نوحه سفره حضرت رقیه(س)
#پنجم_صفر_شهادت
#حضرت_رقیه_س🏴
الهی به رقیه ، الهی به رقیه(۲)
الهی به رُخ نیلیِ زهرای سه ساله
که با شیون و با گریه و ناله
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه
پس رو زده با کوه گناهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هر جا سخن از راهِ رسیدن به خدا شد
داده دلِ ما زود گواهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هرکس که امیدش شده از کُلِ جهان قطع
انداخته با گریه نگاهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
وا شد گره از مشکل ما تا که شبِ قدر
ده مرتبه گفتیم الهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
مدیونِ حسینیم که داده دلِ ما را
گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه
الهی به رقیه ، الهی به رقیه(۲)
تا روزِ ابد در دلِ ما کینه ی شام است
وقتی که ندادند پناهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هرجا که زمین خورده درآن شب سرِعباس
انداخته از نیزه نگاهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
تو بابِ مُرادی بده حاجت ما را
تاهر دم وهر لحظه بگوئیم الهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
@navaye_asheghaan
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۴_۰۹_۰۹_۳۹_۲۷۶.mp3
4.92M
زیارت عاشورا
🎙#سید_مهدی_میرداماد
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤السلام علیک یا رقیه بنت الحسین🖤
🏴🏴🏴
📖 تقویم شیعه🖤
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
میلادی: Tuesday - 22 August 2023
قمری: الثلاثاء، 5 صفر 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️15 روز تا اربعین حسینی
▪️23 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام
▪️25 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️30 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام
▪️33 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
✅ با ما همراه شوید.🖤
راه و رسم حسین قیام لله است
زیر بار ستم، نمیرود یک دم
هر کسی آید، به زیر این پرچم
خیمه آزادی و آزادگی اینجاست
غیرت شمشیر ما میراث عاشوراست
تا قیامت از قیامت در جهان غوغاست
جان به قربانت حسین جان پرچمت بالاست
بانگ «هل من معین»، آید از آن صحرا
یا أباالأحرار، لبیک یا مولا
خون تو سرچشمهی بیداری دنیاست
تا قیامت در رگ عشّاق تو غوغاست
تا قیامت از قیامت در جهان غوغاست
جان به قربانت حسین جان پرچمت بالاست
راه و رسم حسین، قیام لله است
نقش این پرچم، «نصر من الله» است
حرف حق را میزند هر کس حسینی شد
شیعه تو بتشکن مثل خمینی شد
تا قیامت از قیامت در جهان غوغاست
جان به قربانت حسین جان پرچمت بالاست
شاعر: دکتر محمدمهدی سیار
@navaye_asheghaan
Shab03Moharram1402[03].mp3
12.97M
🎙 راه و رسم حسین قیام لله است (نوحه سنتی)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 شب سوم #محرم۱۴۰۲
@navaye_asheghaan
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
دستی که زد بر روی زهرا عمه را زد
خلخال ها را بُرد و با حرصش مرا زد
سیلی به من میزد ولی بر عمه میخورد
هر ضربه ای را که به من زد جابجا زد
بابا غرورم بدتر از پایم شکسته
آن مرد شامی بارها تهمت به ما زد
دارد سیاهی می رود چشمم هنوزم
نفرین به آنکه مُشت های بی هوا زد
سوغات برد اما مچاله سوی شهرش
آن چارقد را که عمو با گریه تا زد
بیخود نشد مویم سفید آن چند ساعت
نامحرمی صدبار اسمم را صدا زد
شیرین زبان بودم ولی لکنت گرفتم
وقتی سرت را دشمنت بر نیزه ها زد
#رضا_دین_پرور
@navaye_asheghaan
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
من دختری دلسوزم و معصوم و بابایی
دورم هنوز از روز و شبهای شکوفایی
سنی ندارم، با عروسکها عجین هستم
شبها نمیخوابم بدون زنگ لالایی
دور از تو این شبها چهها دیدم، نمیدانی!
موی سفیدم را ببین از رنج تنهایی
چشمی که تا دیروز غرق شادمانی بود
آنقدر باریده، شده چشمان دریایی
دیروز پنهان بودهایم از چشم نامحرم
امروز گشته کاروان ما تماشایی
من که ندیدم مادرت را، عمه میگوید
پهلو و دست و صورتم گردیده زهرایی
آنقدر سنگین است دستان سنان، دیگر
رفته رمق از دست و از پایم توانایی
حالا که مهمان دارم و چیزی مهیا نیست
با جانم امشب میکنم از تو پذیرایی
#نفیسه_سادات_موسوی
@navaye_asheghaan
389.7K
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#زمزمه_زمینه
سبک منم باید برم
بابا خوش اومدی به کلبه ی فقیرونه
ببین که دخترت برا تو روضه میخونه
چشای عمه از غم تو مثل بارونه
به شام غصه هام داره میاد دیگه سحر
ساعات آخره دیگه تمومه این سفر
نمی زارم بری اگه می ری منم ببر
بیا بزار بابا سرتو روی دامنم
با دست لرزونم موهاتو شونه میزنم
نمیشناسی مگه رقیه جون تو منم
صدام عوض شده حرف زدنم عوض شده
شبیه صورتت شکل منم عوض شده
شبیه مادرت راه رفتنم عوض شده
نگات نمیکنم توهم منو نگاه نکن
نگاه به زخمای این بدن سیاه نکن
نگاه به تاول پاهای بی گناه نکن
به زخم رولبات بابا نگاه نمیکنم
به اشک تو نگات بابا نگاه نمیکنم
به جای نیزه هات بابا نگاه نمیکنم
بابا حسین حسین(3)
#حسین_کریمی_نیا
@navaye_asheghaan
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
با من و عمر ِکَمَم دست زمان بد تا کرد
موقع قد کشی ام بود که پشتم تا کرد
دورهایت زدی و نوبت ما شد امشب
چشم کم سوی مرا آمدنت بینا کرد
لذتی دارد عجب بوسه ی دو لب تشنه
وقت برخوردبهم زخم دو لب سر وا کرد
نوه ی فاطمه بودم سندش را دشمن
با کف پا به روی چادر من امضا کرد
همه ی صورت من قدر ِکفِ دستی نیست
دور از دیده ی تو عقده ی خود را وا کرد
عمو عباس کجا بود ببیند آن شب
به سرم داد زد آنقدر مرا دعوا کرد
ناسزا گفت و به گریه دهنش را بستم
دشمنت را نفس فاطمی ام رسوا کرد
بی کفن دفن شدم ای پدر بی کفنم
داغ مجنون همه جا تازه غم لیلا کرد
دختر بی ادبی مسخره میکرد مرا
دو سه تا پارگی از روسری ام پیدا کرد
عمر یک ظرفِ ترک دار به ضربی بسته ست
عمه بر دست مرا برده و جابجا کرد
عمه هربار که با گریه بغل کرد مرا
یاد آن صورت نیلی شده ی زهرا کرد
#قاسم_نعمتی
@navaye_asheghaan
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
دستگیر عالمم اما دوستم بر سر است
من چهل منزل رخم نیلی و چشمانم تر است
گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور
صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است
شام را ویران کنم ورنه رقیه نیستم
ذکر صبح و شام اینان سب جدم حیدر است
غائبین کوچه بر من عقده خالی میکنند
هرکه دیدم گفت رویت مثل روی مادر است
می شود فهمید از این حمله ی مرکب سوار
آمده گیسو کشد کی در شکار معجر است
یک نسیم از این همه طوفان که من دیدم اگر
در گلستانی فتد بر یک اشاره پر پر است
قد و بالای سه ساله دختری زانو بغل
از کف یک چکمه زجر حرامی کمتر است
گر زمین گیرم به عمه اقتدا خواهم نمود
چاره ی دردم فقط یک بوسه ای از حنجر است
وجه تشبیه سر من با سر تو این بود
هر دو صورت سوخته گیسو پر از خاکستر است
#قاسم_نعمتی
@navaye_asheghaan
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
من یتیمم که فلک خانه خرابم کرده
نیمه جان شمعیم و هجر تو آبم کرده
غارت و آتش معجر سر جایش باقی
داغی ضربۀ سیلی چه کبابم کرده
با اشاره ز ورم های تنم خون ریزد
ضربه ها در یم غمها چو حبابم کرده
درد زانو به کجا داده مجالم بر خواب
یاد رویای تو آرام به خوابم کرده
کو علمدار سپاهت که ببیند دشمن
این چنین ملعبۀ بزم شرابم کرده
خسته ام بس که عدو همره هر ضرب لگد
خارجی خوانده مرا، برده خطابم کرده
کف پا تا به سرم بس که تورم دارد
زن غسالۀ این شهر جوابم کرده
#قاسم_نعمتی
@navaye_asheghaan
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
سخت است دختر باشی وماتم ببینی
منزل به منزل در اسیری غم ببینی
از خواب برخیزی بجای ناز بابا
گیسوی خودرا دست نامَحرَم ببینی
آن چادری که سالها محکم گرفتی
در دست ِ این وآن چنان پرچم ببینی
گفتم نزن ،لج کرد،تازه ناسزا گفت:
فریاد زد بدتر از این را هم ببینی
خورده کسی تا حال سیلیِّ دودستی
تا چند ساعت چهره را مُبهَم ببینی
یک دختر شامی به همبازیِ خود گفت :
دختر شده تاحال ، قامت خم ببینی
گفت آن یکی، پیشش نرو از خارجی هاست
باید که مویش را چنین در هم ببینی
امشب سرت را می کشانم تا خرابه
از نِی، نه ، از نزدیک احوالم ببینی
ای سربریده من بغل می خواهم امشب
اصلاً دلت آمد که من را کم ببینی
یا چشم من تار است یا تغییر کردی
چشمان خود واکن که من را هم ببینی
موی بلندی داشتم با معجرم سوخت
یک فاطمیه غم در این چشمم ببینی
عمه نبود امروز می رفتم کنیزی
جای تو خالی بود که ترسم ببینی
#قاسم_نعمتی
@navaye_asheghaan
4_5884041810392647901.mp3
8.57M
رضاابوالحسنی...... می سوزه هر نفس وجودم...😔
مثل پرستوی کبودم...😔
طبق برای چیه عمه...؟😔
من که غذا نخاسته بودم...
رقیه جان....😭
پرده رو از طبق کشیدی....😭
نترسیا..نترسیا..نترسیا.😭😭
اگه سر بریداه دیدی😭
نترسیا.نترسیا.نترسیا😭😭
اگر دیدی خاکیه موهاش.😭
نترسیا نترسیا.نترسیا.😭😭
بابا...مراخولی به قصد کشت میزد...😭
این حرمله بر صورتم بامشد میزد😭
بابا.......😭😭😭
یک بار بین دو حرامی گیر کردم..😭
زجر از جلو میزد.سنان از پشت میزد..😭
از بس لگد زد شمر. ...پهلویم شکسته.😭
از ضرب سنگین...کنج ابرویم شکسته...😭
نصر ومن الله و فتح وقریب....
خوش اومدی شهید شیب الخضیب(2)
چاره ایی...توچاره ساز کن😔
یتیم تو بیا و ناز کن..😔
تنگه دلم برا نگاهت..
ی بار دیگه چشاتو باز کن...😔
بابا حسبن.......😭😭😭
اگه دیدی قدم خمیده (2)
نترسیا نترسیا نترسیا😭😭
اگر دیدی موهام سفیده(2)
نترسیا نترسیا نترسیا....😭😭
اگه دیدی زخمیه بازوم(2)
نترسیا نترسیا نترسیا......😭😭
بابا حسین.........😭❣:
❣:
❣:
مداحی
#رضاابوالحسنی
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
پایان مرا غمت سرآغاز شده
ای رأس بریدهی سرافراز شده
روشن شده چشمان ورم کردهی من
با آمدنت دوباره اعجاز شده
موهای تو نامرتب و من عاجز
دستان شکسته، دردسرساز شده
تا صبح به روی لب خود میکوبم
اینگونه چرا زخم لبت باز شده؟!
نازی که بخواهی بخری نیست مرا
از بس به کتک بال و پرم ناز شده
با دستِ به پهلو و سری رو به زمین
از اهل حرم، رقیه ممتاز شده
بنیان مرا ریخته بر هم لگدی
این درد کمر، خانه برانداز شده
هو کردن ما گوشهی ویرانه، پدر
سرگرمی هر دختر لجباز شده
سخت است تکلم به دهانی مجروح
دلگیر مشو! کلامم ایجاز شده
بالم که شکسته پس مرا یاری کن
حالا که دگر موعد پرواز شده
✍ #محمدجواد_شیرازی
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
دستی که زد بر روی زهرا عمه را زد
خلخالها را بُرد و با حرصش مرا زد
سیلی به من میزد ولی بر عمه میخورد
هر ضربهای را که به من زد، جابجا زد
بابا غرورم بدتر از پایم شکسته
آن مرد شامی بارها تهمت به ما زد
دارد سیاهی میرود چشمم هنوزم
نفرین به آنکه مُشتهای بی هوا زد
سوغات برد اما مچاله سوی شهرش
آن چارقد را که عمو با گریه تا زد
بیخود نشد مویم سفید آن چند ساعت
نامحرمی صدبار اسمم را صدا زد
شیرین زبان بودم ولی لکنت گرفتم
وقتی سرت را دشمنت بر نیزهها زد
✍ #رضا_دین_پرور
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
طفلی که بار محنت ایّام برده بود
در عین خردسالگیاش سالخورده بود
چون غنچهای که در وسط آتش اوفتد
اعضای پیکرش همه در هم فشرده بود
سر زخم و شانه زخم و کمر زخم و چهره زخم
از زخم ها تمام وجودش فسرده بود
از بس که زخم داشت، شبانگاه وقت خواب
جای ستاره زخم تنش را شمرده بود
بر صورتش که برده شباهت به فاطمه
ردّی کبود داشت! مگر ارث برده بود؟
مُردم ازین مصیبت و جا داشت حین غسل
غساله گر ز غصهی آن طفل مُرده بود
دانی چه بود علت جان دادنش "یتیم"
وقتی به سینه، راس پدر را فشرده بود...
... میخواست بر لبان پدر بوسه بسپرد
جان را به جای بوسه بر آن لب سپرده بود
ارزان لبانِتشنه مپندار بوسه زد!
بوسیدنش به قیمتِ جان، آب خورده بود
✍ #مرتضی_جام_آبادی
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
تا صبح کارم این است بر روت رو کشیدن
با دستهای بی جان، شانه به مو کشیدن
چسبیده است زنجیر، بر دورِ گردن ما
صدبار قسمتم شد، از هر دو سو کشیدن
آنقدر میفشارد، این ریسمان گلویم
حتی که ممکنم نیست آه از گلو کشیدن
از بام هیزم اُفتاد، آرام ناله کردم
سخت است داد و ناله پیشِ عمو کشیدن
دستم به پهلویم بود، شد کارِ زجر اما...
از پشتِ سر دواندن، از روبرو کشیدن
کارِ زنانِ کوفی شد سر شکستنِ ما
کارِ زنان شام است، این طرزِ مو کشیدن
پیداست این گلو را از پشتِ سر بریدند
این نیست کارِ خنجر زیر گلو کشیدن
✍ #حسن_لطفی
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
سری غرق در خون، گلویی بریده
بمیرم سر تو چه رنجی کشیده
لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره
چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده
چه بابای خوبی! ز عالم سری تو
کسی بهتر از تو، ندیده ندیده
نگاهت چو خورشید، گرم است و گیرا
که بر شام تارِ، دلِ من دمیده
رسیدی تو آخر، نه با پا، که با سر!
غم و شادیام آه در هم تنیده...
رخ دخترت مثلِ ماهی گرفته
قد دخترت چون هلالی خمیده
فدای سرت زخمهای تن من
که اشکم برای تو تنها چکیده
صدایم گرفته! دعایم گرفته
نفسهای من شد، بریده بریده...
شده محفل ما، «پدر_دختری» باز
کنار سرت دخترت آرمیده
✍ #فاطمه_معصومه_شریف
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_رقیه
#حضرت_زهرا_س_مدح
در جلوه، نور حضرت زهرا رقیه است
ریحانه ای از جنّت زهرا رقیه است
لولاک گفته عالمی مخلوق زهراست
در امتداد خلقت زهرا رقیه است
چون ممتحنه قبل خلقت بوده او هم
مُحرم، میان خلوت زهرا رقیه است
حتماً شنیدی زینت مولاست زینب
انگشتر بی قیمت زهرا رقیه است
کوثر سه آیه، عمر این گل هم سه سال است
تفسیر از چه؟! برکت زهرا رقیه است
تسبیح و مهر کربلا داریم اما
تسبیح و مُهر و تربت زهرا رقیه است
ما را نترسان از حساب و از قیامت
وقتی وزیر دولت زهرا رقیه است
با سر به روضه آمدم دستم بگیرد
چون علّت این دعوت زهرا رقیه است
آنکس که بین راه، سیلی و لگد خورد
شد صورتش چون صورت زهرا رقیه است
افتاد تا از ناقه مادر را صدا کرد
معلوم شد هم صحبت زهرا رقیه است
از درد پهلو با پدر چیزی نگفته
چون مطمئنم غیرت زهرا رقیه است
شاعر: #رضا_دین_پرور ✍
#کربلا
.
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
السلام علیکِ یا بنتَ الحسین
یا رقیه خاتون
زیباتر از این کن شب رؤیایی ام را
ای که به پایان برده ای تنهایی ام را
در سر خیال دیدنت دارم همیشه
نذر سرت کردم سر سودایی ام را
نیلی شده رخساره ام از بی کسی ها
بابا ببین این چهره ی اُخرایی ام را
" بابا " همه دار و ندار دخترت بود
حالا نگاهی کن دل بابایی ام را
وقتی عدو رأس تو را از تن جدا کرد
گفتم مگیر از من همه دارایی ام را
با تو نمی گویم ز پای پر ز زخمم
اما چه گویم حالت بینایی ام را
با من بگو کی حنجر سرخت بریده
یا که شکسته این دل مینایی ام را
کاخ ستم با گریه هایم زیر و رو شد
بنگر چو زینب اوج بی همتایی ام را
از ناقه افتادم ولی معجر نیفتاد
بنگر به سر این چادر زهرایی ام را
بر دامنم هستی و من غرق مناجات
بابا تماشا کن من و شیدایی ام را
جانم بگیر و آرزویم را روا کن
بنگر سرشک دیده ی دریایی ام را
بابا بیا با هم ز ویران پر بگیریم
زیباتر از این کن شب رؤیایی ام را
شب پنجم ماه صفر ۱۴۴۵
دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
.....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_رقیه
با سیلی و زور هرچه زیور بردند...
از روی سرش به زور معجر بردند...
از خار مغیلان و بیابان که گذشت
آغوش پدر خواست ولی سر بردند...
#محمدجواد_منوچهری ✍
#صلی_الله_علیک_یارقیه_بنت_الحسین
#کربلا
.
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_رقیه
السلام علیکِ یا بنتَ الحسین
قصه ای بود ، یکی بود و نبود
ماجرایی که دل ما بربود
شهری از خاطره های زیبا
خانه ای همچو گل از مهر و صفا
خانه ی اهل سخا ، جود و کرم
خودِ آن خانه شده همچو حرم
اهل خانه همه مطلوب خدا
خانواده همه محبوب خدا
دختری بود شبیه زهرا
مثل او جمع همه خوبی ها
چون ستاره به میان همه بود
جلوه ی دیگری از فاطمه بود
چشمه جاریِ نهر کوثر
کوثر دیگر آل حیدر
دختری کوچک و بی همتا بود
همه ی دلخوشی بابا بود
گاه در گوشه ی آغوش پدر
گاه بر دوش علیِ اکبر
بهترین جای عروجش اما
بر سر شانه و دوش سقا
مظهر شور و شعور و احساس
همه ی عشق عمویش عباس
هر که دلتنگ رخ زهرا بود
زائر این گل بی همتا بود
از مدینه که سفر شد آغاز
دفتر غصه و آهش شد باز
کربلا لشکری از غم را دید
یک بیابان غم و ماتم را دید
غنچه ای بود که طوفان را دید
آتش خیمه ی طفلان را دید
بین مقتل تن بی سر را دید
صحنه ی غارت معجر را دید
شاهد رفتن سر بر نی بود
هدف ضربه ی پی در پی بود
در اسارت به دو صد رنج مدام
رفت او در سفر کوفه و شام
جانش از غصه بیامد بر لب
همه جا سنگ صبورش زینب
شبی از قافله ای جا ماند و
در دل غربت صحرا ماند و
از سر ناقه به پایین افتاد
یاد آن بانوی غمگین افتاد
از سر آه صدا زد مادر
آمده خاک عزایت بر سر
ناگهان زجر ستمکار آمد
کوچه ی یاس به تکرار آمد
پابرهنه ز پی قافله شد
پای زخمش چه پر از آبله شد
تازیانه که تنش را بوسید
بر تن نیلی او می گریید
چهره ی یاس چو نیلوفر شد
بیشتر از همه چون مادر شد
دید یک نیمه ی شب بس حیران
سر بابا به درخت آویزان
خم شد آن شاخ درخت از بالا
دختری تا که ببوسد بابا
سر ز لطف پدری لب بگشود
تا که با دخترک اش وعده نمود
گفت ای دخترک تنهایم
در برت نیمه شبی می آیم
از همان شب ز پی دلدارش
منتظر تا که بیاید یارش
عاقبت لحظه ی دیدار رسید
خواب بود و رخ بابا را دید
خواب و بیداری او یکسان شد
تا که خورشید بر او مهمان شد
دختر مدرسه ی دل ها شد
آخرین مشق شبش بابا شد
دفتر مشق شده خاک زمین
بهر آن دختر ویرانه نشین
بس بهانه به پدر می گیرد
قصه ی عشق ز سر می گیرد
آن سری که همه ی سرً خداست
بر دمیده ز نی و تشت طلاست
شده آن پادشه عرش برین
میهمان بر گل ویرانه نشین
تا دل او حرم زهرا شد
دامنش جایگاه بابا شد
از خودش هیچ نگفت آن دختر
گفت تنها ز فراق دلبر
دلم از داغ فراقت شده آب
که به خون روی تو را کرده خضاب ؟
چه کسی رنگ رخت خونین کرد
دل سوزان مرا غمگین کرد
چه کسی بی تو مرا کرده یتیم
ز حرم بعد تو بشکسته حریم
تا سخن با سر بابا می کرد
کنج ویرانه چه غوغا می کرد
آن قدَر از دل خود ناله نمود
عاقبت نغمه ی پرواز سرود
تا که دستی به رخ ماه کشید
از غم زخم لبش آه کشید
بوسه تا بر لب جانان می داد
از تماشای پدر جان می داد
دامنش زائر رأس بابا
میهمان شد خودِ او بر زهرا
پر کشید از غم جانانه و رفت
تن او ماند به ویرانه و رفت
#شب_سوم_محرم
.
....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
با سر رسیدهای! بگو از پیکری كه نیست
از مصحف ورقورق و پرپری كه نیست
سر مینهم به سردی این خاکها... کجاست
دستان مهربان و نوازشگری که نیست؟
باید برای شستن گلزخمهای تو
باشد زلال زمزمی و کوثری که نیست
قاری تشنه! تشت طلا و تنور نه!
شایسته بود شأن تو را منبری که نیست
آزاد شد شریعه همان عصر واقعه
یادش بهخیر ساقی آبآوری که نیست
تشخیص چشمهای تو در این شب کبود
میخواست روشناییِ چشمِ تری که نیست
دستی کشید عمه به این پلکها و گفت:
حالا شدی شبیه همان مادری که نیست
✍ #یوسف_رحیمی
@navaye_asheghaan
#حضرت_رقیه_س_شهادت
چرا رعشه دارد صدایت رقیه؟!
چرا شور دارد نوایت رقیه؟!
تو یک کوه نوری، تو یک گنج رنجی
که شد خاکِ ویرانه جایت رقیه!
بگریند اگر اهل عالم عجب نیست
به اندوهِ بی انتهایت رقیه!
لگد، سنگ، سیلی، تشر، تازیانه
به غربت شدند آشنایت رقیه!
سحر کردهای شام را با نگاهت
چه نوریست در چشمهایت رقیه؟!
نترس از هیاهوی طوفان سیلی
بخواب عمه دارد هوایت رقیه!
پدر با سر آمد به دیدارت ای گل!
میسر شد آخر لقایت رقیه!
یتیمی چه سخت است، آنهم به طفلی
الهی بمیرم برایت رقیه!
✍ #ابراهیم_سنائی
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
آن دَرد میاَرزد، که دَرمانش تو باشی
آن هِجر میچَسبد، که پایانش تو باشی
دل آرزو دارد، در این تاریکیِ مَحض
یک شَب بیایی، ماهِ تابانش تو باشی
روحی که در سَردَرگُمیها در عَذاب است
آرامشِ حالِ پریشانش تو باشی
یک عُمر مانده مُنتَظِر، پیرِ مَحَلّه
یک دَم ببیند پیشِ چَشمانش تو باشی
دل میخورَد حَسرت، به حالِ آن جُذامی
که نیمه شَب، هَملُقمهی نانش تو باشی
حالا برایت، روضهای میخوانم آقا
آن روضه که، عُمریست گریانش تو باشی
دُختَر به بابا گُفت: بابای عَزیزم
بَد نیست ویران هَم...چو مهمانش تو باشی...
...بد نیست، حَتّی شام هم خوب است، بی شام!
امّا به شَرطی که، پِدَرجانش تو باشی
تو چوب خوردی، دُختَرَت زَخمِ زَبان خورد
مَن غُصّه خوردَم، عَمّه هَم، سَنگ از زَنان خورد
✍ #رضا_رسول_زاده
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
آن دَرد میاَرزد، که دَرمانش تو باشی
آن هِجر میچَسبد، که پایانش تو باشی
دل آرزو دارد، در این تاریکیِ مَحض
یک شَب بیایی، ماهِ تابانش تو باشی
روحی که در سَردَرگُمیها در عَذاب است
آرامشِ حالِ پریشانش تو باشی
یک عُمر مانده مُنتَظِر، پیرِ مَحَلّه
یک دَم ببیند پیشِ چَشمانش تو باشی
دل میخورَد حَسرت، به حالِ آن جُذامی
که نیمه شَب، هَملُقمهی نانش تو باشی
حالا برایت، روضهای میخوانم آقا
آن روضه که، عُمریست گریانش تو باشی
دُختَر به بابا گُفت: بابای عَزیزم
بَد نیست ویران هَم...چو مهمانش تو باشی...
...بد نیست، حَتّی شام هم خوب است، بی شام!
امّا به شَرطی که، پِدَرجانش تو باشی
تو چوب خوردی، دُختَرَت زَخمِ زَبان خورد
مَن غُصّه خوردَم، عَمّه هَم، سَنگ از زَنان خورد
✍ #رضا_رسول_زاده
@navaye_asheghaan
سبک زمزمه، زمینه، شور حضرت رقیه سلام الله علیها
سلام بابا
من از این جهان فقط تو رو میخوام بابا
سرِ تو بزار تو رویه این پاهام بابا..
شده گلشن
شبِ ویرونه با دستِ تو شده روشن
چه خوبه گرفتی باز سراغی هم از من..
کتک خوردم
نبودی پیشم بابا هزار دفعه مُردم
بسکه سیلی خورده صورتم چه پژمُردم..
کتک خوردم...
دستای زجر و نگم...چقد بابا سنگین بود
منو زدن روی نِی...دیدم عمو غمگین بود
یا ابتا یاحسین...من الذی ایتمنی...
لالا لالا
به روی پاهای من بخواب بابا حالا
صورتت چرا خونین شده گل زهرا..
فدای تو
بگو کی بریده اینطوری رگای تو
بمیره رقیه واسه ی غمای تو..
پر از خونه
موهای تو بابایی چقد پریشونه
منو هم ببر که دخترت نمی تونه..
پر از خونه...
نمی تونم بی بابام...زنده بمونم اینجا
ببین قد من شده...شبیه بی بی زهرا
یا ابتا یاحسین...من الذی ایتمنی...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمینه_حضرت_رقیه_س
#زمزمه_حضرت_رقیه_س
#شور_حضرت_رقیه_س
@navaye_asheghaan