eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.5هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
381 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح و ظهر و شام اگر که دیده‌ی عاشق، تَر است فاش می‌خواهد بگوید از همه عاشق‌تر است وصل یعنی سوختن، زیرا که در آغوشِ شمع سرنوشت اکثر پروانه‌ها خاکستر است در لغت «اُم» می‌شود: «ریشه»؛ بلاشک باطناً معنی «اُمّ اَبیها»، «ریشه‌ی پیغمبر» است حال که اطفال مؤمن را «تُرَبّیهِم»* بتول کودکی که فاطمه ربَّش نباشد کافَر است او به هجده نام، هجده سال، هجده جلوه کرد او دو تا نُه سال، سِیرِ مصطفی و حیدر است ما مقام چادرش را هم نمی‌فهمیم، چون سِنخ و جنس ساتر و مستور از یکدیگر است ما نمی‌دانیم خیر و شرّمان را هیچ‌وقت آن‌چه را زهرا برای ما بخواهد بهتر است هر کجا خیر کثیرش هست، ابتر کامل و هر کجا خیر کثیرش نیست، کامل ابتر است * * وای از حال علی و وای از حال علی هرچه می‌شوید دوباره لکه‌خون روی دَر است ✍سروده گروه *امام صادق(ع) می‌فرمایند: «إِنَّ أَطْفَالَ شِيعَتِنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ، تُرَبِّيهِمْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ» ترجمه: همانا کودکان شیعه ما از مؤمنان را، فاطمه علیهاالسلام پرورش می‌دهد. 📚بحارالأنوار، ج ۶، ص ٢٢٩؛ تفسیر علی بن ابراهیم، ج ٢، ص ٣٣٢ @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای همسر سردار جهان، مادر عباس وی دامـن تـو مهـد ادب پـرور عباس در بیت علـی آمده هـمسنگر عباس خوانده است تو را مادر خود خواهر عباس ام الشهـدا ، فاطمه ی دوم حیدر هم فاطمه ی دوم و هم زینب دیگر تو چشمه ی فیض از نفس پنج امامی تو فاطمه ی بیت شـه عـرش مقـامی تو همسر تنهـا وصـی خیرالانامی تو مـادر والا گهـر خـون و قیامی جوشـد ادب و فضـل ز آیات کلامت پیوسته ز هفتاد و دو تن باد سلامت شک نیست به این رتبه که حیدر به تو نازد زینب کـه بـود عصمـت داور به تو نازد تـا روز جزا آل پیمبر به تـو نازد عبـاس تـو در عـرصه ی محشر به تو نازد کی مثل تو ای خاک رهت هم سر و هم جان یک روزه دهد چـار پسر در ره جانان؟ ای سوخته در شعلـه ی مصباح هدایت ای مادر جود و کرم و فضل و عنایت خشنـود ز رفتـار تـو زهـرای ولایت جان همه خوبان جهـان باد فـدایت با آن همه قدر و شرف و جاه و عزیزی کـردی بـه بنـی فاطمـه اظهـار کنیزی عون تـو شـده در صف عـاشور فدایی عثمان تو بگرفت ز خون رنگ خدایی تا دادن جـان، جعفر تو بود ولایی عباس تو از روز ازل کـرب وبـلایی چون حرمت زهرا به تو شد واجب عینی گشتنـد عزیـزان تـو هرچار، حسینی تـو ام بنینـی نه تـو ام الشهـدایی پیوسته به ثاراللَه و از خویش جدایی دلباختـه ی جلـوه ی مصباح هدایی بیش از پسران گریه کنِ خون خدایی ای بوسه ی خورشید به خاک کف پایت حق است کند فاطمه پیوسته دعایت دادی بـه ره شمـس ولا چـار قمـر را دور پسـر فاطمه گـردانـده پسـر را در ماتم شان ریخته بس اشک بصر را آتـش زده از گریه دل اهـل نظـر را از بس که در امواج بلا یار حسینی بـا داغ پسرهـات عزادار حسینی یک روزه به دل داغ روی داغ تو دیدی چون فاطمه یـا فاطمه از غصه خمیدی بر گرد همـان چـار مزاری که کشیدی از داغ حسین بـن علـی جامـه دریـدی با آن کـه دلت خون ز غم چار جوان بود چشمت به حسین بن علی اشک فشان بود بـا داغ چهـار اختر تابنده جبینت گفتـی که نخـوانند دگر ام بنینت آتش نزند کس به دل زار و حزینت ای لشکر ماتم به یسـار و به یمینت خون خوردی و نالیدی و از پای فتادی تـا جـان بـه سـر گریه ی پیوسته نهادی روزی که تو رفتی و جهان غرق عزا بود تابـوت تـو بـر دوش عزیـزان خدا بود با داغ تو خـون بـر جگر اهـل ولا بود عباس تو ای مـادر عبـاس کجا بود؟ ای کاش که چون عون، کنارت پسری بود از جعفر و عثمـان عزیـزت خبری بود ای قبله ی دل تـربت بی شمـع و چـراغت ای داغ پس از داغ دوبـاره روی داغـت ای چارگل خفته به خون، حاصل باغت باشـد کـه بیایـم بـه مدینه به سراغت با آن که شدم زائر بی صبر و قرارت نگذاشت عدو گل بفشانم به مزارت یا فاطمه خون دلـم از دیـده روان است قبر تو عیان است عیان است عیان است چشم همـه بـر تربت پاکت نگران است آن فاطمه قبرش ز چه از خلق نهان است؟ از اشک، مگـر خاک بقیع تو بشویم آن تربت پنهان شده را بلکه بجویم هرچند که خون جگرت بود روانه دیگـر بدنت دفـن نگـردید شبانه بر بازوی و پهلـوت ندیدنـد نشانه ای کوه غم چار جوانت روی شانه بر «میثم» دل سوخته کن اشک، عنایت تا خـون دل خـویش کنـد وقف عزایت استاد غلامرضا سازگار @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 چیست دریا کنارِ دریاتر نیست در نور ، از تو زهراتر ابتدا انتها ، نداری تو ای زِ هر مُبهمی معمّاتر! وقتِ رفتن وَ آمدن زِ سفر... با نگاهت نگاهِ بابا ، تَر! هر مَلَک دانه ای زِ تسبیحت آسمان از همه مهیّاتر! پسرانت همه مسیحایند پسرِ آخرت مسیحاتر! خشتِ دیوارِ خانه ات بانو... حُرمتش از بهشت بالاتر! علّت خلقِ هر دو عالم تو ختمِ عشقِ جهان ُ آدم تو ای بهاری ترین ، بهارِ علی برکتِ سفره خانه دارِ علی با تو حیدر سِپَر نمیخواهد ماهِ در گردشِ مدارِ علی! حُجَّتُ اللهِ هر امام تویی مرجعِ دینیِ تبارِ علی! تو بمانی دگر چه غم دارد؟ همه جا یارُ غمگسارِ علی. حرکتِ دستِ پُر زِ اعجازت... قُدرتِ تیغِ ذوالفقارِ علی!! به زمین خوردنت مساوی با... ریزشِ کوهِ اقتدارِ علی! چِقَدَر زود ، قَد خمیده شدی پیشِ چشمِ علی شهیده شدی! حبیب نیازی @navaye_asheghaan
12884.mp3
353.2K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بازم غم تو قلبمه بازم روز ماته تسلیت بگیم همه به قمر علقمه میخونه نوحه باز یه نوکری واسه قد خم یه مادری عزادره واسش یه دختری افتاده تو بستر با یه قلب مضطر میخونه نوحه از غم های یک دختر اباالفضل پسرم 4 شرمدندم من از رباب نشد که بیاری آب شیش ماهش شهید شد و سر نیزه شدش عذاب با روضه های تو قدم خمید دستای لطف تو یکی برید چشای ناز تو یه تیر درید پیش زهرا شدم رو سفید پسرم شنیدم پیش تو اومد با قد خم اباالفضل پسرم 4 کارم گریه شد با آه واسه شاه سر جدا هلاکم واسه ی اون افتاده تو قتلگاه با سم اسبا شد شکسته پر نشسته مادری با چشم تر واسط تو بمیرم نداری سر بنی قتلوک بنی منعوک شد ناله اش زهرا بنی ضبحوک حسین جان پسرم شاعر کربلایی میلادرهبر @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 فاطمیه رفته اما دل شده با غم قرین از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین بانویی که اهل دل از او ادب آموخته عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر صِیحه ای زد ، پاره شد بند دلش از این خبر وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین جان او جان عزیزانم به قربان حسین گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت مرتضی شاهمندی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گرفتم اینکه باشد هرچه در دنیاست از آنم جهان را با چه رویی دور تو بانو بگردانم کجا آن آستانی که در آن جبریل دربان است کجا من؟ که اگر یک ذره کم باشد کم از آنم نبی را شان تو وقتی و ما ادرئک می آید مرا بد نیست شان فضه ات را هم نمیدانم خدا کار دو عالم را و تو دستاس را در دست خدا فرمود یا زهرا! بچرخان تا بچرخانم تو آغازی نداری روز میلاد تو بی معناست تو پایانی نداری پس شهادت چیست؟ حیرانم عبادت شد حجابت می نشستی روی سجاده ولی هرگز نگفتی که نماز زخم میخوانم نمیگویم چرا دستار زردی بر سرت بستی مبادا خاطرت صاحب عزایت را برنجانم نشان قبر مخفی تو را هر کس که پرسیده است دهانم بغض شد هر بار تا گفتم نمیدانم... حسین صیامی @navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 چه عزادار شدم! در دلم افتاده شرر خبر آوردی و شد دلهره سوغاتِ سفر کاش می آمدم و محض تسلّایِ رباب(س) میزدم گریه کنان از غم ِ شش ماهه به سر میزدم بوسه بر آن پایِ پُر از آبله تا- چشم ِ کم سویِ رقیه(س) نشود تیره و تر خبر آوردی و تا مضطر و گریان گفتی: پاره شد مشک! فقط دست گرفتم به کمر علَم افتاد زمین! آب به خیمه نرسید! آیه الکرسیِ من کاش که میکرد اثر شدم از روی علی(ع) تا به ابد شرمنده پس نگویید به من أمّ بنین، أمّ قمر نان-خورِ سفرۂ حیدر شدم و با سختی ساختم از پسرانم همۂ عمر سپر- تا فدایِ پسر حضرت زهرا(س) بشوند تا که در واقعه زینب(س) نشود خون به جگر نگرانِ پسرانم نشدم!! وای...بشیر... نگرانم! بگو از حالِ حسینم چه خبر؟!؟ مرضیه عاطفی @navaye_asheghaan
6145-1665310118969.mp3
1.07M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 آید ز تو ای بانو شمیم عطر یاسی جانم به قربانت که تو مادر عباسی یار قرآن و دین هستی ام البنین جانم فدایت ** خوبان همه وادی قرب تو را می پویند گفتی که بر تو زنها ام البنین نگویند چون ز غربت دگر تو نداری پسر جان فدایت شاعر : حاج امیر عباسی @navaye_asheghaan
. صدها گره ی کور به کارم زده هجران ای وصل کجایی! که کنارم زده هجران محتاج کسیَ ام که به این در زده باشد شاید سحری یار، به او سر زده باشد با فقرِ گدا کار ندارند کریمان از روسیهان عار ندارند کریمان ای خیمه نشین! آمده ام از دل صحرا با بار گناهم چکنم یوسف زهرا؟ من را طرف روضه و این خانه کشاندی از برکت زهرا سر این سفره نشاندی این کلبِ مُقرب شده، غربت نچشیده «حلوا به کسی ده که محبت نچشیده» نامعتبرم جز تو خریدار ندارم تا فاطمه دارم به کسی کار ندارم زهرا یل خیبر شکن خانه ی مولاست پس حبل متین، رشته ای از چادر زهراست آن روز که در کوچه کنارش جدلی بود ... حرزی که به بازوی خودش بست، علی بود تسبیح خدا بوده فقط ذکر شریفش زن بود و چهل مرد نبودند حریفش هرچند که حوریه ی افلاک نشین بود افتاد زمین ... حرف علی روی زمین بود حالا علی است و غمِ نیلوفر خونی مانده چه کند دور و بر بستر خونی فرمود که یاسم وسط باغچه پژمُرد این میخِ درِ خانه به تابوت علی خورد ✍ . @navaye_asheghaan
. شمع شب های تار می آید خبر آمد که یار می آید عطر شهیدان از کوچه ی انتظار می آید مجلس مادر است و آقامان از کنار مزار می آید مادر از دست داده ها! امروز گریه کردن به کار می آید از همان خانه ای که میسوزد مهدی داغدار می آید نزنی حرفی از در و دیوار چون به قلبش فشار می آید جلوی بانویی که حامله است چه کسی با هوار می آید؟ فضه دیده چطور در این باغ روی گل، پای خار می آید زینب از درد مادرش جان داد دختر اینگونه بار می آید من بمیرم که هرچه چادر را ... می تکاند ... غبار می آید کم کم امروز مرتضی دیگر با فراقش کنار می آید گفت ای بازوی کبود شده : وارث ذوالفقار می آید .@navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به صورت آدم است و خُلق و خویی چون مَلَک دارد کسی که دست در چرخاندن چرخِ فلک دارد خدا از شادی او شاد و از خشمش غضبناک است خدا از جنس خود روی زمین سنگ محک دارد علی در عرش با او بود و از شوق وصال او چنان از خانه بیرون رفته که کعبه ترک دارد خدا را شکر رزق ما همه از سفره‌ی زهراست که شیعه هرچه دارد از همین نان و نمک دارد هدف کوبیدن غصب خلافت بود در خطبه وگرنه بانوی جنت چه حاجت به فدک دارد؟ کسی که شیعه‌ی زهراست، وقت یاری مولا کجا ترس از هجوم شعله و داغ کتک دارد؟ کسی که شیعه‌ی زهراست، وقت یاری مولا برای جان فدا کردن مگر یک لحظه شک دارد؟ ** گذشت آن روزگار و انقلاب ما پدید آمد که با آن قصه بی‌اندازه فصل مشترک دارد ولایت رکن اصلی بود در تشکیل این امت و تا روز ظهور این مهر را بر سینه حک دارد نسیم کربلا پیچیده در پس‌کوچه‌ی دنیا خبرهای خوشی این روزها هر قاصدک دارد ولی در پیچ و تاب فتنه‌ها ریزش فراوان است که در هر گیر و داری فتنه در دستش الک دارد برای سربلندی با ولی یکرنگ باید بود که زیر دست و پا می‌افتد آن میوه که لک دارد ندای روشن "هَل مِن مُعین" پیچیده در عالَم فقط بی سر بیاید هر کسی قصد کمک دارد @navaye_asheghaan
زمزمه. امام زمان (عج) آقا جون امشب یه دعایی کن 😭😭😭😭😭 سبک همه جا بروم به بهانه تو السلام علیک مهدی فاطمه یا باب الحوائج منجی ما همه همه جا هستم پی دلدارم2 تنگه دل مولا بیا غمخوارم2 العجل مولا ،ای گل زهرا۳ دل من میتپه به هوای شما هرچی دارم آقا به فدای شما بیا دلدارم ،ای کس و کارم ازغم دوریت زار وبیمارم2 العجل مولا،ای گل زهرا3 همه جوونیم قربون یه نگات میدونی آقا جون که میمیرم برات آقا جون امشب یه دعایی کن منو هم آقا کربلایی کن2 یا اباصالح،ای گل زهرا3 حسرت دیدنت میسوزونه دلم شده از عشقتون خونجگر حاصلم نظری آقا به دلم بنما 2 وعده دیدار بده ای مولا2 یااباصالح ای گل زهرا3 دربه در،شهربه شهر عاشقت چشم به در منتظر موندم تا تو برگردی2 ای که داروی همه دردی 2 بیا دلدارم ،یار وغمخوارم میدونی بی تو بیکس و کارم مددی مولا،ای گل زهرا3 شاعر مریم صالحی مرزیجرانی @navaye_asheghaan
۱۴۰۱ دیگر خوشی در بیت حیدر جا ندارد لبخند بر طفلان او معنا ندارد انبوهی از غم بر دلِ مولا نشسته با داغ زهرا گشته حیدر دل شکسته اولاد زهرا زانوانِ غم گرفتند زینب ، حسین و مجتبی ماتم گرفتند روز علی از غُصه ی زهرا شده شب چادر نماز فاطمه شد سهم زینب تا که نگاهش بر در و مسمار افتاد از داغ محسن ، داغ زهرا می کند یاد دیگر مزار فاطمه ، بالین مولاست چون غرق محنت گشته و تنهای تنهاست چون مَحرمی دیگر ندارد بعد زهرا چاه بیابان گشته هَمدم بهر مولا هر شب به ناله عُقده ی دل وا کند او با این درِ آتش زده نجوا کند او گوید که زهرا بانوی پهلو شکسته دیگر علی بعد از تو شد تنها و خسته راحت بخواب آرام جان ، نور دو عینم شب ها کنار زینب و یار حسینم @navaye_asheghaan
زانوی غم گرفته وُ ، مولا شده عزادار در زیر لب گوید علی ، زهرا خدانگهدار ای همه حاصل من غم تو قاتل من می میرم از داغ تو زهرا روح و روان حیدر آرام جان حیدر یا فاطمه یا فاطمه جان خون از دو چشمان علی ، میباره در کنارت بالین شب هایم شده ، زهرای من مزارت می میرم از غم تو از سوز ماتم تو ای بانوی مظلومه زهرا روح و روان حیدر آرام جان حیدر یا فاطمه یا فاطمه جان آرام جان مرتضی ، وقتی شدی تو پرپر کسی به خانه ی علی ، دیگر نمی زند سر بی تو به غم نشستم دیدی که دلشکستم رفتی خداحافظ تو زهرا روح و روان حیدر آرام جان حیدر یا فاطمه یا فاطمه جان @navaye_asheghaan
همه جا بروم به بهانه تو که مگر برسم در خانه تو همه جا دنبال تو می گردم که تویی درمان همه دردم یا ابا صالح مددی مولا نشوم به جز از تو گدای کسی بی ولای تو من نکشم نفسی که تو لیلای من مجنونی همه هست من دلخونی یا ابا صالح مددی مولا اگرم نبود دل لایق تو نظری که دلم شده عاشق تو به خدا هستی همه هستم به تو دل بستم به تو دل بستم یا ابا صالح مددی مولا دل خود زده ام گره بر در تو چه شود که رسم بر محضر تو من نا قابل به تو دل بستم نکشی دامان خود از دستم یا ابا صالح مددی مولا همه درد و غمم، تو دوای منی تو صفای صفا، تو منای منی تو گل زیبای منی مهدی (عج) تو مه شبهای منی مهدی (عج) یا ابا صالح مددی مولا @navaye_asheghaan
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹یاس کبود🔹 ..باید از فقدان گل خون‌جوش بود در فراق یاس مشکی‌پوش بود یاس بوی مهربانی می‌دهد عطر دوران جوانی می‌دهد یاس‌ها یادآور پروانه‌اند یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند.. یاس در هر جا نوید آشتی‌ست یاس، دامان سپید آشتی‌ست در شبان ما که شد خورشید؟ یاس بر لبان ما که می‌خندید؟ یاس یاس یک شب را گل ایوان ماست یاس تنها یک سحر مهمان ماست بعد روی صبح پرپر می‌شود راهی شب‌های دیگر می‌شود یاس مثل عطر پاک نیّت است یاس استنشاق معصومیّت است یاس را آیینه‌ها رو کرده‌اند یاس را پیغمبران بو کرده‌اند یاس بوی حوض کوثر می‌دهد عطر اخلاق پیمبر می‌دهد حضرت زهرا دلش از یاس بود دانه‌های اشکش از الماس بود داغ عطر یاس زهرا زیر ماه می‌چکانید اشک حیدر را به چاه عشق محزون علی یاس است و بس چشم او یک چشمه الماس است و بس اشک می‌ریزد علی مانند رود بر تن زهرا: گل یاس کبود.. گریه کن حیدر که مقصد مشکل است این جدایی از محمد مشکل است.. این دل یاس است و روح یاسمین این امانت را امین باش ای زمین.. گریه کن زیرا که گل‌ها دیده‌اند یاس‌های مهربان کوچیده‌اند.. 📝 @navaye_asheghaan
علیهاالسلام 🔹قبر بی‌نشان🔹 مرا به خانۀ زهرای مهربان ببرید به خاكبوسی آن قبر بی‌نشان ببرید اگر نشانی شهر مدینه را بلدید كبوتر دل ما را به آشیان ببرید كجاست آن جگر شرحه‌شرحه تا كه مرا به سوی سنگ مزارش كشان‌كشان ببرید مرا كه مهر بقیع است در دلم چه شود اگر به جانب آن چار كهكشان ببرید كجاست آن در آتش گرفته تا كه مرا برای جامه دریدن به سوی آن ببرید كسی صدای مرا در زمین نمی‌شنود فرشته‌ها! سخنم را به آسمان ببرید نه اشتیاق به گُل دارم و نه میل بهار مرا به غربت آن هیجده خزان ببرید 📝 @navaye_asheghaan
روضه بعد از شهادت حضرت زهرا (س) اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ دلا بیا به سرای علی سری بزنیم به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم خبر رسیده که این روزها علی تنهاست بیا به خانه ی بی فاطمه سری بزنیم نشد برای مریض علی گلی ببریم بیا گلاب اشک به افتاده بستری بزنیم کسی به گرد یتیمان او نمیگردد بیا به شیوه ی پروانه ها پری بزنیم کنون که جان علی خفته است در دل خاک بیا زخونابه برخاک گوهری بزنیم اصبغ ابن نباته میگه نیمه شب بود همسرم منو از خواب بیدار کرد گفت ببین خانه علی چه خبره - چرا این بچه ها امشب اینقدر گریه میکنن - گفتم زن شب از نیمه گذشته این بچه ها مادر از دست دادن - یه ساعتی میگذره آرام میشن - گفت نه - تو مادر نیستی نمیدونی بی مادری چقدر سخته - برو برام یه خبری بیار... میگه اومدم تا در زدم گریه ی بچه ها قطع شد - امیر المومنین دم درآمد - تا چشمش به من افتاد فرمود اصبغ مارو ببخش تا فاطمه بود خودش - حالاهم بچه هاش - نمیزارن شما استراحت کنید - گفتم نقل این حرفها نیست چرا این بچه ها امشب اینقدر گریشون طولانی شده - به آستانه ی در نشست - فرمود یه شب من گریه میکنم حسنین دورم میگردن - یه شب زینبین گریه میکنن منو حسنین دلداریشون میدیم - یه شب حسن گریه میکنه منو زینبین و حسین غمخواریش میکنیم - اما هروقت حسین بهانه مادر میگیره همه ما بیقرار میشیم... چقدر حال و روز شما عزیزان مادر از دست داده شبیه شبهای بی مادری یتیمان فاطمه هست، مادرا مانند گل با روح من آمیختی بس که اندر جان من شهد محبت ریختی در سپهر آرزوی من، منور کوکبی اولین استاد من مادر تو در این مکتبی هر چه دارم از تو دارم ، بی تو من خاکسترم با تو بوی مشک آید هر شب از این بسترم عزیزان مادر، این چند روز همه بودن کنارتون، دلداریتون دادن اما من بمیرم برا بی تابی های ابی عبدالله در فراق مادر، حق هم همین بود آخه چند سال بعد هم تو کربلا، مادر برا حسینش بی تاب شد‌... زن خولی میگه دیدم از تنور خانه، نوری به آسمان ساطع می‌شه... می‌گه وقتی اومدم کنار تنور.. دیدم هودجی از آسمان به زمین داره نازل می‌شه.. یه بانوی قد خمیده ای روی هودج ایستاده... یه حوریه ای صدا می‌زد راه بدید.. فاطمهٔ زهرا برا دیدن سر فرزندش حسین می‌آید.. وقتی کنار تنور رسید دست برد میان تنور.. سر نورانی را بیرون آورد.. سر رو بغل گرفت و با گریه صدا زد... ولدی ولدی یا حسین.. أیها الشهید أیها مظلوم... قتلوا که وما عرفوک.. و من شرب الماء منعوک ... کشتنت ولی آبت ندادند.. حسین... شب است و مادری پهلو شکسته کنار مطبخ خولی نشسته بریز ای دیده خون دل ز دیده که رنگ از صورت زهرا پریده بگوید از غمت در شور و شینم حسینم وا حسینم وا حسینم گلی خوش بوتر از مادر ندیدم رخی نیکوتر از مادر ندیدم گل زیبای من مادر کجایی دریغ و صد دریغ از این جدایی صلی الله و علیک یا اماه ، یا فاطمه الزهرا... @navaye_asheghaan
1. دشتی 1387.mp3
3.55M
( سلام الله علیها ) الا مادر به قربون جمالت رخ چون بَدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گلِ اُمَّ البنین ، شیرم حلالت شد آسمانم ، بی ستاره سوغاتی زینب شده یک مَشکِ پاره ... آمد شب دلگیری من ای دریغا ، ای دریغا رفته عصایِ پیریِ من ای دریغا ، ای دریغا بعد از تو ای ، ماه مدینه من ماندم و شرم از سکینه در خواب دیدم در مِنایی پیشِ زهرا ، پیشِ زهرا دیدم ، به روی نیزه هایی پیشِ زهرا ، پیشِ زهرا ( حسیییین ... ) 1387 @navaye_asheghaan
( سلام الله علیها ) الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی ... (خیلی چیزا به من گفتن ، یه دونه اش این بود ، عباسم ) شنیدم کام عطشان جان سپردی گُل اُم البنین شیرم حلالت شنیدم دست هایت را بُریدن ( پسرم ، عباسم ... ) شنیدم دست هایت را بُریدن شنیدم چشم نازت را دریدن چو طفلان این خبرها را شنیدن همه از هم خجالت میکشیدن شاید گفته باشه ، بشیر ، باورم نمیشه عمود به فرق عباس زدن ؟! مگه میتونستن به این راحتی این کار رو کنن ؟! اول گفت ، خانم ، دستاشو جدا کردن کنار علقمه ... بعد یه نانجیبی تیر به چشمش زد ... وای ... اما یه وقت یه نانجیبی صدا زد ، اونی که از صبح همه ی لشگر کوفه رو در رعب و وحشت نگه داشته ، تویی ؟؟ صدا زد نانجیب الان که دست ندارم اومدی ؟؟ الان که تیر به چشمم زدن اومدی ؟ ... عباس من که دست دارم ، ... یه وقت چنان با عمود آهنین به فرق عباس ... صدای نالش بلند شد ، داداش ... داداش دیگه برادرت رو دریاب... این صدا رو به کربلا برسون همه با هم.... ان شاالله شهدا ، گذشتگان امام راحل فیض ببرن صدا رو به کربلا برسان بگو یا حسین ... @navaye_asheghaan
1. الا مادر.mp3
5.9M
( سلام الله علیها ) الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت @navaye_asheghaan