﷽
🏴 #شب_سوم
🎧 #گزارش_صوتی
🎤سخنران:
استاد سیدحسین مومنی
🎤روایتگری:
حاج حسین یکتا
🎤شعرخوانی:
برادر محمد میرزایی
🎤بانوای:
حاج مهدی سلحشور
کربلایی علی اکبر سلحشور
کربلایی علی اصغر سلحشور
📆 پنجشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۲
📍میدان بسیج، خیابان ایرانی
حسینیه فاطمیون قم
💠 #هیأت_فاطمیون_قم
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_پنجم
#غزل_امام_حسن_علیه_السلام
عجیب نیست که دائم سر زبان من است
حسن قشنگترین واژه درجهان من است
اگر به گفتن ذکرش همیشه مشغولم
زبان برای همین کار در دهان من است
همیشه أشهَدُ أَنّ حسن کریم الله
پس از علی ولی الله در اذان من است
گدای سفره ی او بوده اند اجدادم
همین بزرگترین فخر خاندان من است
به تیره روزی شب های خویش مفتخرم
برای اینکه حسن ماه آسمان من است
غم نداری خود را نمیخورم هرگز
چرا که مُهر حسن پای آب و نان من است
مرا به شاعر درگاه او شناخته اند
هزار شکر که در شهر این نشان من است
قبول اگر غزلم در خور مقامش نیست
ولی محبت او برتر از توان من است
اگر چه جان جهان شد برای ما اما
همیشه گفته حسن جان حسین جان من است
#سجاد_روانمرد
@navaye_asheghaan
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
#اخلاقی_و_اندرز
حر باش! کمی با دل خود خلوت کن
از ظلمت، سمت روشنی حرکت کن
از وعدهی سبز اُمویون بگذر
با حیدر کربلا بیا بیعت کن
✍استاد #سیدمهدی_حسینی
#اصحاب_امام_حسین_ع
#اخلاقی_و_اندرز؛ #بصیرت
بگذار در این معرکه جولان بدهم
بگذار قیامتی به میدان بدهم...
«بُغضاً لابیک» خصم تو آمده است
«حُبّاً لابیک» آمدم جان بدهم
✍استاد #سیدمهدی_حسینی
#اخلاقی_و_اندرز
#ولایت_مداری
بین حق و باطل است مرزی باریک
بی نور ولایت، همهعالم تاریک
معیار بهشت یا جهنم اینجاست
«بُغضاً لأبیک» هست و «حُبّاً لأبیک»
✍استاد #سیدمهدی_حسینی
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
فاطمه هستم و با خود حَسَنین آوردم
دو علمدارِ منند
من دو گلدسته به ایوان حسین آوردم
دو علمدارِ منند
✍ #حسن_لطفی
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
#اخلاقی_و_اندرز
خواهی که به اوجِ ناز، سِیرَت بدهند
جا در دل آشنا و غیرت بدهند
حُر باش و رهِ توبه بگیر و برگرد...
تا نامهی عاقبت به خیرت بدهند
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
#جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
ناپاک قطرهام که پیِ آب کُر روم
شرمنده از گناه به دنبال حُر روم
آموختم ز حُر که به دربار اهلبیت
با دست خالی آیم و با دست پُر روم
✍ #ولی_الله_کلامی_زنجانی
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود
کربلا خیبر شود
زینب کبری، علی بن ابی طالب شود
کربلا خیبر شود
✍ #قاسم_نعمتی
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#دودمه
آمدم در قتلگه، تا که تو را یاری کنم
من فداکاری کنم
مثلِ سقّایت برای تو علمداری کنم
من فداکاری کنم
✍ #رضا_رسول_زاده
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در عشق، بنای نیکنامی دارند
جسماند که یک جان گرامی دارند
در لحظۀ گودال، یکی باز دوید...
این جانبهکفان مگر تمامی دارند
فهمید که لحظه، لحظهای جانکاه است
در معرکه دید فرصتش کوتاه است
گودال که ختم ماجرا نیست، ببین
این تازه شروع رزم عبدالله است
ای دل، بنگر چگونه شد فرجامش
دنیا نتوانست کند ناکامش
در معرکه دست او قلم شد، امّا
نگذاشت که از قلم بیفتد نامش
شب آمد و باب ابتلا را بستند
طومار شگفت کربلا را بستند
در آخر سطر، نام عبدالله و...
پروندۀ نام شهدا را بستند
✍ #عباس_همتی
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟
زینب نشست، فاطمه آمد، حسن دوید
✍ #هادی_جانفدا
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد
از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد!
آه بلندش در دل آهن اثر کرد
کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد
بغض جمل را بین دشمن شعلهور کرد
با نعرهی ابن الحسن عزم خطر کرد
مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد
سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد
چشم تمام خیمه را ناگاه، تر کرد
آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد
اینجای مقتل عمهاش را خون جگر کرد
ارثیه ی زهراست...، دستش را سپر کرد
✍ #مسعود_یوسف_پور
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
بارگاهی که شده عرش خدا کَفشکَنش
لشکری پای نهادند به روی بدنش
این حسین است که مانده است تنش روی زمین؟!
یا روی خاک، به لب آمده جان حسنش
یک نفر درصدد غارت عمامهی او
یک نفر آمده تاکه ببرد پیرهنش
دورتادورِ حرم دست حرامیها بود
وارد معرکه شد شیر یل صف شکنش
رجز شیر جمل نعرهی مستانهی اوست
یاحسن بود که میریخت ز کنج دهنش
آمد و داشت به لب آیهی "فَاخْلَعْ نَعْلَيْك"
گفت سیناست همین سینهی غرق محنش
بی وضو آنکه نبرده است دمی نام عمو
بود با شمر درآن مهلکه روی سخنش
به ادب نافهگشایی کن ازآن زلفِ سیاه
*جای دلهای عزیز است به هم بر مَزَنَش*
ساربانا سر من سهم تو اما عوضش
دست بردار از انگشت و عقیق یمنش
بود آن لحظه دعای لب عطشان عمو
که میان دل خود داشت غم یاسمنش
*یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش*
وای از بال و پرش، رفت به غارت با تیغ
وای از حنجرهاش، حرمله شد راهزنش
وطن آغوش حسین است، خوشا عبدالله
لاأقل جان نسپرده است به دور از وطنش
*جناب حافظ (ره)
✍ حجتالاسلام #محسن_حنیفی
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
روح والای عبادت به ظهور آمده بود
یا که عبداللَه در جبههٔ نور آمده بود؟
کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر
یازده لیلهٔ قدرش به حضور آمده بود
یازده برگ، گل یاسِ حسن بیش نداشت
که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود
یوسف دیگری از آل علی، کز رخ او
چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود
باغبان در ورق چهرهٔ گرمازدهاش
گلشن حُسن حَسن را به مرور آمده بود
صورتش صفحهٔ برجستهٔ قرآن کریم
صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود
بیکلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت
بسکه از تاب تجلّی به سرور آمده بود
قتلگه طور و حسین بن علی، چون موسی
به تماشای کلیم اللَه و طور آمده بود
به طواف حرم عشق ز آغوش حرم
دل ز جان شُسته به شیدایی و شور آمده بود
عجب از این همه مستی چو برادر را دید
که چهها بر سرش از سمِّ ستور آمده بود
طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان
آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود
بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ
نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود
دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد
طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود
گرچه لبتشنه به دامان "امامت"، جان داد
بر سرش فاطمه با ماء طهور آمده بود...
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
شب پنجم که می رسد از راه
روضه را غرق آه باید خواند
از یتیم حسن که میگوییم
روضهی قتلگاه باید خواند
روز آخر نیامده است اما
روضه رفته است داخل گودال
مثل مرغی که بال او کنده است
حسنیزاده میزند پر و بال
لحظهی آخر است و این میدان
گرچه مرد نبرد میخواهد
حسنی زاده! پیش عمه بمان
بعد از این، خیمه مرد میخواهد
حیف از آن دست، حیف از آن بازو
دست خود را به تیغ نسپاری
پیش زینب بمان که بعد عمو
علم و مشک را تو برداری
پیش زینب بمان که میترسم
روضهی پشت در شود تکرار
مادرم بازوی کبودی داشت
دست خود را به تیغها نسپار
شیر اگر بچه، باز هم شیر است
آن شغال زبون نفهمیده
اینکه دست تو را ز تن انداخت
دست عباس دیده ترسیده
✍ #محسن_ناصحی
#امیرالمومنین_شور
#حضرت_زینب_شور
پای سفره ی کسی زانو نزن
روزی تو از خود دلدار بگیر
میخوای از زینب اگه دم بزنی
رخصت ش رو از علمدار بگیر
زینب
بانوی محشر /مظهر ایمانه
دختر حیدر /رجزاش طوفانه
میره با خطبه ش/کوفه رو بشکافه
می ره به جنگ/پسر مرجانه
آفتابی زینب/فصل الخطابی زینب
بَه که از نسل خود ابوترابی زینب
ذوالفقاری زینب/اوج وقاری زینب
خون حیدر توی رگ های تو جاری زینب
زینب عقیلة العرب2
از مقامش به خدا همین بسه
عمه جانِ حجت بن الحسنه
کیه این بانوی سرتا پا وقار
دختر آقایِ خیبر شکنه
زینب
من میگم زینب/ تو بگو سرالله
بهترین خواهر/واسه ی ثارالله
من میگم زینب /تو بگو شه بانو
میزنه عالم/پای درسش زانو
نطق تو کوبنده/قیام تو پاینده
توی دستای توئه گذشته و آینده
سینه ی سینه زنا/از عشق تو آکنده
جبرییل به خاک چادرت دخیل می بنده
زينب عقيلة العرب2
ها علی بشر کیف بشر
زندگیِ بی علی بی هدفه
هر کسی هر جایی دوس داره بره
خونه ی نوکری ما نجفه
حیدر
اسم حیدر شد/زینت هر منبر
عالمی داره/نوکری حیدر
حالا که دستم/از نجف کوتاهه
کاش می شد باشم/خاک پای قنبر
بهترین سرداری/امیر بی تکراری
ای حقیقی که غیر قابل انکاری
افضل الاذکاری/روی سرم جا داری
توی یل های عرب فقط تویی کراری
حيدر علی جانم علی ۲
#احسان_نرگسی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈