eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
45 عکس
33 ویدیو
119 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
عمرم گذشت اما بدرد تو نخوردم شرمنده‌ام آقا بدرد تو نخوردم تو فکر من بودى ولیکن من نبودم اصلاً به فکر نوکرى کردن نبودم من دور بودم تو مرا نزدیک کردى راه مرا از کربلا نزدیک کردى گفتى اگر تو بى پناهى من حسینم حتى اگر غرق گناهى، من حسینم گفتى بیا پاک از گناهت می‌کنم من تو رو به چاهى، رو به راهت می‌کنم من آواره ام، آواره را آواره‌تر کن بیچاره‌ام، بیچاره را بیچاره‌تر کن آوارگى در این حسینیه می‌ارزد بیچارگى در این حسینیه مى‌ارزد هرشب اسیرم می‌کنى پاى بساطت دارى تو پیرم می‌کنى پاى بساطت من چاى می‌ریزم گناهم را بریزى یکجا تمام اشتباهم را بریزى شأن نزولت می‌کند آخر بلندم سر را تو دادى جاى آن من سربلندم وقتى گذر کردند خیلی‌ها ازینجا رفتند تا معراج تا بالا ازینجا اینجا گرفته از خدا عیسى دمش را اینجا خدا بخشید آخر آدمش را من خام بودم غصه و غم پخته‌ام کرد این پخت و پزهاى محرم پخته‌ام کرد می‌بینم اینجا پنج تا نور مقدس این آشپزخانه‌ست یا طور مقدس اینجا همانجایی‌ست که مولا می‌آید زینب می‌آید، بیشتر زهرا می‌آید من عالمى دارم در اینجا با رقیه هروقت دستم سوخت گفتم یا رقیه منت ندارم بر سرت... تو لطف کردى حالا که هستم نوکرت، تو لطف کردى یک شب غذاى خواهرت را بار کردم یک شب غذاى دخترت را بار کردم باید که دست از هرچه غیرکربلا شست دیگ تو را شستم خدا روح مرا شست خدمت تجلى ارادت‌هاى شیعه‌است بالاترین نوع عبادت‌هاى شیعه‌است ما به ولایت می‌رسیم از این مودت ما به مودت می‌رسیم از راه خدمت خدمت درِ این خانه تنها فرصت ماست گفتند: اینجا پنج روزى نوبت ماست این پارچه مشکى فداى روى ماهش دارد سفیدم می‌کند رنگ سیاهش از سوخته دل‌ها نگیر آقا غمت را یک وقت از دستم نگیرى پرچمت را بگذار یک گوشه به پاى تو بمیرم کنج حسینیه براى تو بمیرم منکه به غیر از لطف تو یارى ندارم منکه به غیر از کار تو کارى ندارم آن‌قدر بین دسته‌هایت ایستادم نذر على اصغر تو آب دادم اى کاش بین ایستادن‌ها بمیرم آخر میان آب دادن‌ها بمیرم خوب است نوکر آخرش بى سر بمیرد خوب است بین نوکرى نوکر بمیرد خوب است ما هم گوشه‌اى عطشان بیفتیم در زیر پاى این و آن عریان بیفتیم خدمت به این بى رنگ و رو هم رنگ و رو داد این کفش‌ها را جفت کردن آبرو داد در هرکجا که نام پیراهن می‌آید زهرا می‌آید پیش ما، حتماً می‌آید من دست بر سینه دم در می‌نشینم در مجلس فرزند، مادر را ببینم من می‌نشینم کار و بارم پا بگیرد شاید به من هم چادر زهرا بگیرد ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
همایش شیرخوارگان حسینی ، و کودکان غزّه --------- در کربلا چه کردند ابلیس های بی دین یک طفل تشنه لب را کشتند از ره کین تیر سه شعبه آمد بنشست بر گلویش یارب چه کرده دشمن با اهل بیت یاسین امروز هم جنایت پشت جنایت آید خون می چکد دوباره از دست های گلچین باید دوباره دیدش آن صحنه های جانسوز دشمن چه کرده یاران با کودک فلسطین غزّه به خون تپیده اطفال بی گناهش هر یک به موج خون و هر یک به خواب سنگین این شیرخوارگان را بنشان به قاب عزّت طفلان غزّه را هم بنشان به قاب خونین بر کودکان غزّه بادا هزار رحمت بر جانیان صهیون بادا هزار نفرین کفر است کار صهیون باید بر او بتازید هر کس که یار او شد از کفر کرده تمکین ای رهرو حسینی بشناس شمر خود را تا که دلت نیفتد در راهِ غیر آئین کار یزیدی ما همراهی یهود است کو دشمن تو باشد از سال‌های دیرین تلخ است با ستمگر سازش نمودن ای دل کام کسی ز دشمن هرگز نگشته شیرین ماندن کنار خصم و با وی وفا نمودن ذلّت کند نصیبت این راهکارِ ننگین هَیْهات مِنَّاالذِلّه نقش لب حسین است هر کس شنید آن را باید کنید تحسین بردار تیغِ خود را در پیش هر ستمگر تا عزّت تو گردد از سوی عشق تضمین «یاسر» حقیقت دین باشد بصیرت حق دارد نظر خدا هم بر چشم های حق بین ** محمود تاری «یاسر» ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42خادم کانال
شب هفتم رسیده میبینی بازم‌اصغر به گریه افتاده توی خیمه کنارِ گهواره به‌گمونم رباب جون‌ داده بازم انگار، مادری تشنه روضه ی شیرخواره میخونه خالیه آسمون آغوشش از شبِ گاهواره میخونه «میدونی چی میگه؟» لا لالا گلم‌ لالاعلی اصغرم لالا کودکش رو‌حسین با خود برد رفته شاید با آب برگرده شاید این دفعه با لبِ سیراب شیر خوارِ رباب برگرده شاید این دفعه حرمله دستش وقت پرتاب تیرها بِبُرِه شایدم تیر، پرت شه اما به علی اصغر حسین‌ نخوره شاید این دفعه روی دست حسین‌ اصغرم دست و پا نزنه واسه یک قطره آب الهی که یه پدر رو به دشمنا نزنه کاش میشد؛ ولی نشد‌ که‌ نشد باز هم‌ تیر با شتاب آمد باز دست حسین پُرخون شد غم سراغ دلِ رباب اومد مونده حیرون دوباره ارباب و باز نگاهش به پهنه ی دشته یه قدم سمت خیمه اومده و دو قدم سمت دشت برگشته *همه دیدنداین بچه رو زیر عبا پنهان کرده یه قدم میره سمت خیمه ها یه قدم برمی گرده ..خدا نیاره برا کسی بچه اش رو دستش جون‌بده..خدا میدونه اون لحظه چقدر سخته..بچه تو‌بغلت جون داده، نمی تونی برگردی خونه ات، میگی الان مادرش چشم به راهه......* تا نبینه رباب اصغر رو طفل رو‌ داخل عبا برده‌ مُتَحَیِّر حسین از صحرا پشت اون‌ خیمه سَر درآورده *یه مرتبه دیدن ابی عبدالله پشت خیمه ها رو زمین نشست. با نوک‌ خنجر یه قبر کوچولو آماده‌ کرد تا اومد این بچه رو تو‌ خاک بذاره..یه مرتبه دید یکی داره میگه ،حسین‌ صبر کن، بذار یه بار دیگه بچه ام رو ببینم .....ای حسین ..... «صَلَی اللّهُ عَلَیْکَ یا مَظْلوم یا أَبا عَبدِاللّه» ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
😭😭😭😭😭😭😭😭 ای اصغر صغیر من طفل نخورده شیر من بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای اگر چه شیر خواره گل حاجتم رو روا نمود مشکل مرد و زن همه به دست کوچکش گشود اصغر تشنه کامم، آتش نزن به جانم موند رو دست علم وای ای اصغر صغیر من طفل نخورده شیر من بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای ای شمع بتن خاموشم غرق بخون در آغوشم خون ریزد از گلوی تو، از چهره نکوی تو پرپر نزن رو دستم، رفته تمام هستم بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای اصغر که مهمان شماست، یک جزء قرآن شماست از بوستان مصطفی ست همبازی سکینه هست، آواره در مدینه هست بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای ای اصغر صغیر من طفل نخورده شیر من بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای  به روی دست پدر جان به ره جانان داد جان عالم به فدایش، جان عالم به فدایش، چه جایی جان داد آخی ببینید آاای لشکر، آی لشکر، ببینید گلم رنگ ندارد، اگر آمده میدان سر جنگ ندارد اهل کوفه به حسین ظلم فراوان کردند حرمله تو ز همه ظلم فزونتر کردی تازه میخواست گلم بشکفت و باز شود زود گلچین گل من چیدی و پرپر کردی مگر این طفل چه میخواست که از راه جفا، خون او ریختی و خون به دل ما کردی مقطول تیر کینه است همبازی سکینه است در خون شدی شناور وای به حال مادر بود رو دست علم وای ای اصغر صغیر من طفل نخورده شیر من بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای بگیرید، دامن سرباز شش ماهه امام حسین (ع)، علی اصغر، خیلی باب الحوائجه ساعتی که امام حسین قنداقه علی اصغرش رو در آغوش گرفت اومد به میدان صدا زد اای لشکر: اگر به من رحم نمیکنید لا اقل به این طفل شش ماهه رحم کنید مگر نمیبینید که چگونه از شدت تشنگی بچم دهانش رو باز و بسته میکنه مگه نمیبینید جگر گوشه ام از تشنگی رو دستم غش کرده اما چطور جواب عزیز زهرا رو دادن؟ آیا رحم کردن؟ نه، نه بخدا هنوز سخن مام حسن تموم نشده بود، یه مرتبه ابی عبد ا.. دید، دید علی اصغر روی دستش داره پرپر میزنه نگاه کرد و دید گوش تا گوش علی دریده ای اصغر صغیر من طفل نخورده شیر من بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای⏬⏬⏬ 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
241.8K
در رثاء علی اصغر / نوحه / سبک ناظم چون غنچه وا شده لب های اصغر تیر سه شعبه اش بوسیده حنجر شد یاس دیگر در خون شناور علیّ اصغرم علیّ اصغر دریا چون چشم او گوهر ندارد یارب دگر رباب اصغر ندارد وقت عزا شد طفلش فدا شد علیّ اصغرم علیّ اصغر مادر دو دیده را در خون نشانده شش ماه طفل او لب تشنه مانده پُر شد سبویش تر شد گلویش علیّ اصغرم علیّ اصغر از چشمه سار حق گوهر بجوشد از لعل کودکی خون می خروشد بنگر عزا را قالوا بَلی را علیّ اصغرم علیّ اصغر محمود تاری «یاسر» 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•حاجت دارا بیاین.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ حاجت دارا بیاین بیاین، بازم شب هفتم رسید از پیش گهواره‌ کسی، اصلا نمیره ناامید «یا باب الحوائج..» شفا چیه؟ شفا کمه! کافر و بنده میکنه علی اصغر حسین، مرده رو زنده میکنه «یا باب الحوائج‌...» با اینکه حاجتام فراوونه از سختیِ بلا دلم خونه کنارِ روضه‌ی تو آسونه داغت دل حسینو لرزونده خون تو روی صورتش مونده خنده روی لب تو جا مونده «تو که منو کشتی علی اصغر...» *سبط ابن جوزی نوشته در تذکرة الخواص: "لَمّا رآهم الحسین مُصِرّینَ علی قتلِه‌‌..." وقتی آقا دید اینا اصرار دارند که بکشنش "اَخَذَالمُصحَف و نَشَرَه...."قرآن گرفت،باز کرد..."وَ جَعَلَهُ علی رأسِه"قرآن روی سر گذاشت...(بالحسین بالحسین ....)" و نادی بینی و بینَکُم کتابُ الله "بین من و شما قرآن داوری کنه"وَ جدی محمدرسول الله " جدم پیغمبر بین من و شما داوری کنه.... "یاقوم! لِمَ تستَحِلّون دَمی"چرا خون من رو حلال میدونید؟"فالتَفَت الحسین علیه السلام"همین جور که صحبت می کرد،یه وقت برگشت عقب رو نگاه کرد."فَاذا بطفلا یبکی عطشا"دید بچه اش داره گریه می کنه..."فَاَخَذه علی یَده"بچه رو روی دست بلند کرد..فرمود:"یاقوم! ان لم ترحمونی،فارحموا هذالطفل"اگه به من رحم نمی کنید به این بچه رحم کنیدهنوز داشت صحبت می کرد...تیر سه شعبه حرمله آمد،بچه رو ذبح کرد. آقا چه کرد؟"فَجَعَلَ الحسین علیه السلام،یبکی"شروع کرد بلند بلند گریه کردن.... : سیدمهدی سرخان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Shab07Moharram1402[01].mp3
16.39M
|⇦•حاجت دارا بیاین.... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ علی اصغر! داغت دل حسینو لرزونده خون تو روی صورتش مونده خنده روی لب تو جا مونده 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Shab07Moharram1402[02].mp3
31.75M
|⇦•اینا دیگه هرچی باشن.... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ حسین جانم! میشه حالا تا خاک نریختی رو اصغر یه بار دیگه بیاد ببیندش مادر بغل کنه بچه شو لحظه آخر 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•.رسید روضه ی عطش... و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی ◾️◾️◾️ مولای من! بدون تو امید ما سراب می شود بیا تمام شهر بر سرم خراب می شود بیا برای حضرتت بگو که مادرت دعا کند دعای مادر تو مستجاب می شود بیا بِکَش به آتش اشک را، تو آه کِش، میان ما که دل کنار گریه ات کباب می شود بیا *که اگه آقا بیاد به مجلس ما یه قطره اشک جاری بشه از چشم آقا، جلسه رو زیر رو میکنه، دل‌ها رو با خودش میبره...بدون عنایت شما هیچیم آقاجانم! اگه عنایت و توجه شما خونواده نباشه نه نوکری میکنیم نه عزاداری میکنیم نه اشک میتونیم بریزیم و نه اجازه پیدا می‌کنیم بیایم تو مجلس شما...* رسید روضه ی عطش شنیدم برای تو که آب خوشگوار هم مذاب می شود بیا *دیگه از امشب و فردا آب رو به روی بچه های حسین بستن، دیگه از فردا آب جیره بندی میشه، چقدر سخت میگذره به بچه ها خدا میدونه...* کنار خیمه مانده و فقط خدا خدا کند کی حرم اسیر گریه رباب می شود بیا *چقدر محبت داشت ابی عبدالله به خانم رباب، شعر براش می سرود، آقا فرمود: من دوست دارم خانه ای رو که در اون اسم رباب و سکینه باشه... شاید یه علتش این باشه: از وفای این خانم برا تون بگم، بعد قضیه کربلا دیگه رباب هیچ روزی توی سایه ننشست، مدام زیر آفتاب بود و بخاطر همین زیر آفتاب بودن هم مرد...وقتی میگفتن: چرا زیر آفتاب می مونی؟ صدا میزد: مگه میشه بدن حسین زیر آفتاب مونده باشه من برم تو سایه...یه روز راوی میگه از خونه اومدم بیرون هوای مدینه اونقده گرم بود اونقده سوزنده بود تا اومدم بیرون احساس کردم پوست صورتم سوخت، زیر این آفتاب اومدم تو کوچه داشتم میرفتم دیدم جلو خونه امام سجاد یه خانم زیر چادر تو آفتاب نشسته، فکر کردم شاید کنیز آقاست، جسارتی کرده آقا برا تنبيه کردنش این کار رو کرده... در زدم، کیه؟ خودمو معرفی کردم، با آقا کار دارم، حضرت اومدن چیکار داری؟ گفتم: آقا اومدم یه خواهش ازتون بکنم بگو...گفتم: آقا امروز هوا خیلی گرمه آفتاب سوزندست، خوب!... آقا اومدم ازتون خواهش کنم این کنیز و ببخشیدش زیر آفتاب معلوم نیست چی بروزش بیاد... اشکای آقا سرازیر شد فرمود او کنیز نیست او ربابه او دیگه بعد کربلا هیچ روزی تو سایه ننشسته... چه شبی است امشب؟ چه روضه ای امشب خونده میشه و چه جوری باید حقش ادا بشه؟ وقتی غلامه امام سجاد می دید هر روز امام سجاد به بهانه های مختلف بر مصیبت کربلا اشک میریزه، آرزوش شده بود یه خبر خوش براش برسه خبر خوش رو به امام سجاد بده یه لحظه خنده آقا رو ببینه، یه روز یه خبر خوش بهش رسید سراسیمه اومد خدمت امام سجاد آقا جان مژدگونی بده فدات بشم خبر خوش براتون آوردم...آقا مختار خروج کرده همه قتله ی کربلا رو به درک واصل کرده، منتظر بودم خنده رو ببینم به چهره آقا...اما دیدم اشک از گوشه چشم آقا جاری شد، آقا قربونت برم چرا دیگه گریه میکنید فرمود بگو ببینم مختار با حرمله چیکار کرد؟...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی ◾️◾️◾️ آمدم خیمه تا وداع کنم دیدم از داغ آب میسوزی بردم آبت دهم ولی دیدم زیر این آفتاب می سوزی کاش آبی شود محیا تا خجل از روی خواهرت نشوم سعی کردم که وقت بردن تو چشم در چشم مادرت نشوم *الهی برات بمیرم حسین! آه علی جان پشت سر را نگاه کن پسرم جلوی خیمه ها رباب نشسته، به امیدی که به خیمه برگردی..*. من که طاقت ندارم ای گل من که نگاهی کنم به پشت سرم لیک حس میکنم که آمده اند جلوی خیمه ها زنان حرم *همه زنای حرم اومدن دلواپس و نگران تو هستند، علی کوچولوی بابا! شده یه وقت یه کاری میخوای بکنی خیلی هم خاطر جمع نیستی میگی حالا توکل بخدا بینم چی میشه ببین چی میگه ابی عبدالله...* گرچه ای کودکم نمیبینم ذره ای رحم در دل اعدا شاید این دفعه وضع فرق کند کودک من توکلت به خدا *بریم بابا توکل به خدا انشا الله شاید این بار رحم کردن، اومد جلوی لشکر...علی کوچولوش رو روی دست گرفت، فرمود: «ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل»... *مقابل لشکر ایستاد، لشکر!...* به رخ کودکم نگاه کنید رنگ دیگر به روی طفلم نیست کوفیان ارحمو به هذا الطفل قطره ای هم برای او کافیست *مگر یه غنچه چقدر آب می‌خواد؟ یه مقدار آب بدید بسشه، ببینید چجوری به تلظی افتاده دیگه صداش هم در نمیاد...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝