا نیست هیچکس را قیاس با ما نیست گرچه شیر خدا علی یکتاست لاجرم نیز، حمزه شیر خداست حمزه از جلوه های حیِ جلیست به جلالش قسم که محوِ علیست حکمتِ غزوه ی اُحد اینجاست حمزه از شیعیانِ این مولاست مِیمنه، با علی شناسا بود مِیسره، حمزه را پذیرا بود در اُحد بود، این دو را یک رو هیبتِ هر دو خارِ چشمِ عدو یل یلانِ قریش چون دیدند... حمزه را با علی، هراسیدند تا طنینِ رجز، به جبهه فتاد به بدنها تمام، لرزه فتاد ذوالفقارِ علی، چه غوغا کرد "لا فتی" عرش را مصلا کرد با صدای ندای حیِ وَدود همه ی اهلِ آسمان به سجود رزمِ حیدر پر از حماسه ی نور رزمِ حمزه سراسرش پرشور از یسار و یمین، جبین می ریخت دست و سرها، روی زمین می ریخت اتحادِ سپاهِ پیغمبر کار را بُرد تا دَمِ آخر در میان تلاطمی پرشور لشکرِ دین، گرفت زنگِ غرور ناگهان رو به غفلت آوردند رو به سوی غنیمت آوردند چونکه شد لشکرِ خدا سرمست  رفت پس، تنگه ی اُحد از دست غصه در جانِ مرتضی پیچید خبرِ قتلِ مصطفی پیچید به دروغ از شهادتش گفتند شُبهه را تا به غایتش گفتند همه سو را غبارِ فتنه گرفت چه بگویم که کارِ فتنه گرفت مکرِ دشمن به قلبِ حمزه رسید جگرش را هجومِ نیزه درید در برَش آمده جگرخواری مُثله شد پیکرش ز بَد کاری خبرش جبهه را پریشان کرد مصطفی را ز داغ گریان کرد جسم را با عبای خود پوشاند روضه ی حمزه را خودش میخواند کاش این لحظه خواهرش نرسد خواهرش پیش پیکرش نرسد □  □  □ من بمیرم، به نینوا چه گذشت؟ بر تنِ شاهِ کربلا چه گذشت؟ وایِ من از برادرِ زینب کشته شد در برابرِ زینب تنِ بی سر فتاده در گودال زیرِ سمِ ستور شد پامال همه را اهلِ خیمه می دیدند موی خود را به پنجه می چیدند خواهر آمد کنار این پیکر دید جسمِ برادرش بی سر چون به دامن نشد، نهد سرِ او خم شد و بوسه زد به حنجر او گفت جانا، بگو سرِ تو کجاست چقدر جای نعلِ اسب اینجاست رفت از هوش و خود به هوش آمد ناله ی مادرش، بگوش آمد ناله ی "یابُنَیَّ" غوغا کرد روضه را تا همیشه برپا کرد ✍ ....................................................@navaye_asheghaan
. هر شب جمعه صدای مادر آید از حرم من تمام عمر دنبال صدای مادرم می‌زند ناله بُنَیَّ کو لباس کهنه‌ات؟ کو سرت، کو حنجرت، کو یاورت، کو دخترم؟ بشکند دست کسی که دستْ بر مویت زده گیسویت خاکی شد و من خاک می‌ریزم سرم مثل من پیشانی‌ات با تیزی سنگی شکست درد می‌گیرد کنار تو دوباره پیکرم پیش چشمانم تو را با حوصله سر می‌برند پیکر تو زیر و رو شد پیش چشمان ترم ✍ ....................................................@navaye_asheghaan
. ای ردّ شمس،معجزه‌ی بی مثال تو آیات ذوالجلال،به وصف جلال تو شمسِ غروب کرده،دوباره طلوع کرد برگشت تا دوباره ببیند جمال تو ـــــــــــــــــــــــــــــــ یامرتضی علی من و لطف و عنایتت ارض و سماست جمله محیط ولایتت ثابت شد از اشاره‌ی دست و ز ردّ شمس نظم فلک بود به یَدِ با کفایتت ـــــــــــــــــــــــــــــــ ای رَدّ شمس معجزه‌ی کمترین تو خورشید خوشه چین ز روی نازنین تو وقت طلوع ، بر گلِ رویت سلام کرد برگشت در غروب،ببوسد جبین تو ــــــــــــــــــــــــــــــــ ازلسان خدای متعال: ای شمس،منم خدای تو،ربِّ احد اذنِ تو بود به امر اللهُ صمد گرچه شده هنگامِ غروبت،اما حالا که علی اراده کرده برگرد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ردُّالشمس که شد،در آسمان گردیدم از جانب شمس این ندا بشنیدم با فخر به ماه و به کواکب می گفت امروز دومرتبه علی رادیدم ــــــــــــــــــــــــــــــ خورشیدم و پیش تو قمر می گردم با نور تو ، مَحو از نظر می گردم هنگام غروب است علی جان اما گر امر کنی دوباره بر می گردم ـــــــــــــــــــــــ خورشیدم و در پیِ ظفر می گردم با نور علیست،جلوه گر می گردم هروقت علی گفت بیا می آیم هر وقت بگوید برو ، برمی گردم ــــــــــــ خورشیدم و بانور علی می آیم بازمزمه و شور علی می آیم امروز نیامدم بدستور علی هر روز بدستور علی می آیم ... خورشیدم و درپی ظفر میگردم بانور علی است جلوه گرمیگردم هروقت علی گفت بیا. می آیم هروقت بگوید برو. برمیگردم ..... هرجا که حق بود زتو تکریم میشود جنت به روی ماه تو ترسیم میشود باردشمس گشت عیان برتمام خلق افلاک با نگاه تو تنظیم میشود ✍ ................................................... @navaye_asheghaan
یک عمر در عزاي تو باران نوشته‌ايم اسم "هواللطيف" فراوان نوشته‌ايم اسم هو اللطیف خدا را یکی یکی دور و بر حسینیه‌هامان نوشته‌ایم با دست‌خط گریه، عزای حسین را یک عمر بر کتیبه‌ی ایمان نوشته‌ایم مؤمن دلش عزای حسین است و والسلام این را برای هر چه مسلمان نوشته‌ایم ما جمله‌ی «حسین و نعم الامیر» را روی کفن به دیده‌ی گریان نوشته‌ایم هر قطره می‌چکیم که پیدایتان کنیم بر روی پلکمان غم کنعان نوشته‌ایم اين گريه، اين عبادتِ شيرينِ خويش را نذر كبوترانِ خراسان نوشته‌ايم سرهای ما اگر چه به نيزه نشد ولی در پای نیزه، گریه فراوان نوشته‌ایم ✍ @navaye_asheghaan
؛ مُلک دلم همین‌که به نام حسین شد عبدی گناهکار غلام حسین شد آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه تا که به اذن فاطمه رام حسین شد قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام شیرین‌ترین کلام، کلام حسین شد «با یک سلام صبح به ارباب بی کفن» روزم پُر از جوابِ سلام حسین شد یادم نمی‌رود که خدا هر زمان ز من قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من حرفش دوباره حرف مرام حسین شد ** نوکر از آب خوردن خود آب می‌شود بین دو نهر، آب، حرامِ حسین شد ✍ @navaye_asheghaan
در عذری نمانده است برایم کمک کنید سرتابه پا گناه و خطایم کمک کنید بالم شکسته، آن‌قدر افتاده‌ام به چاه اما هنوز سربه هوایم کمک کنید این نان شبهه‌خوردنم آخر چه‌ها نکرد! بوی علی نداشت غذایم کمک کنید از بس تمام عمر صدایش نکرده‌ام پیشش غریبه است صدایم، کمک کنید ارزان فروختم دل خود را به دیگران از دست رفته است بهایم کمک کنید هرقدر در زدم برویم وا نشد دری حالا که رانده از همه‌جایم کمک کنید این روزها نماز جماعت که می‌روم یاد نماز صحن رضایم کمک کنید عمرم به سر رسید و نشد نوبت حرم در آرزوی کرببلایم کمک کنید فابک علی الحسین، شب جمعه آمده پایین پایِ شاه، گدایم کمک کنید ** با گریه پا شد و به جوانان خیمه گفت پُر از علی شدست عبایم کمک کنید تا خیمه چند مرتبه هی می‌خورم زمین از چند جا شکسته عصایم، کمک کنید ✍ @navaye_asheghaan
نويد وصل پدر را به كاروان می‌داد به ماه، ماهِ سر نيزه را نشان می‌داد رقيه توليت آستانِ رأسِ شريف به ماه، اذن زيارت در آسمان می‌داد هزار حوريه از چادرش زمين مي‌ريخت اگر كه چادر خود را کمی تكان می‌داد رقيه دختر آقای مهربانی كه سرش به حامل سر نيزه سايبان می‌داد گرسنه بود، ولی از كرامتش اين بس به دست دشمن خود رزق آب و نان می‌داد پدر عقيق یمن را به ساربان بخشيد و او النگوی خود را به ساربان می‌داد شبانه از لب بابا كمی شكايت كرد چرا كه بوسه به لب‌های خيزران می‌داد توان پاشدنش را گرفت سيلیِ زجر وگرنه پيش پدر، ايستاده جان می‌داد درست لحظه‌ی وصل رقيه و بابا برادرش به روی نيزه‌ها اذان می‌داد ✍ حجت‌الاسلام @navaye_asheghaan
منی که غرق گناهم، شکسته بال و پرم چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟! اگر که دوست نداری "خدا خدای" مرا اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟! خودم نیامده‌ام نیمه‌شب به درگاهت تو خواستی که بیافتد به این حرم گذرم بیا مرا جلوی دیگران خراب مکن بگیر دست مرا که به سنگ خورده سرم مرا ببخش و دوباره بگیر در آغوش قسم به حرمت خون مدافعان حرم بنا نبود فقط خوب‌ها حرم بروند شبی بیا و مرا هم به کربلا ببرم تمام هستی من هست مادر و پدرم فدای حضرت ارباب مادر و پدرم اگر حسین نشد عاقبت کفن بشود چگونه نوکرم و بهر خود کفن بخرم؟! ** هنوز نیمه‌ی شب‌های جمعه می‌آید نوای مادر او: تشنه ذبح شد پسرم @navaye_asheghaan
به امید در حسین جان... تا کی به تو از دور سَـــلامی برسانم جانْ بی‌تو به‌لَب آمده، ای پاره‌ی جانم @navaye_asheghaan
برای اوج نوشتند بال وا شده را نزول نیست، به معراج آشنا شده را تو هَمزه اَحَد و حمزه اُحد هستی چگونه شرح دهم جلوه ی دوتا شده را قسم به حرمت جعفر تو نیز طیاری قفس چگونه بگیرد تن رها شده را خودی شکستی و آوازه ات فراتر رفت خدا بلند کند خاک مصطفی شده را تو ایستاده ای و ایستاده میمانی شکست نیست ، بدست نبی بنا شده را به بازویت “اسداللهی “علی وصل است سپاه نیست جلودار مرتضی شده را به روی خاکی و پیغمبر خدا مانده است چگونه جمع کند این جدا جدا شده را کفن که برتن تو کرد ، گریه کرد و نشست کنار پیکر تو دید بوریا شده را خدا به خواهر غمدیده ی تو رحم کند اگر نگاه کند جسم جابجا شده را اکبر _لطیفیان @navaye_asheghaan