eitaa logo
مدرسه نویسندگی مبنا
2.4هزار دنبال‌کننده
437 عکس
72 ویدیو
18 فایل
اینجا کانال دپارتمان نویسندگی مبنا است. جایی‌که سعی‌مون بر این هست خودمون رو میون جنگ روایت‌ها ببینیم و به عنوان کنشگر توی این عرصه نقش‌مون رو ایفا کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
«مردم» و «اقلیت محض» در کوفه. آقای حر بن یزید ریاحی، با یک لشکر مجهز، می‌رسد به سپاه امام. سلام‌ و‌ علیک می‌کند و بعد یک سوال می‌پرسد. می‌پرسد آقای حسین بن علی، شما چرا آمده‌اید این طرف؟ این همه راه را از مدینه به مکه و بعدش از مکه تا این‌جا که نزدیکی‌های کوفه است چرا آمده‌اید؟ امام ممکن بود برای مبارزه با یزید، به هر شهری سفر کند، چرا مقصدش کوفه شده بود؟ سوال حر یک سوال حقیقی بود، سوالی برای فهمیدن واقعیت. عجیب اما این‌جاست که حر خبر از یک اتفاق مهم در شهر کوفه نداشت. در طول حدود یک ماه گذشته، ۱۲ هزار نفر از مردم شهر برای اباعبدالله نامه نوشته بودند، دعوت‌نامه فرستاده بودند، درخواست کتبی نوشته بودند که فرزند رسول خدا، منت بر سر ما بگذار و به کوفه بیا. امام دستور داد شتری را که بسته‌های بی‌شمار نامه‌ها رویش بود، آوردند و نامه‌ها را نشان حر داد. ۱۲ هزار نامه را جلو حر گذاشت. امام گفت به خاطر این‌ها من آمده‌ام. (ادامه دارد ...) . «محمدرضا جوان آراسته» zil.ink/mrarasteh
مدرسه نویسندگی مبنا
«مردم» و «اقلیت محض» در کوفه. آقای حر بن یزید ریاحی، با یک لشکر مجهز، می‌رسد به سپاه امام. سلام‌ و‌
. رسانه‌های بنی‌امیه، در طول هفته‌های گذشته، طوری فضای فرهنگی سیاسی شهر را سامان داده بودند، که هیچ کس دیگر حرفی از نامه‌هایی که نوشته بود به میان نمی‌آورد. بخشی از پروژه رسانه‌ای بنی‌امیه این بود که مردم باید مساله نامه‌ها را فراموش کنند. حر، شخصیت کمی نبود، آدم گوشه‌گیری نبود، فرمانده ارشد نظامی بود و یکی از چهره‌های شاخص شهر، با این حال، حر خبر نداشت که بعضی از همسایه‌هایش برای امام نامه نوشته‌اند. ۱۲ هزار نفر آدم بودند که در کوچه و بازار و مسجد و مکتب شهر کوفه بین باقی مردم راه می‌رفتند اما هیچ کدام به روی خودشان نمی‌آوردند که نامه‌ای در کار بوده و پیامی به امام داده‌اند. 📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
. رسانه‌های بنی‌امیه، در طول هفته‌های گذشته، طوری فضای فرهنگی سیاسی شهر را سامان داده بودند، که هیچ
. رسانه‌های بنی‌امیه طوری «ما بی‌شماریم» را در ذهن اهالی کوفه فرو کرده‌ بودند که همه نامه‌نویس‌ها تصور می‌کردند در شهر تک افتاده‌اند. به نظرشان می‌آمده کسی شبیه‌شان در شهر نیست. رسانه‌های بنی‌امیه طوری جو شهر را در دست گرفته‌ بودند که همه فکر می‌کردند «مردم» همه با یزید هستند و یک «اقلیت محض» برای امام دعوت‌نامه فرستاده‌اند. یک لحظه تصور کنید، اگر یک روز در کوفه، قرار می‌شد سر ساعت مشخصی، تمام آن‌ها که پای نامه‌ای برای امام را امضا کرده‌اند با پیشانی‌بندی مثلا سرخ بیرون بیایند، شهر چطور می‌شد؟ شهر یک‌باره رنگ سرخ به خودش می‌گرفت. یک‌باره معلوم می‌شد «مردم» همه انگار در جبهه‌ای هم‌سو با امام هستند. من یقین دارم اگر حادثه‌ای یا موقعیتی وحدت‌بخش در کوفه رقم‌ می‌خورد و فرصت ابراز نظر بین یاران امام پیش می‌آمد، همه ایستگاه‌های مترو کوفه پر می‌شد از بچه مذهبی‌ها و خیابان‌های شهر پر می‌شد از راه‌پیمایی‌کننده‌هایی حزب‌اللهی. خود مردم هم البته حتما تعجب می‌کردند که ما تا امروز کجای شهر بودیم. 📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
. رسانه‌های بنی‌امیه طوری «ما بی‌شماریم» را در ذهن اهالی کوفه فرو کرده‌ بودند که همه نامه‌نویس‌ها تص
. دوازده هزار نفر عدد کمی نیست، این‌ها سلیقه‌هایی متفاوت داشتند، گاهی حتی رویکردهای سیاسی‌ و سویه‌های مذهبی‌شان هم عین هم نبود اما کلمه مشترک‌شان «امام» بود. رسانه‌های بنی‌امیه همین کلمه مشترک را پنهان کرده بودند، نقطه وحدت را هدف گرفته بودند و توجه‌ها را به هزار چیز دیگر پرت کرده بودند. رسانه‌ها گاهی تلاش می‌کنند ما ته دل‌مان خالی شود، حس کنیم تنهاییم، خیال کنیم کسی شبیه ما نیست، فکر ما طرفدار ندارد، و در عوض، روبه‌روی ما پر است از انبوه آدم‌های شبیه هم و متحد. تاریخ نشان داده رسانه‌ها قدم به قدم کار می‌کنند: اول هزاران نفر را که رویایی یک‌سان داشتند، تنها جلوه می‌دهند، بعد جبهه روبه‌رویشان را پر تعداد جلوه می‌دهند، بعدتر همه آن جمعیت هم‌رویا را جذب آن اتحاد خیالی و جمعیت غیر واقعی می‌کنند و در نهایت جمعیتی واقعی درست شده را علیه همان رویای اولیه به خیابان‌ها می‌آورد. جمعیتی که بسیاری از آدم‌هایش رویایی‌ مشترک در سر داشته‌اند و حالا بی‌آن‌که یارهای قدیمی خودشان را بشناسند، علیه همان رویا صف کشیده‌اند. آدم‌هایی که از ترس تنها شدن و در اقلیت بودن، به جبهه دشمن پناهنده شده‌اند. . «محمدرضا جوان آراسته» zil.ink/mrarasteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 تجربه دوباره! 🖋آناییز نین 📝@nevisandegi_mabna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 در بین حدود دوازده هزار نامه‌‌ای که از سوی مردم شهرهای مختلف برای امام حسین (ع) فرستاده شد، بعضی‌ نامه‌ها شهرت بیشتری پیدا کردن، مثل متن این نامه: 📜 اما بعد، اطراف زمین سبز شده است و میوه‌ها رسیده. اگر خواهی نزد ما آی- که بر سپاهی وارد می‌شوی آراسته. به فرمانِ تو. والسلام. 📝 @nevisandegi_mabna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ ما توی روضه قد کشیده‌ایم. ما با عروسک‌های‌مان توی روضه قد کشیده‌ایم. درست مثل حالای ریحان که وقتی رادیونمای محرم را روشن می‌کنم، می‌نشیند روی مبل و زل می‌زند به عکس نی‌نی‌هایی که حسین حسین می‌کنند. بعد هم می‌رود از توی اتاق کتاب، کنار جانمازها، چادر گل‌آبی‌اش را می‌آورد، سرش می‌کند، بالایش را تا روی بینی می‌کشد پایین و موش‌موشک را بغل می‌کند تا او هم حسین حسین کند. ما با عروسک‌های‌مان توی روضه قد کشیده‌ایم. درست مثل حالای ریحان که وقتی می‌بیند ترمه‌ی مادربزرگ‌ِمامان را پهن کرده‌ام و دارم گلاب رویش می‌پاشم می‌فهمد خبرهایی هست. کشمش خانم را از روی تاب می‌کشد پایین و می‌نشاندش پشت ترمه. بعد هم می‌رود سراغ خرسی تا به قول خودش تنظیمش کند. مسئولیتی هم به نارنجی و موبلند داده. باید محکم بنشینند و عکس آقاسیدعلی و حاج قاسم و ابومهدی را بغل کنند. میتی و بیدار می‌شه و هندونه هم از همان اول نشسته‌اند منتظر تا روضه تمام شود و ریحان سهمیه شکلات‌شان را از کنار کتاب دعا بدهد دست‌شان. همینطور که پرچم یا زهرا (س) را روی سفره چپ و راست می‌کند، صدای سوت کتری بلند می‌شود. تاکید می‌کند حتما چای می‌خواهد. درواقع هم خودش می‌داند و هم من که چای، بهانه‌ای است برای خوردن قند. و باز، هم خودش می‌داند و هم من که چای روضه و قندش استثناست و رویش سخت‌گیری نداریم. ما توی روضه قد کشیده‌ایم. ما با عروسک‌های‌مان توی روضه قد کشیده‌ایم. لابلای عطر چای‌باهارنارنج و پرچم‌های ریز و درشت و خانه‌ای که در چشم برهم زدنی می‌شود حسینیه. با هشت عروسک و دو نفر و دو قاب عکس. 📝 @nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
✨ ما توی روضه قد کشیده‌ایم. ما با عروسک‌های‌مان توی روضه قد کشیده‌ایم. درست مثل حالای ریحان که وقتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پس از خاکسپاری پیکر امام حسن(ع)، برادرش امام حسین (ع) بر بالای مزار برادر مرثیه‌ای خواند که بخشی از آن متن زیر است: غارت‌زده آن نیست که اموالش ربوده شود، غارت‌زده واقعی کسی است که برادر خود را در خاک نهد. 📚 از کتاب "حسین از زبان حسین" نوشته‌ی "محمد محمدیان" 📝 @nevisandegi_mabna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا