eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
349 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
دوبیتی مه جبینی شده در شهر مدینه ظاهر که سلامش برساند ز پیمبر جابر دختر سبط رسول و پسر پور بتول شادمان اند ز میلاد امام باقر ▪️ کرده طلوع از افق در عالم امکان ماه جمالی که اوست آیت سبحان نام شریفش محمد است همچو پیمبر باقر علی نبی و حجت یزدان ▪️ ای باقر علم مصطفی ادرکنی هم نام به ختم الانبیا ادرکنی میلاد سعادت اثرت می باشد گویند همه اهل ولا ادرکنی
سرود ولادت امام محمد باقر(ع) -(میاد از آسمون صوت شادی) میاد از آسمون صوت شادی میگه با اهل عالم منادی گل بریزیدهمه پای آقا رسیده موسم عیش وشادی غرق صفاشده مدینه آقام امیرمه جبینه زاده زین العابدینه مولامولامولا،،، خوش آمدی امام باقر۳ اومداونکه شه عالمینه عاشقارو آقام نورعینه گل میریزه مَلک زیرپاهاش نوهٔ شاه عالم حسیـــنه عشق حبیبم آبرومه غصه وغم دیگه تمومه میلادباقرالعلومه مولا مولا مولا خوشآمدی امام باقر۳ روی لوح دل من نوشته عشق توبهترین سرنوشته همه ٔ اهل عالم میدونن که مدینه برامون بهشته تویی امیرمه جبینم اسم تو حک به روی سینم به پای عشق تو میشینم مولا مولا مولا خوش آمدی امام باقر۳ چی میشه آسمون بازبباری حالاکه عیده وغم فراری میپره مرغ دل تامدینه میکنه توسینه بیقراری چشام به یاداون میباره دلم توسینه بیقراره آقای من حرم نداره مولامولامولا خوش آمدی امام باقر۳ میشنوم ازسما این صدارو میبره بانگاهش دلارو اومده تابگیره به دستش پرچم نهضت کربلارو بایدبه عشق اوبنازیم به سوی دشمناش بتازیم یه روزبراش حرم بسازیم مولامولامولا خوش آمدی امام باقر۳ شاعر: (ناعم)
اول ماه رجب شد همه عالم غرق نور است از قدوم گل زهرا شهر یثرب در سرور است نور حق جلوه گر آمد هستی پیغمبر آمد باقر آل محمد او ز نسل کوثر آمد تهنیت یا فاطمه۴ در مدینه بیت سجاد پر شده از عطر و بویش فاطمه بنت الحسن بوسه زند بر گل رویش وارث علم پیمبر حلم و صبر او چو حیدر گلبنی از آل طاها باشد او بر شیعه رهبر تهنیت یا فاطمه۴ در جهان تابیده امشب از سوی حق نور باقر هرچه دارد شیعه ی مولا از این گل گشته ظاهر مظهر خدای سرمد گو بر او درود بیدحد ای شفیع ما به محشر باقر آل محمد تهنیت یا فاطمه۴ حب و مهر تو بود در جان و روح و در سرشتم شد بقیع تو در عالم ای گل زهرا بهشتم پنجمین نور هدایت داده‌ای بر من ولایت شکر حق از روز اول شاملم لطف و عطایت تهنیت یا فاطمه۴ 💐✨💐✨💐✨💐✨ @navaye_asheghaan
ببار بر سر من شوق مستجیر شدن را بگیر از دل من فرصت کویر شدن را جهان به غیر سیاهی _خدا گواه_ ندارد به ماه اگر که نبخشی سر منیر شدن را چه علم‌ها که شکافنده اش تو بودی و هستی چه جمع کرده خدا در تو بی نظیر شدن را سیادت حسنین است در وجود تو جاری که ارث برده ای از مرتضی امیر شدن را گدا که سر زده باشد به خانه‌‌ی تو نبیند تمام عمر دگر صورت فقیر شدن را شفا کنار تو مفهوم دیگریست چرا که به کور می‌دهی اذن ابوبصیر شدن را پیامبر به پیامی سلام بر تو رسانده چشانده ای تو به جابر شکوه پیر شدن را سه ساله بودی و همراه عمه جان سه ساله تویی همان که به بازی گرفت اسیر شدن را به اقتدای سران به نیزه رفته چهل شب ادا نموده‌ای آداب هم مسیر شدن را رسید بر سر و دست تو روزگار و گره زد به سنگ خار شدن را به غُل حقیر شدن را چقدر گریه کنار پدر به چشم کشیدی همیشه نقل به جای کفن حصیر شدن را @navaye_asheghaan
گهر از بطن دریا تا هویدا می‌شود امشب  جمال ایزد منان تجلا می‌شود امشب ملک در باغ رضوان است دست افشان، که از ره کِی گل زهرای مرضیه شکوفا می‌شود امشب به یمن مقدم باقر، امام پنجم شیعه  مدینه باز هم عرش معلا می‌شود امشب زمین و آسمان را نور باران کرده حق، زیرا  علی‌بن‌الحسین این بار بابا می‌شود امشب ملائک صف به صف اِستاده، در کف جام مِی دارند دوباره آبِ کوثر هم گوارا می‌شود امشب علی و فاطمه بانیِ این جشن و سرور هستند چه جشنی در ثریاّ باز بر پا می‌شود امشب امام حلم و علم و حکمت از ره می‌رسد وقتی تمام علم در یک جمله معنا می‌شود امشب ز دامانِ عروسی پاک دامن در اذانِ صبح گلی زیبا به عالم باز اِهدا می‌شود امشب نیازی نیست دریا موج بردارد به پای او دو چشم مادرش آن گونه دریا می‌شود امشب گدایی پشت دربِ خانه بنشسته به امیّدی تمام شهر هم آید پذیرا می‌شود امشب زمستان هم که باشد روزهای عاشقی گرم است که با لبخندِ گرمش فصلِ گرما می‌شود امشب امامِ باقر از ره می‌رسد ظلمت عَدَم گردد و درد عاشقی با او مداوا می‌شود امشب بشارت می‌دهد جبریل بر زهرا و بر حیدر که یک غنچه ز نسل فاطمه وا می‌شود امشب @navaye_asheghaan
دوبیتی مه جبینی شده در شهر مدینه ظاهر که سلامش برساند ز پیمبر جابر دختر سبط رسول و پسر پور بتول شادمان اند ز میلاد امام باقر ▪️ کرده طلوع از افق در عالم امکان ماه جمالی که اوست آیت سبحان نام شریفش محمد است همچو پیمبر باقر علی نبی و حجت یزدان ▪️ ای باقر علم مصطفی ادرکنی هم نام به ختم الانبیا ادرکنی میلاد سعادت اثرت می باشد گویند همه اهل ولا ادرکنی @navaye_asheghaan
(سرود۶٢) مدینه امشب چه غوغاست جشن ولادت به هر جاست آمده باقر به دنیا غرق شعف بیت مولاست مدینه از قدومش شده پر ز نور علی بن الحسین غرق شادی و شور علی بن الحسین تهنیت تهنیت۲ خورشید دین جلوه‌گر شد علی دوم پدر شد ز دیدنش چشم سجاد روشن از این گل پسر شد علی بن الحسین شادمان زین پسر به علی داده حق نور هر دو بصر علی بن الحسین تهنیت تهنیت۲ خورشید پنجم عیان شد مادر او شادمان شد آینه ی حق نمایی بر علی روح و روان شد نجل پیغمبر است این گل ساجدین هدیه‌ای از سوی ذات حی مبین علی بن الحسین تهنیت تهنیت۲ آمده از حی سرمد باقر آل محمد بگو تو شیعه به شادی امام پنجم خوش آمد شب میلاد پنجم گل و باقر است همچو بابش علی طیب و طاهر است علی بن الحسین تهنیت تهنیت۲
(سرود۶٣) مدینه غرق سرور دوباره امشب سرزده ز سوی حق مهپاره امشب هدیه ز سوی حق آمد باقر آل محمد باقر خوش آمدی باقر۲ گلی از گلشن دین وا شده امشب پسر فاطمه بابا شده امشب هدیه ز سوی حق آمد باقر آل محمد باقر خوش آمدی باقر۲ فاطمه بنت الحسن مادر شد امشب چهارمین امام ما پدر شد امشب هدیه ز سوی حق آمد باقر آل محمد باقر خوش آمدی باقر۲ مدینه از قدمش وادی طور است خانه ی دوم علی غرق سرور است هدیه ز سوی حق آمد باقر آل محمد باقر خوش آمدی باقر۲ نور حق جلوه گر از مدینه آمد در جهان امام بی‌قرینه آمد هدیه ز سوی حق آمد باقر آل محمد باقر خوش آمدی باقر۲ پنجمین خورشید دین گشته هویدا باقر علم نبی، غرق تماشا هدیه ز سوی حق آمد باقر آل محمد باقر خوش آمدی باقر۲ مدینه ز مقدمش گشته چو گلشن دیده ی چهارم امام گردیده روشن هدیه ز سوی حق آمد باقر آل محمد باقر خوش آمدی باقر۲ باقر از نسل رسول الله رسیده نور دیدگان آل الله رسیده هدیه ز سوی حق آمد باقر آل محمد باقر خوش آمدی باقر۲ خدا هدیه به علی نور بصر داد به عروس فاطمه امشب پسر داد هدیه ز سوی حق آمد باقر آل محمد باقر خوش آمدی باقر۲ می‌زند بنت حسن بوسه به رویش پیچیده در همه عالم عطر و بویش هدیه ز سوی حق آمد باقر آل محمد باقر خوش آمدی باقر۲
(سرود۶۴) اول ماه رجب نور دو عین از ره رسید باقر مولا علی ابن الحسین از ره رسید شد مدینه غرق نور همچنان وادی طور از قدوم این پسر مادرش غرق سرور حضرت باقر مدد یا حضرت باقر مدد جشن شادی و شعف در هر کجا برپا شده حضرت مولا علی ابن الحسین بابا شده پنجمین نور خدا حضرت باقر رسید نور دیدگان او طیب و طاهر رسید حضرت باقر مدد یا حضرت باقر مدد آمده حضرت باقر شمع جمع انجمن باب او ابن الحسین و مادرش بنت الحسن نخل دین شد پر ثمر ماه دین شد جلوه‌گر دیدگان ساجدین گشته روشن زین پسر حضرت باقر مدد یا حضرت باقر مدد این پسر پنجم امام شیعیان باقر بود همچنان آباء و بابا طیب و طاهر بود بر علی دومین آمده نور دو عین ذکر این عالم شده یا علی ابن الحسین حضرت باقر مدد یا حضرت باقر مدد باقر علم نبی نور دو چشم حیدر است در کرامت در سخاوت همچو حیدر محشر است گرچه هستم روسیاه آمدم بر تو پناه سائلت را از کرم یابن زهرا کن نگاه حضرت باقر مدد یا حضرت باقر مدد در شب میلاد تو شد شاملم احسان تو تو کرم کردی و من گردیده ام مهمان تو ای که هستی چون پدر در کرامت بی‌نظیر در شب میلاد خود از کرم دستم بگیر حضرت باقر مدد یا حضرت باقر مدد
(سرود۶۵) اول ماه رجب شد حضرت باقر رسیده نوه ی مولا حسین است،طیب و طاهر رسیده به گلزار ولا گل امشب وا شده ز لطف کبریا علی بابا شده گل سجاد مدد۴ مادرش بنت الحسن شد باب او ابن الحسین است پنجمین مولای عالم بر علی نور دو عین است گل باغ ولا شده امشب عیان پر از شادی و شور شده امشب جهان گل سجاد مدد۴ مادرش بنت الحسن زد بوسه بر روی چو ماهش دل برد از مادر و بابای خود نیم نگاهش خدا داده نوید بود نور امید ز یمن مقدمش دوباره گشته‌ عید گل سجاد مدد۴ گلی از گلزار عصمت سر زده امشب دوباره در سپهر دین احمد ،شد هویدا ماهپاره ز یمن مقدمش مدینه گلشن است علی با دیدنش دو چشمش روشن است گل سجاد مدد۴ این پسر پنجم امام و مقتدای عالمین است از تبار مجتبی باشد گل باغ حسین است امام عالم است عزیز خاتم است چنان جدش حسین مسیحایی دم است گل سجاد مدد۴ این پسر نور دو چشمان علی بن الحسین است این پسر بر بنت مولانا حسن نور دو عین است امام ساجدین پدر گردیده است دلش روشن از این پسر گردیده است گل سجاد مدد۴
(سرود۶۶) امشب شب میلاد آمد باقر گل سجاد آمد نور چشم ساجدین امشب عیان آمد باقر آل محمد در جهان آمد جان احمد-باقر آمد۲ مدینه شده غرق نور خانه ی علی همچون طور بر امام چهارمین نور دوعین آمد باقر از نسل علی نجل حسین آمد جان احمد-باقر آمد۲ امشب همه جا گلشن شد هر دیده از او روشن شد آمده امشب در عالم هدیه‌ای از رب فاطمه بنت الحسن مادر شده امشب جان احمد-باقر آمد۲ مدینه شد امشب غوغا شادی شده هرجا برپا اول ماه رجب شد، فصل گل‌ها شد باقر آمد ساجدین محو تماشا شد جان احمد-باقر آمد۲ هر شیعه ی حیدر شاد است هر خانه ی دل آباد است از قدوم این پسر یثرب شده غوغا در جنان شادان ز یمن مقدمش زهرا جان احمد-باقر آمد۲ ما شامل این احسانیم امشب همگی مهمانیم ما همه بنشسته امشب در پناه او می‌شویم حاجت روا با یک نگاه او جان احمد-باقر آمد۲
(سرود۶٧) اول ماه رجب آمد هدیه‌ای از سوی رب آمد باقر گل گلزار عصمت پنجم امام مکتب آمد خوش آمدی امام باقر۳ بر ما عنایت آمد امشب گل ولایت آمد امشب پنجم امام امت ما شمس هدایت آمد امشب خوش آمدی امام باقر۳ دوباره خورشیدی عیان شد روشن ز مقدمش جهان شد این پسر از لطف خداوند بهر همه دارالامان شد خوش آمدی امام باقر۳ ای عاشقان شد شب میلاد شیعه ی مرتضی شده شاد ای شیعیان شادی نمایید پدر شده امام سجاد خوش آمدی امام باقر۳ نور خدای مهربان است حیدر نسب، زهرا نشان است از لطف خاص کبریایی باقر امام شیعیان است خوش آمدی امام باقر۳ نور خداوند مبین است یاور و یار مسلمین است فرزند ساجدین بود او نجل امیرالمومنین است خوش آمدی امام باقر۳ آمده خورشید مدینه امام بی‌مثل و قرینه فرزند بنت الحسن آمد بر ساجدین سرور سینه خوش آمدی امام باقر۳ شهر مدینه غرق نور است بیت علی وادی طور است از مقدم امام باقر بنت الحسن غرق سرور است خوش آمدی امام باقر۳ عالم بود حیران باقر شامل شده احسان باقر از لطف و جود ساجدینند امشب همه مهمان باقر خوش آمدی امام باقر۳ تو در کرامت بی‌نظیری چون مادرت خیر کثیری در شب میلاد تو باقر آمده ام دستم بگیری خوش آمدی امام باقر۳ مولای من گر روسیاهم آمده ام بر تو پناهم ای گل گلشن ولایت از کرمت نما نگاهم خوش آمدی امام باقر۳
(سرود۶٨) امشب شب میلاد است شادان دل سجاد است آمده در جهان حضرت باقر چون مادرش باشد طیب و طاهر حضرت باقر-آمد خوش آمد۲ در شعف دنیا شده ساجدین بابا شده از بین شیعه رفته رنج و محن مادر شده حضرت بنت الحسن حضرت باقر-آمد خوش آمد۲ مدینه غوغا شده بر لب این نوا شده آمده به دنیا پنجم ماه دین آنکه بود چون نبی فخر آفرین حضرت باقر-آمد خوش آمد۲ مدینه چون گلشن شد چشم علی روشن شد خدا بر ساجدین قرص قمر داد بر بنت الحسن یک زیبا پسر داد حضرت باقر-آمد خوش آمد۲ ماه تمام آمده پنجم امام آمده بر بنت الحسن باشد او نور عین نوه ی حسن باشد جان حسین حضرت باقر-آمد خوش آمد۲ ما شامل احسانیم امشب بر تو مهمانیم ای که چنان مادر خیر کثیری گردیده مهمانت دستم بگیری حضرت باقر-آمد خوش آمد۲ گرچه من رو سیاهم بر تو مولا پناهم شب میلادت بده عیدی ما مدینه و نجف و کرب و بلا حضرت باقر-آمد خوش آمد۲
(سرود۶٩) شهر مدینه غرق نور هدیه آمد از رب بنت الحسن غرق سرور باقر آمد امشب دوم علی ساجدین امشب پدر گشته است بنت الحسن صاحب قرص قمر گشته است حضرت باقر مدد۴ بیت علی ابن الحسین گشته گلشن امشب دیدگان بنت الحسن گشته روشن امشب مهی شده جلوه‌گر نخل ولا پر ثمر داده خدای مبین بر ساجدین یک پسر حضرت باقر مدد۴ در خانه ی دوم علی نور حق رسیده کسی مانند این پسر در جهان ندیده گل پسر ساجدین شد شمع هر انجمن بوسد روی ماه او فاطمه بنت الحسن حضرت باقر مدد۴ خورشید دیگر در جهان سر زده دوباره به زیر قدم‌های او می‌ریزه ستاره در همه ی این جهان پیچیده است بوی او مادر او فاطمه بوسه زند روی او حضرت باقر مدد۴ امشب شیعه ی مرتضی گشته غرق احسان یا باقر علم نبی بر تو گشته مهمان با دست خالی آقا آمده بر تو پناه بر من مسکین نما از کرم خود نگاه حضرت باقر مدد۴ در شب میلاد تو من آمدم به سویت نما دعا مولای من گیرم عطر و بویت ای که چنان فاطمه تویی تو خیر کثیر به حق مولا علی دست مرا هم بگیر حضرت باقر مدد۴
دوبیتی نور علی و فاطمه را می‌خواهد حلم حسن و شور حسينی؛ بايد تا جمع شوند آل عبا در يک جان تا آينه ی روی محمّد آيد
دوبیتی خورشید کم است، آسمان یعنی تو ماهی که رجب شود عیان یعنی تو باقر شده ای و عالمان می‌فهمند دروازه‌ی علم بی‌کران یعنی تو
اکنون به شوق حجت پنجم ز خود گمم وآيينه دار طلعت خورشيد پنجمم چون کشتی سپرده به توفان عنان خویش از موج موجِ جذبه ی تو در تلاطمم آن شمع کوچکم که بیفروزی ام اگر فخر است با چراغ قبولت به انجمم از آفتاب بیشترم با ولای تو آیینه ام، فروغ تو را در تجسمم حیران آن اسارت و آن غارتم هنوز باریک بین فاجعه ی آن تهاجمم آری سلام بر تو اماما! که می پرد از لب به یاد آن چه کشیدی تبسمم طفل چهارساله و طوفان کربلا؟ حیران این تداعی ام و آن تألمم از آن ستم که سوخت در آن، خاندان تو هم بر تو عرضه می کنم اینک تظلمم گنج مراد خویش نجستم ز هیچ کس الّا تویی که مدح تو را در تکلمم هر چند لب به خنده گشایم برابرت زاندوه تو نشسته به خون است مردمم ای علم را شکافته و رفته تا به عمق حیران آن چه یافتی از این تعلمم آن شاعرم که از سر ایثار عاشقم بر دوستیت و خصم تو را در تخاصمم
اکنون به شوق حجت پنجم ز خود گمم وآيينه دار طلعت خورشيد پنجمم چون کشتی سپرده به توفان عنان خویش از موج موجِ جذبه ی تو در تلاطمم آن شمع کوچکم که بیفروزی ام اگر فخر است با چراغ قبولت به انجمم از آفتاب بیشترم با ولای تو آیینه ام، فروغ تو را در تجسمم حیران آن اسارت و آن غارتم هنوز باریک بین فاجعه ی آن تهاجمم آری سلام بر تو اماما! که می پرد از لب به یاد آن چه کشیدی تبسمم طفل چهارساله و طوفان کربلا؟ حیران این تداعی ام و آن تألمم از آن ستم که سوخت در آن، خاندان تو هم بر تو عرضه می کنم اینک تظلمم گنج مراد خویش نجستم ز هیچ کس الّا تویی که مدح تو را در تکلمم هر چند لب به خنده گشایم برابرت زاندوه تو نشسته به خون است مردمم ای علم را شکافته و رفته تا به عمق حیران آن چه یافتی از این تعلمم آن شاعرم که از سر ایثار عاشقم بر دوستیت و خصم تو را در تخاصمم
ﻫﻼ‌ﻝ ﻣﺎﻩ ﺭﺟﺐ! ﻧـﺎﺯ ﮐﻦ ﺑـﻪ ﻣﺎﻩ ﺗﻤﺎﻡ ﺯ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﻣـﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻼ‌ﻡ ﺳﻼ‌ﻡ ﺳﻼ‌ﻡ ﺑﺮ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﺗـﻮ ﻣﯽ‌ﺗـﺎﺑﺪ ﻓﺮﻭﻍ ﺣﺴﻦ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺟﻤﺎﻝ ﭼﺎﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﻭﻻ‌ﺩﺕ ﺩﻭ ﻣﺤـﻤﺪ، ﻭﻻ‌ﺩﺕ ﺩﻭ ﻋـﻠﯽ ﮐﺪﺍﻡ ﻣﺎﻩ، ﭼﻨﯿﻨﺶ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ؟ ﭼﻪ ﻣﺎﻩ ‌ﺭﻭﺡ‌ﻓﺰﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺷﺐ ﺍﻣـﺎﻡ ﭘﻨـﺠﻢ ﻣـﺎ ﺷـﺪ ﻭﻻ‌ﺩﺗﺶ ﺍﻋـﻼ‌ﻡ ﺧـﺪﺍ ﺑﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﻨـﺖ ﺣﺴﻦ ﮔﻠﯽ ﺑﺨﺸـﯿﺪ ﮐﻪ ﻋﻄﺮ ﺑﺎﻍِ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻡ ﺍﻣـﺎﻡ ﺑﺎﻗـﺮ ﯾﻌـﻨﯽ ﻣﺤـﻤﺪ ﺩﻭﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﭘﻨﺠﻢ ﻭﺻﯽ ﺧﯿﺮﺍﻻ‌ﻧﺎﻡ ﺍﻣـﺎﻡ ﺑﺎﻗـﺮ ﯾﻌـﻨﯽ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻗـﺮﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗـﺮ ﯾـﻌﻨﯽ ﺗـﻤﺎﻣﯽ ﺍﺳﻼ‌ﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺸﺖ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻈـﺎﻡِ ﻫﻔـﺖ ﻧﻈـﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻢ ﻭ ﻋﻤـﻞ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﻮﻥ ﻭ ﻗﯿﺎﻡ ﻣﮕـﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﭼـﻬﺎﺭﻡ ﻣـﺪﺩ ﮐـﻨﺪ، ﻭﺭﻧـﻪ ﮐﻪ‌ ﺭﺍﺳﺖ ﺯﻫﺮﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺡ ﺍﻭ ﮐﻨﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ؟ ﺯﺟﺎﻥ ﻭ ﺩﻝ ﻣﻠﮏ ﻭ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺣﻮﺭ ﺍﯾن جا ﻧﻔﺲ ﺑـﻪ ﺩﻭﺳـﺘﯽِ ﺍﻭ ﺑـﺮﺁﻭﺭﻧـﺪ ﻣـﺪﺍﻡ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﺴﺘﺎﻧﻨﺪ ﺟﺎﻡ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺣﺸﺮ ﻣﯽ ﺣﻼ‌ﻝ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑـﻪ ﺍﻧﺒﯿﺎﺳﺖ ﺣﺮﺍﻡ ﺑﻪ ﺯﺍﺋﺮﺍﻥ ﺣﺮﯾﻤﺶ ﺩﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻘﯿﻊ ﭘـﺮ ﻣﻼ‌ﺋﮑﻪ ﮔـﺮﺩﯾـﺪﻩ حلّه ی ﺍﺣـﺮﺍﻡ ﺯ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺟﮕﺮﻡ ﺷﻌﻠﻪ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺪ ﺳﺎﻗﯽ ﺑﯿﺎ ﺷﺮﺍﺏ ﻣﺤﺒّﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﯾـﺰ ﺑﻪ ﮐـﺎﻡ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺑﻐﺾ ﻋﺪﻭﯾﺶ ﺭﻩ ﻧﺠﺎﺗﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺟـﺰ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ‌ﺍﺵ ﺩﻝ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺁﺭﺍﻡ ﻋﺠﯿﺐ نیست که ﺩﺭ ﺗﻤـﺎﻡ ﺣﺎﺩﺛﻪ‌ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﺮ ﻏﻼ‌ﻣﺶ ﺳﻤﻨﺪ ﮔﺮﺩﻭﻥ، ﺭﺍﻡ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭه ی ﺍﻭ ﻋﺎﻟﻤﯽ «ﺯﺭﺍﺭﻩ» ﺷﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﻈﺎﺭه ی ﺍﻭ ﺧﻠﻖ، ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ «ﻫﺸﺎﻡ» ﺳﺘﺎﻧﺪﻩ ‌ﺭﻭﺡ، ﺯ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﻭﺡ ﺑﺨﺸﺶ، ﺭﻭﺡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻋﻠﻢ، ﺯ ﻟﺐ‌ﻫﺎﯼ ﺟﺎﻧﻔﺰﺍﯾﺶ ﮐـﺎﻡ ﻣﮕﻮ ﺩﺭِ ﺣﺮﻣﺶ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ، ﮐﻪ ﺯ ﻋﺮﺵ ﭘﯽ ﺯﯾـﺎﺭﺕ ﻗﺒـﺮﺵ ﻣـﻠﮏ ﺷـﻮﻧﺪ ﺍﻋـﺰﺍﻡ ﻧﮕﻮ ﭼـﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ، ﻣﺎﻩ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺣﺮﻣﺶ ﻧـﻮﺭ ﻣﯽ‌ﺳﺘﺎﻧﺪ ﻭﺍﻡ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﻭﺳﺖ ﺑـﻪ ﭼﺮﺥ ﮐﻤﺎﻝ، ﺍﻭﺝ ﮐﻤﺎﻝ ﮐﻼ‌ﻡ ﺍﻭﺳﺖ ﺑـﻪ ﮐﻞّ ﻋﻠﻮﻡ، ﺟﺎﻥ ﮐـﻼ‌ﻡ ﭘﻨـﺎﻩ ﺑﺮﺩﻩ ﺑـﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺻﻐﯿﺮ ﻭ ﮐﺒـﯿﺮ ﺷﻔﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺯ ﺧﺎﮎ ﺩﺭﺵ ‌ﺧﻮﺍﺹ‌ ﻭ ﻋﻮﺍﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﭘـﺎﯼ ﺑـﻪ ﻣﻠﮏ ﻭﺟـﻮﺩ ﻧﻨﻬﺎﺩﻩ ﺳﻼ‌ﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﺤﻤﺪ ﺑـﻪ ﺁﻥ ﺍﻣـﺎﻡ ﻫﻤﺎﻡ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﺧﺮﻭﺷﯿﺪ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺑـﻪ ﯾﺰﯾﺪ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻩ ی ﺍﻭ «ﺷﺎﻡ»، ﺗﯿﺮﻩ‌ﺗﺮ ﺍﺯ ﺷﺎﻡ ﺑـﻪ ﺷﺎﻫﯽ ﺩﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ "ﻣﯿﺜﻢ" ﺍﮔـﺮ ﻏﻼ‌ﻡِ ﺩﺭﺵ ﺧﻮﺍﻧـﺪﺵ ﻏﻼ‌ﻡِ غلام
ماه رجب خیر مقدم، سر زد دوباره هلالت گردیده هفت آسمان خم، در پیش قدر و جلالت باران فیض الهی، هر لحظه بادا حلالت تابیده در کل عالم، نور خدا از جمالت نازم به لیل و نهارت، هفت آسمان بی‌قرارت خورشید چشم انتظارت، هر دم هزاران بهارت هر اختر تابناکت، دارد فروغ خدایی می‌آیی و می‌درخشی، با جلوه حس سرمد بر خلق داری بشارت، از صبح عید محمّد هفتم فروغ الهی، پنجم وصی محمّد گنجینه ی کل دانش، آیینه ی روی احمد فوق تصور مقامش، دانش اسیر کلامش وحی الهی پیامش، داده محمد سلامش عبدی که باشد جمالش، آیینه ی کبریایی فردی که باید بخوانم، چون ذات حق بی مثالش گل‌بوسه‌های حسینی، کرده است گل بر جمالش دل می‌برد از محمّد، توصیف خلق و خصالش پیشانی عرش رحمان، ایوان قدر و جلالش خورشید تابنده ی علم، ماه درخشنده ی علم دریای طوفنده ی علم، تنها شکافنده ی علم در پای کرسی درسش، دانش کند خودنمایی نام نکویش محمد، یا احمد دیگر است این الله اکبر خدا را، زهراست یا حیدر است این دریای حلم حسن را، رخشان‌ترین گوهر است این سر تا قدم یادگار، ثارالله اکبر است این این باقر علم دین است، یا سیدالساجدین است هم جان حبل‌المتین است، هم اسوه ی متقین است در خاک راهش چه قابل، گردند عالم فدایی دشمن به وقت تکلم، دلداده خلق و خویش بالا رود وحی ساعد، تا عرش با گفتگویش چشم ملایک به دستش، دست خلایق به سویش گل‌های علم و فضیلت، روییده از خاک کویش مهرش تمام ولایت، رویش چراغ هدایت از بذل دستش روایت، احسان و جود و عنایت از او هماره کرامت، از ما همیشه گدایی ای گوشه گوشه بقیعت، بیت‌الحرام ملایک بر تو درود خداوند، بر تو سلام ملایک از کوثر دانش تو، لبریز جام ملایک صحن بقیعت همه پر، از ازدحام ملایک دانش اسیر کلامت، روح القدس مرغ بامت از سوی جد کرامت، آورده جابر سلامت خیزد ز قبر غریبت، بوی خوش آشنایی تو نجل خون خدایی، ریحانه ی کربلایی لیل و نهار زمان را، والشمسی و والضحایی هم اختر شش سپهری، هم پنجمین مقتدایی هم هفت در شرف را، دریای بی‌انتهایی مهر تو باب النجاتم، شوینده سیئاتم خاک تو آب حیاتم، من در حیات و مماتم از تو نجویم کناره، از تو نگیرم جدایی ای آبروی مدینه، از آبروی بقیعت هر لحظه مرگ و حیاتم، در آرزوی بقیعت حتی به گلزار جنت، چشمم به سوی بقیعت ذکر خدا بر زبانم، با گفتگوی بقیعت تو عالمی را پناهی، من میثم روسیاهی بر دوش کوه گناهی، آیا شود با نگاهی پایی به چشمم گذاری، چشمی به سویم گشایی
مدینه منتظر رحمتی فراوان است دل کویری ما مستحق باران است دلی به بار نشسته در این طلیعه ی نور که در هوای کسی تا همیشه حیران است بهار جلوه ای از صبح اول رجب است رسیده آن که دوای دل پریشان است رسیده است و دلم زنده می شود با عشق تلاطمی ست که لبخند چشمه ساران است محمد بن علی باقرالعلوم جهان همان فرشته که الگوی هرچه انسان است به دور شمع پر از نور مکتب مولا طپش طپش دل ما تا همیشه پروانه ست فروغ انجمنی یا محمد بن علی حسینی و حسنی یا محمد بن علی صلابت علوی در نگاهتان جاری تویی که جلوه ی زیبای فاطمی داری رسیده از تو احادیث کاملاً متقن شکوه علمی و سر خطّ هرچه اخباری حضور جهل به پایان رسید وقتی که تو آمدی به زمین با خروش بیداری سلام گرم نبی را به محضرت آورد صحابه ی نبوی "جابر بن انصاری" نمی رسد به شناسایی تو قوّت عقل تویی همان که فراتر ز هرچه پنداری بگو که می رسم از فرش تا به عرش بقیع به التماس دل من فقط بگو "آری" بها گرفته تعالیم شیعه با یادت من و حواله ی عیدی روز میلادت جواب این همه آوای ربنا با توست اجابت نفس هر دعای ما با توست محبتی که تو داری قدم قدم با ماست حوائج همه ی بی قرارها با توست همیشه گریه به عشق نگاهتان با ماست همیشه پاسخ این بغض بی صدا با توست گدایی از تو در این خانه ی کرم با ماست جواب خواهش هر شخص بینوا با توست شبیه شمع برای تو سوختن با ماست بقیع بردن هر فرد مبتلا با توست حسین گفتن و با گریه سر شدن با ماست جواز دیدن ایوان کربلا با توست دلم پریده ز سینه به سمت شش گوشه مرا ببر ز مدینه به سمت شش گوشه
به سر می پرورانم من هوای حضرت باقر به دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر ز عشقش جان من بر لب رسیده کس نمی داند که نبوَد چاره ساز من سوای حضرت باقر به گوشم هاتف غیبی سرود این نکته را دیشب که باشد رخش دانش زیر پای حضرت باقر چنان بگرفته علمش آفاق را یک سر که پیچیده در این عالم صدای حضرت باقر پیمبر گفت با جابر که خواهی دید باقر را سلام از من رسان آن که برای حضرت باقر سوالاتی که از وی کرده دانشمند نصرانی جوابش را شنید از گفته های حضرت باقر مسلمان گشت راهب ناگهان در محضر آن شه منور شد دل او از ولای حضرت باقر شد آسان وضع حمل گرگ وحشی بیابانی به روی قله ی کوه از دعای حضرت باقر به رستاخیز اگر خواهی نجات از گرمی محشر برو در سایه ی ظل همای حضرت باقر فرد عاجز بود زاوصاف بی پایان آن سرور کمیت لفظ لنگ است از ثنای حضرت باقر جلال و شأن و قدر آن امام پاک بازان را نمی داند کسی غیر از خدای حضرت باقر (رضائی) ایستاده بر در دولت سرای او چو سائل منتظر بهر عطای حضرت باقر
بی سبب نیست که دل واله و مجنون شده است آمدی ماه رجب هم به تو مدیون شده است نام تو اذن دخولم شده در ماه خدا بندگی با شب میلاد تو مقرون شده است اول ماه رجب تا سحر سیزدهم از مدینه به نجف راه چه گلگون شده است واژه ها ‌مست تو گشتند...همه جمله شدند جمله ها در اثر حب تو موزون شده است شجره نامه ات از ربّ جلی آمده است فضل در پیش سجایای تو مفتون شده است خاندانت همگی اهل کرامت هستند بینتان بنده نوازی است که قانون شده است حوزه ی علمیه یک گوشه ز الطاف شماست شیعه تا روز قیامت به تو مدیون شده است هرکه از دست شما جام ولایت نگرفت تا خودِ حشر در این میکده مغبون شده است لعنت حق به کسی که به شما پشت کند آن که از دایره ی عشق تو بیرون شده است دور قبرت همه از ذریه ی طاغوتند دل ما از غم این فاجعه محزون شده است دل ما سوخت ولی از دل مهدی چه خبر؟ مطمئنا دل زهرایی او خون شده است طبق فرموده ی ناب پسرت: «پیکرتان... ...در دل تک تک عشاق تو مدفون شده است» کاش روزی برسد در حرمت سجده کنم در حریمی که رفیع است و دگرگون شده است
ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم بر علم مصطفی، باب تو بود باب وان خانه را تو بام، یا باقرالعلوم در بزم تشنگان، از باده‌های فضل پرگشته از تو جام، یا باقرالعلوم با احتجاج تو، اسلام آورد ترسا به کوه شام، یا باقرالعلوم خود راسخون علم، تعلیم دیده‌اند نزد تو ای امام، یا باقرالعلوم هم حوزه‌های علم، هم حلقه‌های درس گیرند از تو وام، یا باقرالعلوم مهر تو از ازل، نور تو تا ابد فیضت علی الدوام، یا باقرالعلوم در بزم علم و دین، پیوسته می‌رود نامت به احترام، یا باقرالعلوم ای حضرت کریم، ای فضل تو عمیم وی رحمت تو عام، یا باقرالعلوم قرآن ناطقی، عین الحقایقی ما جمله تشنه کام، یا باقرالعلوم خورشید شیعه‌ای، زهرا ودیعه‌ای ظل تو مستدام، یا باقرالعلوم