#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود
کربلا خیبر شود
زینب کبری، علی بن ابی طالب شود
کربلا خیبر شود
✍ #قاسم_نعمتی
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#دودمه
آمدم در قتلگه، تا که تو را یاری کنم
من فداکاری کنم
مثلِ سقّایت برای تو علمداری کنم
من فداکاری کنم
✍ #رضا_رسول_زاده
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در عشق، بنای نیکنامی دارند
جسماند که یک جان گرامی دارند
در لحظۀ گودال، یکی باز دوید...
این جانبهکفان مگر تمامی دارند
فهمید که لحظه، لحظهای جانکاه است
در معرکه دید فرصتش کوتاه است
گودال که ختم ماجرا نیست، ببین
این تازه شروع رزم عبدالله است
ای دل، بنگر چگونه شد فرجامش
دنیا نتوانست کند ناکامش
در معرکه دست او قلم شد، امّا
نگذاشت که از قلم بیفتد نامش
شب آمد و باب ابتلا را بستند
طومار شگفت کربلا را بستند
در آخر سطر، نام عبدالله و...
پروندۀ نام شهدا را بستند
✍ #عباس_همتی
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟
زینب نشست، فاطمه آمد، حسن دوید
✍ #هادی_جانفدا
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد
از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد!
آه بلندش در دل آهن اثر کرد
کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد
بغض جمل را بین دشمن شعلهور کرد
با نعرهی ابن الحسن عزم خطر کرد
مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد
سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد
چشم تمام خیمه را ناگاه، تر کرد
آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد
اینجای مقتل عمهاش را خون جگر کرد
ارثیه ی زهراست...، دستش را سپر کرد
✍ #مسعود_یوسف_پور
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
بارگاهی که شده عرش خدا کَفشکَنش
لشکری پای نهادند به روی بدنش
این حسین است که مانده است تنش روی زمین؟!
یا روی خاک، به لب آمده جان حسنش
یک نفر درصدد غارت عمامهی او
یک نفر آمده تاکه ببرد پیرهنش
دورتادورِ حرم دست حرامیها بود
وارد معرکه شد شیر یل صف شکنش
رجز شیر جمل نعرهی مستانهی اوست
یاحسن بود که میریخت ز کنج دهنش
آمد و داشت به لب آیهی "فَاخْلَعْ نَعْلَيْك"
گفت سیناست همین سینهی غرق محنش
بی وضو آنکه نبرده است دمی نام عمو
بود با شمر درآن مهلکه روی سخنش
به ادب نافهگشایی کن ازآن زلفِ سیاه
*جای دلهای عزیز است به هم بر مَزَنَش*
ساربانا سر من سهم تو اما عوضش
دست بردار از انگشت و عقیق یمنش
بود آن لحظه دعای لب عطشان عمو
که میان دل خود داشت غم یاسمنش
*یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش*
وای از بال و پرش، رفت به غارت با تیغ
وای از حنجرهاش، حرمله شد راهزنش
وطن آغوش حسین است، خوشا عبدالله
لاأقل جان نسپرده است به دور از وطنش
*جناب حافظ (ره)
✍ حجتالاسلام #محسن_حنیفی
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
روح والای عبادت به ظهور آمده بود
یا که عبداللَه در جبههٔ نور آمده بود؟
کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر
یازده لیلهٔ قدرش به حضور آمده بود
یازده برگ، گل یاسِ حسن بیش نداشت
که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود
یوسف دیگری از آل علی، کز رخ او
چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود
باغبان در ورق چهرهٔ گرمازدهاش
گلشن حُسن حَسن را به مرور آمده بود
صورتش صفحهٔ برجستهٔ قرآن کریم
صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود
بیکلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت
بسکه از تاب تجلّی به سرور آمده بود
قتلگه طور و حسین بن علی، چون موسی
به تماشای کلیم اللَه و طور آمده بود
به طواف حرم عشق ز آغوش حرم
دل ز جان شُسته به شیدایی و شور آمده بود
عجب از این همه مستی چو برادر را دید
که چهها بر سرش از سمِّ ستور آمده بود
طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان
آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود
بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ
نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود
دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد
طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود
گرچه لبتشنه به دامان "امامت"، جان داد
بر سرش فاطمه با ماء طهور آمده بود...
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
شب پنجم که می رسد از راه
روضه را غرق آه باید خواند
از یتیم حسن که میگوییم
روضهی قتلگاه باید خواند
روز آخر نیامده است اما
روضه رفته است داخل گودال
مثل مرغی که بال او کنده است
حسنیزاده میزند پر و بال
لحظهی آخر است و این میدان
گرچه مرد نبرد میخواهد
حسنی زاده! پیش عمه بمان
بعد از این، خیمه مرد میخواهد
حیف از آن دست، حیف از آن بازو
دست خود را به تیغ نسپاری
پیش زینب بمان که بعد عمو
علم و مشک را تو برداری
پیش زینب بمان که میترسم
روضهی پشت در شود تکرار
مادرم بازوی کبودی داشت
دست خود را به تیغها نسپار
شیر اگر بچه، باز هم شیر است
آن شغال زبون نفهمیده
اینکه دست تو را ز تن انداخت
دست عباس دیده ترسیده
✍ #محسن_ناصحی
#امیرالمومنین_شور
#حضرت_زینب_شور
پای سفره ی کسی زانو نزن
روزی تو از خود دلدار بگیر
میخوای از زینب اگه دم بزنی
رخصت ش رو از علمدار بگیر
زینب
بانوی محشر /مظهر ایمانه
دختر حیدر /رجزاش طوفانه
میره با خطبه ش/کوفه رو بشکافه
می ره به جنگ/پسر مرجانه
آفتابی زینب/فصل الخطابی زینب
بَه که از نسل خود ابوترابی زینب
ذوالفقاری زینب/اوج وقاری زینب
خون حیدر توی رگ های تو جاری زینب
زینب عقیلة العرب2
از مقامش به خدا همین بسه
عمه جانِ حجت بن الحسنه
کیه این بانوی سرتا پا وقار
دختر آقایِ خیبر شکنه
زینب
من میگم زینب/ تو بگو سرالله
بهترین خواهر/واسه ی ثارالله
من میگم زینب /تو بگو شه بانو
میزنه عالم/پای درسش زانو
نطق تو کوبنده/قیام تو پاینده
توی دستای توئه گذشته و آینده
سینه ی سینه زنا/از عشق تو آکنده
جبرییل به خاک چادرت دخیل می بنده
زينب عقيلة العرب2
ها علی بشر کیف بشر
زندگیِ بی علی بی هدفه
هر کسی هر جایی دوس داره بره
خونه ی نوکری ما نجفه
حیدر
اسم حیدر شد/زینت هر منبر
عالمی داره/نوکری حیدر
حالا که دستم/از نجف کوتاهه
کاش می شد باشم/خاک پای قنبر
بهترین سرداری/امیر بی تکراری
ای حقیقی که غیر قابل انکاری
افضل الاذکاری/روی سرم جا داری
توی یل های عرب فقط تویی کراری
حيدر علی جانم علی ۲
#احسان_نرگسی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#بنداول
سنگینی اعمالم/ای بخت و اقبالم
روزی ده سالم/حسن جان
فکر و ذکر هر روزم/شمع شب افروزم
عشق جگر سوزم/حسن جان
ای یار قدیمی/آقای کریمی
ای بی حرم آقا/تو دلها مقیمی
حسن جانم/سلطانم
ای عشق دوچندانم
تو شمعی و پروانم/حسن جان
حسن جانم/ایمانم
مستی فراوانم
ای کریم دورانم/حسن جان
کریم اهل بیت _ (حسن آقام۳)
#بنددوم
الگوی مسیحایی / بهبه چه آقایی
محبوب زهرایی/ حسن جان
جامع الکراماتی / نور سماواتی
رمز فتوحاتی / حسن جان
ای نقل محافل/قبله به تو مایل
درسپس میده هرروز/پیشت ابوفاضل
کرم داری _ سالاری
حیدری جنم داری
ذولفقارو کم داری _ حسن جان
فداکاری _ معیاری
تو مذل کفاری
فرمانده پیکاری _ حسن جان
کریم اهل بیت _ (حسن آقام۳)
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#گودال #مکشوف
#بنداول
میدونی از فراق حرم
گریونه چشم نوکرتو
شبهای جمعه که میرسه
روضه میخونه مادر تو
پیش چشمای من زدنت
پاره پاره شده بدنت
حرف میزدی با شمر و سنان
نیزه رو زد توی دهنت
ای وای
چرا نیزه/ زده بیرون/ از هرجای پیکرت
ای وای
نگاهت به /خیمه ها بود / توی لحظه های آخرت
از رو تل میدوید زینب
هی ناله میکشید زینب
از غصه قد خمید زینب
عمه جانم
#بنددوم
غصه زینبت بی حده
بالای پیکرت اومده
میبینه پاره های همون
گلویی رو که بوسه زده
بی رحمی کردن آخرشم
غارت شد کهنه پیرهنت
یک عده داوطلب میشدن
با مرکب اومدن رو تنت
ای وای
سر غارت/شده دعوا/بین خولیوحرمله
ای وای
سهم زینب /تو اسارت/ قل و زنجیر و سلسله
عمه جانم
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسین_علیه_السلام
#بنداول
سائل احسان (حسینم)
تعزیه گردان (حسینم)
آه یامظلوم
رُوحي گَلْبي(قلبی) - لَدَیْڪَ _ اَلاٰ سیدي
و تَصدَّق - عَلًیَّ _ و اِمسِڪْ یَدي
جعل الله ، شفا ، بتربة الحسین
و اِستجٰابَ تحتَ قُبّة الحسین
حرم الله،فی الارض، هیئة الحسین
حسین جانم
#بنددوم
تاب و تب نوکر (حسین است)
ذکر لب نوکر (حسین است )
آه یا مظلوم
یک نظر کن به این حال زارم حسین جان
وقت مرگم بیا در کنارم حسین جان
شبهای محرم و حالِ بکاء
پوشیدم برای تو رخت عزاء
رزقم کن این اربعین کرببلاء
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسن_شور
به هرکجا می روم خیمهی عشقت به پاست
روضهی ارباب ما شعبهای از کربلاست
ای به فدای تو و جلوهی جانانه ات
ما که ندیده شدیم عاشق و دیوانه ات
چه کرده ای با دلها ..... این همه عاشق داری
چه کرده ای با دلها ..... این همه دلخون داری
چه کرده ای با دلها ..... که تو هرجای عالم
این همه مجنون داری
مولایَ یا مولا ای شاه بی همتا
ای بهترین ارباب آقاترین آقا
ای افضل الاذکار ای احسن الاسما
با نام شیرینت بردی دل مارا
جانم حسین جانم
"ای که به عشقت اسیر خیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت با غم دل خرمند"
"هرکه غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت بی خبر از عالمند"
چه کرده ای با دلها .... این همه نوکر داری
چه کرده ای با دلها .... این همه خواهان داری
چه کرده ای با دلها .... این همه یابن الزهرا
بی سرو سامان داری
مولایَ یا مولا ای آبرو دارا
ای چارهی کارا یار گرفتارا
تنها تو میگیری دست گنه کارا
مابندهاتهستیم از دم بخر مارا
جانم حسین جانم
#شعرمذهبیرضیعالحسین
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسین_علیه_السلام
#بنداول
سر زده باز هلال غم
حال دنیا دگرگونه
با نگاه بی بی زهرا
رزق گریه فراوونه
یااهل العالم
اومد دوباره عزای محرم ...
یا اهل العالم
باید بمیریم ازاین داغ اعظم ...
خامس آل عبا / ابی عبدالله
سلطان کربلا ابی عبدالله
دردمندای جهان باید بخونن
یا من اسمه دواء ابی عبدالله
بابی انت و امی اباعبدالله
گرچه از کربلا دورم
دستمه از حرم کوتاه
عهد میبندم که باشم من
تا ابد عبد ثارالله
دل بیقراره
ارباب همیشه هوامونو داره
دل بیقراره
چشم همه پای روضه میباره
یاقدیم الاحسان ابی عبدالله
ای به قلبم ضربان ابی عبدالله
اسمت به دنیا آرامش میده
ای دلآرام جهان ابی عبدالله
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_حسین_علیه_السلام
#بنداول
لشکر روضه ها سپاه عشقه
میون سینه پایگاه عشقه
محرم از راه رسید و بازم
پیرهن مشکیمون سلاح عشقه
دلارو _ به فاطمه میسپاریم
تو این راه _ شوق شهادت داریم
شبیهه _ اصحاب کرببلا
تو این راه _ سنگ تموم میزاریم
چه پیام و چه عزایی
عجب شور و صفایی
ببین حضرت اربابو
چقد داره فدایی
ایشالله اربعین پای پیاده
بشیم کرببلایی
لک لبیک اباعبدالله
#بنددوم
شور قیامت تو رو فهمیدیم
هرچی داریم بپای دلبر میدیم
ای شه بی سر میون راهت
یروزی آخرش برات سر میدیم
پیچیده / میون کل هیئتا
صدای / هل من ناصر شما
میخونیم / هیهات ، من الذله
ما هستیم / فرزندان کربلا
چه مقامی و چه نوری
عجب فیض حضوری
تویی ضامن اسلامو
دمِ شور و شعوری
میون دستای حضرت مهدی
تو پرچم ظهوری
لک لبیک اباعبدالله
#بندسوم
قسم به اسم اعظم ثارالله
اینه شعار امت حزب الله
یروز مثه قاسم سلیمانی
میشیم فدایی اباعبدالله
میونه / نبرد حق و باطل
همیشه / جبهه حق پیروزه
دشمنِ / پرچم سرخ کربلا
از همین / وحدت ما میسوزه
چه حیات و چه مماتی
عجب راه نجاتی
تو که کشته اشکی قتیل العبراتی
تو در اوج کمال و درجاتی
یه امضا بزن آقا واسه ما برگ براتی
#علی_حاجیان_فر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
مثل خورشید یلِ شبشکن است
یازده ساله سپاه حسن است
تیغ اگر دست بگیرد غوغاست
طرز جنگآوریاش بی همتاست
نور علی نور، علی نور من است
حسن اندر حسن اندر حسن است
در دلش انس به مادر دارد
جگر حضرت حیدر دارد
میدرد برق نگاهش شب را
بوده همراهترین زینب را
یازده ساله چه شیری شده است
مثل قاسم چه دلیری شده است
ترس در چهرهی او بی معناست
در جلال و جبروتش زهراست
بی زره زد به دل یک لشکر
زنده شد باز شکوه حیدر
عشق را دید که بی یار شده
بین صد نیزه گرفتار شده
عمویش را ته گودال که دید
دیگر از زندگیاش دست کشید
قاتلی تیغ به رویش میزد
چنگ بر زلف عمویش میزد
دید دستان سنان آزاد است
نیزه و تیر و کمان آزاد است
رفته از حال عمو، با این حال
گرگها دور و برش در گودال
تیغی افتاد به راه گلویش
داشت میسوخت گلوی عمویش
دست را یاد پدر کرد سپر
گشت آیینهی روی مادر
دشت پر شد ز دم وا اُمّا...
نالهاش کشت عمو را آنجا...
✍ #حسن_کردی
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
بساط هلهله در قتلگاه برپا شد
به دور جسم عمویم چقدر غوغا شد
به نیزه تکیه زد و بی سپاه و تنها شد
در آن محاصره، مشغول ذکر و نجوا شد
صدای ناله و آهش به گوش آمده بود
سرش شکسته و خونم به جوش آمده بود
دویدم از سوی عمه به سمت قربانگاه
صدا زدم فأنا ابن الحسن به گریه و آه
به اشتیاقِ شهادت، مسیر شد کوتاه
چه خورد بر نظرم؟! لااله الا الله
کسی عموی مرا داشت با حسد میزد
حرامزاده به بال و پرش لگد میزد
شدیم تشنه و بی حال از حرارت جنگ
محاصره شده و عرصه بود تنگاتنگ
زدند ضربه به پیشانیام چنان با سنگ...
که شد تمام رُخم چون حسین خونینرنگ
صدای یا حسنم تا رسید بر گوشش
مرا کشید عمو در میان آغوشش
به فکر رأس عمو بود خولیِ بی درد
وضو گرفت در این راه، اشعث نامرد
صدای قهقههی شمر را چه باید کرد؟!
هر آنچه داد کشیدم نداشت دستاورد
شدم سپر به امامی غریب، با سر و جان
به ضربهای پَر من شد به پوست آویزان
اگر بناست کسی بشکند سبویم را
بگو به حرمله آوردهام گلویم را
بگو مرا بزند، ول کند عمویم را
خرید پیش پدر عِزّ و آبرویم را_
همین سری که جدا از تنم شد و افتاد
به خونِ ریختهام خون یار قیمت داد
رسید قاتل بی رحم و مست بعد از من
به چکمه آمد و حُرمت شکست بعد از من
به روی سینهی مولا نشست بعد از من
گرفت گیسوی او را به دست، بعد از من
عزیز فاطمه را دید گشته بی حربه
زد از قفا به گلویش دوازده ضربه
✍ #محمدجواد_شیرازی