eitaa logo
ɴᴇᴊᴀᴛ|نِجاٺ
131 دنبال‌کننده
151 عکس
42 ویدیو
0 فایل
• ﷽ • پرواز بالِ ما ، در خون تپیدن است اعجاز ذوق ما ، در پر کشیدن است! نجات: ‹ نیروی‌جهادي‌انقلابی‌تبیین › اینجا ؟ - رسانه‌‌دستاوردهای‌انقلاب‌اسلامی‌عزیزمان.☄ - تکذیب‌دروغ‌پراکنی‌و‌شبهات‌دشمن.🎭 - بررسی‌مسائل‌روزوتولیدمحتوا.✌🏻 • ازفورواردشُمامتشکریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
ɴᴇᴊᴀᴛ|نِجاٺ
• السلام‌علیك‌یامبدل‌سیئات‌بالحسنات ؛
~ پرسیدھ‌ای چرا با این نام به تو سلام کردم و تو را اینگونهـ صدا زدم . من نمیتوانم پاسخِ دلم را برایت بگویم و بنویسم، پاسخ مشخصی به جانب تو بفرستم . من میدانم چرا این سلام، اینگونہ به تو آمده و بر نامت مثل ردای احمدی نشسته . ای تغییر دهنده‌ۍ عاقبت‌ها ! که نگاهتـ زهیر را از مکتب عثمان مینشاند بر سفرھ صاحبان آیه تطهیر . که جمله‌اي از زبان تو، حر را از سپاه اشقیا بہ اولین شھید سپاهت بدل میکند . که شوق دیدنت، مُحب‌ات حبیب را دو بار فدایت میکند تا نه همانند اطرافیانش در بستر، که در رزم در رکاب تو، مانند پروانھ به دور شمع بسوزد . که وقتی فاصلهـ حیات و زندگی به تار مویی میماند، سعید [ابن‌عبدالله‌رامیگویم] برایتـ جان سپردن عھد کند و بعد سر بر دامن تو بپرسد ؛ اَوفیتُ یاابن‌رسول‌الله ؟ که موقع را، آن جوان شوریده مکتبت که تعلیم یافتہ حبیب بود اما به اجبار و بی‌هیچ انتخابی میان سپاه عمر ملعون، جانباز راهت شود . که وهب را، آن نصرانی را ناصرالحسین میکند و خشنودی مادرش را کهـ مرگ در راھ توست رقم میزند . که بریر را در آن روزگار که قاریان، سر قرآن‌ناطق را با همراهی نکردن بر نیزھ نهادند، زیر‌ پرچم تو آورد، تا به آنچھ عمری بر لب میخواند عمل کند . که عابس را، آن خشم بر دشمن و محبت به تو، مردی شود کھ سپاه کفر او را شیر شیران میخواند و برائت میکند از جنگِ با او . که عمرو و پدرش جُناده را، آنانی کھ هنوز میان صفوف سپاهت قرار نگرفته بودند را ' یارمن ' خواندۍ و پس از شہادت پدر عاقبت او را نیز به خیر دنیا و آخرت گرھ زدی . و تنھا تو اینگونهـ قلم میزنی حسین‌جان ! 💙
• السلام‌علیك‌یاحجت‌اللھ ؛
| از رحمت خدا دور باد، گروهـے كه تو را كُشتند و كسانى كهـ طرفِ دعوایشان در روز قیامت، جدّ توست 🖤 ! !
~ از آخرین بار کھ کسی این دو برادر را در قرابت هم میدید، یازدھ سال میگذشت . آخرین قاب‌ها را همہ اهل خانهـ به خاطر سپرده بودند . تمام آن ثانیھ‌هایی که شیعیان خروشیدند بر صفوف تیراندازان، و ندایی که برآمد ؛ حسین‌ابن‌علی‌ با وصیت برادر، نمیخواهند خونی از کسی بر زمین ریخته شود . و آن ثانیھ که عباس دست بر غلاف شمشیر گذاشت و شمشیر از گرمای دو چندان غیرت میسوخت . دست حسین، بر دست برادر آمده بود با وعده‌ي کربلاء ! و حالا، پس از آن یازدھ سال چشمانۍ بودند کہ به یاد آخرین ثانیه‌های تنفس حضرت‌حسن [ع] در کنار برادرش، حسین را میدیدند کھ در آخرین لحظات حسن را به آغوش کشیده . 🌴
عبداللھ ؛ ای راز کنیہ اباعبدالله ، بھ سبب آمیخته شدن خون میان رگ‌هایت با خونِ عمو . .
| ♥️ از تو ممنونیم، در زمانۍ کهـ کسانی ما را، نوجوان‌های این زمان را، طور دیگري خطاب میکنند گویی کهـ محبتی از سیدالشھداء به حفرھ‌های دل‌مان راه ندارد و راه نمۍیابد تو در این مکتب ؛ علم‌داری میکنی و به عموجان، ثابت میکنـے کہ براي ما مرگ معنای دیگرۍ جُز احلی‌من‌العسل ندارد و نخواهد داشت . تو ضامن ما میشوۍ نزد صاحبمان، عزیزمان، مھدي [ع] . ما را در صفوف سینہ‌زنی جلو مینشانی و یارۍمان را باور میکنی . آبروی ما را میخری ؛
• السلام‌علیك‌یاسیدالشھداء ؛
السلام‌عليك‌یاقتیل‌العبرات ؛
• . قرار گذاشته‌ام با تو تا، بھ مقدار آن ثانیہ‌های استیصال، سر بھ بالا بگیرم و صدا بزنم ؛ خدایِ من! چون آنچھ بر من پیش‌آمده در محضر توست، آسان است! و صبر کنم بر آنچہ رخ داده . چه خوب شاهدي هستی بر آن اتفاقات عمر من کهـ تاب آوردن برایم دشوار است .