eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
440 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش وقتی نبود خلقت ما بود خلقتش عالم به درک کنه مقامش نمی رسد نائل به درک فضه بیاید نهایتش چادر نماز فاطمه شأنش نبوت است شأنی که برتر است ز نوح و نبوتش آن از نجابتش که گرفته ز کور رو رفته به جنگ چل نفر این از شجاعتش خانه به خانه منّت انصار را كشيد مانند کوه پشت علی بود غیرتش از سیلیِ به صورت زهرا گذر نکرد محشر درست كرد خداوند بابتش ماندم چگونه بر در خانه لگد زدند جبريل با اجازه می آمد به خدمتش تا گفت: ذابَ لَحمی عَلی... صِرتُ کَالخیال حال علی خراب شد از شرح حالتش تا دست او شکست غرور علی شکست کم میرود به خانه علی از خجالتش زهرا سپرد تشنه نماند لب حسين مانند چوب، خشک شد آخر وصيتش با بازوی شکسته ی خود دوخت پیروهن اما به دست شمر هدر رفت زحمتش @navaye_asheghaan
. من بچه ی این خانه ام و، بابا... تو من‌ نوکر لاابالی و آقا تو گفتند چه داری و تو را داد زدم هم آخرتم شدی و هم دنیا تو خاک تو شوم خاک همه پنج تنم زهرا تو، حسن تو، حیدر و طاها تو دنبال تو و کار تو باشم امروز دنبال من و کار منی فردا تو دیدی که به بی محلی ات حساسم بدجور گرفتی از دل من آتو جا مانده ام و جواب این دل با من جا مانده ام و جواب مردم با تو روزی کمِ کم سه مرتبه با فطرس ای شاه در ارتباط هستم با تو مهمان خصوصی ات شب جمعه خداست من معتقدم که لا اله الا تو بعد از علی اصغرت تکاندی دامن دادی همه ی هستی خود یکجا تو خون از همه جای کربلا می آمد وقتی که شدی مقطع الاعضا تو احراز هویت امامی اینطور با نعل معما نشده الا تو @navaye_asheghaan
. امیرالمومنین این شهرِ بی‌وفا به علی مَرحمت نداشت این داغدیده را نظرِ تسلیت نداشت ای روزگار! قبل جسارت به فاطمه قُنفذ در این حکومت غاصب سِمَت نداشت* دیوار‌های سنگی کوچه که جای خود دیوار خانه نیز به من معرفت نداشت عالَم کنار من همه در امنیت ولی زهرا درون خانه‌ی من امنیت نداشت مسمار، در مقابل و دیوار پشتِ سر راهِ نجات، همسرم از هر جهت نداشت یک‌بار هم برای شفایش دعا نکرد او بعد کوچه آرزوی عافیت نداشت او را نبی به دست گرفت و به عرش بُرد زیرا برای دفن، زمین ظرفیت نداشت ✍ *خلیفه دوم در زمان خلافتش، قُنفذ بن عُمير بن جُدعان تيمي را به عنوان کارگزار و والی مکه قرار داد. 📚انساب الاشراف بلاذری، ج ١٠، ص١۵۵ @navaye_asheghaan
. گریه های مخفیانه غسل و تشییع شبانه یك مزار بی نشانه آتشم زد آتشم زد مانده ام با چشم گریان میكشم آه از دل و جان رفتی و شام غریبان آتشم زد آتشم زد میگذارم وقت غسل پیكر تو سر به دیوار تازه فهمیدم چه كرده وای من با سینه مسمار ""تا حالا خود مولا همه رو آروم میكرد،می فرمود آروم تر گریه كنید،نذارید دشمن شاد شیم،مادرتون راضی نیست،اسما میگه یه وقت دیدم خود آقا سر به دیوار گذاشته،بلند بلند ناله میزنه"" میگذارم وقت غسل پیكر تو سر به دیوار تازه فهمیدم چه كرده وای من با سینه مسمار تازه دیدم زخم پهلو تازه دیدم خون بازو سادات مثل من زهرا شكست در این مدینه حرمتت ای داد بی داد بشكند دستی كه زد سیلی به روی صورتت ای داد بی داد الوداع ای فاطمه جان كن حلالم فاطمه جان بر دل من داغ جانكاه مثل گل عمر تو كوتاه چیده ام رویت لحد آه داد بی داد، داد بی داد وای من از جان بر لب بعد تو دیگر از امشب خانه دارم گشته زینب داد بی داد، داد بی داد مانده ام بالای قبر تو چرا من زنده هستم از پیمبر با امانت داریم شرمنده هستم روی زخم دل نمك خورد پیش من زهرا كتك خورد عالمی حیران شده از صبر من از صبر تو ای داد بی داد عده ای فردا روند دنبال نبش قبر تو ای داد بی داد ...... . @navaye_asheghaan
. به رغم هجر تو شد عمر من تمام آقا گدای اول صبح آمده... سلام آقا صِدام کردی و خود را زدم به نشنیدن! نگشته ام سحری با تو همکلام آقا غریبه ها همه با سنگ، می زنند مرا رهام کن! که بد افتاده ام به دام آقا نبوده حرفی از ارباب رعیتی اما نداشت نوکر تو ذره ای مرام آقا اگرچه من نمکم را هم از شما دارم ولی تو خیر ندیدی از این غلام آقا سزای بچهء بد می رسد به بابایش شدی بخاطر من، تو بی احترام آقا همیشه نان حلال، اشک، روزیم کرده مرا بگیر ز هر لقمهء حرام آقا به سمت کرببلا که تو زائرش هستی سلام می کنم از روی پشت بام آقا فدای مادر پهلو شکستهء تو شوم که درد می کشد این روزها مدام آقا چهل نفر که علی را نشانه می رفتند... لگد زدند به صدیقه هر کدام آقا خدا کند که کسی پشت میخ در نرود اگر که رفت، نمی آورد دوام آقا ✍ . @navaye_asheghaan
کرامت پیشه‌ای بی‌مِثل و بی‌مانند می‌آید که باران تا ابد پشت سرش یک‌بند می‌آید کسی که نسل او را می‌شناسد، خوب می‌داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می‌آید همان تیغی که برقش می‌شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می‌دهد پیوند، می‌آید همه تقویم‌ها را گشته‌ام، میلادی و هجری نمی‌داند کسی او چَندِ چَندِ چَند می‌آید جهان می‌ایستد با هرچه دارد روبروی او زمان می‌ایستد، بوی خوش اسفند می‌آید ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله علی را گرچه بعضی بر نمی‌تابند، می‌آید بله! آن آیت‌اللهی که بعضی خشک مذهب‌ها برای بیعتِ با او نمی‌آیند، می‌آید برای یک سلام ساده تمرین کرده‌ام عُمْری ولی می‌دانم آخر هم زبانم بند می‌آید! بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می‌آید * * به در می‌گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند... می‌آید @navaye_asheghaan
گرچه فقط بی آبرویی کرده‌ام، باز مولای من لطفی کن و دورم نینداز عُمْر مرا وقف اباصالح نوشتند در به درت بودم گل نرگس از آغاز سائل رسیده! تشنه‌ی احسان و جود است دریای لطفت را نما ای یار ابراز ظرف دلم محبوس دنیا شد ولی باز با یک دعایت می‌شود قفل دلم باز خالی‌ست دستانم، چه سازم در قیامت بی توشه‌ی اعمالِ صالح، بی پس‌انداز دارایی‌ام اشک است، شاید این عنایت سازد مرا در دیده‌ی زهرا سرافراز روضه بخوان از ماجرای داغ مادر از قتل محسن، پشت در، ای مَحرمِ راز در وصفِ «دَر»، در وصفِ «میخِ در»، چه گویم؟! «در» سنگ‌دل، «در» بی‌حیا، «مسمار» لجباز آخر چه آمد بر سرِ زهرا که دیگر با بال زخمی بود تنها فکر پرواز... ✍ @navaye_asheghaan
ای فاطمه را شمیم! کی می‌آیی؟ جان‌بخش‌تر از نسیم! کی می‌آیی؟ «یَابنَ الشُّهُبِ الثاقِبَه» کی می‌تابی؟ «یَابنَ النَّبَاءِ العَظیم» کی می‌آیی؟ ✍استاد @navaye_asheghaan
جهان در انتظار آفتاب است تمام رنج‌هایش بی‌حساب است کسی با ذوالفقار از دور پیداست جهان در معرض یک انقلاب است @navaye_asheghaan
عمری‌ست به نِرخ روز یا نان خوردیم یا از سر سُفـره‌ی ریا نان بُردیم ما دغدغه‌مان همیشه نان بوده، نه تو... تعجیل نما! کـه از غـم نان مُردیم! @navaye_asheghaan
28655-attachment-roze - fatemie 1399.khamse.mp3
2.59M
كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته سياه كرده جهان را سفيديِ مويش فدايِ چادرِ آتش گرفته ات زهرا درونِ شعله چه آمد به روزِ گيسويش😭😭😭 *روضه بخوانم: هيزم رو ريختن پايِ در، در شعله ور شد، با همه ي زورش فاطمه، در رو گرفت، شعله بالا رفت، يه صدايي مدينه رو پُر كرد: سوختم…* 😭😭🖤🖤🖤 چه ضربه اي، چه صدايي، چه دستِ سنگيني سه ماه فاطمه پوشيه بسته بر رويش شبيه كِشتيِ پهلو گرفته مي ماند شكسته شد به لگد، دنده ها و پهلويش “رويِ گُل كه با پا نميزنن چهل نفري يك زن رو تنها نميزنن اي قنفذ! بس كن، با تهِ غلاف اينجوري رويِ بازويِ زنها نميزنن مادرم رو كُشتيد، ولش كنيد اي حروميا چي سرش آوُرديد، كه يهو داد زد: فضه بيا با چه دستي زده كه جايِ كبودي از گوش يكسره تا به لبِ توست، خدا رحم كند” و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد همين غلاف گرفته توانِ بازويش فدايِ دخترِ مادر، گريزِ روضه زدم ببين به دستِ زنِ حرمله، النگويش   *با اسب رفتن تو خيمه ي زنها، زنها مي دويدن، با اسب دنبالِ دختر سه ساله كرد، گوشواره ي بچه رو كشيد، حسين…* ↫ @navaye_asheghaan
🍂🍂🍂🍂🍂 السلام علیک یا صاحب الزمان السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه غزل دلتنگی برای دیدن رویـت کجا نظاره کنم "دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم" الا نسیم سحرگه بگو به مولایم دلی نماندہ مرا تا پُر از شراره کنم زدم به دشت و به صحرا به هر سر راهی که جست و جوی رخت را ز هر سواره کنم کدام جمعه کنی رو به کعبه،ای مولا که آسمان دلم را پر از ستاره کنم مریض کوی تو هستم بیا طبیب دلم درانتظار رخت لحظه ها شماره کنم مگر به شهر مدینه سفرکنم مولا کنار قبر نبی درد دل هماره کنم برای صـوت اذانت موذّن زهـرا تمام روی زمین را پُر از مِناره کنم گدای سابقه دارم،به اِذن مادرتان کدام روضه‌ی جدّت، بگو اشاره کنم یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب) @navaye_asheghaan