eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
14هزار دنبال‌کننده
55 عکس
47 ویدیو
132 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂یا صاحب الزمان ادرکنی سرود درغیبت امام زمان علیه السلام🍂 🎶سبک:ای منی آواره قویان اباالفضل اباالفضل.... پرده غیبتده نهان آقام گل آقام گل شهیدلرین قانین آلان آقام گل آقام گل گوزلریمز یولدا قالوب یوبانما یوبانما هجرونده گللرسارالوب یوبانما یوبانما یول گوزیلنلرقوجالوب یوبانما یوبانما قامتمیز اولدی کمان آقام گل آقام گل فاطمه جانی آقا جان داریخدوخ داریخدوخ یوردی بیزی دورزمان داریخدوخ داریخدوخ صورتیوی ائتمه نهان داریخدیخ داریخدوخ چشم چراغ عاشقان آقام گل آقام گل بند دل شیر خدا آقام گل آقام گل ای شرف اهل ولا آقام گل آقام گل شیعه ائدرآه و نوا آقام گل آقام گل گوز یاشمیز اولدی روان آقام گل آقام گل ای گُل باغ مصطفی آقام گل آقام گل یرده قالوب خون خدا آقام گل آقام گل ایله بیزه لطف و عطا آقام گل آقام گل (جواد) ائدوب وردزبان آقام گل آقام گل ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
اسماء میگه بدنش رو شست، بعد فرمود: فضه دست به هیچ كاری نمیزنی، گفتم چشم خانم، خیلی خوشحال شدم، دیدم خیلی حالش خوب شده، خدا رو شكر كردم، دعای علی گرفته، حالش مساعد شده، فرمود: خودم خونه رو جارو میكنم، بچه هام رو یك یك بیار، زینبین رو آوردم، شروع كرد سر و بدن اینهارو شستن، حسنین رو آوردم، دیدم با همون دست لاغرش داره بدن رو میشوره"نمیدونم لرزش بدن دیدی یانه"فضه میگه گریه نمی كردن، یه ماه بود مادرمون كاری نمیتونست انجام بده، یك یك بدن بچه هاش رو شست، سر بچه هاش رو شانه زد، به فضه گفت: چون چند روز من نیستم، تا حالشون تغییر كنه، تنور رو روشن كن، دیدم آروم آروم اومد كنار تنور آتش گرفته، نان با همون دست شكسته اش طبخ نمود، نان هارو كنار گذاشت، كار خونه تموم شد، گفت: زینبینم رو ببرید خونه ی دختر عموم، دخترارو بردند، پسرهارو گفت برید سمت باباتون، مادر می خواد راحت جون بده، بچه ها بیرون رفتند، ام سلمه میگه: فرمود: بستر من رو وسط حجره ی اتاق بنداز، بسترش رو انداختند"امشب تو خونه رفتی، چند لحظه این دست راستت رو بذار زیر صورتت، یه مقدار كه خوابیدی، دیگه هرجور بلدی بخواب، اون لحظه رو نیت كن، آخه"ام سلمه میگه: دستش رو زیر صورتش گذاشت، معلومه این صورت درد میكنه، دیدن سرش رو گذاشت رو این دستش، دیگه صداش نمیآد، وای مادر وای مادر، ام سلمه یا اسماء میگه من هرچی صدا زدم حبیبه ی خدا، قرة عین الرسول، فاطمه جان، اومدم روپوش رو زدم كنار، دیدم كار تمومه، اسماء میگه من اومدم سمت مسجد، یه وقت دیدم حسنین دارن میان، هردوتاشون امامند، وجودشون از غیب خبر میده، دیدم هراسانند، تا سلام كردم جواب سریع دادند، فرموند: اَینَ اُمی؟مادرم كجاست؟ گفتم مادرتون؟استراحت میكنه، گفت: نه اسماء بخدا تا حالا ندیدم مادرمون این موقع شب بخوابه، گفتنم: براتون غذا تهیه كرده، حسن جان، امام مجتبی فرمود: اسماءتو این مدت كه تو این خونه هستی، تا حالا كی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم، عرض كردم آقازاده ها یه خواهشی ازتون دارم، برید باباتون رو تو مسجد خبر كنید، تو یه مقتل دیگه میگه: فضه اومد در مسجد، امیر المؤمنین، سلمان، دیگران، نشسته اند، سلمان میگه دم در مسجد شلوغ شد، دیدم صدای گریه میآد، بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره، دیدم فضه داره داد میزنه، حسنین اومدند، آقا متوجه شد بلند شد، اومد جلو، پرسید چه خبره؟عرض كردند: آقاجان اگه میخواهید فاطمه رو زنده ببینید، نگفتند: از دنیا رفته كه، زود بیا، تا این جمله رو شنید، یه نگاهی به حسنین كرد، روایت داره، از پشت افتاد، دیدن هی داره صدا میزنه وَمَن العزا، كیه من و آروم كنه تو این غصه، از مسجد تا خانه راهی نبوده، چندین بار عبا پیچیده شد دور پاهاش، ردایش دور پا پیچیده میشد جهانش پیش دیده تیره میشد رسید و دید شهبار خسته زجا برخیر ای پهلو شكسته فرمود: من علی ام، پاشو، پاشو من علی ام، بدن رجعت كرد، صدای فاطمه با علی خوشه، صدای علی ام با زهرا خوشه، جون داده، دوباره برگشت، سه مرتبه تو عالم جون داد زهرا، اینجا یه بار بود، یه بارم بچه ها اومدند دیدند دست های مادر از تو كفن بیرون اومد، لیة القدر سه شبه، سوره كوثر چند آیه است؟ امشب اُمدید، امام باقر می فرمایند: مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه، الله اكبر، چشماشو باز كرد، شروع كرد گریه كردن، فرمود از بابام شنیدم، بالا سر محتضر هركی قرآن بخونه، جون دادن برا محتضر آسون میشه، علی جان برام قرآن بخون، همچین كه شروع كرد قرآن خوندن، یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم، رو هم افتاد، آی زهرا....... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
1_14854333693.mp3
24.32M
شور | تو مدینه این روزا یه اتفاقی تو مدینه این روزا یه اتفاقی دل عالم رو به دست غم سپرده صدای شکستن یه در میاد و بشکنه اون دستی که هیزم آورده اگه بارون بباره لااقل در نمیسوزه اگه بارون بباره دل حیدر نمیسوزه اگه بارون بباره دیگه مادر نمیسوزه بارون ببار مادرم تو آتیشه بارون ببار یاس و کندن از ریشه بارون ببار اگه میشه آه مادر آه مادر .... تو مدینه این روزا توی یه خونه مادری عجل وفاتی رو میخونه همه آرزوی زینبش همینه مادرش خدا کنه زنده بمونه اگه مادر نمونه خونمون میشه ویرونه اگه مادر نمونه داداشم میگیره بونه اگه مادر نمونه میره خوش بختی از خونه وای مادرم باز مثه قدیما شو وای مادرم دلخوشی بابا شو وای مادر دیگه پاشو آه مادر آه مادر .... دیگه محسن پر زد و تو آسمونه ولی درد و غصه ها ادامه داره گمونم که مادرم نمونه اما روضه ها تا کربلا ادامه داره اگه بارون بباره کسی بی سر نمی میره اگه بارون بباره گُل مادر نمی میره اگه بارون بباره علی اصغر نمی میره بارون ببار تشنه لب فراوونه بارون ببار اصغرم چه بی جونه آه حسین آه حسین .... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
علیهاالسلام 🔹چه کنم؟🔹 بی‌تو یافاطمه با محنت دنیا چه کنم؟ وای، با این‌همه غم، بی‌کس و تنها چه کنم... بی تو دنیاست مرا، هم‌چو کویری سوزان دور، از سایه‌ات ای شاخۀ طوبی چه کنم؟ آتش فتنه ز خاموشی تو روشن شد در چنین مهلکه، ای بضعۀ طاها چه کنم؟ من به دریای غمت کشتی طوفان‌زده‌ام پای بندم به تو و، غرق به دریا؛ چه کنم؟ ای که در رحلت احمد بگرفتی دستم حال کز داغ تو افتاده‌ام از پا، چه کنم؟ در دل شب، ز یتیمان تو پنهان گریم گر صدایم شنود زینب کبری، چه کنم؟... 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
علیهاالسلام 🔹مرهم🔹 جايی برای كوثر و زمزم درست كن اَسما! برای فاطمه مرهم درست كن.. تا داغ اين شقايق زخمی نهان شود تابوتی از لطافت شبنم درست كن مثل شروع زندگی مرتضی و من بی‌زرق و برق، ساده و محكم درست كن از جنس هيزمی كه در خانه سوخت، نه از چند چوب و تختۀ مَحْرَم درست كن طوری كه هيچ خون نچكد از كناره‌اش مثل هلال لاله كمی خم درست كن 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
علیهاالسلام 🔹ختمِ قرآن🔹 «عشق، سوزان است بسم الله رحمن الرحیم هر که خواهان است بسم الله رحمن الرحیم» کشتی‌ام بی‌ناخدا دارد به دریا می‌رود وقت طوفان است بسم الله رحمن الرحیم دست من بسته‌ست، جای من رجزخوان می‌شوی کوچه، میدان است بسم الله رحمن الرحیم ختم قرآنِ تو جای «ناس» گویا با «حدید» رو به پایان است بسم الله رحمن الرحیم... «قدر» می‌خوانم وَ می‌دانم که از نامحرمان «قدر» پنهان است بسم الله رحمن الرحیم آب را از سلسبیل آورده‌ام «اسما»! بریز غسل باران است بسم الله رحمن الرحیم 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹خاطرات🔹 ..نیمه‌شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی آن هفت تن، هفت آسمان.. ظاهراً تشییع یک پیکر، ولی باطناً تشییع زهرا و علی.. ابرها گریند بر حال علی می‌رود در خاک، آمال علی.. سینه‌اش آتشفشان، از هُرم آه چشم او بر ماه، سر، دنبال چاه زَمزَمش در چشم و لَب در زمزمه در سخن با خاطرات فاطمه: مرغ جانت از قفس، آزاد شد رفتی اما دوست، دشمن‌شاد شد! شب نهادی پا به کوچک‌خانه‌ام می‌بَرم شب هم تو را بر شانه‌ام خانه‌ام را رشک گلشن داشتی سوختی چون شمع و، روشن داشتی.. ذره‌ای مِهر تو در کاهِش نبود بر لبت نُه‌سال، یک‌خواهش نبود! بارها از دوش من برداشتی جای آن تابوت خود بگذاشتی ای تو را کار و عبادت، متصل دستۀ دستاس، از دستت خجل با تو، غم در خانۀ من جا نداشت بَعد تو در جای‌جایش پا گذاشت یاد داری خانه هرگه آمدم با تپش‌های دلم در می‌زدم؟ با صفای کامل و مِهر تمام صد غمم بردی ز دل با یک‌کلام بس نگاه ناتمامم کرده‌ای با لب بی‌جان، سلامم کرده‌ای من که بودم با تو غرق آرزو، خاک می‌ریزم به فرق آرزو نی علی از درد، گل‌گون گریه کرد از غمت دیوار و در، خون گریه کرد داغ تو بنیان‌کَنِ صبر علی‌ست خانۀ بی‌فاطمه قبر علی‌ست.. 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
330K
عزیزم الهی بمیرم به چه وضعی اُفتاده حالت توی بستری و شکسته شده هردو بالت ای خانوم عزیزم حلال کن منو خونه ی اَمنی واست نداشتم ببخشم اگه توی این زندگی کم گذاشتم ای خانوم چرا روتو از من میگیری   زهرا جان دعا میکنی که بمیری     زهرا جان ببین بچه ها بی قرارن    این شبها کجا بی علی آخه میری   زهرا جان ____ 😭😭 عزیزم نفسهات بُریده می‌دونم که پهلوت شکسته تورو اون دوتا بد زدن دست و بازوت شکسته ای خانوم عزیزم نمی تونی از جا بلندشی توون نیست توو پاهات زمین میخوری دائما سوو نمونده توو چشمات ای خانوم تنت پیش چشمای من سوخت  زهرا جان جلوی حسین و حسن سوخت   زهرا جان کسی واسه یاری نیومد    توو کوچه که انگار نه انگار یه زن سوخت   زهراجان ____ 😭😭 عزیزم چرا مجتبی این روزا حال خوبی نداره توی خواب و بیداری اِنقد همش بی‌قراره ای خانوم عزیزم گمونم یه چیزایی دیده که حیدر ندیده بگو چیشده ماجرا چیه رنگش پریده ای خانوم چی اومد سرت آخه زهرا  توو کوچه شکستن غرورم رو یکجا   توو کوچه هنوز یادمه پیش چشمام  اُفتادی تورو بد زدن نانجیبا   توو کوچه ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
1.34M
یادت بخیر مادر، اُمّید ما بودی شبها توی خونه، خورشید ما بودی یادت بخیر مادر، بال و پَرم بودی شبهای بی خوابی، بالا سَرم بودی جات خالی... مادر نوجوونم... مادر قد کمونم... مادر مهربونم... جات خالی مادر مهربونم جات خالی مادر مهربونم این آخر عمری، درد و بلا دیدی از اُمّت بی دین، خیلی جفا دیدی زخمت زدن مادر، پهلوی بشکسته سیلی زدن بر تو، ای مادر خسته جات خالی... مادر زجر کشیده گُل نَفَس بُریده ای مادر شهیده جات خالی ای مادر شهیده جات خالی ای مادر شهیده جات خالی مادر مهربونم جات خالی مادر مهربونم شد سینه ات مجروح، با تیزی مسمار شد محسنت پَرپَر، بین در و دیوار با سَر زمین خوردی، ای مادر بی جون شد چادرت پاره، روی تَن پُر خون جات خالی... سَحر نماز بخونی مادر آسمونی کاشکی می شد بمونی جات خالی... مادر آسمونی جات خالی... مادر آسمونی جات خالی مادر مهربونم جات خالی مادر مهربونم (دلسوخته) ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
350.4K
فاطمه بی تو خانه خرابم کن تماشا دوچشم پرآبم میروی از برم ای جوانم میدهی باغم خود عذابم آه.ای پناهم رفتی آه.تکیه گاهم رفتی آه.ای سپاهم رفتی آه.فاطمه یازهرا میکنی ترکم ای دلبر من همسرم یار و همسنگر من با روی نیلی و زخم پهلو میروی ای گل پرپر من آه.ارغوانی رفتی آه.قدکمانی رفتی آه.درجوانی رفتی آه.فاطمه یازهرا فاطمه حیدر تو غریب است این دل خسته ام بی شکیب است لحظه ای کن نظاره به حالم بر لبم ذکر ام یجیب است آه.یار بیمار من آه.ای طرفدار من آه.گریه شد کار من آه.فاطمه یازهرا حضرت زهرا (س) ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
20231218_184646-AudioConverter.mp3
915.6K
🕯🥀🍂 🥀 ◈در ܩعرڪہ ے عشق تو ما ܩـرد جـنونیـم همـہ فـاطـܩیونـیم ✍متن سبک و شعر سینه زنی ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ ما در دو جهان، فاطمه جان دل به تو بستیم محبان تو هستیم نظر کن ز عنایت به فردای قیامت... در معرکه ی عشق تو ما مرد جنونیم همه فاطمیونیم به دنبال شهادت فداییِ ولایت ما در دو جهان، فاطمه جان... مائیم فدای حرمِ زینب کبری به فرمانِ تو زهرا همه بنده ی عشقیم نگهبان دمشقیم ما در دو جهان، فاطمه جان... دست همه بر چادر تو در صف محشر به قربان تو مادر اگر توبه شکستیم به امید تو هستیم ما در دو جهان، فاطمه جان... ای روح علی، جان نبی اُمّ ابیها تویی حضرت زهرا فدای تو پیمبر به قربان تو حیدر ما در دو جهان، فاطمه جان... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
#⃣ #⃣ #⃣ اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک يا فاطِمَةُ الزَّهْراَّءُ، يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا، اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهَةً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ ... نیمه شب مهتاب می شوید،علی آب را با آب می شوید،علی *شام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیهاست، امشب امیرالمؤمنين با سوز دل و اشک چشم همسرش زهرا رو غسل میداد...* مثلِ این تنها ندیده هیچ کس شستن دریا ندیده هیچ کس غسلِ این دریا نمی آید به من شستنِ زهرا نمی آید به من آب می ریزم که آبَت کرده اند خانهٔ عمرم خراب کرده اند اشک از این چشمانِ محزون می چکد آب می ریزم چرا خون می چکد؟! *بي بي فرموده بود: علی جان! من رو شبونه غسلم بده، شبانه دفنم كن... فضه ميگه: اميرالمؤمنين به بچه ها سفارش كرد، بچه ها بي قراري نكنيد، بلند بلند گريه نكنيد، همسايه ها نَشنَوَن، كسي نفهمه، ديدن اين نازدانه ها آستين به دندان گرفت، مثل ابر بهاري گريه ميكنن.... اسماء آب مي ريخت، بدن زهرا رو امیرالمؤمنین غسل ميداد، يه مرتبه ديدن علي سر به ديوار گذاشت، صدا ناله اش بلند شد: واي، واي... اسماء میگه گفتم: آقاجان! شما فرموديد همه آروم گريه كنن!؟ اما خودتون دارید بلند بلند گریه میکنید؟ فرمود: اسماء! ببين آب كه ميريزم خونابه مياد، بعد از چند ماه هنوز خون قطع نشده، اسماء! زهرا دردش رو به من نگفت...* اشک از این چشمانِ محزون می چکد آب می ریزم چرا خون می چکد؟! زیر نورِ ماه شستن مشکل است آه را با آه شستن مشکل است ای زلالِ من مُضافت کرده اند زخمی از ضربِ غلافت کرده اند لرزه بر زانو نمی آید به من شستنِ پهلو نمی آید به من در عوض رفتن نمی آید به تو رفتنت بی من نمی آید به تو ضربه هایی سهمگین زد داغ تو زانویم را بر زمین زد داغِ تو خانه تَر،دیوار تَر،مسمار تَر در کفن پیچاندنت دشوارتر حالِ من با حالِ طفلان دیدنیست آستین ها بین دندان دیدنیست با حسن مویِ سفیدش را ببین چشم های ناامیدش را ببین با حسینت ناله ای سوزنده است جای شکرش هست، زینب زنده است بعد از این غم های تَکفین مانده است وایِ من سختیِ تدفین مانده است *نمیدونم امیرالمؤمنين با چه حالی بدن زهرا رو غسل دادن، بدن رو که کفن کرد صدا زد حَسَنین! زینبین! این آخرین باریه که مادرتون رو میبینید، بیاید برای آخرین بار با مادرتون وداع کنید... بچه ها وقتی دیدن بابا اجازه داد دویدن ، امام مجتبی صورت رو صورت مادر گذاشت، ابی عبدالله صورت کف پای مادر گذاشت، دو تا دخترای پنج ساله و شش ساله صورت دو طرف مادر گذاشتن ... اميرالمؤمنين مي فرمايند: یه وقت دید بنداي کفن وا شد. دستای آسیب دیده فاطمه بیرون اومد. یه دست گردن حسن، یه دست گردن حسین. صدای آسمونی ها بلند شد. علی جان! این بچه ها رو از رو سینه ی زهرا بردار. آسمونی ها طاقت ندارن اين صحنه رو ببينن... اما آی آسمونی ها کجا بودید وقتی جنازه حسن رو تیرباران کردن؟ وقتی حسین دونه دونه تیر ها رو در می آورد؟ آسمونی ها کجا بودید؟ آسمونی ها کجا بودید وقتی که ده نفر نعل تازه به اسب ها زدن. این قَدَر رو سینه ی ابی عبدالله تاختن... بگو حسین... یه مقدار که بچه ها گریه کردن امیرالمومنین آمد حسن رو بلند کرد برد گوشه ی حیاط ... اومد ابی عبدالله رو بلند بکنه دوباره حسن برگشت صورت رو صورت مادر ... نمیدونست چی کار بکنه با این بچه ها ... بالاخره امر کرد بچه ها کنار برن ... امام صادق میفرمایند: از بدن مادرم ما که شبیه بدن پیغمبر بود غیر پوست و استخوان چیزی نمانده بود، همینو علی میخواست برداره دید نمیتونه ... دورکعت نماز خواند کنار قبر ... خدایا به من کمک بده من این بدن رو دفن کنم ... بالاخره وارد قبر شد و بدن را سرازیر کرد بند کفن رو باز کرد، صورت سیلی خورده رو روی خاک گذاشت... اما يا اميرالمؤنين! شما صورت زهرا رو روی خاک گذاشتی اما كربلا زین العابدین داخل قبر ابی عبدالله متحیر مونده ... بدن صورت نداره که رو به قبله قرار بده ... رگ های بریده رو، رو به قبله گذاشت... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝