مجید #قهوهخانه داشت، برای قهوهخانهاش هم همیشه #نان_بربری میگرفت تا «مجید بربری» لقب بامزهای باشد که هنوز شنیدنش #لبخند را یاد بقیه بیندازد.
اخلاقش واقعا #شهدایی بود، بارها هم کنار نانوایی می ایستاد و برای کسانی که می دانست وضعیت مناسبی ندارند. نان #می_خرید و دستشان می رساند. خیلییی #مهربوون بود
قهوهخانهای که به گفته #پدر مجید تعداد زیادی از دوستان مجید آنجا رفتوآمد داشتند : «یکی از دوستان مجید که بعدها #همرزمش شد در این قهوهخانه رفتوآمد داشت.
یکشب مجید را #هیئت خودشان برد که اتفاقاً خودش در آنجا #مداح بود. بعد آنجا در مورد #مدافعان_حرم و ناامنیهای سوریه و حرم حضرت زینب میخوانند و مجید آنقدر #سینه میزند و گریه میکند که حالش بد میشود.
وقتی بالای سرش میروند.
میگوید: «مگر من #مردهام که حرم #حضرت_زینب درخطر باشد. من هر طور شده میروم.» از همان #شب تصمیم میگیرد که برود.»...
#پیکرمطهرش_هم_بازنگشت....
#شهادت_۲۱دیماه۹۴
#شهیـد_مجید_قربانخانے
♧ سیره شهدا ♧
❤️ @navayehshahid
🌺از زبان #همسرشهید
🔸وقتیکه ایشون میخواستن از بنده اجازه بگیرن واسه رفتن به #سوریه،احساس میکردم که واقعا نمیتونم رو به روی #حضرت_زینب (س) بایستم
🔹اما از طرفی هم نمیتونستم تو اون شرایط بسیار سخت،تو #اوج_وابستگی و نیاز،به ایشون راحت اجازه بدم که برن.
🔸بنده فقط سکوت کردم،تنها کاری که کردم سکوت کردم و چیزی #نگفتم. دیدم که ایشون هی چشماشون رو کوچیک میکردن و سر تکون میدادن تا اجازه بدم که #برن.
🔹من باز چیزی نگفتم و فقط سکوت کردم
دیدم که دیگه صداشون نمیاد و ساکت شده بودن،وقتی برگشتم و نگاشون کردم دیدم نشسته بودن روی پله آشپزخانه و سرشون رو انداخته بودن پایین و #اشک از چشماشون سرازیر میشد.
🔸وقتیکه من #گریه ایشون رو دیدم،دیگه واقعا نتونستم مقاومت کنم چون خیلی به ایشون #علاقه داشتم و همیشه میخواستم که به خواسته هاشون برسن و هر آرزویی که دارن بهش برسن و درنهایت بهشون گفتم که باشه مشکلی نیست،برین
🔹فقط به #خنده بهشون گفتم که وقتی رفتین اونجا یه وقت #شهیدنشین... ایشونم خندیدن
و گفتن:نه من میخوام #چهل سال خدمت کنم مثل فرمانده مون جعفرخان تو سن چهل سال به بعد #شهید شم.
#شهید_تاسوعای_94
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
♤ سیره شهدا ♤
❤️ @navayehshahid
برادر شهید:
🌸 آرزویش #شهادت در راه اسلام و قرآن بود و در آخرین سفری که به #کربلا داشت میگفت: من حاجتم را از آقا گرفتم.
🌸 یک روز قبل از شهادت،
یکی از دوستانش که مجروح شده بود و اکبر به بالای سرش رسید، به اکبر میگوید:
#محمود_بیضائی شهید شده و چند شب قبل از شهادتش در #خواب دیده بود که با تو (یعنی شهید شهریاری) در #باغی بزرگ و سرسبز در حال قدم زدن است.
🌸فردای آن روز اکبر هم در اطراف حرم مطهر #حضرت_زینب(ع) بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع #شهادت نائل شد.
#شهید_اکبر_شهریاری
#حافظ_قرآن
#ذاکر_اهل_بیت
♡ سیره شهدا ♡
❤️ @navayehshahid
⚫شهادت یا وفات حضرت زینب سلام الله علیها؟
✅درباره نحوه از دنیا رفتن زینب کبری (سلام الله علیها) نقل قولهای تاریخی متفاوتی در دست کارشناسان دینی هست.
◾طبق دو نظریه #حضرت_زینب سلام الله علیها یا بر اثر بیماری فوت کردهاند یا به دلیل مسموم شدن توسط عوامل #یزید به شهادت رسیدهاند.
⚠️ این دو نظریه هیچ کدام به اثبات قطعی نرسیدهاند و مورد اختلاف علما و مراجع تقلید میباشند.
🌺جمعی از علمای اسلام بر این باورند که حضرت به شهادت رسیده اند و عزیمت روح بلند حضرت زینب به دلیل مسمومیت توسط عوامل یزید یوده است...
⛔به این صورت که حضرت زینب (سلام الله علیها) پس از تحمل دردها و رنجهای بسیار در جریان روز عاشورا، در مجلسهای مختلف عزاداری و روضه، وقایع روز عاشورا را بازگو میکردند و از ستمهایی که خاندان رسول الله در این روز به خود دید برای مردم تعریف میکردند تا اینکه خبر چینان خبر را به یزید رساندند.
🔰نتیجه این فعالیتهای حضرت زینب (سلام الله علیها) این بود که عوامل مزدور یزید بنا به خواستهٔ یزید حضرت زینب را مسموم کردند و ایشان مظلومانه به شهادت رسیدند.
🏴طبق نظریه دوم حضرت زینب به احتمال زیاد به علت بیماری حاصل از دردها و عذابهای بسیار که حضرت در روز عاشورا و پس از آن در اسارت دیدهاند، بیمار و سپس فوت کرده اند...روزهای تلخ و درناک اسارت نهایتاً به فوت حضرت ختم شدند و ایشان در سال ۶۲ و در سن ۵۷ سالگی به دیار باقی پر کشیدند...
⭕به هر حال عزیمت حضرت زینب به سوی پروردگار متعال در هالهای از ابهام رخ داد و هنوز به طور قطع نمیتوان شهادت یا وفات حضرت زینب را اثبات کرد...
#وفات_حضرت_زینب
#شهادت_حضرت_زینب
#سیره_شهدا
#شهید_دادیم_که_شهادت_زیباست|❤️
به ما بپیوندید👇
🌹@navayehshahid🌹