eitaa logo
نگاه قدس
1.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
225 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه قدس
نفوذ قسمت اول مستند امنیتی "نفوذ" قسمت اول نهم خرداد 88 توی اداره بودم... حدودای ساعت ده شب بود
🔴مستند امنیتی "نفوذ"قسمت دوم رضایی که حرکت کرد، ماهم پشت سرشون راه افتادیم. .توی مسیر هیچ صدایی از شنودی که توی تاکسی گذاشته بودیم نیومد... تا اینکه صدای زنگ پیامک از گوشی سوژه اومد ...برگشت وپشت سرش رو نگاه کرد و گفت: دارند تعقیب مون میکنند؟؟ رضایی جواب داد: تعقیب واسه چی آقا.. .من هرشب ااین مسیر رو میام ومیرم... این شبا تهران غوغاست اقا... خدانکنه یه مسافر بخواد بره اون بالا بالا ها.. .مردم خواب وزندگی ندارن که...تا نصف شب تو خیابونا ولو اند... به بچه ها گفتم: طرف بلف زده...رضایی هول کرده... در همین حین سوژه گفت: بپیچ راست... رضایی گفت:چشم.. .دوباره گفت این خیابونم بپیچ چپ... رضایی گفت به روی چشم آقا... ما متوجه شدیم که سوژه فهمیده ... دنبالشون نرفتیم زدیم کنار... به سرتیم گفتم: باید عمل کنیم... گفت عجله نکن ... واسه عملیات وقت هست... تا اینکه سوژه به رضایی گفت: همینجا لطفا نگهدار... رضایی گفت: دیدید آقا بیخود نگران بودید... خبری نیست که... سوژه گفت: بله حق باشما بود... رضایی گفت پس من برم چمدون تون رو بزارم پایین.. .بلافاصله یه صدایی نامفهوم شنیدیم وصدای درب ماشین اومد که بسته شد.. .چند دقیقه ای شد که هیچ صدایی نیومد ...یه تیم دیگ فرستادیم تا موقعیت رضایی رو بررسی کنه... بچه ها گفتند: هیچ کسی تو ماشین نیست... ادامه دارد... @entekhabatqods
مقام معظم رهبری: مادرها میتوانند نقش ایفا کنند، وادار کنند، فرزندان را، همسر را، برای اینکه در زمینه‌ی انتخابات فعال باشند، درست تحقیق کنند، زنها در برخی از مسائل شناخت اشخاص و راهبردها و جریانها دقیق‌تر و ظریف‌تر از مردها نگاه میکنند و نقاطی را پیدا میکنند در شناخت نامزدهای انتخاباتی، در حضور در پای صندوقها هم در داخل خانه، هم درخارج خانه میتوانید نقش ایفا کنید. @entekhabatqods
مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش ۱۴۰۲/۱۱/۱۶ 💠درباره درسهایی از حادثه ۱۹بهمن سال۵۷ ✨نیروی هوایی در پیوستن به انقلاب سبقت گرفت: 📌با بیعت روز نوزدهم بهمن 📌با مقاومتشان در مقابل نیروی گارد شاه 👌این پیشگامی‌ای که انجام گرفت شتاب‌دهنده‌ی انقلاب شد 🔺امید و شجاعت مردم را افزایش داد 🔻روحیه‌ ضدّانقلاب، دربار و طرف‌داران آنها را تضعیف کرد 👌اول‌جایی در ارتش که سازمان جهاد خودکفائی در آن تشکیل شد نیروی هوایی بود ⭕️قبل از این نهضت، نیروی هوایی یکسره متعلق به آمریکایی‌ها بود ❇️عناصر مؤمن، نیروی هوایی را ایرانی کردند 💠درباره نیاز همیشگی حرکتهای اجتماعی به عناصر شتاب‌دهنده ⚠️حرکتهای بزرگ و هدف‌دار، در مواقع زیادی به رکود مبتلا میشوند ⭕️حرکتهای اجتماعی دچار این آفتها میشوند: 📌کند شدن 📌توقّف پیدا کردن 📌به عقب برگشتن ♻️اگر بخواهد ادامه پیدا کند، شتاب‌دهنده لازم دارد ❇️البتّه اینجا در انقلاب اسلامی یک تفاوت جوهری با بقیّه‌ جاها وجود دارد 🌟انقلاب اسلامی در درون خودش یک چیزهایی دارد که جاذبه دارد و این جاذبه رویشها را جذب میکند ♦️جاذبه مثل: ✅گستره‌ وسیع اهداف و شیوه‌ها و خواسته‌های جمهوری اسلامی 🔶مبارزه‌ با ظالم و ایستادگی در مقابل زورگویی‌های قلدرهای درجه‌ یک جهانی هست 🔷محراب عبادت 🔹مسجد جمکران 🔹شبهای احیاء 🔹پیاده‌روی اربعین 🔹اعتکاف ماه رجب هم هست ☑️هم مبارزه‌ با ظلم ☑️هم مبارزه‌ با نفْس ☑️هم توجه به دنیای فردای کشور ☑️هم توجه به خدا و معنویّت و ذکر و بهشت و مانند اینها هست. ☝️خود این موجب میشود که رویشها جای ریزشها را بگیرند، کندی به وجود نیاید ♦️شتاب‌دهنده برای چیست؟ برای اینکه: ✅حرکت کند نشود ✅در مقابل کارهای بزرگ: 📌احساس رعب و وحشت به وجود نیاید 📌احساس ناتوانی و حقارت در مجموعه‌ عمل‌کننده به وجود نیاید ♦️شتاب‌دهنده‌ کیست؟ ❇️شتاب‌دهنده آن چیزی است که ما به آن میگوییم خواصّ جامعه. ⁉️«خواص» یعنی چه؟ ❌یعنی مثلاً آدمهای نام‌ونشان‌دار، آدمهای باسواد و دانشمند؟ نه❌ ✅«خواص» یعنی آن مجموعه‌ی انسانهایی که در کار خود ❇️با فکر ❇️با شناخت ❇️با تشخیص عمل میکنند 📌و تابع جَو نیستند. 👌البتّه خوشبختانه در ملّت ما خواص در اقلیت نیستند. 📌در کشور ما، مردمی که: 🔸با تشخیص عمل میکنند 🔹میفهمند چه کار دارند میکنند 🔸جبهه‌بندی را می‌شناسند 🔹دشمن را می‌شناسند 🔸شیوه‌ها را می‌شناسند 🔹دوست را می‌شناسند 🌟کم نیستند، زیادند 🔺این افراد وظیفه‌ سنگینی دارند 👈خواص بایستی جهت عمومی حرکت جامعه را حفظ کنند و نگذارند این حرکت دچار انحراف بشود 🚨اگر خواص جامعه از این وظیفه غفلت بکنند، حوادثی که پیش خواهد آمد ضربه‌های تاریخی به ملّتها میزند ☝️ما در طول تاریخ اسلام، از این حوادث زیاد داشتیم ⭕️امروز جبهه‌ دشمن برای خواص برنامه‌ی خاص دارد 🔻برنامه دارند که خواص را: ⭕️دچار تردید ⭕️ تأمل ⭕️تعلل کنند، ⭕️احیاناً چرب و شیرین دنیا را به اینها بچشانند، ⭕️اینها را جذب کنند ⚠️برای اینکه در بزنگاه‌ها، آن شتاب‌دهندگی‌ای که از خواص متوقع است، صورت نگیرد. ⏪وظیفه‌ خواص این است: ❇️در مواقع لازم، باید تردید‌افکنی و شک‌آفرینی دشمن را خنثی کنند و مسائل را تبیین کنند 📌در قرآن یک نمونه‌ای وجود دارد که به نظر بنده خیلی مهم است؛ 💎آن قضیه‌ رجل مؤمنی است که در سوره‌ یاسین از او نام برده شده ❇️با صدای بلند، باصراحت، ایمان خودش را بیان میکند 🏷درباره وظیفه خواص در قضیه غزه 📌خواص در دنیای اسلام وظیفه دارند. خواص علما، دانشمندان، سیاسیون و مطبوعاتی‌ها هستند 🔍می‌بینند که در غزه چه دارد میگذرد 👈بایستی به مردم خودشان بگویند، 👈درخواست عمومی در مردم به وجود بیاورند ⏪که دولتهایشان ناچار بشوند ضربه‌‌ی قاطع را به رژیم صهیونیستی بزنند. 🔻ما نمیگوییم وارد جنگ بشوند اما میتوانند قطع رابطه‌ اقتصادی بکنند؛ 👊این ضربه‌ی قاطع است. 👈ملتها میتوانند فشار بیاورند، دولتها را وادار کنند. ☑️چه کسی میتواند ملّتها را بیدار کند؟ خواص 🏷درباره نقش‌آفرینی خواص در انتخابات پیش رو 👌انتخابات هرچه پرشورتر صورت بگیرد، قدرت ملی را بیشتر نشان میدهد 👌قدرت ملی امنیت ملی می‌آورد ⏪اینجا خواص میتوانند نقش‌آفرینی کنند، انتخابات را پُرشور کنند. 🔺همه‌ کارهای انقلابی از همین قبیل است ♦️ما چند روز دیگر راه‌پیمایی ۲۲ بهمن را داریم؛ ان‌شاءاللّه مردم عزیز ما در این راه‌پیماییِ پرشور شرکت خواهند کرد. 💪این هم نشان‌دهنده‌ اقتدار است 🍀 از خدای متعال درخواست میکنیم ملّت ایران را موفّق کند، سربلند کند، عزیز کند و دشمنان ملّت را سرکوب کند،‌ ملّت را بر دشمنانش فائق کند @entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods
♥ سلام ‌بر تو‌ ای مولایی که در برابر کلام نافذت، همه دلیل ها رنگ می بازد؛ سلام بر تو و بر روزی که برهان های محکمت، جایی برای تردید باقی نخواهند گذاشت... 🌤الّلهُــمَّـ؏جــِّل‌لِوَلیِّــڪَ الفــَرَج🌤 @entekhabatqods
💐۴روز تا 💐 تقویم تاریخ انقلاب بازرگان موقتا از رهبری نهضت آزادی کناره گیری نمود ودرصبح روز هجدهم بهمن ماه در حالی که وسایل ضروری شخصی خود را همراه داشت به مدرسه علوی نقل مکان کرد. وی اعلام کرد که به نخست وزیری نخواهد رفت و مقر امام را به عنوان دفتر نخست وزیری برگزیده ودر آنجا مشغول به کار خواهد شد. *امروز جلسه ای بین آقایان یدالله سحابی، عباس امیر انتظام، بختیار، سپهبد قره باغی رییس ستاد ارتش ، ملاقاتی انجام شد. در این ملاقات، آقای سحابی و امیرانتظام در صدد بر می آیند که بختیار را راضی به استعفا نمایند. بختیار با این امر مخالفت کرده و با هماهنگی قبلی با قره باغی و تیمسار مقدم ، از آنان می خواهد که از دولت وی حمایت کنند. *دکتر کریم سنجابی اعلام کرد: تبادل نظر بین شاپور بختیار و رئیس دولت موقت برای حل و فصل مسالمت آمیز مسائل فعلی ایران ادامه دارد. *شاه در مصاحبه با یکی از جراید اروپایی خود را فرمانده کل قوا و پادشاه خواند. *انورسادات رئیس جمهور مصر از شاه خواست تا هواپیماهای مدرن اف 14 ایران را به مصر منتقل کنند. *امام خمینی در جمع وکلای دادگستری، درباره توطئه استعمار در ایجاد تفرقه بین مردم و جدا کردن مردم از روحانیت سخنرانی کردند. *امام خمینی در جمع اهالی کردستان درباره یگانگی و برادری شیعه و سنی سخنرانی کردند. *وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد هنوز دولت بختیار را به رسمیت می شناسد. از طرفی سخنگوی کاخ سفید گفت: بختیار باید نظر اکثریت مردم را بپذیرد. *ژنرال هایزر پس از ورود به واشنگتن به ملاقات کارتر رفت و جلسه ای با شرکت سایروس ونس وزیر امور خارجه و هارولد براون وزیر دفاع تشکیل داد. @entekhabatqods
💐۱۸روز تا 💐 💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات 💫حضرت کاظم علیه السلام می فرمایند: الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُون‏ «آن قائمی که زمین را از دشـمنان خدا پاك می کند و آن را پر از عدل و داد می نماید، همان طور که پر از ظلم و جور شـده باشـد؛ او پنجمین نواده من است. براي حفظ جانش، غیبتش طولانی خواهـد شـد که عده اي مرتد می شوند و عده اي دیگر ثابت قدم می مانند» 📚کمال الدین، ج2، ص361، ح5 @entekhabatqods
💐۲۳روز تا 💐 شاخصهای نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام مقام معظم رهبری ۳۵- اهانت نکردن به انقلاب و ارزشهای آن آن کسی که اسلام را نمی پسندد و مقررات اسلامی را قبول نمیکند و برای خاطر دل بیگانگان و خوشامد ،دیگران به انقلاب و ارزشهای انقلابی اهانت میکند و یا به خاطر ترس از دیگران به جای این که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان میدهد و آن کسی که تقوای لازم را ندارد و اهل معنویات نیست و اهل دنیاست و فقط برای نام و نشان و استفاده شخصی این مسؤولیت را میخواهد، او لایق و شایسته این کار نیست. @entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت چهل و نهم: شاهین سیاه بسیاری از سرخ پوستان نه به اعلامیه تقدیر توج
📜برگی از داستان استعمار قسمت پنجاه: ماهی که گوزن سُم می‌زند سرخ پوست‌هایی که حضور سفیدها را در غرب آمریکا تحمل می‌کردند و به ساختن پاسگاه‌ها، حفـر معـدن و از بـيـن بـردن جنگل‌ها اعتراض نمی‌کردند، بـاز هـم آرامشی همیشگی نداشتند. سربازان همیشه با بدبینی مراقـب آن‌ها بودند و هر حادثه‌ی ناگواری را کـه بـرای سـفیدها رخ می‌داد، به سرخ پوست‌ها نسبت می‌دادند. برخی از سرخ پوست‌ها به خاطر همین بدگمانی‌ها به دست سربازان کشته می‌شدند. افراد قبیله برای انتقام به پاسگاه‌ها حمله میکردند و جنگ آغاز می‌شد. یکی از قبیله‌هایی که مدتی طولانی در چنین جنگ و گریزهایی درگیر بود «ناواهو» نام داشت. مردان ناواهو گله داران بزرگی بودند؛ اما بسیاری از چارپایان خود را در جنگ با سربازان آمریکایی از دست داده بودند. آن‌ها به تدریج به این نتیجه رسیدند که باید قرارداد صلحی را با ارتشی‌ها امضا کنند. قرارداد صلح بين«مانوئه ليتو» رئیس قبیله‌ی ناواهو و سرهنگ کنبی در دژ«فانتل روی» امضا شد. با امضای قرارداد، آرامش در منطقه حاکم شد و گاهی هم مسابقات اسب دوانی بین سرخ پوست‌ها و سفیدها در داخل دژ برگزار می‌شد؛ مسابقاتی که سرخ پوست‌ها علاقه‌ی زیادی به آنها داشتند. مسابقات معمولاً از نخستین ساعت‌های صبح آغـاز می‌شد و نزدیک ظهر این رقابت‌های دو نفری ادامه داشت؛ اما هنگام ظهر بهترین سوارهایی که از دو طرف آمادگی خود را برای مسابقه اعلام کرده بودند، وارد میدان می‌شدند. در این لحظه هیجان به اوج می‌رسید و هردو طرف جایزه‌هایی را برای برنده تعیین می‌کردند؛ پول نقد، پتو، اسب، مروارید و هر چیز با ارزش دیگر سرخ‌ها و سفیدها جایزه‌ها را پایین دیوار در می‌گذاشتند و به میدان مسابقه برمی‌گشتند تا هنگامی‌که برنده مسابقه مشخص شد، به طرف دیوار برود و همه را برای خودش بردارد. روزی که قرار شد رئیس قبیله یعنی «مانوئه لیتو» در مسابقه شرکت کند، جوانهای قبیله از شدت هیجان به آستانه‌ی دیوانگی رسیده بودند. مانوئـه لـیـتـو از چند روز قبل به سربازان دژ خبر داد که می‌خواهد با بهترین سوار ارتشی رقابت کند، سرخ پوست‌ها جایزه‌های با ارزشی که برای چنین مسابقه ای مناسب باشد، آماده کرده اند و بهتر است سربازها هم هدیه‌هایی شایسته آماده کنند. مسابقه در یکی از روزهای آخر تابستان در «ماهی که گوزن سم می‌زند» برگزار شد. صدهـا مـرد و زن و کودک سرخ پوست زیباترین لباس‌هایشان را پوشیدند، بهترین اسب‌هایشان را سوار شدند و بـه طـرف دژ به راه افتادند سرخ پوست‌ها با چشم‌هایی که می‌درخشید و سروصدا و خنده‌های بلند وارد دژ می‌شدند. چند سرباز داور مسابقه بودند و یکی از آنها با شلیک گلوله ای رقابت را آغاز کرد. هردو اسب از جا کنده شدند و شروع به تاخت کردند. اما پس از چند لحظـه مانوئه لیتو احساس کرد اسب در اختیارش نیست، طوری که دیگر نمی‌توانست حیوان را در اختیار داشته باشد و مسابقه بیرون پرید، سروان با سرعت پیش می‌تاخت و سرانجام به خط پایان رسید. مانوئـه لـيـتـو اسبش را آرام کرد و خیلی زود فهمید که کسی لگام اسب را با چاقو بریده است، مردان ناواهـو بـه طرف داوران دویدند و از آن‌ها خواستند مسابقه را باطل کنند. اما سربازان زیر بار نرفتند. سروان همراه چند سرباز با هلهله شادی به سوی دیوار دژ تاخـت تـا جـوایـز را تصاحب کند. مردان ناواهـو که از فریبکاری سفیدها خشمگین شده بودند به دنبال سربازان دویدند تا دست آن‌ها را از جوایز کوتاه کنند. اما در همیـن حـال متوجه شدند که در دژ پشت سر آن‌ها بسته شد. یکی از آن‌ها به طرف در دوید، اما با گلوله یکی از نگهبانان از پا درآمد. یکی از ارتشی‌ها بـه نـام سـروان «نیکلاهـات» ماجـرای آن روز را در یادداشت‌هایش نقل کرده است: « ناواهوها، زن و بچه و مرد، به هر سو می‌گریختند، سربازها به هر کدامشان که می‌رسیدند با سرنیزه یا شلیک گلوله او را از پا درمی‌آوردند. من توانستم بیست نفر از مردان آن‌ها را جمع و به طرف در شرقی دژ هدایت کنم، سربازی را دیدم که می‌خواست زن سرخ پوستی را با دو کودک سر ببرد. با فریادی از او خواستم که دست نگه دارد، اما به فرمان من توجهی نکرد. با تمام توان به طرف او دویدم، اما وقتی به او رسیدم که کار هردو بچه را ساخته بود و زن را مجروح کرده بود. سرهنگ کنبی، فرمانده دژ، دستور داد با توپ‌های سبک کوهستانی به سرخ پوست‌هایی که از دژ بیرون رفته بودند، شلیک کنند، سرخ پوست‌ها در تمام دره ای که دژ برآن مشرف بود، پراکنده شده بودند و هراسان بـه هـر طـرف می‌دویدند. هرکدام از توپ‌ها به سویی نشانه رفتند و آتشباری آغاز شد...» قانون عوض نشده بود؛ سرخ پوست‌ها به هر بهانه ای باید کشته می‌شدند. پس از این حادثه ناواهوها هیچگاه روی صلح و آرامش را ندیدند تا اینکه آخریـن نـفـرات آن‌ها در جنگ و گریز با سفیدها کشته شدند. @entekhabatqods
نگاه قدس
رد صلاحیت های هیات های اجرایی دولت در نهمین دوره انتخابات مجلس نیز مانند دوره قبل انتخابات مجلس خبرس
۱۳۵نفر برای ۶۵ کرسی باقی مانده در مرحله دوم انتخابات مجلس نهم در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ رقابت کردند و در نتیجه آن ۲۸۶ کرسی مجلس به نمایندگان مختلف رسید. به علت ابطال آراء حوزه های دماوند و فیروزکوه، ایلام، تویسرکان و تنکابن ، ۴ نماینده این حوزه ها در انتخابات میان‌دوره ای که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ برگزار شد، به ۴ کرسی باقی مانده دست یافتند. از بین نمایندگان مجلس هشتم، ۱۰۱ نفر در سمت خود در مجلس نهم ابقا شدند و نزدیک دوسوم ترکیب مجلس تغییر کرد. احزاب اصلی و فعال انتخابات مجلس نهم و نتایج آن (با تمرکز انتخابات تهران) در نهمین دوره انتخابات مجلس نیز مانند انتخابات های هفتم وهشتم، اصولگرایان به علت عدم حضور رقیب جدی، نتوانستند در بین خود به وحدت برسند. جبهه متحد اصولگرایان که در انتخابات مجلس هشتم با فرمول انتخاباتی ۶+۵ وارد عرصه رقابت شده بود، در انتخابات مجلس نهم فرمول ۸+۷ را ارائه داد. بر خلاف دوره پیشین که مخالفین احمدی‌نژاد با عنوان “ائتلاف فراگیر اصولگرایان” از جبهه متحد اصولگرایان انشعاب پیدا کردند و لیست جداگانه ارائه دادند، در این دوره حامیان محمود احمدی‌نژاد با عنوان “جبهه پایداری” تصمیم به انشعاب از جبهه متحد اصولگرایان گرفتند. @entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت سی و یکم تقریبا نیم ساعتی بود که همینطور مشغول قدم زدن بودم، تا اینکه صدای اذان از بلندگوی گلد
سیف گفت: _همین چندوقت اخیر 12 نفر از آقایون دستگیر شدند. جرمشون چی بود؟ ارتباط با زنانی که خودشون و به اینها نزدیک کرده بودند. سیف ادامه داد: _طبق اسناد و شواهد و مدارکی که موجود هست و تجربه هم ثابت کرده، نظر من اینه که این یک توطئه از قبل طراحی و برنامه ریزی شده ی بلند مدت میتونه باشه، تا نیروهای ما رو از طریق نفوذی ها، یا برخی زن های آلوده، به لجن بکشونن و از درون ما رو درگیر خودمون کنند تا بتونن از نظام و عوامل نظام با عناوین مختلف وَ خیلی راحت‌تر اخاذی کنند. این اخاذی خودش چند شاخه داره. کسب اطلاعات و...! +الان دستورتون چیه؟ _به نظرم با عاصف یک جلسه بشین مفصل حرف بزن. نمیخوام اسم پرونده رو بیارم و بگم این پرونده رو خودت پیگیری کن، اما تمام حرفم اینه، این موضوع رو قبل از اینکه تبدیل به یک پرونده امنیتی بشه خودت حلش کن. چون در این 40 سال پس از انقلاب، اسراییلی ها همیشه در داخل نظام چشم و گوش داشتند. باید ضربه های آخر و بزنیم تا این چشم و گوش ها از کار بیفتند. حاج آقای سیف جزء مدیران امنیتی و اطلاعاتی جدی ولی منطقی و عاقلی بود. در ادامه بهم گفت: _عاصف جوان پاکی هست. مثل همه جوون های این مملکت حق زندگی و حق ازدواج داره. اما حماقت کرده و چارت امنیتی و کاری خودش و نتونسته به خوبی رعایت کنه. امیدوارم قبل از اینکه بیشتر از این درگیر بشه و خدایی ناکرده درون منجلاب قرار بگیره نجات پیدا کنه، یا بتونیم به لطف خدا نجاتش بدیم، وگرنه عواقب بدی در انتظارشه! حاج آقا مجددا رفت پشت میزش نشست. چهره ی پر ابهتش خیلی گیرایی خاصی داشت. منم بلند شدم از روی صندلی، بهش گفتم: +سیدعاصف پسر عاقلیه. بهتون قول میدم که وقتی بفهمه چی شده، از همون لحظه اول راه قانونی و پیش میگیره و پا روی دلش می‌گذاره. همین الانم تا حدودی پذیرفته چه اتفاقی پیش اومده. _امیدوارم قبل از اینکه پوست خربزه بره زیر پاهاش و لیز بخوره، پا روی دلش بگذاره. همین الانشم تموم این اتفاقات توی پرونده ش به عنوان امتیاز منفی ثبت شده! البته، تا همین الانشم من وساطت کردم که باهاش کج دار مریض رفتار بشه و فعلا کاری نداشته باشن. +بله متوجه شدم. وگرنه ریاست محترم حفا حاج آقا صدیق برای عاصف برنامه ی بدی داشته. ممنونم که نگذاشتید اتفاقات بدی بیفته. _خواهش میکنم! به نظرم الان بلند شو برو دعوتش کن بیاد دفترت تا باهم صحبت کنید. نظرم اینه فورا روی این کِیس سوار بشید و ته و توی قضیه رو در بیارید ببینید این دختر مشکوک کیه و چطور تونسته بعد از چندوقت دل عاصف و ببره. +چشم. فقط قبلش میخواستم یه مشورتی با شما داشته باشم. _بفرمایید. پیشنهادم و که برای مشورت خدمت حاجی سیف مطرح کردم و تایید کرد، بلافاصله مجوز قضایی هم برام فراهم شد. حالا شما در ادامه میخونید. خداحافظی کردم و از دفتر مدیر کل بخش ضدنفوذ«ضدجاسوسی» و ضدتروریسم بیرون اومدم. اول رفتم اتاق بهزاد. بهش گفتم: «ببین عاصف کجاست؟ خبرش و بهم بده. من میرم دفترم.» از اتاق بهزاد اومدم بیرون و رفتم اتاق خودم. بهزاد چند دقیقه بعد زنگ زد گفت: «برای کاری شخصی رفته سمت کرج. گفته تا سه چهارساعت دیگه بر میگرده.» @entekhabatqods
نگاه قدس
#نفوذ2 🔴مستند امنیتی "نفوذ"قسمت دوم رضایی که حرکت کرد، ماهم پشت سرشون راه افتادیم. .توی مسیر هیچ صد
مستند امنیتی "نفوذ" قسمت سوم نگران شدیم وسریع رفتیم سمت ماشین رضایی... دیدیم رضایی افتاده کف ماشین واسلحه ی کمری هم که زیر پای چپش گذاشته بود نیست... رضایی رو سریع به بیمارستان انتقال دادیم... گردنش شکسته بود...رفت توی کما... برگشتیم اداره... ماجرا رو برای دکتر گفتیم.. {دکترجوادرخ صفت،معاون وزیر بود،معاونت عملیات وزارت} .حسابی داغ کرد وصداشو برد بالا که چرا الان وسط عملیات باخبر شدم.. .گفتم: خب خبر از ضدجاسوسی به ما رسید ...ماهم عمل کردیم... دکتر هیچی نگفت وتند تند راه میرفت... وسط این ماجرا بود که محمدرضا سوژه رو شناسایی کرد وشروع کرد به خوندن از روی لب تاب... مازیار فنایی زاده... تو اردوگاه اشرف بزرگ شده.. .بعد شده مامور MI6 .. .با یه پاسپورت قانونی به نام امیرفتحی...وارد ترکیه شده.. .دوماه اونجا مونده...بعد اومده ایران... دکتر که هنوزم عصبی بودگفت:از این بهتر نمیشد سوژه رو خبر کرد که تحت نظری... علی آقا سرتیم مون گفت:دکترخبرش نکردیم.. .نامرد بو برده بود.. .فاصله ی ما بیشتر از اینا بود که.... یهو دکتر پرید وسط حرفش وداد زد: گند زدین.... همه ی بچه های اتاق عملیات برگشتند نگاه کردند... محمدرضا دکتر رو بردش توی دفترش یه لیوان آب بهش داد... رفتیم دفتر دکتر... گفتم دکتر چرا اینطور میکنی؟!... باور کن اون مارو ندید... بعدم ما نفهمیدیم چی شد انگار از یه جایی بهش خبر رسید.... دکتر یهو برگشت گفت: از یه جایی یا از..... علی آقا وسط حرف دکتر گفت: دست شما درد نکنه... شب تا صبح بی خوابی... حالا هم اتهام جاسوسی... دست مریزاد... ادامه دارد... @entekhabatqods
مقام معظم رهبری: [شما زنان]باید در میدان سیاست، در صحنه‌ی انقلاب ‌-در کارهایى که نظام اجتماعى از شما میطلبد، در انتخابات، در میدان جنگ، در عرضه کردن خواست انقلابى و ملّى خود در سطح کشور و جهان، در بیان اراده‌ی سیاسى خودتان، در میدانهاى سیاست و انقلاب حضور داشته باشید؛ در راه‌پیمایى باشید، در سازندگى باشید، در میدان جنگ باشید، در انتخابات باشید، در بیان عقیده‌ی سیاسى خودتان آنجایى که باید اظهار عقیده کرد و واجب است اظهار عقیده، در تعیین سرنوشت کشور و انقلاب- حضور داشته باشید. @entekhabatqods
عید سعید مبعث، ظهور راه رستگاری و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بی‌حد او بر زمینیان و آغاز رسالت و ولایت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم،تبریک و تهنیت باد. @entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods
مهر شما همان کیمیایی است که روزگار مرا قیمتی می‌کند... من به اعتبار محبت شما نفس می‌کشم ای قرار دل بی قرارم ... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤 @entekhabatqods
💐۳روز تا 💐 تقویم تاریخ انقلاب * در روز نوزدهم بهمن بنا به دعوت قبلی روحانیت مبارز و سایرگروه های مذهبی و سیاسی ، راهپیمایی گسترده ای در سراسر کشور صورت گرفت. * در تهران مردم از خیابان های نیروی هوایی، شهناز،فرح آباد،میدان خراسان،نارمک،بدرثانی،نظام آباد و...به سوی میدان آزادی به راه افتادند و در حمایت از دولت بازرگان شعار سردادند.در پایان این تظاهرات ، قطعنامه ای در 7 بند قرائت گردید و مورد تایید مردم قرار گرفت.بدین ترتیب مهندس بازرگان از مردم رای اعتماد گرفت. * ساعت ده صبح صدها تن از پرسنل نیروی هوایی و زمینی ارتش و همافران با لباس و یونیفورم نظامی به مدرسه علوی رفته و به صورت رژه نظامی با امام خمینی بیعت کردند.عکاسان حاضر در صحنه،تصاویری از حضور پرسنل نظامی در کنار امام تهیه و بلافاصله درروزنامه ها منتشر نمودند.این واقعه با واکنش های بسیاری در میان مردم ، نظامیان، عناصر رژیم پهلوی و... روبرو شد. * خبرگزاری رویترز در خبری اعلام کرد:در ایران میلیون ها تن برای ابراز حمایت از آیت الله خمینی به خیابان ها ریختند و در میان این تظاهر کنندگان گروهی از همافران و خلبانان نیروی هوایی نیز حضور داشتند که ملبس به لباس نظامی بودند و قبل از پیوستن به تظاهر کنندگان به مقر آیت الله رفته، ادای احترام کردند. * علی امینی و شریف امامی از ایران خارج شدند. * مذاکرات مهمی بین بازرگان، بختیار و ارتش انجام گرفت. اطرافیان بازرگان اظهار امیدواری کردند که ارتش در منازعات داخلی بی طرفی پیشه کند. * کارکنان یازده وزارتخانه اعلام کردند که فقط از دولت منصوب امام پیروی خواهند کرد. * امام خمینی در جمع بازاریان تهران درباره سلسله پهلوی و رمز پیروزی و ایستادگی ملت در برابر ابرقدرت ها سخنرانی کردند. * امام در جمع اعضای انجمن اسلامی پزشکان و معلمان درباره جرایم پنجاه ساله خاندان پهلوی صحبت کردند. * امام خطاب به افسران نیروی هوایی اصفهان بیانات تشکرآمیزی ایراد کردند. * امام درجمع طبقات مختلف مردم، همگان را به پشتیبانی از دولت موقت فرا خواندند و آخرین اتمام حجت ها را به واپسین دولت شاه نمودند. * حضرت امام عصر روز نوزدهم در دیدار گروهی از مردم ضمن تشکر از آنان بواسطه حمایت از دولت موقت فرمودند: باید همه خبرگزاریها بدانند که این اجتماع عظیمى که در ایران، از مرکز گرفته است تا آخر، شهرستانها و قصبات، براى پشتیبانى از این دولت بوده است، این کافى است براى جواب آنها که گفته مى‏شود و مى‏گویند: «باید ملت بگوید». ملت با چه زبانى بگوید؟... * ستاد ارتش، عکس روزنامه کیهان مبنی بر رژه افسران نیروی هوایی در مقابل حضرت امام را تکذیب کرد.   * امام خمینی طی نطق کوتاهی که از شکبه تلویزیونی کارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون بطور مستقیم پخش می شد ضمن آرزوی موفقیت برای کارکنان رسانه های گروهی گفتند: دستگاه هایی در این قسمت بوده و هست که بایستی در خدمت مردم می بودند. ولی رژیم غاصب از آنها در راه هدف های نامشروع استفاده کرده است. * دولت لیبی حمایت خویش را از انقلاب مردم ایران اعلام داشت. * بختیار ضمن مصاحبه ای مطبوعاتی اعلام کرد: در مقابل هیتلر،رضاشاه و شاه ایستادگی کرده ام و در مقابل آیت الله خمینی و بازرگان نیز مقاومت خواهم کرد. * حضرت امام به زیارت حضرت عبدالعظیم رفتند. ( ایشان گفته بودند که حرم نباید قرق شود) @entekhabatqods
💐۱۷روز تا 💐 💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات 💫حضرت رضا علیه السلام فرمودند: يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُج‏...» اي دعبل! امام بعد از من، فرزندم محمد و بعد از محمد، فرزندش علی و بعد از علی، فرزندش حسن و بعد از حسن، فرزندش حجت قائم منتظر علیه السلام است و پس از ظهورش از او فرمانبرداري می نمایند. اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانی می کند تا مهدي علیه السـلام ظهور کند...» 📚عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج2، ص266، ح35 @entekhabatqods
💐۲۲روز تا 💐 ۳۶-عدم گرایش به دشمن بینید و بفهمید چه کسی را به مجلس میفرستید. آن کسی که به عنوان وکیل این ملت انقلابی و مؤمن و شجاع به مجلس میرود باید انقلابی و مؤمن و شجاع باشد. اگر نگوییم شجاعترین و مؤمنترین و انقلابی ترین؛ لااقل در سطح این توده عظیم مردم که این گونه از خود درخشش نشان میدهند باشد. آن کسی که اسلام را نمی پسندد و مقررات اسلامی را قبول نمیکند و برای خاطر دل بیگانگان و خوشامد دیگران، به انقلاب و ارزشهای انقلابی اهانت میکند و یا به خاطر ترس از دیگران، به جای این که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان میدهد و آن کسی که تقوای لازم را ندارد و اهل معنویات نیست و اهل دنیاست و فقط برای نام و نشان و استفاده شخصی این مسؤولیت را میخواهد او لایق و شایسته این کار نیست. @entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت پنجاه: ماهی که گوزن سُم می‌زند سرخ پوست‌هایی که حضور سفیدها را در غ
📜برگی از داستان استعمار قسمت پنجاه و یکم: پسر گم شده آقای وارد «وارد» سفیدپوستی بود که در ایالت نیومکزیکو زندگی می‌کرد و با یک زن سرخ پوست ازدواج کرده بود. آنها صاحب پسری شده بودند که روحیه ی سلحشوری و عشق به آزادی را از مادرش به ارث برده بود. «وارد» وقتی رفتارهای پسرش را می‌دید که به سرخ پوست‌ها بیشتر شبیه است تا سفیدها به شدت خشمگین می‌شد و تا جایی که از نفس می‌افتاد پسرش را کتک می‌زد. در یکی از روزها وارد، درحالی که شراب زیادی خورده بود و بر خودش مسلط نبود، به خانه آمد و همین که چشمش به پسرش افتاد، شروع به بهانه گیری کرد و بعد به جان او افتاد.کتک‌های وارد آن قدر خشن و وحشیانه بود که پسر دورگه اش مجبور شد خودش را از خانه بیرون بیندازد و پا به قرار بگذارد. هنگامی‌که وارد به خودش آمد متوجه شد که پسرش همراه چند رأس از دام‌هایش گم و گور شده است. وارد فوراً به سراغ سربازان رفت و به آنها گفت « کوچیزه » رئیس سرخ پوستان « چیریکا هوا » پسرش را همراه چند رأس دام دزدیده است. ارتش، ستونی از سربازان را برای تنبیه کوچیزه و آزادی پسر دورگه آماده کرد. هنگامی‌که خبر به دهکده ی سرخ پوست‌ها رسید کوچیزه، رئیس تنومند سرخ پوست‌ها، تصمیم گرفت با پای خودش به اردوگاه سربازان برود و بی گناهی اش را ثابت کند. کوچیزه با چند نفر از مردان قبیله اش راهی اردوگاه شد و به فرمانده سربازان اعلام کرد که برای مذاکره آمده است. فرمانده از او و مردانش خواست وارد چادر شوند و هنگامی‌که رئیس «چیریکاهوا» را درون چادر دید نتوانست در برابر وسوسه ی دستگیر کردن او مقاومت کند. با اشاره ی فرمانده، سربازان چادر را محاصره کردند و بعد فرمانده به «کوچیزه» گفت که او و همراهانش در اسارت خواهند ماند تا آن پسرو دام‌ها بازگردانده شوند. هنوز حرف فرمانده تمام نشده بود که کوچیزه کاردش را بیرون کشید، چادر را پاره کرد و از آن بیرون پرید. سربازان که ناگهان این سرخ پوست قوی هیکل و بلند بالا را در مقابل خود دیده بودند، بی اختیار خود را کنار کشیدند و راه را برای او باز کردند. کوچیزه گریخت، اما پارانش در دست سفیدها اسیر بودند. مدتی بعد مجبور شد سه سفیدپوست را گروگان بگیرد تا آنها را با دوستانش معاوضه کند؛ اما فرمانده حاضر به مذاکره نبود. او اصرار می‌کرد که کوچیزه باید گروگان‌ها، پسر آقای وارد و دام‌ها را فوراً آزاد کند. کوچیزه از سماجت سفیدها که بدون هیچ مدرکی او را به دزدیدن آن پسر متهم می‌کردند، به تنگ آمده بود. سرانجام دستور داد تا هر سه گروگان را بکشند. فرمانده سربازان هم هرشش اسیر سرخ پوست را به دار آویخت و سربازانش را برای جنگ با قبیله چیکاهوا به راه انداخت که بیش از ده سال طول کشید و از آنجا به نیومکزیکو و آریزونا هم کشیده شد. این نبردها به «جنگ‌های کوچیزه» معروف شد و سفید پوست‌هایی که حاضر نشده بودند درباره ی حرف‌های آقای « وارد » به درستی تحقیق کنند سربازان بسیاری را در این جنگ‌ها از دست دادند. کوچیـزه هـم پس از ده سال جنگ و گریز به دام افتاد و اعدام شد؛ اما مقاومت جانانه ی قبیله ی او به یکی از طولانی ترین پایداری‌ها در برابر سفیدپوستان تبدیل شد. ارتش آمریکا که مجبور شده بود برای غلبه بر قبیله ی چیریکاهـوا از مردان غیر نظامی‌هم استفاده کند؛ برای تشویق آن‌ها جوایزی را تعیین کرده بود هرکس پوست سـر مـرد سرخ پوستی را به سربازان تحویل می‌داد، چهل دلار جایزه می‌گرفت. پوست سر زن‌ها یا سرخ پوستهای زیر دوازده سال هم بیست دلار جایزه داشت ! ریشه ی سرخ پوستان چیریکاهوا به این صورت از خاک آمریکا کنـده شـد؛ اما هیچ کس خبـری از پسر گم شده ی آقای «وارد» پیدا نکرد. @entekhabatqods
نگاه قدس
۱۳۵نفر برای ۶۵ کرسی باقی مانده در مرحله دوم انتخابات مجلس نهم در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ رقابت کردند
با وجود آنکه جبهه پایداری از جبهه متحد اصولگرایان جدا شد، نفوذ فراوانی در انتخاب افراد لیست جبهه متحد داشت؛ چنانکه در لیست جبهه متحد برای شهر تهران، دو تشکل نزدیک به جبهه پایداری از لحاظ فکری( جمعیت رهپویان اسلامی و جمعیت ایثارگران) بیشترین نامزدها را به خود اختصاص دادند. ۲۰ نفر از لیست جبهه متحد در شهر تهران عضو یا سمپات جمعیت رهپویان و جمعیت ایثارگران و ۱۰ نفر مورد حمایت جبهه پیروان انقلاب اسلامی بودند که ۵ نفر بین آنها مشترک بود. یکی از نکات مهم در لیست جبهه متحد، عدم حمایت از علی مطهری، حمیدرضا کاتوزیان و علی عباسپور تهرانی‌فرد بود که موجب ایجاد لیست جدیدی با عنوان “صدای ملت” به سرلیستی علی مطهری شد. این لیست شامل برخی نمایندگان مجلس هشتم و اصولگرایان خارج از مجلس بود که با جبهه پایداری زاویه داشتند و اعضای جبهه متحد نتوانسته بودند برای قرار دادن نام آنها در لیست خود به توافق برسند. “جبهه پایداری” در تاریخ ۶ مرداد ۹۰ اعلام موجودیت کرده بود، اما انشعاب فکری خود از جبهه متحد اصولگرایان را تکذیب می کرد تا بالاخره در ۱۰ بهمن ماه همان سال با تاکید بر “رقابت مومنانه” برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی کرد. لیست ارائه شده توسط این گروه شامل ۳۰ نامزد برای تهران و ۲۰۰ نامزد برای شهرهای دیگر بود. سرلیست جبهه پایداری برای شهر تهران مرتضی آقاتهرانی و سرلیست تهران جبهه متحد غلامعلی حداد عادل و حجت الاسلام ابوترابی‌فرد بودند. @entekhabatqods
نگاه قدس
#قسمت_سی_و_دوم سیف گفت: _همین چندوقت اخیر 12 نفر از آقایون دستگیر شدند. جرمشون چی بود؟ ارتباط با ز
قسمت سی و سوم بعد از تماس بهزاد، فورا تماس گرفتم با سید قاسم. بهش گفتم بیاد دفتر من. اومد و بهش گفتم: «آماده شو بریم یه ماموریت دونفره به یک جای بسیار مهم. هرچی تجهیزات سمعی و بصری برای شنود و... نیاز هست بگیر همراه خودت بیار.» کمی هم از ماموریت براش توضیح دادم. رفتم پایین توی پارکینگ اداره منتظر سیدقاسم موندم تا بیاد. وقتی اومد، باهم رفتیم به جایی که باید میرفتیم. وقتی رسیدیم به موقعیت مورد نظر، به سیدقاسم گفتم: +ببین داداش، این ماموریت کاملا حساس و سری هست. فقط سیف و من ازش اطلاع داریم و سومیش هم تویی. اینجایی که الان اومدیم، قرار هست بریم داخل خونه سیدعاصف عبدالزهراء! اول باید مطمئن بشیم که الان خونه نیست، یا کسی توی خونه‌ش نیست. به نظرم تو برو در و باز کن و برو بالا. خونه عاصف واحد 3 هست. منتهی، قبل از اینکه بری داخل، به بهانه گزارش خرابی شیر آب واحد 3، برو زنگ و بزن و اگر کسی بود بگو اینجا واحد چهار هست؟ برای تعمیر لوله آب زیر سینک آشپزخونه اومدم! طبیعتا اونی که داخل خونه هست میگه ما چنین مشکلی نداریم و اینجا هم واحد چهار نیست! فقط میخوام مطمئن بشیم کسی داخل هست یا نه! _چشم. فقط یه سوال! آقاعاصف خونه هستند یا نیستند. +آخرین خبری که داریم گفته کرج هست و چندساعت دیگه برمیگرده تهران وَ اینکه برگرده اینجا یا بره ستاد مشخص نیست. برای همین که میگم قبلش زنگ بزن. چون ممکنه یکی داخل خونه‌ش باشه. چون گاهی خانواده ش از شهرستان میان تهران و خونه عاصف می مونن. محض اطمینان یه کلاه بنداز سرت و لباس تاسیساتی رو از صندوق عقب ماشین بگیر تنت کن و برو ببینم چه میکنی. سیدقاسم رفت و منم منتظر موندم. ده دقیقه بعدبرگشت گفت کسی در و باز نکرد. مطمئن شدم توی خونه عاصف کسی نیست. با یه سری تجهیزات رفتم بالا. در خونه ش و که نرم افزاری بود و باید با کارت مخصوصی قفل و باز میکردم، باعث شد کمی زمان ببره تا بازش کنم. من قبلا به این خونه اومده بودم اما از آخرین حضورم در این خونه حداقل شش ماه میشد که گذشته بود. قبل از ورود به خونه سیدعاصف، به دلم افتاد ممکنه طی این شش ماهی که نرفتم خونه عاصف، دوربین نصب کرده باشه. دل و زدم به دریا و وارد شدم. به محض ورود همه جا رو بررسی کردم، دیدم دوربین توی خونه‌ش نصبه و منم دقیقا زیر دوربین قرار دارم. نباید وقت و تلف میکردم. فورا در و پشت سرم بستم و رفتم داخل اتاق ها رو بررسی کردم. بعدش اومدم توی اتاقی که کامپیوتر عاصف بود. فقط همون لحظه متوسل شدم به حضرت زهرا که عاصف یه وقت از طریق موبایلش دوربین خونه‌ش و چک نکنه. هماهنگ کردم با مسعود توی ستاد. شماره عاصف و دادم بهش. گفتم روی گوشیش بره و کنترل دوربین خونه رو تا زمانی که من داخل خونه‌ش هستم با اختلال روبرو کنه! وقت نداشتم و باید هر چه زودتر از خونه میزدم بیرون. اما قبلش یه سری کارهای مهمی داشتم که باید توی خونه سیدعاصف عبدالزهراء انجام می‌دادم. بلافاصله وسائل مورد نیاز و از کیف آوردم بیرون و از کیبورد و ماوس و قسمت دکمه ی پاور کِیسش، با پودر مخصوص و چسب های مربوط به گرفتن اثر انگشت، انگشت نگاری کردم و گذاشتم توی پلاستیک مخصوص و سرش و پلمپ کردم. همه چیز و به حالت عادی و اولش برگردوندم. بعدش اومدم توی هال و پذیرایی. رفتم از روی چرم مبل ها و قسمت دستی ها هم اثر انگشت گرفتم. چشمم افتاد به فنجون قهوه و چای. رفتم سراغ فنجون‌ها که روی میز بود، از اونا هم انگشت نگاری کردم. بعدش رفتم سراغ درب یخچال و بعدش درب سرویس بهداشتی و شیرآلات و در آخرین مرحله هم رفتم برای بررسی از محتویات داخل سطل زباله حمام و سرویس بهداشتی. نمیدونم تصور شما و پیش بینی شما از دلیل این همه حساسیت و این همه بررسی های من چی میتونه باشه، اما در ادامه خودتون به همه چیز پی خواهید برد. وقتی وارد حمام شدم رفتم سراغ سطل آشغال و از داخل اون چندتار مو پیدا کردم. اونارو گرفتم گذاشتم توی پلاستیک و فورا سرش و بستم گذاشتم توی جیبم. بلافاصله از خونه زدم بیرون. فورا رفتم سوار ماشین شدم. به سیدقاسم گفتم: +توی خونه سیدعاصف دوربین بود. فرصت نبود بخوام بگم برق و قطع کنی،چون تصاویر حضورم ثبت شده. همین الآن فوری برو بالا و بدون ذره ای اتلاف وقت فیلم سه ماه اخیر خونه رو بررسی کن ببین چه کسانی به خونه عاصف رفت و آمد داشتند. از آرشیو سه ماه اخیر یه نسخه بگیر و برام بیار تا زودتر از اینجا بریم. منم پایین مراقبت میکنم تا یه وقت عاصف برنگرده خونه. فقط کارت داخل خونه عاصف تموم شد، دوربین و هک کن و فیلم ورود و خروج من و خودت و پاک کن. فیلم سه ماه اخیر لابی رو هم برام یه نسخه بگیر، شاید به دردم بخوره. _چشم. @entekhabatqods
مستند امنیتی "نفوذ" قسمت چهارم به دکتر گفتم:لابد ما خبرش کردیم...آره؟!.... محمدرضاگفت: بچه ها ول کنید دکتر منظوری نداشت که.... چندثانیه ای همه ساکت شدیم... که یکی اومد روی خط دکتر... دکتر هندزفری رو برداشت گفت مگه نگفتم وصل نکنیند... بعد گفت:خب باشه وصل کنید... سلام خانوم چیشده؟...خونه مادر چرا؟... مگه پرستار خونه نیست؟... باشه خودم میام میبرمت... .بعدشم دکتر بی خدافظی گذاشت ورفت.... فردا صبحش رفتم اداره ... با بچه ها اتاق مانیتورینگ بودیم... محمدرضا گفت: دوربینای 34 و36رو ببین ... طرفدارای کاندیدا ها رفتن جلوی صدا وسیما... سردار گفت: خداکنه درگیرنشند.... گفتم آره کارمون شده دعا کردن... همه شرایط رو فراهم کردیم...پیشگیری هارو کردیم... فقط مونده عین پیرزن ها دعا کنیم. ..آخه اینطوری که نمیشه... یک ماهه بیست تا گزارش دادم که اوضاع بهم ریخته اس...مملکت رو هواست... یه دونه شو انتقال ندادن... محمدرضا گفت: از کجا میدونی انتقال ندادن؟.... اینجا فقط ما نیستیم انتخابات رو رصد میکنیم.. .صد تا دیگ هم هستن مثل ما کار میکنند... گفتم: همه شونم خوابند...این خواب هم نتیجه ی نرفتن این گزارش هاس... محمدرضا ایندفعه با لحن جدی گفت:هرکسی وظیفه ای داره... تو وظیفه خودتو انجام بده.... اعصابم از همون اول صبح بهم ریخته بود... رفتم توی دفتر دکتر...گفتم مملکت بحرانی شده.. چرا هیچ کاری نمیکنی... داری سهل انگاری میکنی.. .دکتر گفت: تو دستگاه اطلاعاتی یه چیزی هست به اسم فیلتر امنیتی... یعنی به شما مربوط نمیشه... گفتم: دکتر فکر کردی با بچه طرفی... بابا دیشب طرفدارای دوطرف ریختن هم دیگ رو لت وپار کردند... دکتر گفت: فرمانده یگان ویژه ناجا اینجاس... اینا رو برو به سردار بگو... بعد برگشت گفت: چیه ؟ فهمیدی نامه گندکاری تو دادم حفاظت داری تلافی میکنی؟... تو نمیخواد کار خودمو به خودم یاد بدی... تا نفهمم جاسوسی که تو مشت مون بود چجوری در رفت کوتاه نمیام... ادامه دارد... @entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods