#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح
هرچند درک ناقص تاریخ کافی نیست
در اینکه حق با توست اما اختلافی نیست
معنای اینکه عدهای حق را نمیبینند
جز گمشدن در یک مسیر انحرافی نیست
باید علی گفت و علی خواند و علی فهمید
فرصت برای گفتن حرف اضافی نیست
کم نقرهداغش کن ترکهایی که در کعبهست
پیش دهان دشمن حیدر شکافی نیست
هذیان نگویید! ازدواج نور با ظلمت
چیزی بهجز فکر و خیال و قصهبافی نیست
بنتالهدی در بیت گمراهی معاذالله!
آن وقت میگویند باورها خرافی نیست
زخمی اگر خوردید چوب کفرتان بوده
چسباندن این وصلهها راه تلافی نیست
حسنختام این غزل با تیغ در راه است
وقتی برای دست بردن در قوافی نیست
✍ #ابوالفضل_مبارز
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست
نوکر شدن، سلمان شدن، منّا شدن کم نیست
اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد
با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست
اصلا از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانیست
باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست
در جان دختر حُسن مادر میکند جلوه
حانیه و حنانه و حسنا شدن کم نیست
باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد
آیینهی صدیقهی کبری شدن کم نیست
مادر به اولادش دلش گرم است، بی تردید
چشم و چراغ خانهی زهرا شدن کم نیست
حوریهای از حوریان دامن زهراست
إنسیهی إنسیة الحورا شدن کم نیست
از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر
ساره شدن، هاجر شدن، حوا شدن کم نیست
در باطن او نور عصمت میشود پیدا
الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست
بی شک پناه حجت حق، زینب کبریست
با این مراتب، زینب صغری شدن کم نیست
با یک نظر بر چهرهی ماه بنی هاشم
پی میبری تاج سر سقا شدن کم نیست
زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند
از شافعان محشر فردا شدن کم نیست
مرثیهاش اشک ملائک را در آورده
مرثیهخوان عصر عاشورا شدن کم نیست
با لشگر آمد کربلا، بی لشگرش کردند
یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست
خارمغیلان، ظلمت شب، سایهی دشمن
شب تا سحر آوارهی صحرا شدن کم نیست
با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن
یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست
✍ #علیرضا_خاکساری
@navaye_asheghaan
#حضرت_اُم_کلثوم_سلاماللهعلیها
بـیـگـانـه نـیـسـتم، ولـی بـیلیـاقـتـم
در نوکری به محضرتان کم سعادتم
کم گـفـتهام ز غـربـت و تنهایی شما
من را بـبخـش خواهـر آقـای کـربلا
تو بیکرانترین نفسِ خواهرت شدی
در شام و کوفه یار و کَسِ خواهرت شدی
تو پا به پای زینب و یک کاروانِ عشق
غربت کـشـیـدهای دَمِ دروازۀ دمشق
در کـربـلا مقـابلِ چشمانِ مضطرت
پـاشـیده شد ز هم، تَنِ پاکِ برادرت
رأسِ بـریده دیـدهای و نـیـزه دیدهای
کِی از حسینِ بیکفنت دل بریدهای؟!
هم کَعبِ نیزه خوردهای از نانجیبها
هم دیدهای حکـایتِ شَیبُ الخَضیبها
گودال رفتهای و غمش را چشیدهای
تو کـمتر از مصـیبتِ زینب ندیدهای
همراهِ فاطمه به سر و سینه میزدی
حرفی ز بیکسیِ خود اما نـمیزدی
بـانوی کـربـلا، سر و جانم فـدایـتان
من را ببخش، کـم بنوشتم برایتان
اصلا خودِ تو خواستهای اینچنین شود
تا زیـنبت یگـانه صبورای دین شود
مانندِ مجتبی که خودش را غریب کرد
ذکرِ حسین را به دو عالم مُجیب کرد
مانند او که خواست حسینی شود جهان
میخواست کربـلا بشود قـبـلۀ زمان
بـانو تـو هـم فـدایـیِ ایـمـانِ زیـنـبـی
محوِ صدای گرمِ حسین جانِ زینـبی
ای کوثرِ علی، تو خودت جانِ عفتی
هم کُفْوِ زینبی و تو هم کوهِ عصمتی
لطفت هـمیشه شاملِ احوالِ نوکـرت
جـایم بده به زیرِ پَرَت، جانِ مادرت
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
@navaye_asheghaan
#حضرت_اُم_کلثوم_سلاماللهعلیها
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عـمر زیر سـایـۀ تـاج سـرت باشی
صدف باشی و بیاندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحتالشعاع خواهرت باشی
نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط "زینب"
قدم برداشتی گفتی فقط "زینب" فقط "زینب"
مدینه از حسن هم یک نفر مظلومتر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای ام کـلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد
قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست
فلانی را بگو شهر نبی دروازهای دارد
نمیداند مگر که هر کسی اندازهای دارد
در این مکتب که حفظ شأن کعبه میشود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنیهاشم
برادرزادههایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم
چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود
شنیدم ساربان نامهـربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها
گمانم خوب فـهـمیدی پریشانی زینب را
که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
@navaye_asheghaan
#حضرت_اُم_کلثوم_سلاماللهعلیها
ای پـلـههـای مـنــبــر تـو آسـمــانهـا
پامنبری روضههایت، روضهخوانها
مثل امیـرالمـؤمـنـیـنی، خـطـبههـایت
پیچـیـده در گـوش زمانها و مکانها
ای سایهبان عصمت تو ماه و خورشید
ای در پــنـاه غـیـرت تـو ارغـوانهـا
هر تازیـانه خطی از غـمنـامهات بود
ای شانههـایت شرح حال نیـمهجانها
هـمـراه زیـنب بـیـن گـودال تـفـحـص
گـشـتی به دنـبال نـشان از بینشانها
همراه زینب در هجـوم سنگ و آتش
بـــودی پـــنــاه بـیپــنــاه الامــانهــا
هـمراه زینب روضـههای بـاز دیـدی
بـازارهـا، رقـاصـهها، آوازخـوانهـا
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
@navaye_asheghaan
#حضرت_اُم_کلثوم_سلاماللهعلیها
ای نامـۀ سـر به مهـر مکـتـوم
ای مــادر صـبـر، ام کـلـثــوم!
ای لالــۀ بــوســتـــان احــمـــد
ای حاصل وصلت دو معصوم
مجـهـول جهـانـیان، چو زهـرا
چون زهره، ولی به عرش، معلوم
نان و نـمـک تو خـورده مـولا
در آن شب واپـسـیـن مـحـتـوم
مـانـنـد حـسـیـن، گـشته جاری
آوازهات از حـــجـــاز تـا روم
شــرمــنــدۀ خــطــبـۀ بـلـیـغـت
مـنـظـومـۀ هـر کـلام مـنـظـوم
در صبر و وقار، همچو زینب
پـرونـدۀ ظـلـم کـرده مـخـتــوم
هم ظلـمـت کـوفـه از تو نابـود
هـم شـام سـیـاه، از تو مـعـدوم
جـانـم بـه فــدای خـاک پــایـت
ای سـرو خـمـیـده، ام کـلـثـوم!
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
@navaye_asheghaan
#حضرت_اُم_کلثوم_سلاماللهعلیها
ای که وجود پاک تو آئـیـنـۀ زهـراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
هر جا تو باشی خواهرت آنجاست بیتردید
هر جا تو باشی ردّ پایی از برادرهاست
امـا تو پـنـهـانی در این پـیـداییِ روشن
اینگونه پیدا بودنِ پنهان عجب زیباست!
تو زینبی تو ام کـلـثومی؛ یکی هـسـتید
«صغری» و «کبری» چیدن تاریخ بیمعناست
در خطبههایت خطبههای فاطمه جاریست
در خطبههایت خطبههای مرتضی پیداست
تو خطبه خواندی کوفه و شام از نفس افتاد
این حرفها تیز است، برندهست، بیپرواست
از شعلههای شعرهایت سوخت جان شهر
در سینۀ مردم هنوز از گریهات غوغاست
از آن روایتهای سوزان میشود فهمید
در سینهات تا لحظۀ پرواز عاشوراست
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
@navaye_asheghaan
#حضرت_اُم_کلثوم_سلاماللهعلیها
کمتر کسیست در غـم من انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
«دلهـای جـمـع را کـند آشفته یاد من
راضی نمیشوم که کسی یاد من کند»
یـاد آورم ز قـاسـم و عـبـّاس و اکـبرم
چشمم نظر چو بر گل و سرو و سمن کند
غوغای کربلا، غـم کوفه، حدیث شام
جان بر لبم رسانَد و خون، قلب من کند
ما را خرابه، جای شد و هیچ کس نگفت:
باید که لاله جلوه به صحـن چـمن کند
از بازگـشـتمان به مـدیـنه کـنـایتیست
هر کاروانِ خسته که رو در وطن کند
بار مرا اگر چه اجل بسته است و باز
خوش روبهرو مرا به حسین و حسن کند
شـرمـنـدۀ مـحـبـّت زیـنب شـوم که آه!
بـاید دوبـاره جـامـۀ مـاتـم به تـن کـنـد
وقـتی کـفـن بـرای من آمـاده میشـود
او بـاز گـریـه بـر بـدن بـیکـفـن کـنـد
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
@navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤ای پشت و پناه قافله چون زینب
🕯همراز نماز نافله چون زینب
🖤در شام نیفتادهای از پا بانو
🕯یک لحظه در این مقابله چون زینب
🖤 وفات جانسوز حضرت ام کلثوم سلام الله علیها تسلیت🖤
🏴🏴🏴🏴🏴
@navaye_asheghaan
.
#مناجات جدید #حضرت_ام_کلثوم علیهاالسلام و حضرت سیدمحمد عموی امام زمان علیهماالسلام
السلامعلیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
باید از جرم و گناه دیده استغفار کرد
که مرا در محضر تو مانع از دیدار کرد
ای گل نرجس خجالت می کشم از چشمخود
با گناهانش مرا پیش نگاهت خار کرد
توبه از آن سیّئاتی می کنم که روز وشب
رفتنم تا خیمه ی سبز تو را دشوار کرد
عفو کن این نوکری را که پس از هر توبه اش
روبه رویت هر گنه را باز هم تکرار کرد
خوب می دانم اگر در خواب غفلت رفته ام
باز یک گوشه نگاه تو مرا بیدار کرد
کاش برگردی بزودی،ای طبیب دردها
نوکر بیچاره را هجران تو بیمار کرد
بی تو این دنیا نباشد جز جهنم،حق بده
دوری ات قلب مرا از زندگی بیزار کرد
آخر ماه جمادی آمده وقت عزاست
درد های سینه ات، اشک تو را بسیار کرد
داغ عمّه یک طرف، داغ عموجان یک طرف
می دهم حق، روضه ها چشم تو را خونبار کرد
عمّه جانت امّ کلثوم است دیگر محتضر
کربلا تا شام ِمحنت، قلب او را زار کرد
دارد از یک عمر درد و غصّه راحت می شود
روز و شب بر حاجت ِمرگ خودش اصرار کرد
هرگز از یادش نرفته شام و رقص مست ها
گریه ها در کوچه ها از خنده ی انظار کرد
بود شهزاده ولی بر تن لباس پاره داشت
از چه دشمن عمه ات را راهی بازار کرد
لحظه ی مرگش شده آن موقع که او را یزید
وارد بزم شراب شام با اجبار کرد
@navaye_asheghaan
❣﷽❣
🔘 #حاج_منصور_ارضی
🔘 #روضه_حضرت_ام_کلثوم_س
🔳السلام علیک یا بنت امیرالمومنین، یا ام کلثوم ..
آن بانویم که دارم لطف و عطا ز داور
ناموسِ کبربایم، نورِ دلِ پیمبر
هم دخترِ امامم، هم یادگارِ عصمت
یعنی برایِ زهرا آیینه دارِ عصمت
از کودکی هماره هم دم به مجتبایم
آگاه از تمام اسرارِ کربلایم
مانندِ خواهرِ خود غرق نوائب(مصیبت ها) من
اُم المصائب است او اُخت المصائبم من
با هر مصیبتی که دیدهست زینبِ من
یک عمر آشنا بود خر روز و هر شبِ من
چون خواهرم عقیله هستم زِ غم لبالب
در هر غم و بلایی بودم کنارِ زینب
از خاطراتِ عمرم خواهم اگر بگویم
جز ماجرایِ گودال چیزی دِگر نگویم
هر بار زینب آمد از خیمهگاه بیرون
دنبال او دویدم تا قتلگاه بیرون
همراهِ خواهرِ خود در اوج آن بَلیّه
من بودن و سکینه بر تل زینبیه
تا واژگون شد از اسب آقایِ ما به مَقتل
خَدِّ التَّریب گردید مولای ما به مقتل
دیدم که برقِ شمشیر دور و برِ حسینم
انبود شد برایِ ذبحِ سر حسینم
وجه خدا به گودال با کَلب شد مقابل
شیب الخضیب افتاد ناگاه دستِ قاتل
خنجر زِ کین کشید و خنجر نمیبریدُ
خواهر به چشم دید و فریاد میکشیدُ
قاتل به پیشِ خواهر هم پیشِ چشم مادر
تا جسم پشت و رو شد بنشست رویِ پیکر
چون خواست رأس او با جور و جفا بِبُرد
تا با دوازده ضرب ، سر از قفا ببرد
خون خدا زِ رگ ها تا که به جوش آمد
فرمود یا «بُنّی» آه ای غریبِ مادر
کشتند و از تنت رفت پیراهنت به غارت
ای زینبم به تن کن پیراهنِ اسارت
رأسم رَوَد به نیزه، همراهِ اهل بیتم
تا بشنوم زِ نزدیک خود آه اهل بیتم
دور از دو چشم عباس بیند حرم اسیری
ای وای از کنیزی .. ای وای از حقیری ..
عباس من کجایی؟! برخیز غیرت الله
در مجلسِ شراب است در حصر عصمت الله
*آری .. دردهای ام الکثوم هم همان دردهای زینب بود .. بمیرم برات خانم .. *
@navaye_asheghaan
#انقلاب_اسلامی
#شهدا
#غزل
🔹ادامۀ فریاد فاطمه🔹
این روزها میان شهیدان چه همهمهست
این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمهست
از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک
وقتی عَلم به دست علمدار علقمهست
تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست
اطراف خیمهگاه علی از چه همهمهست
فرعون هم مقابل موسی کسی نبود
جادوی سامری که فقط یک مجسّمهست
حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت
با اشعری بگو که زمان محاکمهست
فریاد فاطمهست که پیچیده در جهان
مقصود اگر علیست شهادت مقدمهست
📝 #مهدی_جهاندار
@navaye_asheghaan
#حضرت_علی_بن_محمد علیهماالسلام
#شهید_اردهال
#مربع_ترکیب
🔹دو مشهد🔹
سفرۀ نذری مادر باز هم برکت گرفت
نامت آمد جبرئیل از زائران سبقت گرفت
هر کسی از یک طریقی آمد و حاجت گرفت
قالی کاشان به پایت بوسه زد، قیمت گرفت
خوب فهمیدی که عشق مردم ایران علیست
اینهمه راه آمدی گفتی فقط سلطان علیست
عشق از نور علی، نوری مجدّد آفرید
از همان دم که علی بن محمد آفرید
مستی ما را خدا اینگونه بیحد آفرید
حال ما را دید در ایران، دو مشهد آفرید
از سر ایران الهی کم نگردد سایهات
خوش به حال هر کسی که میشود همسایهات
در کنارت گرمتر میجوشد اینجا آب هم
آسمان خاک قدمهای تو شد، مهتاب هم
او نمیدید اینهمه لطف تو را در خواب هم
در کنار تو سپهریتر شده سهراب هم
نرم و آهسته مرا لبریز حاجت میکنی
حتما آقا شاعران را هم شفاعت میکنی
خوب بابایت برایت ماجرا را گفته بود
داغها را دیده بود و روضهها را گفته بود
داغ سرهایی که شد از تن جدا را گفته بود
با تو حتما ماجرای بوریا را گفته بود
آمدی تا مثل جد تشنهات پرپر شوی
دور از شهر خودت باشی و بیلشکر شوی..
📝 #مجید_تال
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_کلثوم علیهاالسلام
#غزل
🔹تو زینبی🔹
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
هر جا تو باشی خواهرت آنجاست بیتردید
هر جا تو باشی ردّ پایی از برادرهاست
اما تو پنهانی در این پیداییِ روشن
اینگونه پیدا بودنِ پنهان عجب زیباست!
تو زینبی تو ام کلثومی... یکی هستید
«صغری» و «کبری» چیدن تاریخ بیمعناست...
در خطبههایت خطبههای فاطمه جاریست
در خطبههایت خطبههای مرتضی پیداست
تو خطبه خواندی کوفه و شام از نفس افتاد
این حرفها تیز است، برندهست، بیپرواست
از شعلههای شعرهایت سوخت جان شهر
در سینۀ مردم هنوز از گریهات غوغاست
از آن روایتهای سوزان میشود فهمید
در سینهات تا لحظۀ پرواز عاشوراست...
📝 #حسین_صیامی
@navaye_asheghaan
💠 بخشی از خطبۀ #حضرت_ام_کلثوم (علیهاالسلام) در کوفه
«یا اَهلَ الکوفَةِ!
سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ
وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...»
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
صدای گریۀ او شهر را تکان میداد
میان قوم عرب یک نسبشناس نبود؟
شکوهِ خطبه، علی را فقط نشان میداد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان میداد
کلام دختر نهجالبلاغه نافذ بود
و درس مردی و غیرت به کوفیان میداد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید،
اگر خدا به شما عمر جاودان میداد
به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید
خلیفه کاش همانقدر استخوان میداد
در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه!
که دین خویش نفهمیده رایگان میداد
نشستهاید سر سفرۀ حرام آنقدر
که نامههای شما نیز بوی نان میداد
و رودهای روان را بر آن کسی بستید
که اذن بارش باران به آسمان میداد
شما به نام محمّد چقدر میکشتید
خدا اگر به علی همچنان جوان میداد»
و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود
و کاش گریه کمی بیشتر امان میداد
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
@navaye_asheghaan
زمینه؛ راوی غم حسین.mp3
2.76M
#حضرت_ام_کلثوم علیهاالسلام
#زمینه
🔹راوی غم حسین🔹
چادر تو چادر زهرا
خطبۀ تو خطبۀ مولا
تو راوی غم حسینی
ای یاور زینب کبری
هنوزم اشکات دمادمه
دلت پر از حُزن و ماتمه
غروب هر روز برای تو
مثه غروب دهم محرمه
بگو برای ما از غربت خون خدا
بگو برای ما از روضههای کربلا
بگو برای ما از مصحف پرپر شده
بگو برای ما از خورشید رو نیزهها
«وای مظلوم حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیبت تو هیبت دریا
غیرت تو غیرت سقا
شبیه کوهی با صلابت
شدی یار زینب کبری
همسفر یاس و لالهای
همنفس اشک و نالهای
تو هجوم تازیانهها
سپر بلا برای سهسالهای
بگو برای ما از غربت شام بلا
بگو برای ما از اَلبَلاءُ لِلوِلا
بگو برای ما از لبهای غرق به خون
بگو برای ما از قاری و طشت طلا
«وای مظلوم حسین»
شاعر: #یوسف_رحیمی
@navaye_asheghaan
فدای نام زیبایت، به قربان صفاتِ تو
تویی ام الحیا، ام الوقار و ام کلثومی
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#حضرت_ام_کلثوم_س
@navaye_asheghaan
نوحه حضرت ام کلثوم
از آه و از ناله ی بلبل معلوم است
چون ماتم حضرت اُمّ کُلثوم است
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ای دختر زهرا و حضرت حیدر
ای زینب دوم آل پیـمـبـر
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
مَدینَهُ جَـدّنـا لا تَـقـبَـلیـنا
فَبِـالحَـسَراتِ وَالاَحزانِ جِـئنا
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ای خواهر مظلوم شاه شهیدان
ای همسفـر با سر ماه شهیدان
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
شـاه نجف آید امشب در مدینه
از بهر کفن و دفن آن بی قرینه
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ای دختر و جان زهرای شهیده
ای همسفر گشته با راس بریده
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ای شهر پیغمبـر ای شهر مدینه
دارم بسی غصه ها بر روی سینه
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
@navaye_asheghaan
4_375760963535634550.ogg
274.9K
با نفس آقا مهدی حق پرست
@navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
🌹جمعه یعنی انتظار بی کران
☘جمعه یعنی دور شو از دیگران
🌹جمعه یعنی طالب مهدی شدن
☘جمعه یعنی ضد بد عهدی شدن
🌹جمعه یعنی آرزوی فاطمه
☘جمعه یعنی گریه بی واهمه
🌹جمعه یعنی مست و بی پروا شدن
☘جمعه یعنی عاشق زهرا شدن
🌹جمعه یعنی تیغ در دست علی
☘جمعه یعنی هستی هست علی
🌹جمعه یعنی با شهیدان ساختن
☘جمعه یعنی برقه برانداختن
🌹جمعه یعنی با یتیمان خوب باش
☘جمعه یعنی ساده و محبوب باش
🌹جمعه یعنی درد را درمان کنی
☘جمعه یعنی آنچه خواهی آن کنی
🌹جمعه یعنی یک بهانه یک نفس
☘جمعه یعنی شاد بیرون از قفس
🌹جمعه یعنی عید، یعنی پاک شو
☘همنشین انجم و افلاک شو
🕊🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🕊
❣﷽❣
🔘 #حاج_منصور_ارضی
🔘 #روضه_حضرت_ام_کلثوم_س
🔳السلام علیک یا بنت امیرالمومنین، یا ام کلثوم ..
آن بانویم که دارم لطف و عطا ز داور
ناموسِ کبربایم، نورِ دلِ پیمبر
هم دخترِ امامم، هم یادگارِ عصمت
یعنی برایِ زهرا آیینه دارِ عصمت
از کودکی هماره هم دم به مجتبایم
آگاه از تمام اسرارِ کربلایم
مانندِ خواهرِ خود غرق نوائب(مصیبت ها) من
اُم المصائب است او اُخت المصائبم من
با هر مصیبتی که دیدهست زینبِ من
یک عمر آشنا بود خر روز و هر شبِ من
چون خواهرم عقیله هستم زِ غم لبالب
در هر غم و بلایی بودم کنارِ زینب
از خاطراتِ عمرم خواهم اگر بگویم
جز ماجرایِ گودال چیزی دِگر نگویم
هر بار زینب آمد از خیمهگاه بیرون
دنبال او دویدم تا قتلگاه بیرون
همراهِ خواهرِ خود در اوج آن بَلیّه
من بودن و سکینه بر تل زینبیه
تا واژگون شد از اسب آقایِ ما به مَقتل
خَدِّ التَّریب گردید مولای ما به مقتل
دیدم که برقِ شمشیر دور و برِ حسینم
انبود شد برایِ ذبحِ سر حسینم
وجه خدا به گودال با کَلب شد مقابل
شیب الخضیب افتاد ناگاه دستِ قاتل
خنجر زِ کین کشید و خنجر نمیبریدُ
خواهر به چشم دید و فریاد میکشیدُ
قاتل به پیشِ خواهر هم پیشِ چشم مادر
تا جسم پشت و رو شد بنشست رویِ پیکر
چون خواست رأس او با جور و جفا بِبُرد
تا با دوازده ضرب ، سر از قفا ببرد
خون خدا زِ رگ ها تا که به جوش آمد
فرمود یا «بُنّی» آه ای غریبِ مادر
کشتند و از تنت رفت پیراهنت به غارت
ای زینبم به تن کن پیراهنِ اسارت
رأسم رَوَد به نیزه، همراهِ اهل بیتم
تا بشنوم زِ نزدیک خود آه اهل بیتم
دور از دو چشم عباس بیند حرم اسیری
ای وای از کنیزی .. ای وای از حقیری ..
عباس من کجایی؟! برخیز غیرت الله
در مجلسِ شراب است در حصر عصمت الله
*آری .. دردهای ام الکثوم هم همان دردهای زینب بود .. بمیرم برات خانم .. *
➖➖➖➖➖➖➖
@navaye_asheghaan
⚫️#روضه_حضرت_ام_کلثوم_س
این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش
فرزانه است و زینب کبری است، خواهرش
در عصمت و عفاف بخوانش چو فاطمه
در منطق و کلام ببین مثل حیدرش
بیهوده نیست زینب صغری لقب گرفت
آتش گرفته خرمن دشمن ز آذرش
دشمن به کاخ هم نبُوَد در امان از او
با این که هست گوشهی ویرانه، سنگرش
این خطبه نیست، صاعقه خوانش که شعله زد
بر تار و پود هستیِ خصمِ برادرش
«کلثومِ» دل گرفته و یک کاروان اسیر
جز خواهرش نمانده کسی یار و یاورش
میگوید از شقایق و از لالهزارها
آن صحنهها هنوز بُوَد در برابرش
بر بوم سینههای پُر از سوز میکشد
تصویری از شکستن نخل تناورش
اشکش مدام میچکد از چشم روزگار
وقتی که یاد میکند او از صنوبرش
#اللهم_عجل_ولیک_الفرج
@navaye_asheghaan