eitaa logo
مدرسه نبشتن
1.1هزار دنبال‌کننده
189 عکس
89 ویدیو
0 فایل
مجالی برای همنشینی با واژه ها (آموزش نویسندگی) ارتباط با ادمین صفحه نبشتن: @nebeshtan_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سینه‌ی تنگِ من و بار غم او، هیهات مردِ این بارِ گران نیست دلِ مسکینم @nebeshtan
نویسندگان دو بار زندگی می کنند. (ناتالی گلدبرگ) @nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با برف قصه چتر نمي‌خواست اين هوا خوش بخت موي من كه كنارت سفيد شد سهیل مهدیان @nebeshtan
«برگشتن به کتاب مثل برگشتن به شهرهایی است که فکر می‌کنیم شهر ما هستند ولی در واقع فراموش‌شان کرده‌ایم و فراموش‌مان کرده‌اند. در شهر(در کتاب) بیهوده به گذرگاه‌ها سر می‌زنیم و دنبال نوستالژی‌هایی می‌گردیم که دیگر مال ما نیست.» ‏_اگر به خودم برگردم؛ والریا لوئیزلی، کیوان سررشته. @nebeshtan
من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی در خزانه به مهر تو و نشانه توست @nebeshtan
شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد @nebeshtan
برای رسیدن به نقطه مطلوب در درست نویسی و املای صحیح واژگان؛ لازم است مدتی با آثار نویسندگان بزرگ مأنوس بود. هم‌نشینی با آثار بزرگان ادب فارسی، رفته رفته و به صورت ناخودآگاه در کاربرد صحیح واژگان تأثیر می‌گذارد؛ هم‌چنین مراجعه گاه و بی‌گاه به لغت‌نامه و ملاحظه کاربرد صحیح واژه در هنگام نوشتن یا تردید در صحت املای کلمه، تأثیر فراوانی در تصحیح املای واژگان و تسلّط به کاربرد درست کلمات برای نویسنده دارد. @nebeshtan
برای خوب نوشتن، باید خوب دید، خوب شنید و در رفتار و گفتار مردم دقت کرد. @nebeshtan
تو آنقدر آقایی که می‌بخشی به آن‌که از تو نخواسته و عطا می‌کنی به آن‌که تو را نمی‌شناسد ... @nebeshtan
4_5933773292547608519.mp3
2.43M
یارب مخواه کس را مخدوم بی عنایت... @nebeshtan
"رغم كل شيء نقولهُ أو نكتبهُ يبقى في القلب أشياء أكبر من أن تقال" به رغمِ هر آنچه که می‌گوییم یا می‌نویسیم در قلب‌مان چیزهایی باقی می‌مانند که بزرگتر از آن هستند که گفته شوند... @nebeshtan
شما باید بلد باشید یک خطابه غرّا در وصف یک رویداد یا در رثای یک دوست یا شخصیت مورد علاقه‌تان ایراد کنید. یک نامه فدایت شوم نسبتا طولانی بنویسید و یا اگر در جایی مشغول کاری هستید، یک گزارش مفصل و با آب و تاب بنویسید. شما زمانی در این‌ها موفقید که توانایی بافتن داشته باشد؛ قابلیتی که مهارت نوشتن به شما می‌آموزد. مهارتی که هوش کلامی و دایره واژه‌گانیتان را گسترش می‌دهد و به توسعه زبانتیان کمک می‌‌‌کند. اگر می‌خواهید از دنیای آدم‌های معمولی فاصله بگیرید و اثرگزار باشید، مهارت نوشتن را بیاموزید. @nebeshtan
دبستان رفته می‌داند چه یارب‌هاست با طفلان چو در اخبار می‌گویند برف احتمالی را @nebeshtan
«فقط هر روز از زندگی خود بنویسید. به شدت بخوانید. بعد ببیند چه می‌شود. اکثر دوستان من که از این رژیم پیروی می‌کنند، مشاغل بسیار خوبی دارند.» @nebeshtan
من به حد مرگ نومید می‌شوم، به حد مرگ مأیوس می‌شوم، به حد مرگ زده می‌شوم ولی هیچ‌وقت نه زندگی دست از سر من برمی‌دارد و نه من دست از سر زندگی برمی‌دارم. در عین حال هرگز از آن‌هایی نیستم و نبوده‌ام که صبح بیایم از خانه بیرون و بگویم که بَه‌بَه زندگی چه زیباست. نه! اما می‌توانم ادعا کنم که از عمق تمام این فجایع همیشه توانسته‌ام شعله‌ی زندگی را بجویم و پیدا کنم. چه بسا علت عمده‌ی گرایش من به هنر نویسندگی همین بوده باشد. «محمود دولت‌آبادی، ما نیز مردمی هستیم» @nebeshtan
صاحب مرزبان نامه، در باب سوم از کتاب خود، حکایتی از احمد غزالی نقل می کند که شنیدنی است. روزی احمد غزالی در اثنای وعظ بر سر منبر، خطاب به حاضرین گفت: «ای مسلمانان! از چهل سال پیش به شما پند و نصیحت می دهم. در این زمان دراز هر چه وعظ و نصیحت به شما کردم، فردوسی خلاصه آن را در یک بیت بیان داشته است و آن بیت چنین است: ز روز گذر کردن اندیشه کن پرستیدن دادگر، پیشه کن اگر شما نیز بر این عمل کنید، هیچ وعظ و نصیحت دیگر برای شما لازم نیست!» (مرزبان نامه، باب سوم، صص 78 ـ 77) @nebeshtan
ماند از جلوه بی قیمت یوسف محروم هرکه در قافله گردید به سودا مشغول @nebeshtan
باید برای تو چتری بخرم چتری نه برای روزهای بارانی چتری که تو را به یاد باران‌های نباریده بیندازد @nebeshtan
یکی از چیزهایی که میتواند در عین جذاب و قابل توجه بودن، مفید و درس‌آموز باشد، سبک زندگی و عادات رفتاری برخی نویسندگان موفق است. هاروکی موراکامی، نویسنده معاصر ژاپنی ضمن مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۴ در مورد عادات رفتاری روزانه خود می‌گوید: «زمانی‌که در حال نوشتن برای یک رمان هستم، ساعت چهار صبح بیدار می‌شوم و پنج تا شش ساعت کار می‌کنم. بعد از ظهر ده کیلومتر می دوم یا هزار و پانصد متر شنا می کنم (یا هر دو را انجام می دهم)، سپس کمی مطالعه می کنم و کمی موسیقی گوش می‌دهم. ساعت نه شب به رختخواب می‌روم. من هر روز بدون تغییر به این روال ادامه می‌دهم. بعد از مدتی خود این تکرار به مهم‌ترین چیز تبدیل می‌شود. این نوعی مسحورسازی است. من خودم را مسحور می کنم تا به وضعیت ذهنی عمیق‌تری برسم. اما پایبندی به چنین تکراری برای مدت طولانی - شش ماه تا یک سال - به مقدار زیادی قدرت ذهنی و جسمی نیاز دارد. از این نظر، نوشتن یک رمان طولانی مانند آموزش بقا است. قدرت بدنی به اندازه حساسیت هنری لازم است.» @nebeshtan
می‌خواستم تو را خورشید بنامم از روشنایی منتشرت؛ دیدم که خورشید، سکه صدقه‌ای است که تو هر صبح، از جیب شرقی‌ات در می‌آوری، دور سر عالم می‌چرخانی و در صندوق مغرب می‌اندازی و بدین‌سان استواری جهان را تضمین می‌کنی. می‌خواستم نام تو را ابر بگذارم از شدت کرامتت؛ دیدم که نسیم فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می‌کنی! به اینجا رسیدم که: زیباترین و زیبنده‌ترین نام، همان است که خدا برای تو برگزیده است! ای کریم‌ترین بخشنده‌ی روی زمین... ای جواد! @nebeshtan
چند راهکار برای رهایی از ترس نوشتن 1. کتاب بخوان؛ یکی از دلایل شایع هراس شما از نوشتن، خالی الذهن بودن و نداشتن ایده و واژه است. کتاب خواندن، ذهن و زبان شما را شکل می دهد و چشمه کلمات را از ذهن به زبانتان جاری می‌کند. 2. تقلید کن؛ از نویسنده و کتابی که دوست دارید تقلید کنید و سعی کنید از روی نوشته‌هایی که دوست دارید رو نویسی کنید تا قلمتان راه بیافتد. 3. به جای حرف زدن بنویس؛ اگر حرفی برای زدن حتی در تنهایی خودت داری سعی کن به جای آن که آن را به زبان بیاوری، روی کاغذ بنویسی. حالا به همان راحتی که حرف می زنی، خواهی نوشت 4. سخت گیر نباش؛ دنبال ایده، فکر، کلمه و جمله خوب و قشنگ و قابل توجه نباش، سعی کن ساده و راحت بنویسی 5. پشتکار داشته باش؛ هر روز بخوان، بنویس و در این راه پشتکارداشته باش! بدون پشتکار و ثبات قدم، موفقیت حاصل نمی‌شود. @nebeshtan
من اگر می‌خواستم می‌توانستم از عسلِ پاک و از مغز گندم و بافته‌های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم؛ اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وا دارد که طعام‌های لذیذ برگزینم در حالی که در «حجاز» یا «یمامه» کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر نخورد یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم‌هایی از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد. آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین خوانند و در تلخی‌های روزگار با مردم شریک نباشم؟ ▫️نهج البلاغه، نامه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به عثمان بن حنیف @nebeshtan