eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
صفا گرفت تا که نهادی تو پا به قم شفاگرفت دل مردم ز مرهمت به پا و سر همه سوی تو می دوند به این امید که ببینند مرحمت 🌸🌸🌸🌸🌸🌸   صفا گرفت شهر قمی که خراب بود به برکت قدمت این زمین خدایی شد که تا به پا نمودند مرقد و حرمت خودش برای خودش کربلایی شد 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 هزار عاشق و دلداده داری ای بانو که سر نهاده اند بر ضریح زیبایت تمام عالم امکان فدای تو بی بی که گفته موسی جعفر(ع) فدات بابایت 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حرم حرم حرمت بوی فاطمه(س)دارد شباهت تو به زینب(س)چه قدر دیدنی است اگرچه صبح و شام باصفاست مرقد تو شعاع نورحرم شب چه قدر دیدنی است 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 تمام کون و مکان هم فدای تو بی بی نگاه هر دو جهان هم به دست تو بی بی به طوس نور ولایت درخشش پیداست ولایتعهدی ایران به دست تو بی بی وحید محمدی @navaye_asheghaan
وقت است زبانوی کرامت بنویسم چون زائر در حال زیارت بنویسم بر جامعه شرحی به روایت بنویسم باخط شکسته دو سه رکعت بنویسم دیباچه ی وصف کرمش نور علی نور تحریر صفای حرمش نور علی نور در آینه اش لولو و مرجان متصور آیات خوش سوره ی انسان متصور در صحن عتیقش گل و ریحان متصور هر جا نگری شاه خراسان متصور قم گشته بهشتی که خدا در نظرش بود در دفتر معراج پیمبر خبرش بود تو نور زلالی که خدا هدیه نموده ست آن سوره ی والشمس تو را هدیه نموده ست از دامن صدیقه به ما هدیه نموده ست الحق که خداوند به جا هدیه نموده ست مائیم و دل ودسته گل روی تو بانو مدهوش تو و ضامن آهوی تو بانو بگذار تو را روح مناجات بخوانیم از مصحف اندیشه ات آیات بخوانیم انبوه احادیث و روایات بخوانیم مادر نشده عمه ی سادات بخوانیم ای از کرم و لطف تو دریا متصور با نام تو شد حضرت زهرا متصور هستیم چنان از خم کوثر متنعم بر سفره ی سادات سراسر متنعم هر دم ز عنایات برادر متنعم بر خوان کریمانه ی خواهر متنعم از مادری فاطمه سرشار حضوریم ما از کرم مادرمان مست غروریم از یمن شما شهر معطر شده بانو از آیه ی روی تو منور شده بانو فیضیه پر از روح مطهر شده بانو سرشار گل تازه ی قمصر شده بانو تو آینه ی روشنی از کوثری ای عشق سر تا به قدم فاطمه ی دیگری ای عشق شاعر: علی کفشگر @navaye_asheghaan
شعر تقديم به حضرت فاطمه معصومه س به مناسبت ورود به شهر قم خير مقدم نشست روي لب همه ذرات اين ديار غريب آمدي با قدومت آوردي ز مدينه شميم عطر عجيب يادتان هست سجده ها كردند همه ي اهل قم به حال قعود يادم آمد از آن پذيرايي در دمشق و محل قوم يهود يادتان هست سوي تو بانو همه دست توسل آوردند دسته دسته براي عرض ادب بر روي دست خود گل آوردند شده در خاطرات ما زنده سفر پر بلاي يك خواهر جاي گل بر روي سرش آمد از روي بام سنگ و خاكستر يادتان هست روز استقبال ازدحام عجيب اين مردم يادتان آمد آن جماعت را شور و شوق عجيب اهل قم يادم آمد ز عصر عاشورا از غريبي قبله ي حاجات لشكري از حراميان بودند دور اولاد مادر سادات يادتان هست در ورودي شهر عطر مشكي گرفت كل فضا همه با شور و شوق مي گفتند استغيثي فداكِ ، اخت رضا جان عالم فداي زينب كه بر مشامش رسيد بوي فراق عده اي ناسزا به او گفتند پيش چشمان مردمان عراق يادتان هست شد تماشايي محملي كه به گل صفا دادند دست بيعت به محمل تو زدند قول بر ياري و وفا دادند طاقتي نيست تا بگويم از سفر خواهري به شام بلا چه بگويم تو خوب مي داني روضه هاي سفير كرببلا يادتان هست خواهري مي خواند قصه ي گر گرفتن دل را بين يك روز دست طوفان برد از كف او تمام حاصل را زينت كشور مني بانو مقتدايي و اهل ايماني اسلام عليك معصومه اسوه ي بانوان ايراني اصغر چرمی @navaye_asheghaan
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم برای شعر سرودن کمی قلم بزنم بساط شعر کریمانه را رقم بزنم و از نگاه پر از اشتیاق دم بزنم به کاشی در ساعت نوشته است چنین «سپهر سوده به خاک درش هماره جبین» خدا کند که همیشه فدایتان باشم کبوتری بشوم در هوایتان باشم که خط آبی گلدسته‌هایتان باشم اسیرتان شده‌ام…؛ خاک پایتان باشم رسیده از لب بابا به ما ارادت قبل دو روز فاصله افتاده از زیارت قبل نمک چشیدۀ مهر تو «حوضِ سلطان» است همیشه شاعرتان قطره‌های باران است قرار آینه‌ها روبروی ایوان است ببین که قلب ترک خورده‌ام بیابان است شبیه گرد و غبارم ولی پر از دردم به خویش آمدم و در زمان سفر کردم رسانده‌اند به قم ردّ پای محزون را تو آمدی و به هم ریختی قانون را نبرده‌ای به خراسان، دل پر از خون را ببین کنار خودت شوق اشعریون را سلام خواهر خورشید، آمدی از دور که با حضور تو بیتم شده‌ست بیت‌النور «رواق منظر چشم من آستانۀ توست» رسالت سفر عشق روی شانۀ توست تبسم همه از لطف بی‌کرانۀ توست چه عاشقانه در این قلب شهر، خانۀ توست رسید بارش باران عشق، هفده روز کویر قم به نگاه تو ایستاده هنوز میان حوض حرم شوق آسمان مانده‌ست هنوز عطر گل «باغ بابِلان» مانده‌ست کنار پنجره‌ها پلک نیمه‌جان مانده‌ست صدای خستۀ یک دختر جوان مانده‌ست که گفت: چادرتان جا برای ما دارد؟ خوشا به حال کسی که فقط تو را دارد میان برف به سویت کشیده شد راهم دخیل آینه‌هایم، نفس نفس آهم رسید تا به ضریح تو دست کوتاهم به غیر سایۀ تو سایه‌ای نمی‌خواهم بگیر در حرمت دست‌های خالی را نبین گناه مرا و شکسته بالی را… به سجده می‌روم و مثل ابر می‌بارم مطهّر است دلم، حال بهتری دارم به نور مسجد بالاسرت گرفتارم ستارگان حرم روشن‌اند و بیدارم چه سرخوشانه کسی گفت در دل حرمت که درسِ خارج ماه ا‌ست داخل حرمت نه حاج مولوی‌ام من، نه مثل کوثری‌ام نه مثل میثم و پروانه مست نوکری‌ام نه لایق صفت پاک ذرّه پروری‌ام نگاه کن به دل کوچک و کبوتری‌ام تمام حرف دلم را شنیده‌ای بانو و لحظه لحظه به دادم رسیده‌ای بانو” شاعر: علی پور زمان @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20967-1636611311069.mp3
453.6K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شب هشت ربیع الثانی آمد شور و غوغا شد گلی از گلشن هادی امام ما هویدا شد دوباره سرزده گل پیغمبری به دنیا آمده امام‌عسکری حسن آمد حسن(۲) گلی از گلشن باغ امامت واشده امشب امام هادی از لطف خدا بابا شده امشب ز یمن مقدمش مدینه گلشن است تمامی جهان ز نورش روشن است حسن آمد حسن حدیثه در بغل دارد یکی ماه دلارایی کنداین طفل زیبایش درعالم جلوه آرایی دهم نور خدا ببوسد روی او مشامش پرشده زعطرو بوی او حسن آمد حسن ز لبهای محبان اینچنین شور و نوا آمد برای یاری دین سومین ابن الرضا آمد شده دل منجلی ز انوار جلی بیامد در جهان چهارمین علی حسن آمد حسن مدینه از قدوم عسکری امشب شده روشن زیمن این گل زیبا همه عالم شده گلشن شده فصل حضور مدینه غرق نور ز یمن مقدمش پر از شادی و شور حسن آمد حسن هر آنکس دیده روی ماه اوگشته خاطر خواهش حدیثه مادرش بوسه زند بر روی چون ماهش مدینه گشته است دوباره با صفا به دنیا آمده گل ابن الرضا حسن آمد حسن من امشب شادم و بااین دلم درسامرا هستم گدای عسکریم از سبوی عشق او مستم تویی مولای من همه هستم حسن ز لطف و مرحمت بگیر دستم حسن حسن آمد حسن بهشت شیعیان عالم هستی بودکویت امام عسکری با دست خالی آمدم سویت کرم کردی آقا شدم مهمان تو امام انس وجان کنار خوان تو حسن آمد حسن رضا یعقوبیان @navaye_asheghaan
26112-1669097151628.mp3
1M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بارون گل می باره امشبو دور گهواره اومده عشق ارباب دختر حیدر کراره خونه ی حیدر لبا خندونه داره لالایی فاطمه میخونه توی عرش خدا خیلی چراغونی خونه ی مرتضی امشبا مهمونی چه صفایی داره این شبا روزا حرم کربلای حسین آینه بندونیی جان زینب جانان زینب اونی که گوهر نایاب شبیه خورشیدو مهتاب میخنده وقتی که قنداق بغل حضرت ارباب شده گل بارون آسمون امشب ملائک میگن مددی زینب اومدن صف به صف برای عرض ادب ملائک محضر امیرو شاه عرب داره اسفند براش دود میکنه فاطمه مدینه باز شده غرق به شورو طرب جان زینب جانان زینب امشبی که دلامون شاده خونه ی قلب ما آباده با مدد بی بی جان زینب تا خود صبح میزنم باده تویی لیلایم خواب و رویایم عبد درباره زینب کبرایم عمریه نوکر غرق تاب و تبه این دل عاشقم رقیه ای مذهبه آی رفیقا بیان بگیریم امشب حرم کربلامون فقط دست بی بی زینب جان زینب جانان زینب @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بانوی دل سپرده به تقدیر زینب است در بیشه ی رضای خدا شیر زینب است بر آیه های صبر که در مصحف آمده شأن نزول و معنی و تعبیر زینب است مرد آفرین زنی که زبان خطابه اش دارد شکوه و شوکت شمشیر زینب است در محمل جلال و سیادت نشسته است در قاب نور ، صبر به تصویر زینب است دیدند اهل کوفه که با نطق حیدری توحید را نشسته به تفسیر زینب است از عصر روز واقعه در امتداد دهر چون آتشی به خرمن تزویر زینب است غمدیده خواهری که فقط نصف روز دید اندوه شش برادر و شد پیر زینب است کمیل کاشانی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شامل حالم شد امشب دعوتِ عبدالعظیم(ع) یک سلام ِ بی ریا بر ساحتِ عبدالعظیم(ع) در حریمش مهربانی و کرَم حس میشود از حسن(ع) نشأت گرفته رأفتِ عبدالعظیم(ع) پهن کرده سفره اش را در شبستان حرم سائلان را جمع کرده رحمتِ عبدالعظیم(ع) پیشوند نام او «شاه» است و از روز ازل هست نام مستعارم «رعیتِ» عبدالعظیم(ع) مشکلاتم حل شد و تا به ابد شرمنده ام از محبت کردنِ بی منّت عبدالعظیم(ع) بازسازی میشود، آباد خواهد شد بقیع میشود آخر اجابت حاجتِ عبدالعظیم(ع) مورد تأیید مولانا امام ِ هادی(ع) است هر که شد بانی برای هیئتِ عبدالعظیم(ع) بر ضریحش می نشانم بوسه و دل میبرم- -از حسین بن علی(ع) از برکت عبدالعظیم(ع) «بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا» زائرم کن سیدي یاحضرتِ عبدالعظیم(ع)! شاعر: مرضیه عاطفی @navaye_asheghaan
3. اقا اگر.mp3
2.13M
( صلی الله علیه وآله ) استاد محترم جناب آقای آقا اگر به بزم تو مهمان نمی‌شدیم اینگونه عاشقانه غزل خوان نمی شدیم حتی اگر محبت بی حد تو نبود سوگند بر خودت که مسلمان نمی شدیم اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است بی مِهرِ تو که صاحب ایمان نمی شدیم قطعا اگر که ختم رسالت نمی شدی ما مفتخر به مذهب سلمان نمی شدیم در جهل مانده بود تمامی عقل ها حتما اگر که پیرو قرآن نمی شدیم تو روشنایِ مشعل سبز هدایتی پایان کار امر خدا در رسالتی نقل محافل همه ی ما کلام توست شیرینی دهان رطب ذکر نام توست هر کس نرفت راه تو گمراه می شود روشنگر مسیر حقیقی پیام توست باید به سیره ی عملی ات عمل کنیم راه سعادت بشریت مَرام توست جایی که جبرئیل هم آنجا نمی رسد اوج همیشگی بلندای بام توست دل زنده شد به عشق تو چیزی که بی گمان ثبت است بر جریده ی عالم دوام توست ... شاعر : 1402
1. ایها الناس.mp3
5.35M
ایهاالناس ، جهان جای تن آسانی نیست مردِ دانا ، به جهان داشتن ارزانی نیست خفتگان را چه خبر زمزمه یِ مرغ سحر؟ حَیَوان را خبر از عالَمِ انسانی نیست داروی تربیت از پیر طریقت بستان کآدمی را بَتر از علت نادانی نیست زاهد و عابد و صوفی همه طفلان رهَند مرد اگر هست بجز عالِمِ ربانی نیست ببری مالِ مسلمان و چو مالت ببرند بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست خانه پُرگندم و یک جو نفرستاده به گور برگِ مرگت چو غمِ برگِ زمستانی نیست سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست ... @navaye_asheghaan
روزیکه از وجود، دوعالم معاف بود نور شما به عرش خدا در طواف بود ارواح و نور و طینت تان پاکِ پاکِ پاک یعنی وجودتان ز ازل صافِ صاف بود هریک برآمده ز تجلای دیگری یک نور واحدی که شعاعش مضاف بود از نورتان تجلی خلقت شروع شد آن خلقتی که خالص و بی انحراف بود ما را هم از وجود شما منَتی رسید رخسارتان برای دل ما مطاف بود قالوا بلای ما همه در عرصه الست در اصل بر ولایت تان اعتراف بود ای نامتان مرادف ذکر خدایتان صلِ علیَ النَبیِ و آله، ثنایتان کی میتوان به وصفِ تو دلبر زبان گشود کی میتوان فراخورِ شأنت، غزل سرود کی میتوان به کُنهِ مقامات تو رسید کی میتوان به مدح تو آقا هنر نمود نور تو از علی شد و نور علی ز تو آری سزاست نورٌ علی نور را سجود آدم چشید غمزۀ تو، شد اَبوالبشر عالَم هم از کرشمۀ تو یافت این وجود مجموعِ انبیا به شما امتحان شدند وَرنه بدونِ اذن تو پیغمبری نبود ذکر مُسبَحاتِ تو مشق فرشته شد طرزِ قیام و شیوۀ تسبیح، تا قعود باید نوشت سر درِ دل، با خطِ جلی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ای فخرِ کائنات که نامت محمد است مدح و ثنای حضرت تو کار سرمد است با فکر و ذکر تست که دلها خدایی اَند بی یاد نام حضرت تو، حالِ ما بد است قرآن دم از مکارم اخلاق، چون زند خُلقِ کریم تست که مقصودِ ایزد است هر قطره از وضوی تو دریای رحمتی ست باران، رسولِ فضل و کراماتِ احمد است تنها نه در کنار تو بودن شد افتخار هر کس نماند بعدِ تو تسلیم، مرتد است هر کس محبِ تست، علی دوست میشود هر کس که بی علیست ز آیینِ ما رد است دین خدا به دامن تو چنگ میزند دشمن علیهِ تست، دم از جنگ میزند شک نیست نصرتِ تو همان نصرت خداست یعنی اطاعت تو همان طاعت خداست تنها نه از غدیر، ز بَدوِ تولدت فرمان بیعت تو همان بیعت خداست تا تو رسول رئفت و مهر و عطوفتی باران رحمت تو همان رحمت خداست با دشمنان به شدت و سختی عمل کنی در اصل، قدرت تو همان قدرت خداست تَرکِ زیارت تو جفا بر حریم تست یعنی که حُرمت تو همان حرمت خداست آل حسین، آل علی، آل فاطمه الحق که عترت تو همان عترت خداست وقتی تُرا خدای تو فخر همه نوشت ذکر تُرا به عرش اباالفاطمه نوشت روز ولادت تو که دفعِ بلیه شد روز شهادت تو چه شد محسنیه شد عالم به وقت آمدنت غرق نور بود با رفتنَت ز آتش کین، فاطمیه شد در سال شصت و یک، سرِ نیزه، سرِ حسین با زینب تو همرهت از قاضریه شد امروز هم بصیرت زینب چراغ راه بنگر که خط اول ما زینبیه شد روح تو بود، روح خدا را بما دمید یک شعبه از ولای علی نیجریه شد شکر خدا که مذهب ما هست جعفری ایام عمرِ شیعه، همه صادقیه شد ما جان نثار احمدِ محمود مانده ایم در انتظار مهدی موعود مانده ایم محمود ژولیده @navaye_asheghaan در گرگ و میش صبح پر از ظلمتی که باز افکند پرده روی سر مردم حجاز نور حقیقت از طرف عرش سر زد و لرزید روی فرش تن هر چه که مجاز شیطان دوباره رانده تر از قبل خویش شد بت ها به سجده آمده با نیت نماز آری محمد؛ آنکه رسولان قبل از او محض نیاز آمده تا او رسد به ناز او می رسد که بیرق عشقی عمیق را بر بام روزگار درآرد به اهتزاز او می رسد که باز خدا منجلی شود او آمده منادی عشق علی شود ای آخرین طلوع نبی ها پیام ها وی اولین شروع وصی ها امام ها دریا رسیده ای به مصاف سراب ها دریا رسیده ای به لب تشنه کام ها افتاده پای معجزه ی آسمانیت تیغ بیان صاحب علم و کلام ها باید فقط ز وصف تو و اهل بیت گفت تا آن زمان که هست زبانی به کام ها سلمان محمدی شده چون عاشق علی ست مولاست کیل سنجش تو در مقام ها نابرده رنج، گنج، میسر نمی شود هر ثروتی محبت حیدر نمی شود آوردی از بهشت، به دنیا نسیم را با خود نسیم مهر خدای رحیم را آورده ای برای همه سائلان دهر پشت سر خود ایل و تباری کریم را آه ای یتیم مکه! تو بابای امتی زیر پرت امان بده مشتی یتیم را پر می کشد به گنبد سبزت دلی سیاه در حائرت مکان بده این یاکریم را برگرد در غدیر و بگو که صراط کیست گم می کنیم گاه ره مستقیم را زخم مرا رهین مداوای خویش کن من را گدای خانه ی زهرای خویش کن آرام از کنار پیمبر قدم بزن شاعر! برو بقیع و در آنجا قلم بزن حالا برای حضرت صادق غزل بگو اما کمی به شادی خود رنگ غم بزن آن قبرهای خاکی غمبار را ببین این وضع را درون خیالت به هم بزن بر روی هر مزار، ضریحی درست کن بر آن ضریح های خیالی حرم بزن خود را کنار پنجره فولاد فرض کن و سرنوشت عاشقی ات را رقم بزن قدری ببار و گریه کن و سلسبیل شو بر آن مزارهای خیالی دخیل شو شاعر! دوباره مست شو از فیض ساغری به به چه ساغری چه شرابی چه کوثری مردی که شیعیان ز عنایات مکتبش معروف می شوند پس از این به جعفری جان ای امام عشق! که می روید از لبت گل های تازه با نفحات پیمبری صدها چون ابن حیان یا چون زراره را باید که پای مکتب علمت بپروری ادامه شعر👇👇
یا قال باقر است و یا قال صادق است هر عالمی که خوانده حدیثی به منبری سرسختی مرا به نگاهی ملیح کن من را در عشق ایل و تبارت فقیه کن حالا منم که با دل بی تاب و عاشقم سرمست بزم عشق تو و این دقایقم مشتاق حرف های توام آیه ای بخوان محتاج حرف های تو و قال صادقم بین حدیث های تو تا حرف کربلاست من جزو بیقرارترین خلایقم حرف از حسین می زنی و گریه می کنم کافی ست که نگاه کنی به سوابقم این بنده را روانه کن امشب به کربلا در حائری که زائر آنجاست خالقم ما را بیا و مثل خودت روضه دار کن در کشتی سعادت جدت سوار کن محمد علي بياباني @navaye_asheghaan
حالا که سیل غم بنا دارد بیاید کشتی نوحی لاجرم باید بیاید دل را به هرکه غیر او دادیم و گفتیم باز است این در هرکه میخواهد بیاید فریاد ایمان سر برآوردیم و با شک گفتیم منجی جمعه ای شاید بیاید شاید برای کوفیان عصر غیبت بد نیست گاهی استخاره بد بیاید بیراهه رفتیم و گمان کردیم کافی است روی ولا الضالین مومن "مد" بیاید در غیبتیم و ظاهرا فکر ظهوریم قبل از نود آخر چگونه صد بیاید؟ هی درد پشت درد ما دنبال درمان آخر نفهمیدیم او باید بیاید از دست ما گم کرد قافیه خودش را حق دارد اینکه ظرف صبرش سر بیاید علی اکبر نازک کار @navaye_asheghaan لاله ی نرگس عذار فاطمه عطر گیسویت بهار فاطمه یوسف گمگشته ی آل علی ای مسیحای تبار فاطمه بهجت قلب رسول خاتم است یاد تو ای گلعذار فاطمه ای براهت مانده تا صبح ظهور دیدگان اشکبار فاطمه جلوه کن ای مه ز چاه انتظار تا برآید انتظار فاطمه امشب آقا کربلایی یا نجف یا مدینه در کنار فاطمه چارده گلدسته میسازد ز نور اشکهایت بر مزار فاطمه انتقام حق مادر حق توست ای یگانه یادگار فاطمه تا نفس در سینه ها جاری بود شیعه باشد داغدار فاطمه کاش میشد جان بیمقدار من در رکاب تو نثار فاطمه اسماعیل پورجهانی @navaye_asheghaan دردی که گلستان مرا ریخته بر هم آسایش دوران مرا ریخته بر هم هجران رخ یوسف زهراست که این طور آبادی کنعان مرا ریخته برهم بیچارگی و درد فراقی که چشیدم یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم خسته شدم از این همه تاریکی نفسم آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم مدیون گل فاطمه هستم که دعایش پرونده عصیان مرا ریخته بر هم داغ غم جانسوز علی و غم زهرا آرامش مژگان مرا ریخته بر هم فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل احوال پریشان مرا ریخته برهم لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم محمدجواد شیرازی @navaye_asheghaan باز در شهر رسیدی و نفهمید کسی آشنایی طلبیدی و نفهمید کسی درد این است که ما مدعی هجرانیم! درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی غافل از چشمِ خدا بین تو مستیم همه فعل ما را همه دیدی و نفهمید کسی بی حیاییم و به جای همه ی ما آقا لبت از شرم گزیدی و نفهمید کسی هر سحر توبه به جای همه ی ما کردی جور یک شهر کشیدی و نفهمید کسی بارها وقت زمین خوردن ما با عجله بهر امداد دویدی و نفهمید کسی چه شد آخر وسط روضه ی ما غوغا شد؟ به گمانم که رسیدی و نفهمید کسی هر زمان روضه گرفتیم برای زهرا سرِمان دست کشیدی و نفهمید کسی صبح و شب گریه برای غم مادر کردی مثل یک شمع چکیدی و نفهمید کسی دیده ای واقعه را... آجرک الله آقا شاهد قتلِ شهیدی و نفهمید کسی محمد جواد شیرازی @navaye_asheghaan حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد این گدای بی وفا هم  واقعا نوکر نشد درد و غم هایم زیاد و این دلم آلوده است معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد توبه ها کردم ولی توبه شکستم بعد از آن این چنین بودم که درد من دوا دیگر نشد با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم من که دیدم غربتت اما دلم مضطر نشد خوب کن بدحالی ام ، رو برنگردان از گدا غیر تو اصلا برای من کسی یاور نشد فاطمیه تو بیا کرببلایی کن مرا آرزویی بهتر از شش گوشه ی دلبر نشد مادر ارباب ما در بستر و دردش زیاد چند روزی میشود هم صحبت حیدر نشد زینبش دیده میان شعله ها پهلو چه شد بعد از آن تب کرد و بهتر حال آن دختر نشد روح الله پیدایی @navaye_asheghaan
گفتم به دل، که وقت نیایش شب دعاست پرواز کن که مقصد من «سُرّ من رآ»ست آنجا که هست، آینهٔ شادی و سرور اشراق عشق و عاطفه و جلوه‌گاه نور... آنجا که انبیا همه هستند در طواف آنجا که عشق و عاطفه دارند اعتکاف... آنجا که دیده‌ها، پلی از آب بسته‌اند یعنی دخیل اشک به «سرداب» بسته‌اند... چشم هزار ماه جبین، مشتری اوست نقش نگین وحی، در انگشتری اوست محبوب نازنین سراپردهٔ خداست در کائنات، رحمت گستردهٔ خداست چون روح، در تمامی اعصار جاری است جان جهان، ذخیرهٔ پروردگاری است سنگ بنای کعبه، سیاهی خال اوست وجه خدای جَلَّ جَلالُه جمال اوست جان بی‌فروغ طلعت او جان نمی‌شود او حجت خداست که پنهان نمی‌شود روزی که ظلم پر کند آفاق دهر را احلی من العسل کند این جام زهر را آن روز، روز سلطنت داد و دین رسد یعنی زمین، به ارث به مستضعفین رسد... پر می‌کند ز عدل خود این خاک تیره را آیینهٔ بهشت کند، این جزیره را یوسف به بوی پیرهنش زنده می‌شود دل‌های مرده با سخنش زنده می‌شود... او را بخوان در آینهٔ ندبه و سمات فرزندی از سلالهٔ طاها و محکمات روی لبش تلاوت لبیک دیدنی‌ست آری دعای او به اجابت رسیدنی‌ست احیاگر معالِم دین خداست او شمس‌الضحای روشن و نورالهداست او الهام، کم گرفتی از آن فاطمی‌نَفَس با خود حدیث نَفْس کن، ای مانده در قفس یک‌بار خوانده‌ای، که جوابت نداده‌اند؟ آتش گرفته‌ای تو و آبت نداده‌اند؟ تکرار کن به زمزمه در سجده و رکوع ای دیدگان شب‌زده! «فَلْتَذْرَفِ الدُّموع»... ای حُسن مطلع همهٔ انتخاب‌ها تو آفتاب حُسنی و ما در حجاب‌ها مضمون بکر و ناب «مناجات جوشنی» فرزند اختران درخشان و روشنی... دیشب به خوابم آمدی ای صبح تابناک خواندم «متی ترانا» گفتم «متی نراک» «یا ایها العزیز» ببین خسته حالی‌ام چشمان پر ستاره و دستان خالی‌ام ماییم آن خسی که به میقات آمدیم شرمنده با «بضاعت مزجات» آمدیم شام فراق سورهٔ والیل خوانده‌ایم یوسف ندیده «اَوفِ لَنا الکَیل» خوانده‌ایم یا ایها العزیز به زیبایی‌ات قسم بر حسن بی‌بدیل و دل‌آرایی‌ات قسم دل‌ها ز نکهت سخنت، زنده می‌شود عالم به بوی پیرهنت، زنده می‌شود صبح وصال تو، شب غم را سحر کند آفاق را نگاه تو زیر و زِبَر کند موسی تویی، مسیح تویی، مکه طور توست شهر مدینه چشم به راه ظهور توست تنها نه از غمت دل یاران گرفته است چشم بقیع تر شده، باران گرفته است شعر «شفق» حدیث زبان دل من است تکرار نام تو ضربان دل من است محمدجواد غفور زاده   آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خیر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد آن‌چه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد سید حمیدرضا برقعی
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 بر مهدی و برقلب صبورش صلوات برلحظه به لحظهٔ حضورش صلوات یــارب تــو عنـایتی بفـرمـا کـه دگر امسال شود سال ظهورش صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 برمهدی وبرحُسن خصالش صلوات بـرشمس جمال بی مثالش صلوات ای شیعه هـرآنـچه کـه ارادت داری بفـرست بلـند بـه کمـالش صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 ذکـر مـهدی دارد حُسن و برکات در دو عالم هست اسباب نجات بهــر تعـجیـل ظهـورش بفـرست دم بــدم بـر گل رویـش صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 میرسدروزی جهان غرق بهاران میشود دردِ افتاده به جانها نیز درمان میشود میرسد مهدی و با آن تک گل پروردگار عــالم از عطر ظهور اوگلستان میشود 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 باشدرخ صاحب الزمان خوش جَلَوات از لعل لبش هـر آنـچه ریـزد حسنات هرکس کـه به سینه داردعشق مهدی بـا جـان و دلـش بلند فرستد صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 خواهی که شودزندگی ات پرحسنات عمـرت بشـود دراز و هـم پـر بـرکات بـــا نیــت قُــربَــةً الـی الله بفـرست پیـوستـه به جان پاک مهدی صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 @navaye_asheghaan
او را که خدا آینه‌ی خویشتنش کرد آورد به دنیا و یل بت شکنش کرد بر خاک نظر کرد علی، خاکْ طلا شد بر سنگ نظر کرد، عقیق یمنش کرد در معرکه هرکس به مصافِ علی آمد مولا زرهِ جنگی او را کفنش کرد تا دید عدو روبرویش تیغ علی را جان زودتر از ضربه فرار از بدنش کرد شد اوج سرافکندگیِ دشمن حیدر آن کار که با ناقه‌سواران، حسنش کرد قلب اسدالله فقط مختص شیر است عشقِ به علی، فاطمه را شیرزنش کرد در مکتب خود حضرت زینب به رقیه مدح علی آموخت و شیرین سخنش کرد جبریل سعادت ز خدا خواست، خدا هم در راه حسین بن علی سینه‌زنش کرد گیرایی انگور جنان را نپسندد آن مست که انگور نجف در دهنش کرد از هجر علی کعبه عزادارترین شد طوری که فقط جامه‌ی مشکی به تنش کرد خوش عاقبت آن است که هنگام زیارت مرگ آمد و با شاه نجف هموطنش کرد ✍ @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خلق و خوی و خصال دخترها بیشتر می رود به مادرها دختران می زنند چون مادر گره محکمی به معجرها دختران عشیره زهرایند مردهای عشیره حیدرها موقع پهن کردن سفره کمک مادرند دخترها خورده نان های سفره ی مولا می رسد بیشتر به قنبرها عشق هم نیست بی شباهت به حس بین تو و برادرها زیر پایت نگاه کن بی بی می خورد چشمتان به نوکرها درک اوج کرامتت دارد بیشتر بستگی به باورها پیش مردم بدم نکن بی بی دست خالی ردم نکن بی بی آیه آیه، خدا خدا زینب نور توحید هل اتی زینب راحت روح مصطفی زهرا راحت روح مرتضی زینب قاری خطبه های یاحیدر جلوه ی صبر مجتبی زینب ای امام یقین و صبر و رضا مظهر عفّت و حیا زینب شیرِ مردان کربلا عبّاس شیرِ زن های کربلا زینب در مقامات عشق باید گفت ما کجا و شما کجا زینب به یقین در مقام تو جاری است حکم کلی "انّما" زینب و کتاب شکوه تو درس است لفظ لفظ و هجا هجا زینب با تمام وجود می گویم السلام علیکِ یا زینب السلام علیک، بی تابم جان مولا بیا و دریابم پر زدم باز در هوای شما در هوای پر از خدای شما وقتی از راه آمدی خم شد آسمان بوسه زد به پای شما سال ها مانده بر دلم بی بی داغ دیدار کربلای شما مشهد من به جای معصومه کربلا رفتنم به جای شما همه ی حاصلم فدای علی جان ناقابلم فدای شما مدح خواندن فقط برای علی روضه خواندن فقط برای شما زینبیه فدا شدن عشق است و شهید شما شدن عشق است نوکر بی وفا نمی خواهی من گدایم گدا نمی خواهی رو سیاه همیشه را بی بی آه می خواهی یا نمی خواهی به خدا خوب می شوم یک روز حرّ شرمنده را نمی خواهی؟ به جوانی اکبرم بپذیر و نگو که مرا نمی خواهی می شود باز هم بپرسی که سینه زن، کربلا نمی خواهی؟ بین این شاعران درباری شاعری بی نوا نمی خواهی؟ بی نوایم بیا قبولم کن و برای خدا قبولم کن مست این حس ناب می مانیم نوکر بوتراب می مانیم به شهیدان تو بدهکاریم وای اگر بی جواب می مانیم تا دعاهای مادرت زهرا بشود مستجاب می مانیم با علی عهد بسته ایم امروز پای این انقلاب می مانیم پای این بیرقیم و منتظر شمس پشت حجاب می مانیم در دل ماست شور هم عهدی تا بیاید ندا ... انا المهدی وحید محمدی @navaye_asheghaan
4_5829959453352398489.mp3
3.74M
‍ عرض ارادت به محضر رسوال اکرم صلی الله علیه و آله شاعر✍لاادری همه جا دنبال تو می گردم که تویی درمان همه دردم یا رسول الله مددی فرما اگرم نبود دلم لایق تو نظری بنما بشم عاشق تو من نالایق به تو دل بستم نکشی دامان خود از دستم یا رسول الله مددی فرما نشوم به جز از تو گدای کسی نکشم زهوای دگر نفسی که تو لیلای من مجنونی همه ی هست من دل خونی یا رسول الله مددی فرما     ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ میلاد آقا رسول الله صلی‌الله علیه و آله تو کریمی و کریمان همه از نسل تو اند سائلان بین گذر یار بلافصل تواند چه کسی گفته اباالفضل زاولاد تو نیست ثلث سادات ز اولاد اباالفضل تواند بعد محسن که دل فاطمه حساس شده پسر سوم زهرای تو عباس شده @navaye_asheghaan
10. ای شهریار.mp3
1.93M
( عجل الله تعالی فرجه ) ای شهریارِ ارض و سما در زمین ، بیا ای وارث پیمبر و قرآن و دین ، بیا تنها تویی امید همه نا امیدها ای در ائمه از همه تنهاترین ، بیا ای در میان جامعه تنهاتر از همه در دیده ، اشک غربتِ ما را ببین ، بیا ... @navaye_asheghaan
شعر جشن تکلیف برای کودکان دختر: یه دختر نمونه / در مجلس زنونه تو خونه پیش مادر / پیش پسر برادر با پسرای خواهر / پیش عمو و دایی وقتی حجاب نداره / اشکال شرعی داره یا نداره؟ هیچ اشکالی نداره - اینها همه محرمند یه دختری بچه ها / روسری شو نبسته بدون کفش و جوراب / تو کوچه شون نشسته می خوام بدونم آیا / حجاب او کامله؟ اشکال داره حرامه - حجابش ناتمامه تو تفریح و زیارت / وقتی که بیرون می ره در بین نامحرما / می شه وضو بگیره؟ اشکال داره حرامه - حجابش ناتمامه تو کوچه و تو بازار / یه دختر دیگری موهاش که مونده بیرون / از گوشه روسری وقتی می گم بپوشان / به من می گه کی گفته ای بچه های عاقل / شما بگید کی گفته پیامبر ما گفته - او از خدا شنیده 🌺🌿🍀🌺🌺🌿🍀🌹 @navaye_asheghaan
شعر برای جشن تکلیف دخترانه: جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی تو شد، سنبل من در رحمت به سویت باز شده/ سینه ات مخزن هر راز شده تا رسیدم به سوی قرب خدا/ دلت آماده ی پرواز شده جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی تو شد، سنبل من دخترم جان دلم وقت نماز است تو را/ به در خانه ی حق، وقت نیاز است تو را سر به سجده بنه و کن به خدا راز و نیاز/کن توکل به خدا راه دراز است تو را جشن تکلیف تو شد، ای گل من/روز شادی تو شد، سنبل من کن تو پیراهن تقوا به برت/ چادر عفت و عصمت به سرت باش در خط علی و زهرا/ تا کند حضرت زهرا نظرت جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی توشد، سنبل من یک نصیحت ز ” شفیعی ” بشنو/ هر چه کشتی بنمایی تو درو با ادب باش به پیش همه کس/باش اندر صف خوبان تو جلو جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی تو شد، سنبل من 🌷🌿🌱💐🌿🌱🌷🌿🌱 @navaye_asheghaan
جشن تکلیف دختران 🍃🌸🌿🍃🌸🌿🍃🌸🌿 دین من اسلام است /من مسلمان هستم میرسد صوت اذان/شادو خندان هستم مبارکه این جشن تکلیف۲ چادری داده به من/هدیه ای مادر من مثل تاجی از گل/چادرم برسرمن مبارکه این جشن تکلیف۲ شده ام نه ساله/بعد از این خوشحالم چون فرشته شده است/دستها وبالم مبارکه این جشن تکلیف۲ مثل گل می شکفم/باز در سایه دین ای خدا شکر وشدم /زود همسایه دین مبارکه این جشن تکلیف۲ می پرم روبه خدا/لحظهٔ سبز نماز پنج نوبت هر روز/میکنم راز ونیاز مبارکه این جشن تکلیف 🌸🍃🌿🌸🍃🌿🌸🍃🌿 @navaye_asheghaan