eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.4هزار دنبال‌کننده
5 عکس
13 ویدیو
8 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
تویی شهزادهٔ عالم یقیناً جوانمردی به نام توست قطعاً تو همنام ِ علی(ع) هستی و والله... خودِ پیغمبری؛ خَلقاً و خُلقاً! شاعر: صوت نبوی‌ست جاری از هر سخنش صد یوسف مصر، خفته در پیرهنش در شهر، کرمخانه‌ی او شهره شده ست این است که خوانده اند، ابن الحسنش شاعر: لرزانده شکوهت تنه‌ی لشکر را بر هم زده‌اي هيمنه‌ی لشکر را طوفان نگاه تو ز هم پاشيده‌ست از ميسره تا ميمنه‌ی لشکر را شاعر: شد غُرّش رَعد، مست از تکبیرت شد صاعقه، ماتِ ضربت شمشيرت با جذبه ي حيدرانه ي چشمانت مُلک و ملکوت مي‌شود تسخيرت شاعر: نوزاد حسین جلوه اش مصطفویست دقت که کنی خَلقاً و خُلقاً نبویست تبریک بگویید به ارباب که او نامش ، نسبش ، خودش ، جمالش علویست شاعر: از بهر نظاره آمده پیغمبر با ماه و ستاره آمده پیغمبر ذکر لب هر فرشته باشد صلوات انگار دوباره آمده پیغمبر *** باخُلق پیمبر آمده...ای جانم باهیبت حیدر آمده... ای جانم دارد می فرستد مولا... زیرا علی اکبر آمده...ای جانم شاعر: مام خلقت باز حیدر آفرید خَلقاً و خُلقاً پیمبر آفرید باده نوشان شراب عشق را کوثری از نسل کوثر آفرید شاعر: در عرصه ی جنگ تاکه اکبر آمد دیدند همه شبهِ پیمبر آمد لشکر که چنان ضربه ی شصتش دیدند گفتند که الفرار حیدر آمد شاعر: امشب سخن ز جام میِ ناب میکنم کی اعتنا به صورت مهتاب میکنم نذر قدوم یوسف لیلائی حسین خود را ذبیح خانۀ ارباب میکنم شاعر: از صورت چون ماه پيمبر خواندند از هيبت و اقتدار حيدر خواندند شد جلو‌ه‌ی احمد و على، آینه‌ای آن آينه را علیِّ اکبر خواندند شاعر: بر جلوه ی خلقت پیمبر بر چهره ی غرق نور اکبر صلوات تقدیم به آن جوان رعنا که بُود سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات * از خانه ی ارباب خبر می آید بر آل علی تازه پسر می آید در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال انگار محمدی دگر می آید * می بارد از این جمال دلجو صد ماه سر تا به قدم، علی می‌آید از راه حق است اگر کعبه ترک بردارد لا حول و لا قوة الا بالله شاعر:
امشب به من فدا شدن آموخت فاطمه(س) پیراهنِ سفید مرا دوخت فاطمه(س) خورشیدِ دوّمش متولّد شده بیا... حال تمام خَلق؛ مساعد شده بیا... مادر شد و محبّتِ بر عالَمِیْن کرد ذکر مدام ِ قلب مرا "یاحسین(ع)" کرد از آفتاب؛ پُر شده پیمانهٔ علی(ع) پُر رفت و آمد است عجب خانهٔ علی(ع) از شیعیان گرفت نشانِ دقیق را آنکس که در رکوع گرفته عقیق را آمد میانِ خیلِ گدا بی معطّلی تا که بگیرد عیدیِ جانانه از علی(ع) وقت تبسّم است و شده صاحبِ پسر اصلا پسر نگو و بگو سیّد البَشر در آسمان به پاست هیاهو و وِلوله پیچیده لحنِ شادی و آوایِ هلهله تا که سریع کور شود چشم ِ هر بخیل دورِ سرِ حسین(ع) دعا خوانده جبرئیل ای پر شکستگان بشتابید..."پَر" رسید فطرس شفا گرفت! نباشید ناامید آدم رسید و توبه کنان گفت: بالحسین(ع) بخشیده شد! گرفت امان! گفت: بالحسین(ع) من هم گناهکارم و شرمنده آمدم با قصدِ توبه، بوسه به قنداقه اش زدم گفتم "حسین(ع)جان" و دلم بیهوا گرفت اشکم چکید فوراً و چشمش مرا گرفت یکباره؛ هفت پشتِ مرا داد آبرو با یک نگاه قلبِ مرا کرد زیر و رو حالا که راه داده مرا سرورِ زهیر باید که نوکرانه شوم عاقبت بخیر باشم در این مسیر الهی که مستدام باشم خدا کنَد به أباالفضل(ع) با امام مُحرم شدند آنکه شهیدان به دُورِ او چرخیده ماه؛ هر شبِ شعبان به دُورِ او آنکه همیشه با ادبِ ناب میرسد یکروز بعدِ حضرت ارباب میرسد آنکه قمر نشسته دو زانو مقابلش جان میدهد برایِ دو ابرویِ مایِلش اَبرویِ مایِلی که تبِ ذوالفقار داشت هنگام رزم؛ یک غضبِ آشکار داشت مثل پدر مسلّطِ بر دشمن و دلیر شد "نافِذَ البَصیره" که دلها شود اسیر ذُخرُالحسین(ع) خواندمش و نورِ منجلی مسئولیت پذیر، قسم خوردهٔ ولي طاقت نداشت! وای که می مُرد بی حسین(ع) وابسته بود و آب نمیخورْد بی حسین(ع) اثبات کرد حرفِ مرا شاهِ علقمه لب تر نکرد و دید بلا بی مقدّمه از چشم خود گذشت که غیرت عیان شود تا که شهیدِ کرب و بلا جاودان شود از دست هم گذشت که حاجت؛ روا کنَد باب الحوائجی که نظر بر گدا کنَد عیدِ ولادتش شده و ای دلِ فقیر امشب برات؛ از یلِ أم البنین(س) بگیر وقتِ سُرور آمد و دیدم امام را یابن الحسین(ع) گفتم و دادم سلام را مانند تاج؛ بر سرِ شعرم نشاندَمَش نامش علی(ع)و حضرتِ سجاد(ع)خواندمش عشقی به جز عبادت* و دعوت نداشت که! عِلمش عمیق بود! نهایت نداشت که! کارش طبابت و کلماتش خودِ شفا پیچید نسخه را همه-در قالب دعا نشرِ هر آنچه داشت برایش وظیفه شد یک قطره از علوم ِ زلالش صحیفه شد مشغولِ بنده-پروری و فکر محشر است شوقِ نماز دارد و سجّاده محور است شاگرد اوست!...معرفتِ بی ریا ببین از برکتش دعایِ "أبوحمزه" را ببین آنقدر اهلِ یاریِ هر مستمند بود بر شانه؛ جایِ کیسهٔ اطعام شد کبود درمان نداشت داغ دل و زخم ِ کاری اش جانم فدایِ خلوتِ شب زنده داری اش در سجده یادِ کرب و بلا سیلِ اشک داشت بر چهره جای چشم؛ دو دریایِ مَشک داشت سی سال گریه کرد هرآنجا که آب دید سی سال...هر کجا که به دستی طناب دید سی سال میلِ خوردنِ به آب و نان نداشت هر جا خرابه دید نشست و توان نداشت... سی سال پا به پایِ تمام ِ ستاره ها با گریه خیره شد به لبِ شیرخواره ها یادِ رقیه(س) کرد و گلِ غم به سینه کاشت هر جا "سه ساله" دید که مویِ بلند داشت در روضه گفت وای از آن کهنه پیرهن شد آفتابِ داغ؛ برای پدر کفن! * أبی نوح انصاری نقل میکند، روزی در خانه ای بودیم که علی بن الحسین(ع) هم در آنجا حضور داشت و در حال عبادت کردن بود و به سجده رفته بود، ناگهان خانه دچار حریق شد، دوبار به آن حضرت گفتند: «یابن رسول الله! النار; ای پسر رسول خدا! آتش!» ولی امام علیه السلام سر از سجده برنداشت تا آن که آتش خاموش شد، آنگاه به ایشان گفته شد: «ما الذی الهاک عنها؛ چه چیزی تو را از آتش غافل ساخت؟» آن حضرت فرمودند: «الهتنی عنها النار الاخری. آتش آخرت مرا از آن غافل ساخت» 📚 تهذیب الکمال،ص۳۸۹ بحار الانوار مجلسی،ص۸۰ مناقب ابن شهر آشوب،ص۱۶۳ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
امشب به من فدا شدن آموخت فاطمه(س) پیراهنِ سفید مرا دوخت فاطمه(س) خورشیدِ دوّمش متولّد شده بیا... حال تمام خَلق؛ مساعد شده بیا... مادر شد و محبّتِ بر عالَمِیْن کرد ذکر مدام ِ قلب مرا "یاحسین(ع)" کرد از آفتاب؛ پُر شده پیمانهٔ علی(ع) پُر رفت و آمد است عجب خانهٔ علی(ع) از شیعیان گرفت نشانِ دقیق را آنکس که در رکوع گرفته عقیق را آمد میانِ خیلِ گدا بی معطّلی تا که بگیرد عیدیِ جانانه از علی(ع) وقت تبسّم است و شده صاحبِ پسر اصلا پسر نگو و بگو سیّد البَشر در آسمان به پاست هیاهو و وِلوله پیچیده لحنِ شادی و آوایِ هلهله تا که سریع کور شود چشم ِ هر بخیل دورِ سرِ حسین(ع) دعا خوانده جبرئیل ای پر شکستگان بشتابید..."پَر" رسید فطرس شفا گرفت! نباشید ناامید آدم رسید و توبه کنان گفت: بالحسین(ع) بخشیده شد! گرفت امان! گفت: بالحسین(ع) من هم گناهکارم و شرمنده آمدم با قصدِ توبه، بوسه به قنداقه اش زدم گفتم "حسین(ع)جان" و دلم بیهوا گرفت اشکم چکید فوراً و چشمش مرا گرفت یکباره؛ هفت پشتِ مرا داد آبرو با یک نگاه قلبِ مرا کرد زیر و رو حالا که راه داده مرا سرورِ زهیر باید که نوکرانه شوم عاقبت بخیر باشم در این مسیر الهی که مستدام باشم خدا کنَد به أباالفضل(ع) با امام مُحرم شدند آنکه شهیدان به دُورِ او چرخیده ماه؛ هر شبِ شعبان به دُورِ او آنکه همیشه با ادبِ ناب میرسد یکروز بعدِ حضرت ارباب میرسد آنکه قمر نشسته دو زانو مقابلش جان میدهد برایِ دو ابرویِ مایِلش اَبرویِ مایِلی که تبِ ذوالفقار داشت هنگام رزم؛ یک غضبِ آشکار داشت مثل پدر مسلّطِ بر دشمن و دلیر شد "نافِذَ البَصیره" که دلها شود اسیر ذُخرُالحسین(ع) خواندمش و نورِ منجلی مسئولیت پذیر، قسم خوردهٔ ولي طاقت نداشت! وای که می مُرد بی حسین(ع) وابسته بود و آب نمیخورْد بی حسین(ع) اثبات کرد حرفِ مرا شاهِ علقمه لب تر نکرد و دید بلا بی مقدّمه از چشم خود گذشت که غیرت عیان شود تا که شهیدِ کرب و بلا جاودان شود از دست هم گذشت که حاجت؛ روا کنَد باب الحوائجی که نظر بر گدا کنَد عیدِ ولادتش شده و ای دلِ فقیر امشب برات؛ از یلِ أم البنین(س) بگیر وقتِ سُرور آمد و دیدم امام را یابن الحسین(ع) گفتم و دادم سلام را مانند تاج؛ بر سرِ شعرم نشاندَمَش نامش علی(ع)و حضرتِ سجاد(ع)خواندمش عشقی به جز عبادت* و دعوت نداشت که! عِلمش عمیق بود! نهایت نداشت که! کارش طبابت و کلماتش خودِ شفا پیچید نسخه را همه-در قالب دعا نشرِ هر آنچه داشت برایش وظیفه شد یک قطره از علوم ِ زلالش صحیفه شد مشغولِ بنده-پروری و فکر محشر است شوقِ نماز دارد و سجّاده محور است شاگرد اوست!...معرفتِ بی ریا ببین از برکتش دعایِ "أبوحمزه" را ببین آنقدر اهلِ یاریِ هر مستمند بود بر شانه؛ جایِ کیسهٔ اطعام شد کبود درمان نداشت داغ دل و زخم ِ کاری اش جانم فدایِ خلوتِ شب زنده داری اش در سجده یادِ کرب و بلا سیلِ اشک داشت بر چهره جای چشم؛ دو دریایِ مَشک داشت سی سال گریه کرد هرآنجا که آب دید سی سال...هر کجا که به دستی طناب دید سی سال میلِ خوردنِ به آب و نان نداشت هر جا خرابه دید نشست و توان نداشت... سی سال پا به پایِ تمام ِ ستاره ها با گریه خیره شد به لبِ شیرخواره ها یادِ رقیه(س) کرد و گلِ غم به سینه کاشت هر جا "سه ساله" دید که مویِ بلند داشت در روضه گفت وای از آن کهنه پیرهن شد آفتابِ داغ؛ برای پدر کفن! * أبی نوح انصاری نقل میکند، روزی در خانه ای بودیم که علی بن الحسین(ع) هم در آنجا حضور داشت و در حال عبادت کردن بود و به سجده رفته بود، ناگهان خانه دچار حریق شد، دوبار به آن حضرت گفتند: «یابن رسول الله! النار; ای پسر رسول خدا! آتش!» ولی امام علیه السلام سر از سجده برنداشت تا آن که آتش خاموش شد، آنگاه به ایشان گفته شد: «ما الذی الهاک عنها؛ چه چیزی تو را از آتش غافل ساخت؟» آن حضرت فرمودند: «الهتنی عنها النار الاخری. آتش آخرت مرا از آن غافل ساخت» 📚 تهذیب الکمال،ص۳۸۹ بحار الانوار مجلسی،ص۸۰ مناقب ابن شهر آشوب،ص۱۶۳ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
_آیینی قسم خوردم که در بند تو باشم دلیل شوق و لبخند تو باشم نیازی نیست بر تأییدِ مردم بنا دارم خوشایند تو باشم! ✍ دنبال نشانش نشدم این جمعه پروانه‌ی جانش نشدم این جمعه من آبروی منتظران را بُردم حتی نگرانش نشدم این جمعه ✍ بر سینه‌ی ما قرار برمی‌گردد حال خوش روزگار برمی‌گردد از خواب زمستانی خود برخیزیم با آمدنش بهار برمی‌گردد ✍ افسرده مباش، یار خواهد آمد آن وارث ذوالفقار خواهد آمد سردیِ خزان ظلم هم می‌گذرد نومید مشو، بهار خواهد آمد ✍ با ناله و آه... ياری‌ات خواهم كرد تا آخر راه... ياری‌ات خواهم كرد گر لطف تو شاملم شود بعد از این... با ترکِ گناه... ياری‌ات خواهم کرد ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
ذکرِ لبِ پیر و جوان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" * زیباترین شعرِ جهان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" بی واهمه! در زیرِ سیلابِ بلایا در اوجِ سرمایِ خزان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" حتی اگر دشمن شبی از ما بگیرد آرامش و نان و امان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" ما عاشقی را در عمل اثبات کردیم با قلبمان!...نه با زبان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" با خطّ خون مردانه حک کرد بر ساتنِ سربندمان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" ایثارِ و رزمندگان هست در خاطرِ ما جاودان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" همراه با ؛ رو به قدس گفتیم بعدِ وضو با هر اذان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" ای غزه! مثل کوه باش و کم نیاور محکم بمان! محکم بمان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" ای ، لبنان، ای ای ! ای قهرمان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" دیدیم گرچه بیهوا بر خاکِ بیروت هر لحظه داغِ بیکران؛ "إنّا عَلَی العَهْد" ما مردِ میدانیم! بگذارید تقدیر از ما بگیرد امتحان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" بستیم پیمان تا ابد با کوریِ چشم ِ دشمنان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" همراه با خیل شهیدان، با تا رجعتِ صاحبزمان(عج)؛ "إنّا عَلَی العَهْد" این استقامت، این بصیرت، این شجاعت از کربلا دارد نشان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" هفتاد و دو مجنون-صفت گفتند هستیم غرقِ به خون! تا پایِ جان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" با سیدالأحرار بیعت کرده و شد در چشم هایشان عیان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" مَشک و علَم، با خیمهٔ آتش گرفته گفتند رو به آسمان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" یک کاروان با دستِ بسته گفت در دل گریه-کنان، سینه-زنان؛ "إنّا عَلَی العَهْد" زینب(س) گمانم گفت بینِ خطبه در شام خیره به چوبِ خیزران؛ "إنّا عَلَی العَهْد"! ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
تمام ِ لحظه‌های زندگانی را هدر دادم دل و دین و یقین و مهربانی را هدر دادم محبت را زدم چوبِ حراج و آه شد سهمَم تمام عمر این گنجِ نهانی را هدر دادم مرا دنیایِ فانی سخت مشغولِ بِطالَت کرد چه بد خیرِ حیاتِ جاودانی را هدر دادم شبیه یخ؛ میان دست‌هایم آب شد کم‌کم زمان! این گنجِ کمیابِ جهانی را هدر دادم ندانم‌کاری از من ساخت یک ناشُکرِ بی‌انصاف طلبکارانه رزقِ قدردانی را هدر دادم چه شب‌ها از خدا با ذکرِ "یا الله" دل بُردم ولیکن صبحدم آن خوش‌زبانی را هدر دادم خدایا کاش برمی‌گشت تا جبران کنم قدری ضرر کردم! پشیمانم! جوانی را هدر دادم چرا ذکرِ "بنفسي أنتْ" را دیگر نمی‌گویم؟! چرا حالِ قشنگِ ندبه خوانی را هدر دادم؟! چرا گمراه کردم چشم‌های سربه‌راهم را؟! چرا آن انتظارِ جمکرانی را هدر دادم؟! مرا بیدار کن تا فرصتی هست و نَفَس دارم که با عصیان، تمام زندگانی را هدر دادم! ✍️ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
زمان: حجم: 291.2K
خیلی خوشه امشب حس و حالِ ما چی بهتر از اینکه، علی شد بابا ✍مـتن سبـڪ و شـعـر ویــژه میـلاد امـام حـسـن مجتـبـے علیـہ السلام ✓ خیلی خوشه امشب، حس و حالِ ما چی بهتر از اینکه، علی شد بابا جا نَمونی سائل! عیدی بارونه قیامته امشب خونهٔ زهرا ۲ رسیده وقتِ قرار عاشقایِ روزگار همه انبیا، همه اولیا، میگن یاحسن همه روزه دار... شبیه مادر از کرَم سرشاره لطف و رحمت داره خیر و برکت از هر انگشتِ حسن می باره مجتبی(ع) بانیِ رزقِ سفرهٔ افطاره۲ مولانا یاحسن جان... ✅ با نیم نگاش میده، دردام و تسکین مثل رطب اسمش، تا ابد شیرین شوقِ شفاعت از نسَبِش پیداست قیامتم میشه با حسن تضمین۲ نوشته رو قلب من دخیلکَ یاحسن گرفتارِشَم، بدهکارشَم، که سلطان میشه- گدا باحسن به هیچکی رو نمیزنم تا محشر میدونه پیغمبر شد کریم اهل بیت دار و ندارِ نوکر با حسن خدا گواهه دل نمیشه مضطر۲ مولانا یاحسن جان.... ✅ قرعهٔ فال امشب، به دل افتاده حرم بنا میشه، قلبِ من شاده آل سعود میره، فرشچیان میگه ضریحِ آقامون، شده آماده۲ حرم نگو؛ محشره دل از همه میبره همون عشقی که، دوشنبه سحر، میشه زائرش خودِ مادره جونم فدایِ خودش و اجدادش قربونِ اولادش حضرتِ ضامن آهو زنده میشه یادش "یارضا" حک میشه رویِ پنجره فولادش۲ مولانا یاحسن جان ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
این خیر کثیر منجلی خواهد شد «یا فاطمه» بین المللی خواهد شد اسم همه دختران عالَم زهرا نام پسر همه علی خواهد شد شاعر: می گرید و با آه جلی میسوزد از داغ؛ شبیه مشعلی میسوزد گلدستهٔ ایوان نجف مثل شمع در شام غریبانِ علی(ع) میسوزد! شاعر: در کعبه او نزول و ز مسجد عروج کرد مات است چشم عالم از این رفت و آمدش شاعر: ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
شب سفر کرد از زمین و صبحگاهِ عید شد حضرتِ باب الحوائج صاحبِ خورشید شد چشمه ای بی انتها از زمزم ِ کوثر رسید همسرِ موسی بن جعفر(ع) با گُلی نوبر رسید بر سرِ این مادر و فرزند ای دل گل بریز ماه؛ در آغوش دارد نجمه خاتونِ عزیز میرسد عطرِ گلِ یاس از پرِ قنداقه اش حک شده نام علی(ع) بر پیکرِ قنداقه اش هشتمین آیینهٔ اصلِ ولایت آمده مالکِ مُلکِ جهان؛ سلطانِ رأفت آمده عالِم آل محمد(ص)، حضرتِ صاحب-سخن کرده با دستِ پدر؛ رختِ امامت را به تن دوست دارم این خدایی را که قرآن داده است هشتمین فرزندِ زهرا(س) را به ایران داده است آن به آن مشغولِ مدحش عاشقانِ بی ریا میرسد بر گوش، از خاکِ وطن؛ ذکرِ رضا(ع) أغنیا مکه روند و ما فقیران سمتِ طوس حجّ ما مقبول شد با حضرتِ شمس الشّموس رفت با پایِ دلش با حاجیان سمتِ حجاز هر که شد محوِ طوافِ این ضریح ِ دلنواز این ضریحِ پُر دخیل و تکیه گاهِ بی بدیل سرپناهِ خستگان! آرامش ِ ناب و اصیل یک حرم با خادمانی بهتر از حور و مَلَک از رواقش مهربانی می‌کشد سر به فَلک می‌گذارد صد کبوتر؛ سر به رویِ شانه اش لال می‌گیرد شفا از آبِ سقّاخانه اش بعدِ هر وعده نمازش میشناسد راه را زیرِ ایوان؛ هر که میخوانَد امین الله را می نشست ایکاش بر چشمان نابینایِ ما ذره ای گرد و غبارِ گوشهٔ باب الرضا(ع) خوشبحالِ زائری که مثلِ یاری آشنا دیده هنگام ِ ورودش رویِ صاحبخانه را دور میشد نفْس اگر از بسترِ آغوشمان باز میشد به حقایق هر دو چشم و گوشِمان می‌شنیدیم آنچه را که میرسد بر گوش ِ عرش آن نواهایی که برمی‌خیزد از بنیانِ فرش استغاثه میکند دل بیهوا در صحنِ قدس میشود فهمید، آهِ غزه را در صحنِ قدس کودکان مشغولِ بازی، با نشاط و بی هراس مادران، غرق دعایِ خیر با احساس ِ خاص حاجت آورده؛ تقاضایِ اجابت میکنند از ظهورِ حضرتِ موعود(عج) صحبت میکنند میرسد روزی که فرزندِ علی-موسی الرضا(ع) جمع خواهد کرد از عالَم بساطِ ظلم را عاقبت از صحنِ آزادی به زیرِ بک علَم جانبِ بیت المقدس میرویم از این حرم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
ای ابر! شبیه برگ پاییز ببار تا خانه‌ی آفتاب، یکریز ببار دلتنگ خراسانم و دور از سلطان رفتی حرمش به جای من نیز ببار ✍ با حسرت و آه، گریه را سَر دادم دل را چوکبوتر به حرم پَر دادم جا مانده‌ام از زیارت و از سرِ درد صدنامه به دستِ این کبوتر دادم ✍ امروز پُر از حال و هوای طوسم با صحن و سرا و گنبدت مأنوسم بدجور دلم هوایِ مشهد کرده در حسرتِ یک زیارتِ مخصوصم ✍ از گریه پُرم... شبیه اقیانوسم محتاجِ سفر به نقطه‌ی پابوسم ای کاش! میان زائرانش بودم جامانده‌ای از زیارتِ مخصوصم ✍ لشکر، لشکر، فرشته در طوس شماست مَه زائرتان‌، ستاره پابوس شماست خورشید‌ شده کبوترِ گنبدتان چون روزِ زیارتیِّ مخصوص شماست ✍ ای آنکه زِ حال آهوان آگاه است دل صید غم زیارتی دلخواه است در روزِ زیارتیِّ مخصوص، آقا مارا بطلب که دستمان کوتاه است ✍ ای آنکه خدا کرده چنین محترمت قربان تو، قربان صفای حرمت من تک‌تکِ دردهای دل را با تو می‌گویم و می‌گذارمت با کرمت... ✍ با حسرت و آه، گریه را سَر دادم دل را چوکبوتر به حرم پَر دادم جا مانده‌ام از زیارت و از سرِدرد صدنامه به دستِ این کبوتر دادم ✍ بدونِ یک بلیطِ رفت و برگشت دلم زائر شد و دورِ تو می‌گشت هم‌آغوشِ ضریحت بود و می‌خوانْد زیارت‌نامه رأسِ ساعت هشت! ✍ این عاشق دلشکسته… آقای رئوف دل بر کرم تو بسته… آقای رئوف تا گَرد غم از کنج دلش برخیزد… کنج حرمت نشسته… آقای رئوف ✍ اشکیم در این حرم سرازیر شدیم زیر علمت سینه زنان پیر شدیم ما را به غذای حضرتی حاجت نیست عمری‌ست سر سفره‌ی تو سیر شدیم ✍ مشهد چه شکوه و کبریایی دارد این کعبه عجب برو بیایی دارد هر روز در ایوانِ طلا می‌گویم ایوانِ نجف عجب صفایی دارد ✍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَهُ وَ بَاتَ عِنْدَهُ لَيْلَةً كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ انگار به خانه‌ی خدا آمده است گویا که به مروه و صفا آمده است مشغول زیارت خدا در عرش است هرکس به زیارت رضا آمده است ✍ من ذرّه‌ام و تو آفتابم آقـا در آتش شرم خود کبابم آقا با جوششی از سلام خود آمده‌ام لب تشنه‌ی یک جرعه جوابم آقا ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
زمان: حجم: 176.7K
🌺🌸👏👏🌸🌺 آمد آن عید سعیدِ بی نظیر شد زمانِ دستبوسیِ امیر آمدم با تاجی از گل؛ سر به زیر در کنار برکۂ نابِ غدیر دستِ بیعت دادم و گفتم: بلي «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» از خدا موسی زمین را قرض کرد نوح، خود را خاک پایش فرض کرد عاشقی را بی حد و بی مرز کرد حضرت آدم سلامی عرض کرد توبه کرد و گفت با صوتِ جلی: «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» دست او را تا نبی(ص) بالا گرفت دین تکامل یافت و معنا گرفت مرتضی(ع) در قلب قران جا گرفت زیر پایش نورِ عالم پا گرفت هست در دست محمد(ص) مشعلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» مرتضی(ع) شاهنشهِ دلخواه شد آیه نازل شد ولی الله شد دشمنش از عیدمان آگاه شد هر که شد بیعت شکن گمراه شد حفظ وحدت گرچه واجب شد ولی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» نام حیدر داده قیمت بر نگین بُرده دل از آسمانها و زمین آمد و با شعر من شد همنشین میرسد در لحظه های آخرین وقت جان دادن ندارم مُعضلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» شد امام ِ اولِ عمارها عاشقش بودند خوش کردارها مُرد سلمان از نگاهش بارها گفت قنبر با تو گل شد خارها اصلِ قرانی و وحی مُنزَلی «لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)» بی زره میرفت، با غیرت، اصیل پیش رویش عده ای پست ذلیل ضربه هایِ ذوالفقارش بی بدیل پشت سر فریاد میزد جبرئیل: نیست مثل تو در این میدان یلی لا أمیرالمؤمنین إلا علی(ع)! 🔸شاعر : ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
تنش افتاد زیرِ آفتابِ داغ؛ لب‌تشنه... گریزِ روضه باید به شهیدِ کربلا باشد! ✍ از روی بام تا ته گودال رفته‌ایم در روضه‌‌های جدّ تو از حال رفته‌ایم ✍ سلام بر تنِ بی احترام افتاده! به ماهِ تشنه‌ی بر پُشت بام افتاده ✍ سفارش کن مرا هم نزد بابای رئوف خود اگر یادی کند فرزند، می‌بخشند سلطان‌ها ✍ وَ هست از تنِ در آفتاب‌مانده خجل کبوتری که به‌ جسمِ تو سایه افکنده ✍ جوابِ پرسشِ احوالِ ماست این جمله: به لطفِ حرزِ جوادالائمه محفوظیم ✍ زهرا کنارش روضه‌های کربلا می‌خواند وقتی کبوترها برایش سایه‌بان بودند ✍ عجیب زهر بدی بود، شعله برپا کرد تمامیِ جگرت را که اِرباً اِربا کرد ✍ هزارشُکر که جسمِ تو نامرتب نیست هزارشُکر که بر بام، جای مَرکب نیست ✍ مثل جدّت، لحظه‌ی آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد ✍ سایه‌سار پیکرت، بالِ کبوترهای شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکر‌های شهر ✍ حالا کبوتران پَر خود را گشوده اند یک سایبان برای تنت دست‌ و پا کنند ✍ تا سایه‌بان شود به تن زهردیده‌اش خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد... ✍ تشنه جان داده ولی در بدنش سر دارد صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد ✍ آفتابِ لبِ بام است تنِ بی‌جانت ای خدا خیر دهد باز کبوترها را... ✍ در عــالــم جــــود، جـــاودان است جواد بر آل عـــلی، عــزیــز جـــان است جواد یا فــــــــــاطمه! گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان است جواد ✍ در عالَم جود جاودان‌ست جواد بر آل علی عزیزِ جان‌ست جواد یا فاطمه گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان‌ست جواد ✍ لب‌تشنه ز عمق جگرش می‌گفت آه یک لحظه نشد شرار آهش کوتاه شد ورد لبش لحظه‌ی آخر ناگاه لا یَوم کیومکَ ابا عبدالله ✍ ما در غم و محنت تو گفتیم: حسین با گریه به غربت تو گفتیم: حسین وقتی که شنیدیم شدی تشنه شهید در اوج مصیبت تو گفتیم: حسین ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝