زبانحال عروس حضرت قاسم (ع)
چو روی ماه تو از چشم من کناره گرفت
چو شمع رشته جانم زغم شراره گرفت
بکن نظر به عروست که چشم زیبایت
دو صد هزار دلی را به یک نظاره گرفت
به نو عروس دهند هدیه لیک دست قضا
ز گوش تازه عروس تو گوشواره گرفت
(تازه عروسلره هدیه ویرلر عمواوغلی اما منیم باشیما قمچی ورالار گوشواره لریمی الیمدن آلدیلار)
من از ستاره بختم گلایه ها دارم
که ماه وصل تو را از من ستاره گرفت
کتاب صبر من اوراق پاره شد زغمت
ز دل قرار من این نعش پاره پاره گرفت
چو جای ناخن اسبان به سینه ات دیدم
سرشک دیده ام از خون دل عصاره گرفت
شهادت تو سرآغاز عمر جاوید است
شهید عشق حسین زندگی دوباره گرفت
هجرونده بش اون گوندی گرفتارم عم اوغلی
فکر ایلرم ائلردی که بیمارم عمو اوغلی
دشمنلریمز سیلمدی قلبینده کی زنگی
بازاره چکوللر بیزی چون رومی و زنگی
روحیم قوشنا دل ویروب از بس دوه زنگی
بیر دور گئجه گوندوز منه بیدارم عمواوغلی
سن وارسان اگر ایستمورم مقصده چاتماق
عشق اهلینه بیر فنیدی چون وقتی یوباتماق
بیمار یانندا مگر انصافیدی یاتماق
من نرگس بیماره پرستارم عمواوغلی
آخشام گورورم رد نقاب ایلدی زلفون
بیلم که اذان وقتی ثواب ایلدی زلفون
بیردن گوروسن قلبی کباب ایلدی زلفون
حاجب که حسود اولدی ندور چارم عمواوغلی
(عمواوغلی اله کی اذان وقتلری اولور گورورم گوزلرین ایستور منه گوره بیر ثواب الیه اورگیمی اله گتیره ایستیرم گوزلریوی گورم گوزومون یاشی آخور مانع اولور گوره بیلمیرم ایستیرم گوزومی سیلم دوباره دن باخام گوزلریوه یل اسیر قانلی تلرون چکیلیر گوزون اوستونه باخا بولمورم)
سوز یوخ که جداده اوجا یرده دولانورسان
باخ بیر ایاقون آلتنا هردم سنه قربان
موره نظر ایلردی او حشمتده سلیمان
نه سن متکبر نه من اغیارم عمواوغلی
بیر طوی که نه آدینده نه قندینده داد اولدی
داماد ئوز عروسیله وداع ایتدی یاد اولدی
آخر بو گلینلیک منیم اوستومده آد اولدی
هاردا سوز آچلسا گینه من خوارام عمواوغلی
طویدان صورا لازمدی گلینلر گیده دیده
هدیه آپارا بالاخص اقوام جدیده
گلدیم اودی بو کوفه ده بازاره خریده
افسوس الی بوش وارد بازارم عمواوغلی
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
یولا سالدون اکبری مقتله منه تنگ اولوب خیم ای عمو
زبانحال حضرت قاسم (ع) با امام حسین (ع)
.
.
مرحوم انور اردبیلی
.
.
یولا سالدون اکبری مقتله
منه تنگ اولوب خیم ای عمو
آتاسیز دی قلبی شکسته دی
ائله قاسمه کرم ای عمو
.
.
کول اولیدی نامه یازانلارون
باشنا بلایه دوشوب باشون
نه اطاعت ائتدیلر امریوه
نه غمونده اولدولا یولداشون
قانون خیامیده بیر منم
بیر ئوزون و بیرده که قارداشون
اودا منتظردی شهادته
اولا قوللارى قلم ای عمو
.
.
باخورام بلا چولینه قوشون
گورورم که دولدوروب هر یانی
ایکی عالمون سن امیدی سن
قوشونون هانی کمکون هانی
ائله قلبیمه هیجان گلوب
قزیشوب دامارلاریمون قانی
نجه قارداش اوغلی دوام ائدر
عمو اولسا قدّی خم ای عمو
.
.
دئمورم مصاف یزیدیده
عملاً نظیرۀ اکبرم
ولی حیدری نسبم_
_نبیرۂ پاک فاتح خیبرم
نه اسیر اهل جفا اولوب
نه قوشون کمندینه دوشمرم
پوزارام نظام س ...
#قاسمیه_انور_اردبیلی #قاسمیه_شهادت #یادگار_انور
#سینه_زنی
تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
#الهی_آسمون_وارش_بواره
#دلگویه_مازنی
#حضرت_علی_اصغر
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
الهی آسمون وارش بِواره
الهی اَبر چِش اُو تِسّه داره
پسرجان من غریب وته غریب تر
او ندارمه ته تکه هاکنم تر
پسرجان تِه تک وچش چه کهوعه
بَمیرم که از نَخِردِنِ اُوعه
خوانی برمه هاکنی جون ندارنی
خوانی اُو بَهُووی زبون ندارنی
دَری از تِشنایی از پا کَفنی
بمیرم که شه انگشتِ چَفنی
ته چِش ته کاسۀ سر فرو بورده
تِه تَن اَتا روزه چَنّه اُو بُورده
تِره که اِشمه شرمنده بُومه
از خجالتی میرمه زِنّـه بومه
من و تِه کارچی بُونه جانِ پسر؟
مه چِشِ پَلی دَری زَنّی پَرپَر
تِه تِکِ دور که بازو بَسّه بُونه
وَچه جان وَسّـه ته تن خَسّه بُونه
تِه تنِ دَره مثل کوره وِشِنِه
جان پسر تِره این تَب کِشِنِه
تِه زبون و تِه تِک مثل چو بَیّـه
تِه عمو از خجالتی اُو بَیّـه
خبر بمو عمو جُونّه بَزونه
عمو جُونِ مهربونّه بزونه
اون دَسّی که توسّه اَو اِیارده
جدا بَیّـه مِه دِلّـه تو بیارده
تِه بال بال زَنّـی ومن اُو ندارمه
چتی هارِشِم تِره که رو ندارمه
پسرجان من تِه کِچکِ دَسِّ قِروون
چِتی جمع بَیّـه تِه ناخونِ لا خون
تِه بِمُویی مِره یاری هاکِنی
بَدی غریبمه کاری هاکِنی
تِه تازه دَری دَندون دَر اِیارنی
شیش ماهه بَعی زبون دَر اِیارنی
مِره که اِشنی مه جانِّه گیرنی
تِره اُو هم هادِن دیگه تِه میرنی
پسرجان ناله نَکن ناله وَسّـه
ته زبون مثل یک خِشک چوهَسّه
بمیرم مَگه تِه چَنّـه اُو خوانی
اَتا دَسِّ دِلـه اُو تره وَسّـه
خدا دونّه چه حالی دارنه تِه مار
نواجش دِنه بِرمه کِنّـه زار زار
خالی گَهره ره کَشه زَنّـه گِنـه
حسین اَصغر ره اُو هدایی بیار
تِه غم و غصه«مداح»ره بَکوشته
تِوسّـه شِه سَرو دِلّـه بَروشته.
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#لالا_لالا_لالا_لالا_لالایی
#دلگویه_مازنی
#حضرت_علی_اصغر
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
لالا لالا لالا لالا لالایی
پسر دره اِنه بوی جدایی
تِه ماهیِ واری دس وپا زَنّی
تره او هم هادن دیگه نَمُونّی
الهی که بَمِردبوم نَهیبُوم مار
چه اینجوری مره اِشِنی زار زار
پسرجان بُغض نکن مره کشنی
دَرمه میرمه مره زار زار اِشنی
جان پسر ته پیش من رو ندارمه
بجان تـه قسم من او ندارمه
خدا دونه که نا شیر دارمه نا او
نِشتنه تسه او بیاره عمو
نا زبون دارنی حرف بزنی مه جا
نا از تشنایی در اِنِه ته صدا
پسرجان بَدیمه ته اِلتماسّـه
تِه زبون تِه دِهون دیم دماسّه
تِه کَعُو تِکِ دور که پاره بَیّه
تِه که نَدونّی مار بیچاره بَیّه
خشک سینه ره چنگ نزن ته فدا
چنه خون بموعه ته ناخونِ لا
کی بَدیّه تِشنا وَچه باخسه
شیر نَخرده وِشنا وَچه باخسه
از تشنایی ته دس ولینگ چو بَیّه
تِـوسّه آرزو دیـگه خُـو بَیّـه
تِه مظلومی ره«مداح»جار بَزوعه
تِـه زار ره بَـدیـه و زار بَـزوعـه
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
شعر:علی اکبراسفندیار..مداح..
#نوحه_حضرت_علی_اصغر_ع
#امام_حسین_حضرت_علی_اصغر_ع
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
بابابقربان تو گردم،گویادگر لشکرنداری
دیگرمزن دم ازغریبی،باباعلی اصغرکه داری
بابا بده رخصت که من هم ازجام وصلت می بنوشم
ازبهرمیدان رفتن اینک،بنگرچسان درجنب وجوشم
برروی دست خود بگیرو،برگو به لشکر گل فروشم
من هم به طنّازی بروی،دست تو بابا می خروشم
گویا دراین گلزارعشقت،دیگر تو برگ وبر نداری
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
بابا اگر من قابل هستم آماده ام تا سر ببازم
قنداقه ام را بسته ام تا چون شیر بر لشکر بتازم
این حنجر خشکیده ام را از بهر تیر آماده سازم
ممنونتم بابا که کردی در هر دوعالم سرفرازم
ای یار مظلومان عالم در کربلا یاور نداری
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
اصغر نمُرده ای پدرجان تا که غریبی ات ببیند
باید که تیر حرمله بر این حنجر نازک نشیند
آتش بجان زد تا شنیدم فریاد یا هل من معینت
بهر غریبی ات بمیرم دشمن نشسته در کمینت
جز من تو را یاری نمانده غربت ببارد از جبینت
من از غریبی ات چه گویم حتی به برمادر نداری
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
دیدم که از داغ عزیزان باباتو در سوزو گدازی
از بهر میدان رفتن من مادر دگر گردیده راضی
کاری کنم در این بیابان بر قد و بالایم بنازی
جان دادنِ در راه عشقت باشد به اوج سرفرازی
گفتا رقیه جان بگوشم ، سقای آب آور نداری
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
مادر اگر از خیمه بیند بر پوست آویزان سرمن
در حیرتم بابا چه گویی تو درجواب مادر من
یا عمه زینب پُرسد از تو جان اَخا کو اصغر من
شرمنده ام که بی جوابی گر پُرسدازتو خواهرمن
«مداح»ازاین نوحه سرایی خوفی تودر محشرنداری
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
|⇦•وای امانتی مجتبی...
#قسمت_اول #زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم به نفس حاجمیثم مطیعی •✾•
🏴🏴🏴
یا امامحسن پسرت اومد مقابل برادرت ایستاد."فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ الحُسَينُ عَلَيه السَّلام قد بَرَزَت،اعتَنَقَهُ"وقتی دید آماده شده،چه آماده شدنی!برادر زاده رو در آغوش گرفت حرفی نزد."وجَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما"عمو و برادرزاده اونقدر در آغوش هم گریه کردند هر دو بی حال شدند."ثُمَّ استَأذَنَ الغُلامُ لِلحَربِ" دید الان وقت خوبیه.گفت:عمو! اجازه میدی برم جونمو فدات کنم؟"فَأَبى عَمُّهُ الحُسَينُ أن يَأذَنَ لَهُ."آقا بهش اجازه نداد.قاسم حرفی نزد به جای اینکه شعاربده عمل کرد.
"فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ ورِجلَيهِ"اونقدر دستای عمو رو بوسه زد،دید فایده نداره
یه وقت افتاد به پای امام حسین."ويَسأَلُهُ الإِذنَ حَتّى أذِنَ لَهُ"وقتی خوب دست و پای عمو رو بوسه زد؛گفت:عمو اجازه میدی برم میدان؟یا حسن بن علی!پسرت روانه ی میدان شد.راوی لشکر دشمن داره صحنه ها رو دقیق نگاه می کنه. میگه.." فَخَرَجَ ودُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ وهُوَ يَقولُ"وقتی وارد میدان شد.الان میخواد رجز بخونه برای دشمن، میگه نگاه کردم،دیدم اشکاش هنوز جاریه.وارد میدان شد.شروع کرد رجز خواندن.
" انْ تَنْکُرونى فَانَا فرعُ الْحَسَن
سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن..."
اگر من رو نمیشناسید بگم.من پسر امام حسنم.من پسر سبط النبی هستم...
یک مرتبه لحنش عوض شدروضه خوند...
اینجا قاسم اومد میدان عمو رو معرفی کنه گفت:"هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن"ساعتی نگذشت؛عمه اشم آمد قتلگاه...هی صدا زد:"هذَا حُسَیْنٌ."حسین رو که معرفی کرد؛گفت:" إِلَی اللهِ المُشْتَکیٰ."اگه از خودم میخوای بپرسی بگم :"وَ بَناتُکَ سَبایا"من رو اسیری می برند....
قاسم جنگ نمایانی کرد."وحَمَلَ وكَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ."راوی لشکر دشمن،حمید بن مسلم میگه:صورتش مثل ماه بود."وقاتَلَ فَقَتَلَ عَلى صِغَرِ سِنِّهِ خَمسَةً وثَلاثينَ رَجُلًا..."با همین کودکی ۳۵ نفر رو به درک واصل کرد.رفت میدان،پسر شیرِعرب،پسر فاتح جمل. اینام میدونید که کینه داشتند *
راوی میگه دیدم، قاسم وقت رفتن
پوشیده بود ای وای، تنها یک پیراهن
راوی میگه دیدم، مولا چه غمگینه
وقتی قاسم رو اسب، با سختی میشینه
«وای، امانتی مجتبی وای، ای وای»
راوی میگه دیدم، بین اون جمعیّت
قاسم از رو مرکب، تا افتاد با صورت
"وَ ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيفِ، فَفَلَقَ"شمشیر به سر نوجوون زد.سرش از هم شکاف."وَ وَقَعَ الغُلَامُ لِوَجهِهِ"نوجوون با صورت به زمین افتاد."وَ صاحَ: يا عَمّاه!"این نوجوون با صورت به زمین افتاد.
خبر تازه ای نبود.بین این خونواده سابقه داشت.یه روز مادرش بین در و دیوار اتفاقاتی افتاد.خودش فرمود:"وَ سَقَطَت لِوَجهی."زهرای اطهر فرمود من با صورت به زمین افتادم.ماجرا تمام نشد.آقازاده هاآمدند دیدند مادر خوابیده پارچه روی صورت کشیده اسماء مادر ما این ساعت نمی خوابه.اسماء مقدمه چینی نکرد.صدا زد: "يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لَيْسَتْ أُمُّكُمَا نَائِمَةً"مادرتون نخوابیده."قَد فارَقَتِ الدُّنیا"مادر از دنیا رفت.آقازاده ها رو بلند کرد گفت برید بابا رو از مسجد صدا کنید.اومدند کنار مسجد گریه می کردند."وَ رَفَعَا أَصْواتَهُما بِالْبُکاء."بلند بلند گریه می کردنداصحاب آمدند گفتند آقازاده ها چی شده؟بلند داد زدند:"ماتَتْ اُمُّنا فاطِمَه."مادر از دنیا رفت.
راوی میگه امیرالمؤمنین تا شنید"فَوَقَع علیٌّ، عَلی وَجْهه"علی با صورت به زمین افتاد.
باز هم سابقه داشت باز هم ادامه داشت.
سقا رفت آب بیاره.عباس بدون دست با صورت به روی زمین افتاد.علی اکبر باصورت روی زمین افتاد.لحظه های آخر،آقای ما به چپ و راست متمایل میشد.یه اتفاقی افتاد.حسین فاطمه با صورت به زمین افتاد.بازم کار تمام نشد...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#قسمت_پایانی #زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم به نفس حاج میثممطیعی •✾•
🏴🏴🏴
قاسم! این رسم خانوادگیه.عمه ت از خیمه ها بیرون آمد.هی بلند میشد.هی با صورت به زمین می افتاد...*
راوی میگه دیدم، بین اون جمعیت
قاسم از رو مرکب، تا افتادبا صورت
حمله کردن سمتش، وقتی که ضربت خورد
دیدم مولا اومد قاسم رو با خود برد
راوی میگه دیدم تو آغوش مولا
پاهاشو میکشید قاسم روی خاکا
"وَانجَلَتِ الغَبرَةُ فَإِذا بِالحُسَينِ قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ." گرد و غبار فرو نشست میگه دیدم بالای سر نوجوان ایستاده."وهُوَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ"قاسم داره پا به زمین می کشه."ثُمَّ حَمَلَه علی صَدرِهِ"برادرزاده رو بلند کرد، به سینه چسبانید."وَ کَاَنّی اَنظُرُ الی رِجلَیِ الغلام و خُطّانِ الارض" نتونست این بدن رو کامل بلند کنه .سینه اش رو به سینه قاسم چسبانید.این بچه رو می کشید.پاهای نوجوون روی زمین کشیده میشد...*
دیدم دیدم قدّش هم قدِ مولا شد
دیدم خیلی بیشتر قدِ حسین تا شد
«وای، امانتی مجتبی وای، ای وای»
وای غریب کربلا،حسین... وای...
شهید سر جدا،حسین...وای...
ای وای...ای وای
#شاعر: امیررضا یزدانی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
Shab06Moharram1401[02].mp3
14.96M
|⇦•وای امانتی مجتبی...
#زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی •
🏴🏴🏴
اینکه میگید اعتقاد من به امام حسین(ع) ربطی به حکومت نداره دقیقا حرف کسایی بود که توی کوفه نشستن و به امام گفتن ما وارد سیاست نمیشیم میخواهیم که دین مون بمونه!
اعتقاداتمون را فریاد بزنیم و پای حرفمون بمونیم! و نترسیم! مثل حسین بن علی....
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
|⇦•توتشنه و من...
#سینه_زنی و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم به نفس حاجمهدی رسولی•✾•
🏴🏴😭
تو تشنه و من با دو چشِ پر آب
عمو نیومده فدات شه رباب
خبری از سقا نشد، قلبم و آرامش بدم
یه قطره آب پیدا نشد طفلکمو آبش بدم
«گلم، لالایی لالایی لالایی بالام»
یه تیر و دو نشون غمِ پدرته
گلوی خونیتو دل مادرته
الهی بمیره اونی که سوخته دل مادرتو
آخه چه نامردی زده رو سرِ نیزه سرتو
«گلم، لالایی لالایی لالایی بالام»
خوابیدی زیر خاک همهٔ نَفَسَم
من و میبرن و اسیرِ قفسم
من که دیگه وقتی نباشی تو و بابات میمیرم
دیگه برام فرق نداره که گهواره اتو پس بگیرم
«گلم، لالایی لالایی لالایی بالام»
حرمله، خدا تحقیرت کنه
توی داغ بچههات، پیرت کنه
یه جوری زدی زمین گیرم کنی
الهی خدا زمین گیرت کنه
«گلم، لالایی لالایی لالایی بالام»
حرمله گُلشنمو ازم گرفت
گل رو دامنمو ازم گرفت
من اگه لالا نگم، دق میکنم
لالایی گفتنمو ازم گرفت
دیگه تا دنیا هست، میگه صدایی
تو که نیستی لالایی بی لالایی
ما پای این گهواره عمری گریه کردیم
یک وقت دست از لای لایی برنداری
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
YEKNET.IR - zamine - shabe 7 muharram 1401 -mehdi-rasul.mp3
3.33M
|⇦•تو تشنه و من..
#سینه_زنی و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم به نفس حاج مهدی رسولی
🏴🏴🏴
امام خمینی (ره)
همان سینهزنیها، همان نوحهخوانیها، همانها رمز پیروزی ماست.
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
مصیبت حضرت قاسم ابن الحسن(ع)
پیش چشمان من انگار که اکبر شده ای
راه رفتی و به چشمم چه دلاور شده ای
می روی از بر من تاب و توانم ای وای
سوره ی کوثری و یکسره مادر شده ای
بی زره می روی اما تو به چشمان ترم
شیر نر ،شیر ژیان ،یک تنه حیدر شده ای
ازرق از ضربه ی تو نقش زمین تا گردید
گفتم ای قاسم من لنگر لشگر شده ای
حمله های تو به هم ریخت صف لشگر را
ای حسن زاده ی من شیر مکرر شده ای
وای از آن لحظه که خواندی تو مرا قاسم جان
زیر پا مانده شبیه گل پرپر شده ای
استخوان بدنت نرم شد و فهمیدم
از گلاب بدنت هست معطر شده ای
تا در آغوش کشیدم تن پامال تو را
گفتم ای غنچه من هم قد اکبر شده ای
(محمد حسین علیرمضانی)
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝