eitaa logo
مدرسه نبشتن
1.1هزار دنبال‌کننده
190 عکس
94 ویدیو
0 فایل
مجالی برای همنشینی با واژه ها (آموزش نویسندگی) ارتباط با ادمین صفحه نبشتن: @nebeshtan_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه‌های بدون ارسال یک تمرین خوب برای مواقعی که نمی‌دانید از چه بنویسید و یا قصد دارید توانایی قلم خودتان را محک بزنید. در این تمرین سعی می‌کنید نامه‌هایی به افراد مختلف (زنده یا مرده) بنویسید که قصد ارسال آن‌ها را ندارید. این تمرین به شما اجازه می‌دهد تا افکار و احساساتی را بیان کنید که ممکن است در شرایط و موقعیت‌های معمول، حاضر به بیان آن‌ها نباشید. نوشتن در چنین شرایطی موجب قدرتمندی قلم و زبان نوشتاری شما خواهد شد. ✔️ برای مثال با نوشتن از نمونه‌های زیر، توانایی خود را به چالش بکشید: - نامه‌ای به یک عزیز از دست رفته؛ - عذرخواهی‌ای که هرگز بیان نکرده‌اید؛ - مواجهه‌ای که آرزو داشتید، اما هرگز اتفاق نیافتاده؛ - تشکر از کسی که زندگی‌تان را تغییر داده. @nebeshtan
- محمد! سحر که به نماز می‌ایستی، گهگاه صدایت، گرچه خوش است بیش از اندازه بلند می‌شود نمازت را اگر برای خدا می‌خوانی بدان که او بی صدا نیز می‌شنود و اگر برای همسایگان می‌خوانی بدان که از نظر عُقلای ایشان بانگت را هرچه بلندتر کنی کوته بین تری؛ عبادت کاری ست که انسان در خلوت می‌کند و به زمزمه یا در دل نه به فریاد. _ از این‌که ارشادم می‌کنی سپاس میگزارم پدر؛ امّا رُخصت بده نکته‌ای را هم شاگرد به استاد بیاموزد. سحر که به نماز ایستاده بودی صدایت را هیچ نشنیدم. نمازت را با صدای بلند بخوان پدر آن قدر بلند که مجاز است و مقبول. با خلوص امّا بلند و خوش آهنگ و دلنشین تا همسایگان صدایت را بشوند. اعتقاد، جهان را آباد خواهد کرد و صدای رسای مردِ معتقد صدای اعتقاد است نه عربده‌ی ریا؛ و اگر حق بود که جملگی عبادات در خلوت و خاموشی انجام گیرد و به زمزمه یا در دل، اذان را بر بلندای مناره‌ها نمی‌گفتند با صوتِ بلندِ دلنشین پر طنین و اعتبار نماز جمعه‌ی جماعت را مولای متقیانِ جهان صدبار بیش از نماز در خلوت نمی‌دانست و خداوند مقرر نمی‌داشت که جملگی مسلمانان که حج برایشان واجب است در یک روز گرد هم آیند و به فریادی جهان لرزان از گناه و جُرم و کُفر، برائت بطلبند. 📘مردی در تبعید ابدی، نادر ابراهیمی، ص ۳۰. @nebeshtan
رشتهٔ صبرم به مِقراضِ غَمَت بُبْریده شد @nebeshtan
4_5769266712146872151.mp3
9.3M
چه بگویم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاست شب‌بخیر @nebeshtan
وقتی جهان از ریشه‌ی جهنم و آدم از عدم و سعی از ریشه‌های یآس می‌آید وقتی که یک تفاوت ساده در حرف کفتار را به کفتر تبدیل می‌کند باید به بی‌تفاوتی واژه‌ها و واژه‌هایِ بی‌طرفی مثل نان دل‌بست! نان را از هر طرف بخوانی نان است!! قیصر امین‌پور @nebeshtan
NebeshtanPodNo03.mp3
16.85M
🎧 اپیزود سوم از پادکست نبشتن 📝ایده‌آل گرایی در نوشتن توی این قسمت از پادکست نبشتن درباره ایده‌‌آل‌گرایی در نویسندگی صحبت کردیم. @nebeshtan
حیاط خانه آقاجان خیلی بزرگ بود. آن‌قدر بزرگ که من و دوچرخه کودکی‌ام می‌توانستیم یک دور کامل اطراف باغچه بزنیم... جالب‌ترین قسمت حیاط یک حوض بزرگ با دیوارهای آبی بلند نزدیک در خانه بود. اسمش منبع بود. شیر آب بزرگی داشت که تا وسط منبع آمده بود. ته منبع، راه‌آب متوسطی بود که به باغچه لوله‌کشی شده بود. آقاجان چند روز یک‌بار، صبح زود، راه‌آب را باز می‌کرد. همه‌ی آب‌هایی که حالا آب خاکستری نام دارد (آبی که از شستن میوه و سبزی و... باقی می‌ماند.) راهی خاک تشنه باغچه می‌شد و منبع آماده آب‌های تازه. سرحال و خالی از همه چیزهایی که این چند روز توی خودش جا داده بود. یک روز با اسپری مشکی روی دیوار قدیمی خانه آقاجان سه کلمه نوشتند. تازه خواندن و نوشتن یاد گرفته بودم. کلمه‌ها را بخش کردم و خواندم. "در میز خیابان" بعداً که دیوار خانه را خراب کردند، منبع و قسمتی از باغچه افتاد توی خیابان. تازه فهمیدم منظورشان این بوده: "در مسیر خیابان! " سین را نستعلیق نوشته بودند و من هنوز خوش‌خط نویسی یاد نگرفته بودم. هر چه بود نصف خاطراتمان از حیاط آقاجان رفت توی خیابان، ایضا منبع آب با دیوارهای بلند آبی. در دو سال گذشته هر جا کم آورده‌ام، به قلم پناه برده‌ام تا روی کاغذ برقصد و آرامم کند. اصلا اولین بار، وقتی کلافه و خسته بودم و خوابم نمی‌برد، گوشی را پرت کردم کنار تخت. بین کتاب‌های نامرتبم، سررسید قدیمی را برداشتم و تا جایی که توانستم، نوشتم. وقتی حرفهایم تمام شد، نفس عمیقی کشیدم و چشم‌هایم را بستم. فردا صبح حس خلا منبع آب آقاجان را داشتم. وقتی شیر آب باز می‌شد، صدای شلاقی خوردن آب به کف منبع، خبر از خلاء مطلق می‌داد. چقدر زن‌ها محتاج این تخلیه روحی هستند برای روزهای سخت مسئولیت‌هایشان. زن برای شنیدن دلتنگی‌های نوجوانش، خستگی‌های همسرش، غر زدن‌های کودک نوپا نیاز به روحی دارد که به وسعت همه اعضای خانواده باشد. نوشتن مثل همان راه آبی است که آب‌های خاکستری را از منبع، راهی باغچه می‌کند. یک زن با نوشتن، درونش را از هرچه انباشتگی و آشفتگی است خالی می‌کند‌. روح زن با نوشته‌‌های منظم و گاه و بی‌گاه جلا می‌یابد. چرا که نوشتن از جنس روح است. قلم و روح سنخیت دارند و همدیگر را یاری می‌کنند... ✍️مریم حمیدیان @nebeshtan
هرچند مطالعه، یکی از زیباترین و موثرترین راه‌های رشد فردیست و همراه شدن با کتاب، افق‌های جدیدی به روی ما باز می‌کند؛ اما نمی‌دانم آیا چند نفر هنوز در دو راهی خریدن کتاب یا خوردن یک ساندویچ خوشمزه اولی را انتخاب می‌کنند. قصدم صحبت کردن درباره‌ی پایین بودن سرانه‌ی مطالعه و شعار دادن از خوبی‌های مطالعه و کتاب‌خوانی نیست که اهلش همه را از من بهتر می‌دانند همانطور که گران بودن کتاب را؛ اما با همه‌ی این‌ها، ممکن است گاهی ما هم که علاقه‌مند به کتاب و کتاب‌خوانی هستیم احساس کنیم که انگیزه یا شوق کافی برای مطالعه نداریم. باید بگویم که خوش‌بختانه، این اشتیاق مثل بسیاری از کارهای دیگر در زندگی، قابل ایجاد و تقویت است. تنها کافی است چند گام ساده اما عملی برداریم. البته قبلا من اینجا: 👇 https://eitaa.com/nebeshtan/620 درباره‌ی انگیزه گرفتن برای مطالعه کتاب و کتاب‌خوانی چند موردی را گفته‌ام؛ اما نطر به اهمیت موضوع ضمن دعوت به خواندن پست قبلی، چند مورد را هم اضافه می‌کنم: 🔸یادآوری تاثیرات مثبت مطالعه؛ مطالعه باعث افزایش دانش، ارتقای تفکر، بهبود زبان و حتی کاهش استرس می‌شود. کافیست به این نکته توجه کنید که هر بار کتابی را می‌خوانید، احساس پیشرفت و توانمندی در شما تقویت می‌شود. 🔸الهام از آدم‌ها موفق؛ اگر زندگی‌نامه افراد موفق را بخوانید، خواهید دید که بسیاری از آن‌ها عادت به مطالعه داشته‌اند. این کار می‌تواند الهام‌بخش شما برای کتاب‌خوانی باشد. 🔸انتخاب موضوع مطالعه‌تان را به زندگی خود گره بزنید؛ کتاب‌هایی انتخاب کنید که بتوانید آموخته‌های آن‌ها را در زندگی روزمره‌تان به کار بگیرید. وقتی ببینید مطالعه چگونه به بهبود زندگی، کار یا روابط شما کمک می‌کند، شوق بیشتری برای خواندن پیدا خواهید کرد. 🔸به مطالعه خود تنوع بدهید؛ مطالعه در یک موضوع یا سبک ،میتواند خسته کننده باشد. سراغ کتاب‌ها و موضوعات دیگر بروید. رمان، کتاب‌های صوتی، مجلات تخصصی، مقالات آنلاین یا حتی کمیک‌ها می‌توانند تنوعی جذاب در تجربه مطالعه شما ایجاد کنند. 🔸درچالش‌های کتاب‌خوانی شرکت کنید؛ یک چالش شخصی یا گروهی برای خواندن تعداد مشخصی کتاب در یک بازه زمانی معین ترتیب دهید. می‌توانید لیستی از کتاب‌ها تهیه کرده و با دوستانتان رقابت کنید. این چالش‌ها، انگیزه‌ای قوی برای پیگیری و ادامه مطالعه ایجاد می‌کنند. به یاد داشته باشید، مطالعه فقط برای یادگیری نیست؛ بلکه سفری است به دنیای جدیدی از افکار، تخیلات و ایده‌ها. این سفر را آغاز کنید و از زیبایی آن لذت ببرید! 📚✨ @nebeshtan
جهان نویسنده نویسندگی، فرایندی است که ذهن را به کاوش وامی‌دارد. ذهنی که یا باید در صحنه‌های ملموس زندگی قدم بزند یا از میان خطوط و صفحات کتاب‌ها عبور کند. هر نویسنده‌ای، پیش از آن‌که قلم در دست گیرد، باید چشم‌هایی جستجوگر داشته باشد؛ چشم‌هایی که جزئیات کوچک جهان را می‌بینند و معنا می‌بخشند. چراکه کلمات بدون پشتوانه‌ای از تجربه و دانش، خاموش و بی‌اثر خواهند بود. کتاب‌ها و زندگی، دو دریچه‌ای هستند که روح نویسنده از آنها عبور می‌کند تا جهانی تازه برای خوانندگان خود بیافریند. @nebeshtan
Alireza Eftekhari _ Ashoofte Hali (320).mp3
5.09M
این همه آشفته حالی این همه نازک خیالی ای به دوش افکنده گیسو از تو دارم ♬♫ @nebeshtan
هدایت شده از مدرسه نبشتن
برف، استعاره‌ای قدرتمند احتمالا این روزها، خیلی هایتان، از کنار پنجره اتاقتان، فنجان چای بر دست، به تماشای رقص دانه‌های برف نشسته‌اید و یحتمل پرتاب شده‌اید به زیبایی و جادوی روزهای برفی کودکی‌هایتان. شولای سفید و درخشانی که دنیای بیرون را می‌پوشاند و دری به دریچه قلب‌ها می‌گشاید. اما آیا به این فکر کرده‌اید که یک روز برفی، فارغ از همه‌ی زیبایی‌هایش می‌تواند به عنوان ابزاری برای بهبود مهارت‌های نوشتاری شما باشد؟ و این که چه شباهت‌هایی بین نوشته و برف می‌تواند وجود داشته باشد؟ اولین برف فصل همیشه حس شگفتی و هیجان را به همراه دارد. نحوه سقوط دانه‌های برف با ظرافت از آسمان، که هر کدام از نظر شکل و اندازه منحصر به فرد هستند، مانند استعاره‌هایی است که بر نوشته شما می‌نشیند. هر واژه با معنا و منظور خاصی گزینش شده و در جای خاصی از نوشته شما قرار گرفته تا زیبایی متننان را دوچندان کند. درست مثل دانه‌های برف، که هیچ دو کلمه‌ای دقیقاً شبیه هم نیستند. با پیشروی روز، برف شروع به انباشته شدن می‌کند و هر سطحی را که در معرض دید است می‌پوشاند. منظره‌ای که زمانی آشنا بود اکنون به یک سرزمین عجایب زمستانی تبدیل شده است. این دگرگونی، شبیه راهی است که یک نوشته می‌تواند ما را به دنیایی متفاوت منتقل کند. تنها با چند کلمه، یک نویسنده می‌تواند تصویر واضحی را در ذهن خواننده ترسیم کند و او را در فضایی جدید و ناآشنا غرق کند. سکوتی که همراه با یک روز برفی است، استعاره‌ی بزرگی از قدرت کلمات است. در میان همه‌ی هرج و مرج‌ها و سر و صداهای زندگی روزمره، یک روز برفی، حس آرامش و سکون را به ارمغان می‌آورد. همان‌گونه که استفاده از کلمات مناسب می‌تواند حس آرامش را با یک نوشته به مخاطب منتقل کند. و این چیزی نیست جز کیفیت و تأثیر کلمات بر مخاطب. در ادامه، همانطور که روز به آرامی به پایان می‌رسد، خورشید شروع به غروب می‌کند و برف، درخششی طلایی به خود می‌گیرد. این تحول نهایی یادآور اهمیت ویرایش و بازنگری در فرآیند نوشتن است. درست مانند یک روز برفی، که در آن نور خورشید عیوب و ایرادات را در برف زمانی کامل نشان می‌دهد، فرآیند ویرایش به اصلاح و تکمیل یک نوشته کمک می‌کند. علاوه بر این مقایسه بین نوشته و یک روز برفی، نوشتن در مورد یک روز برفی هم می‌تواند به بهبود مهارت‌های نوشتاری ما به روشی عملی‌تر کمک کند. همانطور که سعی می‌کنیم ماهیت یک روز برفی را در کلمات خود به تصویر بکشیم، مجبور می‌شویم خلاقانه فکر کنیم و از زبان توصیفی استفاده کنیم. این تمرین به گسترش دایره‌ی لغات و بهبود توانایی ما در ترسیم تصویری روشن از وقایع، با استفاده از کلمات کمک می‌کند. نوشتن درباره‌ی یک روز برفی، به ما امکان می‌دهد تا تکنیک‌های مختلف نوشتن را تمرین کنیم. و توانایی خودمان را در استفاده از ابزارهای ادبی مانند شخصیت‌پردازی، تشبیه‌ها و استعاره‌ها و ... به چالش بکشیم. تا نوشته‌های خود را زنده کنیم. این یک راه آسان و سرگرم کننده برای کشف و بهبود مهارت‌های نوشتاری ماست. بگذارید این‌طور این نوشته‌ را به پایان ببرم، یک روز برفی تنها یک منظره زیبا برای دیدن نیست، بلکه یک استعاره‌ی قدرتمند برای هنر نویسندگی است. یک روز برفی، به ما منحصر به فرد بودن و قدرت هر کلمه، اهمیت ویرایش و بازنگری و توانایی انتقال خوانندگان به دنیای متفاوت را می‌آموزد. بنابراین، دفعه بعد که توی جمله‌ی «از چی بنویسم؟» گیر کردید، لحظه‌ای به بیرون نگاه کنید و بگذارید زیبایی یک روز برفی، الهام بخش کلمات شما باشد. @nebeshtan