eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.9هزار دنبال‌کننده
56 عکس
43 ویدیو
128 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه یاد امام و شهدا سعید حدادیان ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── یاد امام و شهدا؛ دلو میبره کرببلا! بعضی شبا؛ وقتی بابام کنجِ دلش غوغا میشه یا بعضی وقتا دلِ شب، وقتی که از خواب پا میشه میره یه گوشه میشینه آلبومشو وا میکنه… خوب میدونم گذشتشو با اونا پیدا میکنه! درد و دلِ این روزاشو با اونا نجوا میکنه میگم بابا اینا کی ان که با لباس خاکی ان؟ اما هزار تا کهکشون سرتاسرِ هفت آسمون؛ مونده به زیر پرشون! میگه پسرم نور دلم باغ گلم؛ همه حاصلم! الهی هیچ مسافری از رفیقاش جا نمونه… تو هم دعا کن، که بابات غریب و تنها نمونه بعد امام و شهدا؛ زیاد تو دنیا نمونه! اینا تو آسمون من ستاره های سحرن! به جون تو برای من، عزیزتر از برادرن! به کی بگم چجور بگم؟! بعضیاشون تو بیداری، بعضیاشون تو رویاها… جلوه ی مولا رو دیدن! جذبه ی آقا رو دیدن! یاد امام و شهدا دلو میبره کرب و بلا… میگم بابا چرا هر وقت پیش شما میون کل جبهه ها اسم شلمچه که میاد؛ چه سریه چه رازیه فوری بر افروخته میشی؟! مثل شمعِ سوخته میشی؟ میگه پسرم ای پسرم! نمک نزن بازم به زخم جگرم! سر تا سر جبهه همش طور تجلی خدا بود؛ به خدا آخر دنیا بود! به خدا کرب و بلا بود به خدا… حضرت زهرای بتول با این که ما نوکرشیم؛ مادر ما بود به خدا اما میون جبهه ها، شلمچه بیشتر از همه گرفته بوی فاطمه  شب حمله همهمه بود روی لبا زمزمه بود… کی تو دلا واهمه بود؟ دعوا سر سربند یا فاطمه بود! ذکر لبا وقتی که یا زهرا میشد، همه گره هامون وا می شد یاد امام و شهدا دلو میبره کرببلا… میگم بابا این که علم تو دستشه؛ صبح دو کوهه مستشه روی لباش یه زمزمه اس، این که جلوتر از همه اس بگو کیه؟ این رفیقم که میبینی میون دارِ هیئتا بود… مسجدی بود بی ریا بود؛ با صفا بود با خدا بود یه شب توی میدون مین، آخر به آرزوش رسید! ترکشای خمپاره ها هر دو تا دستاشو برید… این رفیقم پور احمده؛ تو عاشقا سرآمده دیگه مثلش نیومده! عاشق با صفایی بود؛ خیلی امام رضایی بود این رفیقم که میبینی اهل نظر بود به خدا… مرغِ سحر بود به خدا؛ مرد خطر بود به خدا… یه شب توی میدون مین، دیدم بی سر بود به خدا این رفیقم که میبینی؛ انیس و یار و یاورم… عزیزتر از برادرم نور دو چشمونِ ترم! وقت وداع آخرش میگفت؛ بگو به مادرم از خدا خواستم همیشه که برنگرده پیکرم! این رفیقم غلامعلی، نوحه خونه روضه خونه… وقتی دل بابات میگیره؛ شعرای اونو میخونه آخرش حاجتمو من میگیرم؛ یه روز از عشق تو مولا میمیرم! قربون کبوترای حرمت قربون این همه لطف و کرمت… یاد امام و شهدا؛ دلو میبره کرببلا! سعید حدادیان یاد امام و شهدا 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا معصومه و نوریّه و صدّیقۀ کبری حنّانه و هانیّه و ریحانه و کوثر انسیّه و حوریّه و انسیّۀ حَورا این‌ها همگی فاطمه هستند ولی نیست محبوبیت فاطمه محدود به این‌ها مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها فردوس برین، باغ بهشت است به صورت فردوس برین خانۀ زهراست به معنا پیچیده در آن عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» بیرون زده از پنجره‌اش شاخۀ طوبی روزی که بخندد همۀ شهر بهاری‌ست آن شب که بگرید شب عالم شب یلدا آن شب که بگرید همۀ شهر بگریند آن شب که بگرید...چه می‌آید سر مولا؟ از روی لب مادرمان فاطمه چندی‌ست لبخند فراری شده کاری بکن اَسما کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر درد است سراپا و سکوت است سراسر این هیزمِ تر چیست که در آتش آن سوخت یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر در سوخت، ولی مانده به یادم که محمد یک مرتبه بی‌اذن نشد وارد از این در من خواب بدی دیده‌ام اَسما، چه بگویم؟ دور کمرش شال عزا بست پیمبر از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر خالی‌ست مشام همه، کافور بیاور... شاعر: 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
آتش در بی مهابا عمر زهرا را گرفت دود این آتش تمام اهل دنیا را گرفت ضربه ی سیلی جوان مرتضی را پیر کرد ضربه ای که روشنی چشم حورا را گرفت در سکوت شهر، دود و آتش و بی حرمتی جان زهرا را نه تنها جان مولا را گرفت پاره کرد افسار خود را مردکی که بی صفت در خیانت پیشگی جای یهودا را گرفت صفحه ای خون رنگ در تاریخ دنیا باز شد یک لگد از مادری فرزند فردا را گرفت بین کوچه دامن مولا به دست فاطمه بود تا وقتی که قنفذ راه آنها را گرفت خانه تا مسجد قلاف پُر به پهلویش زدند آن قلاف پُر که جان مادر ما را گرفت جاهلیت در لباس اولی و دومی انتقام خندق و بدر و احد ها را گرفت برنخواست از شهر فریادی به یاری علی باز بُت جای خداوند تعالی را گرفت شاعر: 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
واپسین موقف معراج حقیقت، زهراست سرّ توحید در آیینه‌ی غیرت، زهراست روح آدم، شرف خاتم، دردانه‌ی غیب ذات عصمت، نفس صبح قیامت، زهراست مصدر واجب و ممکن ز ازل تا به ابد باده‌ی وحدت و خم‌خانه‌ی کثرت، زهراست خشم و خشنودی حق، غایت پاداش و جزا رأیت رحمت و تمهید شفاعت، زهراست به عبادت نرسد، عادت دین‌داری ما گر ندانیم که معیار عبادت زهراست منشأ بود و نبود، آینه‌پرداز وجود وحدت غیب و شهود احدیّت، زهراست در نمازی که وضویش بود از خون جگر قبله‌ی باطن ارباب طریقت، زهراست نه همین امّ‌ابیهاست به تقدیم وجود شخص روح‌القدس و شأن ولایت، زهراست جنگ هفتاد و دو ملّت همه را عذر بنه سرّ سرمستی هفتاد و دو ملّت، زهراست غایت سیر وجود است، رسیدن به علی غایت سیر علی هم‌ به حقیقت، زهراست شاعر: 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
میان کوچه‌ها در پُشت درها..، گریه‌ها کردم تمام شهر را با اشک‌هایم زابرا کردم شباهنگام با پروانه از بال و پرت گفتم... سحر خاکسترش را از کنارِ شمع..، ها کردم تویی آن ذات افلاکی، تویی مستوجب پاکی که من با چهره‌ای خاکی، به نامت اقتدا کردم پدر در فاطمیه یاد دارم بارها می‌گفت: من این فرزند را نذر حسن‌جان شما کردم زمانی که برای گریه چشمم بی رمق می‌شد به یک «یا فاطمه» در روضه، تجدید قُوا کردم همیشه ذکر تو از شرِّ عصیان‌ها خلاصم کرد قدم برداشتم..، گفتند: «یا زهرا» ..، حیا کردم بگیرم دامنت را صدهزاران بار می‌گویم خطا کردم، خطا کردم، خطا کردم، خطا کردم نَمی از روضه‌ات را ریختم در عُمق اقیانوس تمام ماهیان را هم به داغت مبتلا کردم از آن وقتی که پی‌بُردم دلت پُر بود از دنیا تمام لذت بی حدِّ دنیا را رها کردم قنوت بی تعادل خواندنت محراب را سوزاند... چِقَدر این روزها «یا ربّنا یا ربّنا» کردم برای گونه و بازو و پهلوی کبودِ تو... برای دردهای بی شمارِ تو دعا کردم چُنان از عالم ذَر مِهر تو در سینه‌ی من بود که تا نام تو را بُردم..، تو را مادر صدا کردم اگرچه نیستم "سیّد"، به فرزندی قبولم کن که من پیش تمام خلق این را ادعا کردم منِ بی تاب آن‌قَدر از "بُنَیَّ" ات سوختم تا که تمام این محل را با حسین‌ات آشنا کردم ◾ ◾ به جای اهل آن دِه در خیال خود هزاران بار خودم با دست‌هایم بر تن او بوریا کردم شاعر: 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
YEKNET.IR - shoor 1 - hafteghi 99.03.07 - javad moghaddam.mp3
4.1M
🔳 🌴فهمیدم از شهیدا که 🌴فاطمه(س) گمنام میخره 🎤 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
تقدیم به که برگشتند... اشک آئینه تو را حسّ می کنیم آه غمگین تو را حسّ می کنیم زیر این تابوت چوبی و سبُک داغ سنگین تو را حسّ می کنیم شاعر:
11664.mp3
355.8K
  تابوت حضرت زهرا و غسل و دفن حضرت زهرا امیرالمومنین شام غریبان حضرت زهرا ، 🥀✨▪️🥀✨▪️🥀 ای فاطمه،تابوت توس رو شونم پاشوببین ای فاطمه،تابوت توس رو شونم قدّ یه دنیا درد و غم ، رو این قد کمونم اشک غریبی بعد توس،همیشه روی گونم چشمای تنها.............گردیده دریا می باره و می باره در تشییع زهرا سردار خیبر............با گونه ی تر ببین گرفته روی دست، لاله پرپر آه وواویلا.... یا وای از غریبی... خوشحالی که کسی ندید،جسمت رو ای عفیفه حیدر برات بمیره که،چقدر تنت نحیفه برای بردنت علی ، به تنهایی حریفه نه آب ورنگی....نه شاخ وبرگی ای یاور علی چرا ، اسیر مرگی سردار خیبر..............با گونه ی تر ببین گرفته روی دست، سوره کوثر اگر چه قلب زینبین ، ماند گلم کنارت پشت سرت گریه کنند،دور از غم اسارت جواب گریه ها نشه ،کعب نی و جسارت وای از ره شام..........خاکستر بام به دخترانت فاطمه، آزار و دشنام چه ظالمونه.......چه بی بهونه میدن جواب ناله رو با تازیونه وای از غریبی.. .. مهدوی نسب(عبدالمحسن) 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
Mahmoud Karimi - Ay Bi Neshone Man [SevilMusic].mp3
16.1M
ای بی نشون من کجایی ◈⋄ ای مهربون من کجایی ◈⋄ قربون قلب داغ دارت ◈⋄ دردت به جون من کجایی ◈⋄ بی تو هوا دلگیر و سرده ◈⋄ دوریت منو بیچاره کرده ◈⋄ دلخوش به اینم که یه روزی ◈⋄ خورشید با تو بر میگرده ◈⋄ آقا جان ◈⋄ عاشق نیست اونکه چشمشو بست ◈⋄ تو انتظار صبح خوابید ◈⋄ عاشق اگه باشی شبونه ◈⋄ میری به استقبال خورشید ◈⋄ ای نوش جون عاشقی که ◈⋄ از دست دنیا نیش خورده ◈⋄ از نور زههرا روز محشر ◈⋄ مهری به پیشونیش خورده ◈⋄ عاشق همونه که سپرده ◈⋄ به دست زهرا زندگیشو ◈⋄ آزاده از دل بستگیها ◈⋄ مولا خریده بندگیشو ◈⋄ دلتنگ اون یار قدیمم ◈⋄ یاری که تشنه رفت از هوش ◈⋄ سر بند یا زهرا به سر داشت ◈⋄ ترکش نشسته بود به پهلوش ◈⋄ میگفت مادر جان کجایی ◈⋄ با یاد پهلوی شکسته ◈⋄ تو لحظه های آخرش دید ◈⋄ که بانویی پیشش نشسته ◈⋄ اون بانویی که مادری کرد ◈⋄ جای تموم مادراشون ◈⋄ از مادراشون خیلی بهتر ◈⋄ میخوند لالایی براشون ◈⋄ افتاده با دست شکسته ◈⋄ اون مادر الان توی بستر ◈⋄ با بچه های خسته دورش ◈⋄ مولا غریبونه نشسته ◈⋄ شمع و گل و پروانه از تن ◈⋄ آتیش گرفتن از سر شب ◈⋄ صبر خدای صبر سر رفت ◈⋄ وقتی که خون جاری شه از لب ◈⋄ گل چادر گل دارت ◈⋄ تب دستای تب دارت آتیشم زده ◈⋄ نفست که خراب میشه ◈⋄ مثل شمعی که آب میشه ◈⋄ حال من بده ◈⋄ نه تو حرف میزنی نه حسین نه حسن ◈⋄ چی شد اون خنده ها آخه یه حرفی بزن ◈⋄ ای که با من بسته لب در کلام ◈⋄ پلک برم میزنی جای سلام ◈⋄ شبا ساکت و بیداری ◈⋄ ولی معلومه درد داری ◈⋄ بین هر نفس پر اشک سکوت تو ◈⋄ پر گریه قنوت توکنج این قفس ◈⋄ بیا امشب بزار خودتو جای من ◈⋄ چه کنم فاطمه پاشو یه حرفی بزن ◈⋄ شمع و گل
علیهاالسلام 🔹راه پر حادثه🔹 تن خاكی چه تصور ز دل و جان دارد؟ مگر این راه پر از حادثه پایان دارد؟ در بهاران مشو از یاد حقیقت غافل جلوۀ اوست همه، آنچه گلستان دارد سینه را آینۀ باغ شقایق كرده‌ست خاطراتی كه دل از داغ شهیدان دارد صبح جمعه دل ما هم نفس باد صبا شكوه از فُرقت آن زلف پریشان دارد جان ما لحظه به لحظه ز غمش سوخته است چشم ما ثانیه در ثانیه باران دارد آری این راه، به پایان نرسیده‌ست هنوز راه عشق است بسی آتش سوزان دارد... راه ما راه جهاد است، ره بیداری‌ست امت واحده! برخیز كه وقت یاری‌ست این همان راه خدا، راه فنا، راه بقاست راه زهرا و علی، راه شهیدان خداست این همان عهد ازل، عهد خدا با همه بود كه وفادارترین فرد به آن فاطمه بود همه دیدند شجاعانه به مسجد رو كرد آری آن بانوی فرزانه به مسجد رو كرد چشم پر ابر، ولی جلوۀ خورشیدی داشت در پی غصب فدک، خطبۀ توحیدی داشت... از خدا گفت و سپس نعمت بی‌پایانش وای از آن دل كه اطاعت نكند فرمانش خطبه می‌خواند و از آن نعمت برتر می‌گفت آری آن روز ز الطاف پیمبر می‌گفت گاه از امت و گاهی ز امامت می‌گفت گاهی از سختی فردای قیامت می‌گفت گفت مردم! نشده آتش دل، سرد هنوز نگذشته‌ست ز داغ پدرم چندین روز آه، لب بستن از این غم ز توان بیرون است خواهم آرام نشینم! چه كنم؟ دل خون است! همتی داشت در آن روز به اثبات علی عزم آن یار خلاصه به همین نیست ولی رفت در پشت در و سوخت به شوق مولا شعله‌ها بر جگر افروخت به شوق مولا با همان زخم جگرسوز برون زد، آری معركه گرم جنون بود، به خون زد، آری رفت دنبال علی تا كه علی را نبرند دست بر جامۀ مولا... كه علی را نبرند رفت در معركۀ خون و مصاف شمشیر وای من بازوی زهرا و غلاف شمشیر ناله زد ناله، از این ناله چه‌ها باید كرد آری این نالۀ زهراست، حیا باید كرد... 📝 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
علیهاالسلام 🔹ام اَبیها🔹 منصوره و راضیّه و مرضیّه و زهرا معصومه و نوریّه و صدّیقۀ کبری حنّانه و هانیّه و ریحانه و کوثر انسیّه و حوریّه و انسیّۀ حَورا این‌ها همگی فاطمه هستند ولی نیست محبوبیت فاطمه محدود به این‌ها مادر که نه! بالاتر از اُمُّ الحَسنِین است دختر که نه! بالاتر از آن، اُم اَبیها فردوس برین، باغ بهشت است به صورت فردوس برین خانۀ زهراست به معنا پیچیده در آن عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» بیرون زده از پنجره‌اش شاخۀ طوبی روزی که بخندد همۀ شهر بهاری‌ست آن شب که بگرید شب عالم شب یلدا آن شب که بگرید همۀ شهر بگریند آن شب که بگرید...چه می‌آید سر مولا؟ از روی لب مادرمان فاطمه چندی‌ست لبخند فراری شده کاری بکن اَسما کاری بکن اَسما که پریشان شده مادر درد است سراپا و سکوت است سراسر این هیزمِ تر چیست که در آتش آن سوخت یک مرتبه هم مادر و هم دختر و همسر در سوخت، ولی مانده به یادم که محمد یک مرتبه بی‌اذن نشد وارد از این در من خواب بدی دیده‌ام اَسما، چه بگویم؟ دور کمرش شال عزا بست پیمبر از عطر «بِه» و «یاس» و «گل سرخ» در این شهر خالی‌ست مشام همه، کافور بیاور... 📝 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
د نوحه شهادت حضرت زهرا(س) سنتی... آه و واویلا، صد آه و واویلا2 آتش کینه، خانه ی زهرا2 _____ ناجوانمردی، زد یک لگد بر در آیه آیه شد، پشت در کوثر آه و واویلا.. _______ پشت در شد، جان مصطفی نالان زد صدا بابا، دیده ها گریان آه و واویلا.. _________ ناله زد زهرا، ای فضه دریابم ضربه ی مسمار، کرده بی تابم آه و واویلا... __________ باغبان را دست، نامردمان بستند یاس او را از، ساقه بشکستند آه و واویلا... _________ غرق خاک وخون، شد همسر حیدر شیرحق گردید، خجل از کوثر آه و واویلا... ________ زین مصیبت شد، عرش خدا نالان دربهشت حق، مصطفی گریان آه و واویلا.. شعر:اسماعیل تقوایی 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113