─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مدح
#امام_زمان_عج_الله
#گریز_به_کربلا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
زین جَهان گُذَران خَلوَت جانان عشق اَست
آســـتان بوسی دَرگاه کــریمان عشق اَست
کی شَــود یوسف گُم گَشـــته بیایَد ز سَفَـر
بخدا دیدن آن سَــرو خُــرامـان عشق اَست
گرچه یوسُـف ندهَنـدَم به کـلافی ناچـــــیز
ایسـتادَن به صَف بَرده فروشان عشق اَست
این جهان با هَمهٔ خــــوب و بَـدَش میگذَرَد
گذَر عُمـــر کنــار تو به قُــــرآن عشـق اَست
روضه خوانی شب جمعه نگـــــردد تَـعطیل
نُدبه بایاد توای حَضرَت سُلطان عشـق اَست
حِسّ خوبی است دَم مَرگ اَگرشاه خراسان آید
دیدن حَضرت سُلطان خُراســان عشق اَست
قَبض روحَم نکــــن اَی قابـضُ الارواح دَمی
بوسه بَرمَقدَم آن شَمس فروزان عشق اَست
جُمعه ها کــــــرببلا حــــال و هَــوائـی دارَد
زائر تُــــربَت ســــــالار شَهیدان عشـق اَست
کاش میشُـد که شَبی دَر حَــــرَمَش میبودَم
بوسه بَر تُربَـــت آن گوهَر ایمان عشق اَست
زیرآن قُبــــــهّٔ پُر نور تَر اَز عَــــــرش خدای
روضه با سوز دل ودیدهٔ گریان عشق اَست
ما هَـــــمه مَرثــــــیّه خوان پسَر فاطمه أیم
خواندن مَرثیهّ دَر شام غــریبان عشق اَست
پای گـــــــودال یکی واعَطَـــــشا گویان بود
گریه اَز داغ غَم آن شَه عَطشان عشق اَست
شعر: خسروی فر
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتیدبه:↙️
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#ترحیم_خوانی
#پندیاّت
#گریز_به_کَربَلا
ما نَدانیم که آخَر به «کُجا» می میریم
دَر کدام نُقطه اَز این مُلک «خدا» میمیریم
نه ز هنگام فَراخوان اَجَل آگاهیم
نَه اَز اینکه به زمین یا به «سما» میمیریم
گَر هَمه عالَم امکان بتَصّرف داریم
چون سُلیمان بد و صَد شور و «نَوا میمیریم
چونکه ما نوکر دربار شه عَطشانیم
پَس به عشق حرَم «کَربُبَلا» میمیریم
بنویسید که ما گریه کُن زَهرائیم
پای این روضه واین اَشک «وعَزا» میمیریم
عاشقی در شب عاشور چنین می فَرمود
ما در این میکده باعشق «شُما» میمیریم
به حسینی که خدا قبله نُمایش کَرده
در رَه یاری این «قبله نُما» میمیریم
تا که راضی شَود اَز ما به جَزا پیغَمبَر
جان بکف داشته بی چون و «چرا» میمیریم
هَمچو اَرباب اُمید است دَم آخَر عُمر
للَّهُ الحَمد «رضائاً برضا» میمیریم
#خسروی_فَر
#صلوات 👉
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتیدبه:↙️
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
💠#کانال_نوای_ذاکربن💠
#مرثیه_امام_حسن_عسکری (ع)
#گریز_به_کربلا
#مهر۱۴۰۲
آقا سلام بر تو و بر سامرای تو
زانوی غم گرفته دلم در عزای تو
آقا سلام بر تو و بر پاره ی تَنَت
یعنی نشسته یوسف زهرا به ماتمت
رفتی و با غمت دل مهدی شکسته است
گَرد فِراق تو به رُخ او نشسته است
با ما بگو که با جگر اطهرت چه کرد ؟
زهر جفای دشمن دون با تنت چه کرد
از یادمان نرفته شکستند حُرمتت
ویران نموده دشمن تو صحن و تُربتت
مسموم زهر کین شدی آقا وُ پَر زدی
با رفتنت به قلب پسر هم شرر زدی
شکر خدا سر از تن پاکت جدا نشد
بر خاک سامرا بدن تو رها نشد
شکر خدا سَرَت به روی نیزها نرفت
خنجر به زیر حنجرِ پاک شما نرفت
آقا سلام بر تو و لب های تشنه ات
( یاد حسین می دَمَد از نای تشنه ات )
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
ای باب حوائجِ الی الله
در ملک خدا امام آگاه
سلطان اُمم امام قرآن
سر تا به قدم تمام قرآن
قبر تو چراغ اهل بینش
صحن تو بهشت آفرینش
کعبه است هماره زیر دِینَت
تعظیم کند به کاظمِینَت
در حبس، به نُه سپهر ناظم
مشهورتر از همه به کاظم
زندان تو اشک طور ایمن
موسی است به کف گرفته دامن
عیسی به فراز چرخ چارُم
بر روی تو می زند تبسّم
خصم ار چه به گردنت غل انداخت
سجّاده زگریه ات گُل انداخت
زنجیر تو کائنات را دِین
حبس تو مقام قاب قوسین
در حبس تو را یکی روز و شب...
به علم امامت تشخیص میداد شب و روز رو
مطموره ، مدور ، تاریک....
در حبس تو را یکی روز و شب
اندام کبود و ساق مرضوض
ای روح لطیف رنج دیده
هر صبح و مسا شکنجه دیده
چون جدّ غریب خود به گودال
پرپر زده در دل سیه چال
آثار شکنجه در تنت بود
زنجیرِ ستم به گردنت بود
ای شسته به اشک، تربت تو
تشییع تو شرح غربت تو
تشییع تو بود مثل مادر...
کنایه فهم ها
تشییع تو بود مثل مادر
(چهار نفر....)
تابوت تو گشت تخته ی در
هر چند زگوشه ی سیه چال
تشییع تو شد به چار حمّال
آخر بدنت به اوج غربت
تشییع شد ای غریب عترت
کردند ز پیکر تو تجلیل
می رفت به عرش بانگ تهلیل
بس نوحه که در غمت سرودند
زنجیر ز گردنت گشودند
با آن همه زخم حلقه ی غُل
گردید نثار پیکرت ، گُل
دیگر نزدند بر تنت سنگ...
اونقدر این مسیر رو گلباران کردند
هنوز هم توی بغداد ،
این منطقه معرفه به « سوق الرَّیاحِین »
اونقدر بدن رو گلباران کردند ، درستش هم همینه
دیگر نزدند بر تنت سنگ...
از خون جبین نشد رخت، رنگ
دیگر به سرت نخورد شمشیر
دیگر به دلت کسی نزد تیر
فَوَقَعَ فی قَلبِ الحُسین
وقت گذشته
من روضه ام رو توی شعر می خونم
دیگر نبرید کـَس سرت را
در خون نکشید پیکرت را
دیگر سر تو نرفت بر نِی
در طشت طلا و مجلس مِی
امشب هم با نازدانه اش تموم کنیم
بردند به دوش پیکرت را
دیگر نزدند دخترت را
سلیمان جعفر ، دید یه بدنی رو غریبانه دارند می برند سمت مَقابر(قبرستان) قریش،
با خودش گفت اگه قریشی نیست کجا دارند می برندش
اگه قریشیه، چرا اینقدر غریبانه دارند می برند
اومد جلو دید بدن موسی بن جعفرِ
گفت بدن رو برگردونید
یه کفن قیمتی آماده کرد
نوشته اند، همه ی قرآن روی کفنش نوشته شده بود
دوهزار و پانصد دینار ، خرج گل و گلاب کرد،
نه تا دختر داشت ، گفت این آقا دختر زیاد داشته ، اما یه دونه اش هم توی بغداد نیست،
شماها لباس سیاه بپوشید
یه جوری عزاداری کنید که مردم فکر کنند دختران موسی بن جعفرید
دختر ، گریه کنه باباس
هیچ جا توی عالم ، جلوی گریه ی هیچ دختری رو نگرفتند ،
الا کربلا
یه بیت تمام
گفت بابا
یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود
هرکه می گفت حسین،پاسخ او سیلی بود
دل من گریه بر احوال سکینه می کرد
عمه ام زیر کتک ، یاد مدینه می کرد
این یه بیت هم مالِ خود آقا
دعاتون کنم
یاد آن روز که ایثار تماشایی بود
عمه ام در دل بازار تماشایی بود
حسین....
این هم مالِ سردار سلیمانی ، همه مدافعین حرم فیض ببرند
نوشته اند سر بریده ، چند جا ، چشماش رو بست
یه جا دم دروازه ی شام
گفت داداش تو دیگه چشمات رو نبند
اونایی که باید چشماشون رو ببندند ، دارند خیره خیره به من نگاه می کنند
یه جا توی تشت طلا
خدا رحمت کنه
مرحوم آیت الله سیبویه می فرمود
چشماش رو بست ، اما دیدند ، اشکش هم جاریه
سومیشم هم توی بغل رقیه بود
یه لحظه دید بابا چشمهاش رو می بنده
السلام علیک یا اباعبدالله
وجه تشبیه سر من با سر تو این بُود
هر دو صورت سوخته ، موها پر از خاکستر است...
به حضرت معصومه و به حضرت رقیه سلام الله علیهما
به چشم انتظاری این دو دختر تورا وی خوانیم
یا الله.....
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 مدیرکانال
╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#زمینه #شور
#مهدوی
#انت_فی_قلبی
#گریز_به_کربلا
اگر چه برا دیدنت آقا نالایقم
اجازه بده بگذره با تو دقایقم
ببین که دلم داره هر لحظه، هوای تو
چی میشه که من بشنوم یک بار،صدای تو
بدم خیلی ،میدونم اما دوسِت دارم
من از لحظه ای که بی تو باشه بیزارم
گرفتی تو دستم رو هرجا زمین خوردم
بهت قدر یک دنیا خوبی بدهکارم
انت فی قلبی
یاصاحب الزمان
🌸
میخوام که نفسهام باشه تنها برای تو
بشه هستیَم،این سر و جونم فدای تو
الهی که من هم باشم جزء سپاه تو
نصیبممقام شهادت شه به راه تو
بشم خاک پای ابن مهزیار تو
توی فتنه ها ،یاور استوار تو
دعای ظهورت رو هر لحظه می خونم
قبول میشه اعمالم با انتظار تو
انت فی قلبی
یاصاحب الزمان
🌸
شده ذکر زینب به روی تل بیا مهدی
ندای حسینه توی مقتل بیا مهدی
صدا میزنه کودکی تشنه بیا مهدی
میخونه یه حنجر زیر دشنه بیا مهدی
بیا به تن ارباً اربای شهزاده
به جسمی که زیر نعل تازه افتاده
(بیا منتقم) شد ذکر جدّ تو هر دم
تو رو بر سر نی خونده جاده به جاده
الساعه العجل
یاصاحب الزمان.....
#امام_زمان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#ابرگروه⬇️
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#مناجات_با_خدا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
این تویی
حالا اینم منم
کنتُ بِئسَ العَبد وَ اَنتَ نِعمَ الرَّب
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
بخدا اگه همین یه فراز رو بفهمم، دیگه از در خونه ات جایی نمیرم
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
یعنی همیشه دو دستی به بنده ات عطا میکنی
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
به حجة بن الحسن
الهی العفو....
◾️آمدم یا رب گدای روسیاهت را ببخش
◾️سائل آلوده و پراشتباهت را ببخش
◾️حضرت غفار، عبد پرگناهت را ببخش
◾️این گدای بی حیا و بی پناهت را ببخش
◾️بر در لطف تو اشک چشم و آه اورده ام
◾️هرچه هستم باز سوی تو پناه آورده ام
◾️ای خدا من سینه ام را غرق ظلمت کرده ام
◾️توبه کردم، توبه بشکستم خیانت کرده ام
امشب
به خاطر مادر سادات یه نگاه به دلم کن
حالم خیلی خرابه
◾️جای خلوت باتو، با غیرتو خلوت کرده ام
◾️من به عصیان و گناه خویش عادت کرده ام
◾️میکنم اقرار یا رب که تو خوب و من بدم
◾️باامیدی بر سر ابن سفره امشب امدم
◾️نیست این گر حال اشک و حال گریه حال من
◾️سنگ عصیان بارها زخمی نموده بال من
◾️غرق غفلت ها گذشته روز و ماه و سال من
◾️یا کریم الصفح ، رحمی تو بر احوال من
◾️این شب جمعه بگیر از لطف دست این گدا
◾️عفو کن یا رب به حق چادر زهرا مرا
اومد خونه
همینکه فهمید تو خونه چیزی برا خوردن نیست،
چقدر علی خجالت کشید
اما مگه تا فاطمه زنده هست میزاره علی خجالت بکشه،
علی جان چادرم رو ببر نزد زید یهودی گرو بزار،
اصلا تصورشم برا ما محاله،
علی چادر خانمش رو آورد،
زید یهودی یه نگاه کرد،
دید دوازده تا وصله داره،
اما تا فرمود این چادر فاطمه است،
آنچه که میخواست زید یهودی بهش گرو داد،
سه کیلو جو گرفت اومد خونه،
خانومش آرد کرد، نان پخت،
آخر شب زید یهودی چادر گرو گرفته از علی رو برد خونه،
چیزی نگذشت خانومش دید خونه اش نورانی شده
چیه تو این صندوق ...
علی چادر خانومش رو گرو گذاشته،
نوشتن همون شب هشتاد یهودی مسلمان شدند،
اومدن در خونه امیرالمومنین شهادتین رو بر زبان جاری کردند (۱)
به نور چادر وصله دار فاطمه هشتاد یهودی مسلمان شدند
اما به نوری که از سر بریده ی ابی عبدالله از تنور خانه خولی....
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
فرمود
یه سرچادر توی بهشت دست فاطمه ی منه
یه سر چادر هم روی صراط پهنه،
ندا میاد :
یٰا اَیُّهَا المُحِبُّون لِفٰاطِمَة،
تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ (۲)
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
ببین یه ذره با صدا بلند خوندیم اذیت شدیم
نه سینه ات شکافته شده
نه لگد خوردی
من نمیدونم چجوری فریاد زد :
خَلُّوا عَن اِبن عَمِّی (۳)
خانمی که نفس به سختی میکشید
برا علی داد میزد رها کنید علی رو
تا حالا یه نامحرم صدای این خانم رو نشنیده،
بخدا یه نامحرم هم صدای زینبش رو نشنیده بود
اما کربلا کار به جایی رسید دیدن داره داد میزنه
هی میگه
واحُسَینٰاه
📚منابع:
۱. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538
۲. بحار الأنوار ج ۱۷، ص ۲۳۹
۳. همان، ج ۲۸، ص ۲۰۶
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
تو هم خوب میدونی
دیگه این استغفار
شده لقلقه ی زبانمون
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
شب جمعه است
شب زیارتی ابی عبدالله
▪️بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
▪️مادری گفت حسین جان ، همه را بخشیدی
بِالحُسَین الهی العفو
▪️میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
امام صادق علیه السلام فرمود
تعداد اونایی که به خاطر گناهانشون می میرند ، از اونایی که به اَجَل معقولی و حتمی می میرند ، به مراتب بیشتره (۱)
▪️میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
▪️هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
▪️بس که تن دادم به عصیان و خطا این روزها
▪️دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
▪️احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
▪️میکِشَد آتش مرا ، این سوز و آهم بیشتر
▪️معصیت می آورم، آب و غذایم میدهی
خدا رحمت کنه آیت الله العظمی بهجت رو
می فرمود
اینقدر نافرمانیش رو میکنیم
ولی در عوض اینقدر به ما احسان می کنه
اگه بندگیش رو کنیم چه میکنه با بنده اش
▪️معصیت می آورم، آب و غذایم میدهی
▪️میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
▪️کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
▪️باز هم این بار ، از تو عذرخواهم بیشتر
▪️زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
▪️یک نگاه فاطمه شد تکیه گاهم بیشتر
▪️دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
▪️شرمسار از روی تو ،رویِ سیاهم بیشتر
▪️چند وقتی میشود آواره بودم...
از کِی
از ماه صفر
▪️چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
▪️چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
کدوم چادر
همونی که تا سلمان نگاهش افتاد ، گریه کرد
گفت ، دختر پادشاهان قیصر روم ، چجوری لباس می پوشیدند...
دختر پیغمبر اکرم ، عجب چادری داره که فقط دوازده وصله داشت... [۲]
همین چادری که امیرالمومنین گذاشت نزد زِید یهودی
به عنوان رهن و گِرو
گذاشت نزد زِید
مقداری ازش جُو گرفت
بیاره خونه، خانمش نان درست کنه
شب که شد دید در می زنند
اومد دید زِید با هشتاد یهودی اومده در خونه ی علی
با نور چادر فاطمه ، هشتاد یهودی مسلمان شدند [۳]
اون وقت این چادر میدونی این روزا چه بلایی سرش اومد....
▪️آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف
▪️چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
مادر...
▪️هر چه این جا هست چشمان ما را خون کرده است
▪️رنگ این دیوارِ خانه یک طرف، در یک طرف
ها
زبانِ حال زینب کبراست
▪️گاه دل خون توایم و گاه دل خون پدر
▪️«وای بابا» یک طرف«ای وای مادر» یک طرف
مادر ...
این روزا رفت و آمد بابا رو من رصد می کنم
▪️از کنار تو که می آید به خانه ناگهان
▪️بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف
حالا ببین چجوری داره با مادر درد دل میکنه
▪️من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم...
دیگه روزاییِ که داره وصیت هاش رو میکنه
▪️من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم
▪️غُصه ی تو یک طرف داغِ برادر یک طرف
ساکت نباشی ها....
▪️مثل آن روزی که افتادی ، می افتد بر زمین...
رفت کربلا
▪️مثل آن روزی که افتادی ، می افتد بر زمین
▪️پیکر من یک طرف، او یک طرف، سر یک طرف.....
مادر...
▪️من دو بوسه می زنم،جای تو و جای خودم۲
▪️زیر گردن یک طرف، رگهای حنجر یک طرف
آی حسین....
▪️وای از آن لحظه که باید بنگرم
▪️سر ز روی نیزه افتاده ، پیکر یک طرف
الآن مادرش داره می بینه مجالس ما رو
هیشکی هم نبینه
ارباب ما داره از یمین عرش به ما نظر می کنه
این یه بیت هم مالِ خود ابی عبدالله
▪️وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها
▪️گوشواره یک طرف، خلخال و معجر یک طرف
حسین.....
📚منابع:
۱. مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ (أمالی شیخ طوسی ج ۱، ص ۳۰۵
۲. فرهنگ سخنان فاطمه زهرا ص 219 و 220
۳. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السَّلَامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة
التَّقِیَّةُ النَّقِیَّة
الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّة
الْمَغْصُوبَةِ حَقَُهَا
الْمَقْتُولُ وَلَدُهَا
الْمَظْلُومُ بَعْلُهَا
المَکسورَةُ ضِلعُهٰا
یعنی سلام بر اون بانوی پهلو شکسته
از همه بیشتر دل زهرا شکسته بود
من زنده باشم و علی رو اینجوری ببرند
اِستَحقَرُوا أَبَالحَسَن
▪️گل بر من و جوانی من گریه می کند
▪️بلبل به هم زبانی من گریه می کند
▪️من گریه مخفیانه نمودم ولی علی
▪️بر گریه ی نهانی من گریه می کند
می خوای بدونی چه بلایی سر بی بی آوردند
▪️از درد شانه ، شانه نشد موی زینبم
▪️آخ دختر به ناتوانی من گریه می کند
آخ بمیرم
یه حسرت به دلم مونده علی
دارم میرم
▪️دیگر حسین را نتوانم بغل کنم
معلومه که نمی توانی بی بی جان
با سینه ی شکسته و بازوی ورم کرده،
اصلا دستت بالا نمی اومد...
میدونی کی بغلش کرد حسینش رو
اون وقتی علی داره بندای کفن رو می بنده
امیرالمومنین صدا زد
هَلُمُّوا تَزَوَّدوا مِن اُمّکُم
یعنی حَسنینم بیایید از مادرتون توشه بردارید
حسنین اومدند ... خودشونو روی سینه ی مادر انداختند ... ناله میزنند ... کَلِّمینی مادر ...
علی مرتضی میفرماید ، خدارو شاهد میگیرم ، فاطمه مهربانی کرد ، دستاشو از کفن بیرون آورد ... حسنین رو در آغوش گرفت ...
چه منظره ای شد نمیدونم...
همین قدر بگم هاتفی ندا داد
یاعلی بردار حَسنین را ...
ملائکه ی آسمان طاقت ندارند این منظره رو ببینند ...
حسین .....
بگیم ملائکه ... شما نتوانستید ببینید حسین روی سینه ی مادر افتاده ... چه حالی پیدا کردید کربلا ... لحظه ای که دیدید ... الشِمرُ جاٰلِسٌ عَلیٰ صَدرِه ...
حسین....
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روش واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
اللهم صل علی موسی بن جعفر الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ، ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاِسْتِخْفَافِ
همه ی روضه امام کاظم علیه السلام ، در همین عبارت ، سه چهار خطی آمده
مطموره به جایی می گند که مثل چاه مدوَّر باشه
هم تاریکه
هم گوده
هم به گونه ایه که حتی نمی تونی پاهات رو دراز کنی
فهمیدی چی گفتم
چهارتا زندان بان داشت موسی بن جعفر،
هر چهار زندان بان توبه کردند ،
توی زندان اونا ،
موسی بن جعفر ،
شکر خدا رو به جا می آورد
خدایا ممنونتم یه جای خلوت به من دادی باهات مناجات کنم
اما از وقتی که زندان بان آقا ، سِندی بن شاهِک شد ،
لحن مناجات های حضرت عوض شد،
وضو گرفت
۴ رکعت نماز خواند
بعد از نماز
دیدند هی صدا میزنه
يَا سَيِّدِي
نَجِّنِي مِنْ حَبْسِ هَارُونَ
وَ خَلِّصْنِي مِنْ يَدِهِ [۱]
چجوری خَلاصش کردند
یه وقت دیدند در زندان باز شد
یه بدنی رو روی تخته پاره ای دارند میارند
هی میگند
هٰذا امامُ الرَّفَضَة [۲]
اینجا چند نفر بدن بی جان موسی بن جعفر رو تشییع کردند
کربلا هم بدن ابی عبدالله رو چند نفر تشییع کردند
اما تشییعشون این بود
این بدن رو زیر سُم اسب قرار دادند
حسین وای.....
منابع:
۱. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 93-94
۲. بحار الأنوار، ج 48، ص 227
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
ای باب حوائجِ الی الله
در ملک خدا امام آگاه
سلطان اُمم امام قرآن
سر تا به قدم تمام قرآن
قبر تو چراغ اهل بینش
صحن تو بهشت آفرینش
کعبه است هماره زیر دِینَت
تعظیم کند به کاظمِینَت
در حبس، به نُه سپهر ناظم
مشهورتر از همه به کاظم
زندان تو اشک طور ایمن
موسی است به کف گرفته دامن
عیسی به فراز چرخ چارُم
بر روی تو می زند تبسّم
خصم ار چه به گردنت غل انداخت
سجّاده زگریه ات گُل انداخت
زنجیر تو کائنات را دِین
حبس تو مقام قاب قوسین
در حبس تو را یکی روز و شب...
به علم امامت تشخیص میداد شب و روز رو
مطموره ، مدور ، تاریک....
در حبس تو را یکی روز و شب
اندام کبود و ساق مرضوض
ای روح لطیف رنج دیده
هر صبح و مسا شکنجه دیده
چون جدّ غریب خود به گودال
پرپر زده در دل سیه چال
آثار شکنجه در تنت بود
زنجیرِ ستم به گردنت بود
ای شسته به اشک، تربت تو
تشییع تو شرح غربت تو
تشییع تو بود مثل مادر...
کنایه فهم ها
تشییع تو بود مثل مادر
(چهار نفر....)
تابوت تو گشت تخته ی در
هر چند زگوشه ی سیه چال
تشییع تو شد به چار حمّال
آخر بدنت به اوج غربت
تشییع شد ای غریب عترت
کردند ز پیکر تو تجلیل
می رفت به عرش بانگ تهلیل
بس نوحه که در غمت سرودند
زنجیر ز گردنت گشودند
با آن همه زخم حلقه ی غُل
گردید نثار پیکرت ، گُل
دیگر نزدند بر تنت سنگ...
اونقدر این مسیر رو گلباران کردند
هنوز هم توی بغداد ،
این منطقه معرفه به « سوق الرَّیاحِین »
اونقدر بدن رو گلباران کردند ، درستش هم همینه
دیگر نزدند بر تنت سنگ...
از خون جبین نشد رخت، رنگ
دیگر به سرت نخورد شمشیر
دیگر به دلت کسی نزد تیر
فَوَقَعَ فی قَلبِ الحُسین
وقت گذشته
من روضه ام رو توی شعر می خونم
دیگر نبرید کـَس سرت را
در خون نکشید پیکرت را
دیگر سر تو نرفت بر نِی
در طشت طلا و مجلس مِی
امشب هم با نازدانه اش تموم کنیم
بردند به دوش پیکرت را
دیگر نزدند دخترت را
سلیمان جعفر ، دید یه بدنی رو غریبانه دارند می برند سمت مَقابر(قبرستان) قریش،
با خودش گفت اگه قریشی نیست کجا دارند می برندش
اگه قریشیه، چرا اینقدر غریبانه دارند می برند
اومد جلو دید بدن موسی بن جعفرِ
گفت بدن رو برگردونید
یه کفن قیمتی آماده کرد
نوشته اند، همه ی قرآن روی کفنش نوشته شده بود
دوهزار و پانصد دینار ، خرج گل و گلاب کرد،
نه تا دختر داشت ، گفت این آقا دختر زیاد داشته ، اما یه دونه اش هم توی بغداد نیست،
شماها لباس سیاه بپوشید
یه جوری عزاداری کنید که مردم فکر کنند دختران موسی بن جعفرید
دختر ، گریه کنه باباس
هیچ جا توی عالم ، جلوی گریه ی هیچ دختری رو نگرفتند ،
الا کربلا
یه بیت تمام
گفت بابا
یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود
هرکه می گفت حسین،پاسخ او سیلی بود
دل من گریه بر احوال سکینه می کرد
عمه ام زیر کتک ، یاد مدینه می کرد
این یه بیت هم مالِ خود آقا
دعاتون کنم
یاد آن روز که ایثار تماشایی بود
عمه ام در دل بازار تماشایی بود
حسین....
این هم مالِ سردار سلیمانی ، همه مدافعین حرم فیض ببرند
نوشته اند سر بریده ، چند جا ، چشماش رو بست
یه جا دم دروازه ی شام
گفت داداش تو دیگه چشمات رو نبند
اونایی که باید چشماشون رو ببندند ، دارند خیره خیره به من نگاه می کنند
یه جا توی تشت طلا
خدا رحمت کنه
مرحوم آیت الله سیبویه می فرمود
چشماش رو بست ، اما دیدند ، اشکش هم جاریه
سومیشم هم توی بغل رقیه بود
یه لحظه دید بابا چشمهاش رو می بنده
السلام علیک یا اباعبدالله
وجه تشبیه سر من با سر تو این بُود
هر دو صورت سوخته ، موها پر از خاکستر است...
به حضرت معصومه و به حضرت رقیه سلام الله علیهما
به چشم انتظاری این دو دختر تورا وی خوانیم
یا الله.....
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#اشعار_مذهبی_تخصصی_بروز #وکاربردی_نوای_ذاکرین
🪷#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝