.
#زمینه
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#فاطمیه
اسم تو میبارد از نفس باران نور رخت دارد جلوه ی بی پایان
بر دل خسته میدهد اسمت لذت عشقی مدام بر روح بلندت سلام
سلام ای گوهر دریای نور ای آیه ی زیبای عشق ریحانه ی روح خدا
سلام ای دار و ندار علی ای بود و نبود حسن ای مادر ارباب ما
ذکر لب نوکر ها سیدتی لبیک یا فاطمة الزهرا صلی الله علیک
اسم تو میبارد از نفس باران نور رخت دارد جلوه ی بی پایان
بر دل خسته میدهد اسمت لذت عشقی مدام بر روح بلندت سلام
سلام ای گوهر دریای نور ای آیه زیبای عشق ریحانه روح خدا
سلام ای دار و ندار علی ای بود و نبود حسن ای مادر ارباب ما
ذکر لب نوکر ها سیدتی لبیک یا فاطمة الزهرا صلی الله علیک
مهر تو در دلها آیه ی توحید است
جلوه ای از نورت صورت خورشید است
آیه به آیه از دل قرآن داده خدا این پیام بر روح بلندت سلام
سلام ای کوثر و توحید و حمد ای وصف تو یاسین و قدر
ای روی تو شمس الضحی سلام ای معنی ام الکتاب
ای مدح تو با جبرئیل ای مادر ارباب ما
روی لبم اعطینا سیدتی لبیکِ یا فاطمة الزهرا صلی الله علیکِ
ذکر لب نوکر ها سیدتی لبیکِ یا فاطمه الزهرا صلی الله علیکِ
نام تو تنها بر زخم دلم مرهم با تو شود محشر صبح قیامت هم
سایه ی لطفت بر سر دنیا تا به ابد مستدام بر روح بلندت سلام
سلام ای جان کلام رسول ای عطر تو بوی بهشت ای رحمت بی انتها
سلام ای سیده ی اولیا ای نور دل انبیا ای مادر ارباب ما
ای بانوی بی همتا سیدتی لبیکِ یا فاماة الزهرا صلی الله علیکِ
ذکر لب نوکر ها سیدتی لبیکِ یا فاطمة الزهرا صلی الله علیکِ
اسم تو میبارد از نفس باران نور رخت دارد جلوه ی بی پایان
بر دل خسته میدهد اسمت لذت عشقی مدام بر روح بلندت سلام
@emame3vom
#زمینه
#سید_مجید_بنی_فاطمه
.
1_178958819.mp3
6.02M
#زمینه
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#فاطمیه
اسم تو میبارد از نفس باران نور رخت دارد جلوه ی بی پایان
بر دل خسته میدهد اسمت لذت عشقی مدام بر روح بلندت سلام
دم، علی(ع) را خبر کن. اسما میگوید: ساعتی گذشت و وارد خانه شدم و دیدم حضرت پاهای خود را به سمت قبله دراز کرده و روپوشی روی خود انداخته و هر چه صدا زدم، جوابی نشنیدم. روپوش را کنار زدم و دیدم بی بی دو عالم دست را زیر صورت گذاشته و روحش با عالم بالا مفارقت کرده است. کسی را دنبال علی(ع) فرستادم. وقتی امیرالمومنین(ع) خبر را شنید، به صورت روی زمین آمد و در فاصله کوتاه مسجد و منزل، هی مینشست و بر میخاست.
ای گل صد برگ من پر پر مشو/ شمع من خاموش وخاکسترمشو / از حدیث کوچه غرقِ آتشم / فاطمه، از توخجالت میکشم..
پی نوشت :
[1].بحارالأنوار، مجلسی، ج43، ص 191، باب 7، ما وقع عليها من الظلم و بكائها...، ص155.
[2].همان .
[3].بحارالأنوار، مجلسی، ج79، ص27، باب 12، الدفن و آدابه و أحكامه ...، ص14.
#روضه_فاطمیه
سفارشهای حضرت فاطمه(س) به امیرالمؤمنین(ع):
وقتی حضرت احساس کرد که دیگر هنگام رحلتش فرا رسیده، ام ایمن و اسما را دنبال امیرالمؤمنین(ع) فرستاد و امیرالمؤمنین حاضر شدند. ایشان به حضرت عرضه داشتند: احساس میکنم که خدا دیگر مرا دعوت کرده و دیگر همین ساعتها به پدرم ملحق میشوم.
اموری را در قلب و سینه خودم نگه داشتم که میخواهم آنها را با شما در میان بگذارم.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
"دختر رسول خدا، آنچه در دل داری، با من در میان بگذارید و وصیتهایتان را بفرمایید."
نقل است: «فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ ثُمَّ قَالَتْ يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».[1]
برای اینکه حضرت اسرار را میخواهند بگویند، بالا سر فاطمه زهرا نشستند.
آخرین ساعات بی بی دو عالم است و هر که در اتاق و خانه بود، بیرون فرستادند.
فاطمه زهرا(س) به امیرالمؤمنین(ع) عرضه داشت:
«يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي».
تو در دوره ای که با من بودی، مرا دروغگو نیافتی. من به تو خلاف نگفتم. در حق تو خیانت نکردم. در هیچ امری با تو مخالفت نکردم.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: همسر عزیزم، به خدا پناه میبرم، این حرفها چیست که میزنید؟
«فَقَالَ ع مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَكِ بِمُخَالَفَتِي».
دختر رسول خدا، خداشناستر از این حرفها و متقیتر از این درجات هستی. درجات تو بالاتر از اینهاست. تو گرامی هستی نزد خدا و خائف درجات تو بالاتر از اینهاست که من بخواهم فردای قیامت از تو حساب بکشم و بگویم: چرا با من مخالفت کردی و شأن شما رفیعتر از این حرفهاست که بخواهی من از تو راضی شوم.
بعد امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
«قَدْ عَزَّ عَلَيَّ مُفَارَقَتُكِ وَ تَفَقُّدُكِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَيَّ مُصِيبَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُكِ وَ فَقْدُكِ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِيبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِيبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِيَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا ثُمَّ بَكَيَا جَمِيعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَى رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أُوصِينِي بِمَا شِئْتِ».[2]
جدایی تو برای من خیلی سخت است. مصیبت پیغمبر با رفتن شما دوباره برای من زنده شده است. مصیبتی که برای امیرالمؤمنین فاجعه آمیز و ناگهانی است. چقدر تلخ و سخت است. کسی جز خدا نمیداند سختی این مصیبت را. چقدر این مصیبت مرا غصهدار کرده. این مصیبتی است که نمیشود جبران کرد.
ساعتی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا در این خلوت گریستند. امیرالمؤمنین سر فاطمه را از روی بستر برداشتند و به سینه چسباندند. بعد فرمودند: فاطمه جان! هر وصیتی داری، بفرما. اگر چه من مأمور به صبرم، ولی خواهی دید که وصیت تو را عملی میکنم. در این امر مأمور به صبر نیستم. هر چه وصیت کنی، وفا میکنم. بعد بی بی دو عالم وصیت کردند و فرمودند: علی جان! برای من تابوتی درست کن و بدن مرا در تابوت قرار بده. بعد شکل تابوت را ترسیم کردند. شاید برای این بود که این پیکر نحیف و چیزی که جز یک سایه از آن نمانده، مقابل چشم امیرالمؤمنین(ع) و عزیزانش قرار نگیرد. بعد فرمود: علی جان! وصیت من این است که آنهایی که ظلم کردند، نباید در تشییع جنازه من حاضر شوند. شبانه خودت مرا غسل بده و خودت مرا کفن کن و مخفیانه بدن مرا بردار و خودت مرا در قبر بگذار. وقتی روی قبر مرا پوشاندی، مقابل صورت من بنشین و در تاریکی شب برای من قرآن تلاوت کن. بعد فرمودند:«وَ أَنَا أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ تَعَالَى وَ أُوصِيكَ فِي وُلْدِي خَيْراً ثُمَّ ضَمَّتْ إِلَيْهَا أُمَّ كُلْثُومٍ».[3] تو را به خدا میسپارم. مراقب فرزندان باش. ایشان دختر کوچکش را در آغوش گرفت و آخرین وداع را با این دختر کرد و فرمود: علی جان! وقتی این دخترم به سن رشد رسید، آنچه در منزل دارم، به این دخترم بسپارید.
سپس امیرالمؤمنین و حسنین را به مسجد فرستاد. در بعضی مقاتل هست که خودش با حسنین به مسجد النبی رفت و دو رکعت نماز خواند. روز آخر حضرت از جا برخاستند و بعد به حسنینش فرمود: عزیزانم! شما پیش پدرتان بمانید. و خودش به منزل برگشت. ایشان به اسما فرمود: من داخل حجره میشوم.
در بعضی نقل ها دارد که نماز مغرب را خواند و فرمود: اسما من داخل حجره میشوم. بعد از ساعتی بیا و مرا صدا بزن. اگر دیدی که جواب ندا
#روضه_فاطمیه
«السَّلامُ علیکِ یَا فَاطِمَة الزَّهرا یَا بِنْتَ رَسُول الله.»
از مظلومیت زهرا(سلام الله عليها) مخفی بودن قبر اوست طوریکه حتی زمان شهادتش نیز مخفی است.
اما چرا باید یادگار پیغمبر زمان، مکان و محل دفنش مخفی باشد؟! در نقل آمده است امیرالمؤمنین علی علیه السلام میگوید، آمدم کنار زهرای مرضیه سلام الله علیها؛ امام حسن، امام حسین، زینب و ام کلثوم از اتاق بیرون رفتند، تعبیر اینست: «أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت»[1] امیرالمؤمنین فرمودند: بچهها بیرون بروید برای اینکه مادرتان زهرا میخواهد وصیت کند.
امام علی(ع) نشست کنار زهرای مرضیه «و ضَمَّ رَأسَها علی صَدْره» زهرای مرضیه شروع کرد به وصیت کردن، اولین مطلبی که گفت این بود علی جان! از من راضی هستی یا نه؟! اشک در چشمان علی حلقه زد و فرمود: فاطمه جان! تو حتی یک بار مرا ناراحت نکردی. «فَوَ اللهِ... لَا أَغْضَبَتْنِی» به خدا قسم فاطمه یک بار ناراحتی مرا بر نیانگیخت. «لَا عَصَتْ لِی أَمْرا» در هیچ امری با من مخالفت نکرد.
به امیرالمؤمنین میفرمود: «اِن کُنْتَ فی خَیْرٍ مَعَک ان کُنْتُ فی شَرٍّ مَعَک». «رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاءً وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ فِدَاء» علی جان! زهرا فدایت گردد! هر چه تو بگویی من مطیع هستم. آری، عمل زهرا شاهد بر این گفته است زیرا جانش را در راه علی داد.
اما علی جان سفارش هایی دارم، نخست اینکه مرا شب غسل بده، شب کفنم کن و شب بدنم را به خاک بسپار؟! مگذار آن دو نفر بر بدنم نماز بخوانند و در تشییع جنازهام حاضر گردند. علی جان! وقتی بدنم را به خاک سپردی، زود از کنار قبرم نرو؛ «اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی» بالای سرم بنشین، برایم قرآن و دعا بخوان! لحظه نخست دفن و قرار گرفتن در قبر، لحظهایست که انسان احتیاج به مونس دارد،[2] چه مونسی بالاتر از امیرالمؤمنان.
ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَاتَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق[3]
علی جان! برای من و یتیمانم اشک بریز و گریه کن! حسینم را فراموش نکن و از یاد مبر!
پیراهن خود، در غم من چاک مکن
از فاطمه یادگار اگر میخواهی
جز نیمۀ شب جسم مرا خاک مکن
خونهای مرا ز روی در پاک مکن
علی جان!
مرا غسل چو نیمه شب به پیش کودکان دهی/ مبادا سینۀ مرا به زینبم نشان دهی
علی جان! مبادا بچه هایم تنها بمانند و احساس غربت کنند! یا بقیة الله! یا فاطمة الزهرا شما سفارش کردید که کسی سر بچههایت داد نزند تا آنها احساس غربت نکنند و آنها تنها نمانند؛ اما نبودی کربلا تا ببینی نازدانههای حسینت را چگونه با تازیانه رو به روی بدن مقدس بابا میزدند.
«وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.»
پی نوشت(منابع) :
[1]. بحارالانوار، ج43، ص 191.
[2]. بحارالانوار، ج43، ص 134؛ کشف الغمه، ج1، ص 362.
[3] بحارالانوار، ج79، ص 27؛ سوگنامه آل محمد، ص 29.
#روضه_فاطمیه
«يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَتَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِي لَنَا عِنْدَ اللَّهِ».[1]
مصیبت بی بی دو عالم آنقدر سنگین است که کمر امیرالمومنین علی(ع) زیر بار این مصیبت خم شده. در طول این چند روز چه بر علی گذشت؟ آیا حضرت فاطمه(س) که رسول خدا(ص) خم میشد و دستش را میبوسید و به استقبالش میرفت و او را در جای خود مینشانید؛ دخترش را میبویید و میفرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»،[2]
بوی بهشت را از فاطمه میشنوم.
فاطمه ای که حضرت درباره او میفرمود: «إِنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا»؛[3]
به کسی یا چیزی یا امری غضبناک شود خدا غضب میکند. اگر حضرت فاطمه(س) راضی شد، خدا راضی میشود.
حضرت فاطمه ای که حضرت میفرمود:
«إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي، وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ»؛[4]
فاطمه(س) روح من و جان من است.
حضرت فاطمه ای که میآمد درب خانهاش، پیغمبر اجازه میگرفت و وارد میشد. بیاجازه وارد خانه نمیشد.
حضرت فاطمه ای که پیغمبر خدا وقتی مسافرت میرفت، آخرین خانه برای وداع، خانه حضرت بود. وقتی برمیگشت، اولین خانه ای که وارد میشد خانه حضرت فاطمه(س) بود.
آیا این حقایق تاریخ رد کردنیست؟!
مدینه طوری غریب شود که بریزند خانهاش را آتش بزنند! او را بین در و دیوار بگذارند! نامحرمها در کوچه او را محاصره کنند!
از امام صادق(ع) سؤال شد: آقا! سبب وفات حضرت فاطمه(س) چه بود؟!
حضرت فاطمه(س) که جوان بود.
فرمود: قنفذ فلانی به دستور او حضرت را هدف قرار داد؛ وقتی آمد کمربند امیرالمومنین(ع) را گرفت، دومی دستور داد مغیره، دست حضرت فاطمه(س) را کوتاه کن. چه کردند؟ هجوم دسته جمعی به حضرت فاطمه(س) بردند.
تعبیری که از امام مجتبی(ع) نقل شده، این است که حضرت به مغیره رو کرد و فرمود: تو همان کسی هستی که آنقدر مادرم را زدی که غرق در خون شد. امیرالمومنین علی(ع) صحنه ها را دیده و طبق پیمانی که از وی گرفته شده صبر کرد.
در نقل کافی شریف هست که وقتی بعضی از این صحنه ها را جبرئیل نقل کرده که یا رسول الله(ص) باید علی(ع) میثاق به صبر کند. حضرت به رو افتاد و بعد عرض کرد: یا رسول الله(ص)! اگر خدا مي خواهد صبر کنم، صبر میکنم.
حضرت علی(ع) صبر کرد.
وقتی شب بدن حضرت فاطمه(س) را غسل و کفن کرد، تحویل رسول خدا داد عرض کرد: «قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي»؛[5] فرمودی صبر کن، تحمل کردم ولی دیگر صبرم کم شده. «يَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ»؛ [6] دیگر غصه من پایان پذیر نیست؛ دیگر تا آخر عمر از این غصه خواب به چشم علی راه ندارد. یا رسول الله(ص) خودت میدانی چه بر ما گذشته. «وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا»؛[7] به زودی دختر عزیزت به تو خواهد گفت که امت تو پشت به پشت هم دادند که حضرت فاطمه(س) نباشد و او را نابود کنند. یا رسول الله(ص)!
با علی اسراری است که حضرت فاطمه(س) در میان میگذاشت. تو از حضرت فاطمه(س) سؤال کن چه بر سر ما آمد و ما در این میثاق و عهدمان کنار شما ایستادیم. تعبیرم این است که یا رسول الله(ص) تو مرا وصیت کردی. آن چنان خاموش که کار حرف زدن به اشاره افتاده؛ اگر میبینی مخفیانه حضرت فاطمه(س) را آوردم و به خاک سپردم؛ اگر میبینی همه را دعوت به سکوت و آرامش میکنم که مبادا دشمن با خبر شود، اینها از وصیت و سفارش شماست یا رسول الله(ص).
به وصف غربتم این بس بود که با سیلی
ز گوش همسر من گوشواره افتاده
پی نوشت (منابع) :
[1]. مفاتيح الجنان، حاج شيخ عباس قمى/1/108/، دوم دعاى توسل .....، ص: 108.
[2]. بحارالأنوار، مجلسی/43/20/باب 3، مناقبها و فضائلها و بعض...، ص: 19.
[3]. بحارالأنوار، مجلسی/21/279/باب 32، المباهلة و ما ظهر فيها من....، ص: 276.
[4]. اعتقادات الإمامية و تصحيح الاعتقاد، شیخ صدوق، شیخ مفید/ج 1/105/38، باب الاعتقاد في الظالمين.....، ص: 102.
[5]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید/10/265/195، و من كلام له ع .....، ص: 265.
[6]. الكافي، شیخ کلینی/1/458/، باب مولد الزهراء فاطمة(سلام الله علیها) .....، ص: 458.
[7]. همان.
.
#روضه_فاطمیه
وقتی حضرت زهرا(س) از دنیا رفته بود
و جنازه ایشان روی زمین بود، «لَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ(س) قَامَ عَلَيْهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع)» آنگاه که زهرا درگذشت، امیرالمؤمنین کنار جنازه اش ایستاد. «وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي رَاضٍ عَنِ ابْنَةِ نَبِيِّكَ» اینطور دعا کرد:
خدا! من از دختر پیغمبرت راضی هستم.
«اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ أُوحِشَتْ فَآنِسْهَا»؛
خدا! اکنون که فاطمه تنها شده، تو خودت همدم او باش.
«اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ هُجِرَتْ فَصِلهَا»
خدایا! فاطمه جدا شد، ولی تو وصلش کن.
آخرین جمله اش اینست: «اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ ظُلِمَتْ فَاحْكُمْ لَهَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ»[1]
خدایا! به فاطمه ستم شد، خودت دادِ او را بستان که تو بهترین دادستانی.
علی چه میخواهد بگوید؟ یک ستم این بود که فدکش را غصب کردند. اما ستم بالاتر چه بود؟ ستم بالاتر روایتی است که از خود فاطمه(س) نقل شده است.
میگوید: من پشت درب بودم، درب خانهام را آتش زدند؛ شعله آتش زبانه میکشید؛ «وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ»؛ چنان لگدی به این درب نیم سوخته زد که این درب روی من افتاد؛ «وَ أَنَا حَامِلٌ»؛ در حالی که من باردار بودم؛ «فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي »[2] با صورت به زمین خوردم... در این حال فاطمه دو نفر را صدا کرد. اوّل گفت: «يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ»؛
ای پدر، آیا با دخترت اینطور رفتار میکنند؟!
نفر دوم فضّه بود؛ گفت: «آهِ يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي! فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل»[3]
فضه بیا، محسنم را کشتند..
پی نوشت :
[1].بحارالأنوار، ج 100،ص 256 .
[2].بحارالأنوار،ج 30،ص 349.
[3].بحارالأنوار،ج 30،ص 293.
.
🏷پیش شوهر زن اگر گریه کند عیبی نیست
#فاطمیه
پیش شوهر زن گریه اگر کند عیبی نیست
مرد اگر گریه کند در بر همسر سخت است
دوش دیدن حسنینم که به هم میگفتن
که تماشای کتک خوردن مادر سخت است
یک زن و آن همه نامرد خدا صبر دهد
چقدر دیدن این صحنه به شوهر سخت است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
#فاطمیه
یا زهرا سلام الله علیها
دیدم سر سجاده بانو گریه کردی
همراه درد زخم بازو گریه کردی
دیدم که چشمان تو باران بهار است
با چشمه ی جوشان پهلو گریه کردی
امشب دلیل گریه هایت را شنیدم
گفتی علی تنهاست، بر او گریه کردی
دیگر به جای اشک خون ریزد ز چشمت
از بس که با چشمان کم سو گریه کردی
خون میکنی قلب علی و زینبت را
تا سر نهادی روی زانو گریه کردی
از فضه و زینب شنیدم روز آخر
هنگام شانه روی گیسو گریه کردی
دیدم به زیر چادری که رد پا داشت
از این که پوشاندی ز من رو گریه کردی
حسین کریمی نیا
@emame3vom
.
دوبیتی های شهادت حضرت زهرا سلام الله
به نیت شفای جوانان بیمار
الهی زخم بال و پر نبینی
الهی زخم در بستر نبینی
میان روضه ها هرشب دعا کن
که سیلی خوردن مادر نبینی
امان از شعله ها و موی مادر
امان از سیلی و از روی مادر
امان از روضه های فاطمیه
غلاف تیغ بر بازوی مادر
تمام هستی ام بودی به قرآن
سپاه و لشکر من فاطمه جان
هر آنچه میکنی زهرا، ولیکن
فقط از شوهر خود رو مگردان
منم حیدر منم مدیون زهرا
رو دیواره هنوزم خون زهرا
از اون روزی که زهرا رفت ، ای وای
غریبی درد داره، جون زهرا
برون زد از در و با شعله افروخت
همان میخی که درب و سینه را دوخت
سر قبر تو زینب داد میزد
خودم دیدم که موی مادرم سوخت
خودم دیدم گل و پروانه می سوخت
کبوتر در میانه لانه می سوخت
الهی کاش چشمانم نمیدید
که زهرا پشت درب خانه می سوخت
در این ایام جهت سلامتی همه بیماران
دعا کنید
حسین کریمی نیا
@emame3vom
نیم از عالم خاک
#فاطمیه #دوبیتی
.
4_5893185843010470025.mp3
9.41M
💠فاطمه بنت النبی چه دختری چه مادری...
🔹 #واحد #فاطمیه 🎤 #نریمانی
#واحدتند_مدح_سیاسی
فاطمه بنت النبی چه دختری چه مادری
روح قرآن خدا شان نزول کوثری
برای شیعه، دلیل و اعتبار
برای حیدر کرار توهستی ذوالفقار
باگوشه چشمت، دلو خون می کنی
با نور چادرت کافر مسلمون می کنی
همه ی داراییِ ما تو این عالم تویی
پدر ما مرتضی است، مادر ماهم تویی
ثروت ما عشق تو، زنده ایم با عشق تو
آخرش می پیچه تو، کلِ دنیا عشق تو
ما، بچه ی این مادریم
ما، ذوالفقار حیدریم
ما، تشنه لب کوثریم
###
دشمن ایران بدون،ماشیعه های حیدریم
تهدیدت بی فایده س، مابچه های خیبریم
بخون تاریخو، تاخوب بشناسیمون
بترس از آتیش این خشم عاشوراییمون
پیام انقلاب فقط اسلام ناب
دمیده فجر و ان شالله میاد اون آفتاب
شیعه ی مرتضی علی باید باشه سیاسی
بمونه با ولایت بی هیچ ترس و هراسی
(شیعه ی کربلایی ام نه شیعه ی انگلیسی
دینمو از تو قرآن می گیرم نه بی بی سی)
هم دیانت فاطمه است، هم سیاست فاطمه است
الگوی ما در دفاع، از ولایت فاطمه است
ما، بچه ی این مادریم
ما، ذوالفقار حیدریم
ما، پشت سر رهبریم
@emame3vom
############
می رسه از هر طرف، صوت قشنگ یازهرا
جهانی شد این انقلاب، با خون پاک شهیدا
گلای گمنام، گلای بی نشون
نظام و انقلاب بیمه شده از خونشون
به پای زهرا،قشنگ عاشق شدن
پای عشقشونم آخر، مثِ مرد ایستادن
ایستادن تا مایه ی آبروی اسلام بشن
آرزو داشتن مثِ مادرشون گمنام بشن
پاگذاشتن رو هوس، پر کشیدن از قفس
بچه های فاطمه، حرفشون این بود و بس:
ما، بچه ی این مادریم
ما، ذوالفقار حیدریم
ما، پشت سر رهبریم
#داود_رحیمی
.
#فاطمیه
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
متن شعر نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها -(چی شده دستات نمیاد بالا)
@emame3vom
چی شده دستات نمیاد بالا
میریزه اشک چشای مولا
سه ماهه هر شب کار من آهه
میون بستر، مادرم زهرا، مادرم زهرا
پهلو به پهلو میشی و کل تنت می لرزه
از شدت تب مادرم پیراهنت می لرزه
راه میری و خون میریزه از پیکرت مادر
حتی تن بابا از این راه رفتنت می لرزه
وای مادر مادر مادر
چشمای زینب مث بارونه
سه ماهه موشو نزدی شونه
سه ماهه خیره شده باباجون
به همون میخ رو در خونه
خوشحالی مادر انگاری دیگه شب پروازه
آماده میشن زنها واسه تشییعه جنازه
خیبر شکن با چشم خیس و دستای لرزونش
از چوب گهواره داره تابوت برات میسازه
وای مادر مادر مادر
اومدم امشب پر کنی دستام
سر من گرمه توی روضه هات
میرسه اذن صحن شش گوشه
امشب از لطف مادر سادات
کرببلا زیباترین شهره توی دنیاست
میگن همه بارون صحن این حرم زیباست
نیست از کسی ترس و هراسی تو دل ماها
وقتی حسین ابن علی پشت پناه ماست
وای اقام آقام آقام
شاعر: #حسین_کریمی_نیا
روش انتخاب ملودی شعر.mp3
8.45M
#آموزش_مداحی
آموزش_نحوه_آهنگ_گذاری روی اشعار
#حاج_اسماعیلی
انتخاب لحن یا دستگاه موسیقی برای هر شعر به نوع شعر ، مخاطبین و شرایط و زمان اجرای مداحی شما در مجلس روضه بستگی دارد که در فایل صوتی مفصل توضیح داده شد
.
#حضرت_زهرا
#جواد_مقدم
#سنگین
صفای خانه ی علی ای تاج سر بانوی من
بنگر نمانده قوتی فاطمه در زانوی من
بنگر کنار بسترت افتادم از پا
نگاه تو به خاطرم دهد تسلی
ای همسر جوان من یارالی زهرا
... مظلومه زهرا ، مظلومه زهرا ...
آه ای پرستوی علی از آشیانم پَر نکش
آتش به جانم فاطمه افتاده دیگر تو نکش
دارد تمام پیکرم میسوزد ای یار
وقتی که میبینم تو را خسته و بیمار
ای وای من قلبت شده پاره زِ مسمار
... مظلومه زهرا ، مظلومه زهرا ...
حال تو بهتر میشود ای قد کمان جوان ننه
صفا زِ خانه میرود نرو بمان جوان ننه
دارد حکایت مادرم شیون و شِینت
هر دم وصیت میکنی از نور عینت
بین کفن ها بی کفن مانده حسینت
... مظلوم حسین جان ، مظلوم حسین جان ...
🆔 @emame3vom
Moghadam-13981102[03].mp3
4.75M
▪️صفای خانه ی علی ای تاج سر بانوی من▪️
🎤 سبـک : سـنـگـیـن
🗓مراسم : جلسه هفتگی #فاطمیه 1398/11/02
🆔 @emame3vom
.
#فاطمیه
🍃🏴 نذر شهادت عشق أمیرالمؤمنین(ع)
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها 🏴🍃
جذبه از یاقوت و گوهر میرود
سورۂ اخلاص و کوثر میرود
زجرها دیده ست اما غرق شوق؛
محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود
لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع)
هر زمان که جانبِ «در»... میرود
گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب
خوب میداند که آخر میرود...
نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و
دیگر از آغوش بستر میرود
با چه حالی حضرت دارالشّفا
مضطر و بشکسته پیکر میرود
از دو چشمش اشک جاری میشود
تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود
روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛
تشنه در آغوش ِ مادر میرود!
#صلی_الله_علیک_یافاطمه_الزهرا_س
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان_عج
#فاطمیه_تسلیت
#مرضیه_عاطفی
🏴
4_5854746723229894239.mp3
6.21M
📀واحد احساسی فاطمیه جدید
📖یه عمره که نام شما
🎤کربلایی متین نصرتی
✍کربلایی الیاس محمدشاهی
✍استادکربلایی مجیدمرادزاده
🎪هیات بین الحرمین میبد یزد
.
#واحد #فاطمیه
#یه_عمره_که
#کانال_کربلایی_مجید_مرادزاده
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
یه عمره که نامه شما با قلبه من عجینه
(یافاطمه۳)یازهرا
مرغه دلم باذکرتون میپره تا مدینه
(یافاطمه۳)یازهرا
ای مادره آسیه و مادره حوا
مادره کل انبیاء ام ابیها
فدای نامه تو بشن تمومه عالم
یا امنا مولاتنا حضرت زهرا
ای مادره من،بهجت قلبه مصطفی
ای مادره من،مشکل گشای مرتضی
ای مادره من،آرامه جانه مجتبی
(ای مادره من۲)
▪️مظلومه زهرا(یا فاطمه۲)▪️
☑️بنددوم
با رفتنت تنها میشم ای آخرین امیدم
(یافاطمه۳)یازهرا
من از نفس افتادم و از زندگی بریدم
(یافاطمه۳)یازهرا
یگانه بانوی علی خانم خونم
منم مثه تو فاطمه یه قد کمونم
بهاره من نرو که بعده تو خزونم
محاله بعده تو دیگه زنده بمونم
تنهام نزاری،ببین که دل شوره دارم
تنهام نزاری،گره می یفته به کارم
تنهام نزاری،که به خدا کم میارم
(تنهام نذاری۲)
▪️مظلومه زهرا(یافاطمه۲)▪️
@emame3vom
☑️بندسوم
چی شد میونه کوچه ها که رو زمین نشستی
(یافاطمه۳)یازهرا
وقتی که افتادی رو خاک قلبه منو شکستی
(یافاطمه۳)یازهرا
از پیرهنت میریزه خون فاطمه جانم
بازوی تو نداره جون فاطمه جانم
رو صورتت مونده جای دستای نامرد
همسنگرم با من بمون فاطمه جانم
ببخش علی رو،اگه که روت شده کبود
ببخش علی رو،که همسره خوبی نبود
ببخش علی رو،پیرشده ای توخیلی زود
(ببخش علی رو۲)
▪️مظلومه زهرا(یافاطمه۲)▪️
💠💠💠6⃣4⃣8⃣💠💠💠
✍اثرمشترک
#استادمجیدمرادزاده
#الیاس_محمدشاهی
.
نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
.
.
#فاطمیه
📖 #متن_روضه
🔊 حکایت شنیدنی گلایه حضرت زهرا سلام الله علیها از یکی از روضه خوانها
⚫️ هیئت الرضا علیه السلام #ویژه_ایام_فاطمیه 🔻
**
گفت:پایین شهر تهرون،كوچه پس كوچه هاش یه روضه می گرفت،از اون روضه خوبا، هر سال یه رفیق مداح هم داشت می گفت می اومد روضه اش رو می خوند. زد و مداح ِ معروف شد،تماس گرفت:امسالم میای روضه ام رو بخونی؟گفت:آره . شب روضه رسید رفت،غوغایی كرد تو روضه اش، از در اومد بیاد بیرون یه پیرزن اومد جلوش رو گرفت.حاجی تو روضه می خوندی؟ گفت:آره مادر. دستت درد نكنه،خیلی با روضه ات گریه كردم،خیر ببینی.یاعلی مادر. حاجی منم یه روضه دهگی دارم،یه دوتا كوچه پایین تر میای روضه ام رو بخونی، یه نگاهی به پیرزن ِ كرد،گفت: من و میشناسی؟گفت:من كار به اسمت ندارم، روضه خوب می خونی. منم هر كسی رو روضه ام نمیگم بیاد، روضه ام پنجاه ساله است. گفت: مادر ساعت دوازده شب روضه ام تموم میشه،گفت:باشه دوازده بیا. "نه" نیومد به دهانش.آدرس رو گرفت،شب اول محرم روضه اش دوازده تموم شد،رفت پرسون پرسون آدرس رو پیدا كرد،دید كوچه رو آب و جارو كرده، یه پارچه بالاش زده،به مجلس عزا خوش آمدید، دم در دیدم پیرزن ِ وایستاده،تا من و دید انگار دنیا رو بهش دادم،خوش اومدی،قدم سر چشمم گذاشتی،رفت بالا دید الله اكبر با این اسم و رسمش آخر كارش كجا افتاده، چهار پنج تا پیر زن ، یه صندلی شكسته،نه بلندگویی نه چیزی،گفتم: ببین آخر ِ كار ِت كجا رسید، حالا اومدی روضه رو بخون و برو،گفت:نشستم،"السلام علیك یا اباعبدالله"، دیدم در و دیوارداره گریه می كنه،مگه میشه؟چهار تا پیرزن،نه بلندگویی،این سرو صدا؟ حتماً حال و هوای روضه های قبلی ِ. گفت:شش،هفت شب اومدم روضه اش همون حال،شب هشتم محرم، هیئت خودم ساعت دو نصف شب تموم شد، گفتم:دیگه اونجا هم نرم خبری نیست،خسته ام،برم از فردا روضه دارم. اومدم خونه،خوابیده و نخوابیده، تا چشمام گرم شد،دیدم یه خانم جلوم ایستاده، چون روضه خون بودم شناختمش،دیدم دست به كمر ِ، چادرش خاكی ِ،فهمیدم فاطمه سلام الله علیهاست.گفتم:اومده بهم ای والله بگه، خسته نباشی بگه، "السلام علیك ِ یا فاطمة الزهرا"، سلام مادر، گفت: دیدم جوابم رو داد روش رو برگردوند. خانم،چه اشتباهی كردم؟چرا رو ازم برگردوندی؟ فرمود:چرا روضه ی ما رو نیومدی؟خانم از صبح دارم برا بچه ات روضه می خونم، كدوم روضه؟ فرمود:همون روضه پیر ِزن ِ، هر شب من می اومدم پا روضه ات، ضجه می زدم،امشب برات مهمون آوردم، زینب اومد،عباس اومد،علی اكبر اومده بود روضه. گفت:از خواب پریدم بدو خودم رو سه نصف شب رسوندم تو همون كوچه،دیدم پیر ِزن خوابش برده،مادر،مادر! چشماش رو باز كرد،الحمدالله سپرده بودمت به مادرش. گفت:رفتم بالا نشستم،"السلام علیك یا اباعبدالله". بی بی غلط كردم، گفت:دیدم دوباره صدا ناله اومد. خانم ها امشب یه زحمتی جوونا دارن،اگر دیدید یه خانم غریب ِ، از محرم هاش هم رو گرفته، اگه دیدید دست به دیوار راه میره،سلام مارو به زهرا برسونید.
#روضه_حضرت_زهرا
#حکایت
@emame3vom
راوی:حاج حيدر خمسه
🏴
.
🌿#مقدمه_روضه_حضرت_زهرا س
🎋#روضه_حضرت_زهرا_س
#دفتری_زهرا س
⬅️دو تا فاطمه رو تو مدینه تشیع کردند یکی فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین بود، خیلی زحمت پیغمبر رو کشیده بود، وقتی خبر وفاتش رو آوردن، امیرالمومنین گریه کرد صدا زد یا رسول الله آقا مادرم رفت.
پیغمبر بلند شد پیشانی امیرالمومنین رو بوسه زد و گریه کرد،فرمود مادر علی مادر منم بود خیلی زحمتم کشید،
آقا فرمودند زنای بنی هاشم بیان، زنای بنی هاشم اومدن،
فاطمه بنت اسد رو غسل دادن، کفنش کردن،
پیغمبر صدا زد مردای بنی هاشم برید تو بقیع یه قبری آماده کنید،
همه مردم مدینه اودن،
پیغمبر به بدنش نماز خوند،
چه تشیع جنازه ای شد،
پیغمبر خودش وارد قبر شد، تو قبر خوابید، هی صدا میزد ای قبر فاطمه مادر علی مادر منه،
⏪اما چی میخوام بگم این یه فاطمه بود تو مدینه
اما یه فاطمه دیگه ای هم تو مدینه این تشیع جنازه کجا، اون تشیع جنازه کجا،
اینجا بدن فاطمه بنت اسد رو غسل دادن،
بدن رو تشیع کردن، روز بدن رو برداشتن،
تشیع کردند، تشیع جنازه فاطمه بنت اسد همه مردم مدینه اومدن، تشیع جنازه باشکوهی بود اما چی بگم از تشیع جنازه دختر پیغمبر،
چهار بچه بی مادر دنبال جنازه مادر هی می گفت مادر.. مادر...
🍂 فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
🍂 به طفلی رخت ماتم در برم کرد
🍂 الهی بشکند دست مغیره
🍂 میان کوچه ها بی مادرم کرد
@emame3vom
🍁هدیه به خانم فاطمه معصومه س (صلوات)🍁
.
.
وای مادرم...
ای صفا بخش ِ دلِ حیدرِ کرار، بخند
هستیِ خانهی من، همسرِ غمخوار، بخند
دلخوشیِ همهای، نالهی خود را کم کن
جانِ من، جانِ حسن، فاطمه، یکبار بخند
دردِ پهلو و کمر، کرده زمین گیر، تو را
من که دانم چه کشی، لیک به اجبار بخند
گذرِ کوچه چقدر پیر نموده است تو را
ای ستمدیدهی دستانِ ستمکار، بخند
محسنت رفت، ولی جان حسین و زینب
جای این خیره شدن بر در و مسمار، بخند
قولمان چیز دگر بود، نه افتادن تو
محرمِ رازِ علی، یار و وفادار، بخند
این دمِ آخری از کرب و بلا میخوانی؟
نرود دختر تو بر سرِ بازار، بخند
@emame3vom
#مرتضی_عابدینی
#فاطمیه
.
.
#مدح_و_منقبت
سلام مادرخلقت ، سلام حضرت زهرا
سلام روح ولایت ، سلام عصمت کبرا
سلام دخت نبوّت ، سلام مظهرعفّت
سلام یار امامت ، سلام امّ ابیها
سلام همسر حیدر سلام دلبرحیدر
سلام یاور حیدر سلام هستیِ مولا
تو زهره ای و تو ماهی تو روشنائی راهی
@emame3vom
برای خلق پناهی زسوی حیّ تعالی
تو بانوئی که قیامت نموده است قیامت
خجل شدازتو امامت نموده ای چو تجلّی
تو کان معرفت استی تمام منزلت استی
بیان معدلت استی برای عالم معنی
پدرکه دست تو بوسید به دورازشک وتردید
توئی تومعنی توحید یگانه هستی ویکتا
علیست همدم ویارت علیست صبروقرارت
علیست باغ وبهارت علیست عرش معلّی
چراتو بعد پیمبر حزین شدیّ ومکدّر
چگونه خصم ستمگر نکرد باتو مدارا
چه کرد شعلۀ آذر که سوخت ازشررش در
لگدزدند مکرّر که در ، در آمده ازجا
توپشت در،چه نمودی که شکوه نامه سرودی
ولب به ناله گشودی مخاطبت شده بابا
چه آمده به سر تو که کشته شد پسر تو
وسوخته جگرتو ز جوروضربت اعدا
به ضربت درودیوار کجا فرو شده مسمار
که گشته ای توگرفتار نداشت هیچ مداوا
زدرد پهلو وبازو به همسرت نزدی رو
نگفته ای زچه با او نگفته ای ولی اما
شبی که شست تنت را ودست زد بدنت را
چه ناله زد مِحَنَت را دو دیده داشت چودریا
خموش محسنی این دم زغصّه سوخته عالم
که عمر فاطمه شدکم علی دگر شده تنها
.
.
#ختم_سوره_واقعه
شروع از دوشنبه ای که اول ماه باشد
روز دوشنبه اول ماه جمادی الثانی
1398/11/7
برای افزایش رزق و برآوردهشدن حاجات مهم✅
آیتالله بهجت رحمهالله برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، ختم سورۀ «واقعه» را به اطرافیان خود توصیه میکردند. دستور این ختم بدین شرح است:
چون اول ماه قمری دوشنبه باشد، شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله. روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم، چهارده مرتبه بخواند و بعد از تلاوت سورۀ مبارکه، هر روز این دعا را بخواند :
يا مُسَبِّبَ الاَسْبابِ وَ يا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْاَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي و رِزْقُ عِیالي فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيباً فَيَسِّرْهُ وَ اِنْ كانَ يَسِيراً فَكَثِّرْهُ وَ اِنْ كانَ كَثِيراً فَخَلِّدْهُ وَ اِنْ كانَ مُخَلَّداً فَطَيِّبْهُ وَ اِنْ كانَ طَيِّباً فَبارِكْ لي فيهِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ يا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ اِنْ كانَ عَلي اَيْدِي شِرارِ خَلْقِکَ فَانْزِعْهُ وَانْقُلْهُ اِلَيَّ حَيْثُ اَكونُ وَ لا تَنْقُلْنِي اِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ.
در پنجشنبههای میان این چهارده روز، این دعا خوانده میشود:
يا ماجِدُ يا واحِدُ، يا جَوادُ يا حَليمُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثى، وَ تَقْضى بِها دَيْنى، وَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى بِرَحْمَتِكَ يا سَيِّدى. اَللَّهُمَّ اِنْ كانَ رِزْقى فِى السَّماءِ فَاَنْزِلْهُ، وَ اِنْ كانَ فِى الاَرْضِ فَاَخْرِجْهُ، وَ اِنْ كانَ بَعيداً فَقَرِّبْهُ، وَ اِنْ كانَ قَريباً فَيَسِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ قَليلاً فَكَثِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ كَثيراً فَبارِكْ لى فيهِ، وَ اَرْسِلْهُ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِكَ، وَ لا تُحْوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ (بِكَيْنُونَتِكَ) وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللًّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَىَّ حَيْثُ اَكُونُ، وَ لا تَنْقُلْنى اِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا واحِدُ يا مَجيدُ يا بَرُّ يا كَريمُ يا رَحيمُ يا غَنِىُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَیِّنَا [هَنِّئْنا-هَيِّئْنا] كَرامَتَكَ وَ اَلْبِسْنا عافِيَتَكَ.
@emame3vom
☄ هر چه سریعتر برای دیگران ارسال کنید تا در این ختم عظیم شرکت کنند
غفلت نکنید
📚 بهجت الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴
.