eitaa logo
💠 نیمکت 💠
2.8هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
35 فایل
نیمکتی ها 🏅💥 اینجا متفاوت ترین #پاتوق_فرهنگی واسه تو نوجوونِ 💪😉 واسه تویی که میخوای آینده کشورتو بسازی✌️ #باهم😎 #برای_هم🌱 #کنار‌هم🤝 #هواتونو‌داریم 🙌 ارتباط با ما 👇 @admin_nimkatt
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 نیمکت 💠
#آموزش_ویژه 😍😁 یه وقتایی یه عکس به دستمون میرسه که دوست داریم بدونیم از کجا اومده؟! 🤔 مثلا یه عکس هس
⭕️نحوه جستجوی معکوس👆😁 🔘با این روش تصاویر جعلی را کشف کنید!😜 🔻 دنیای مجازی پر از تصاویر جعلی‌ای است که توسط فتوشاپ‌کارهای حرفه ای و غیرحرفه‌ای تهیه و پخش می شود 🙄 با این روش این عکسها را نیز شناسایی کنید😉 @nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
#سرزمین_زیبای_من #سید_طاها_ایمانی #پارت_پنجم بچه ها سارا را به اتاق پرستاری بردند 🙁💉و ناظم ما را
فردا صبح با بقیه به سر زمین رفتم... مادر خیلی خوشحال بود.🙂😀 چند روزی به همین منوال گذشت تا صبح یکشنبه...🏙🌇 آن روز صبح سر زمین مشغول بیل زدن بودم که ناگهان کسی مرا صدا زد.😮😲 سارا بود. سارا و چند تا از بچه‌ها با خوشحالی به سمتم آمدند😄😁سارا: وای کوین! باورم نمیشه که بلاخره پیدات کردیم! میدونی چقد دنبالت گشتم؟😐😕کم‌کم حواس همه به ما جمع شد. بچه‌ها دورم را گرفتند، نگاهی به سارا کردم. _دستت چطوره؟😕😐 +از حال و روز تو بهتره...چرا دیگه برنگشتی به مدرسه؟ خیلی منتظرت بودم... سرم رو انداختم پایین😔😕 و گفتم: _اگه برای این اومدید وقتتون رو تلف کردید! برگردید... سارا: درس‌های این چند روز رو تقسیم کردیم و هرکدوم برات جزوه یک درس رو نوشتیم که عقب نمونی...📒📋📖 مکث کوتاهی کرد و کیفم را به دستم داد: فکر نمیکردم اهل جا زدن باشی... فک میکردم محکم‌تر از این حرفهایی...😒 و بدون هیچ حرفی رفت... چند قدمی 👣دور نشده بودند که یکی از آنها برگشت و گفت: همه ما پشتت ایستادیم!😊انقدر تهدیدشون کردیم که نذاشتیم ازت شکایت کنن!👍☺️ سارا رفت و تهدیدشون کرد که اگه ازت شکایت کنن بخاطر دستش از اونا شکایت میکنه... دستش ۳ تا بخیه خورد ولی بخاطر تو بیخیال شکایت شد☺️... خیلی بخاطر اتفاقی که افتاده احساس گناه میکنه😔😞. فک میکنه تقصیر اونه که این اتفاق برات افتاده. برگرد پسر! تو تا اینجا اومدی به این راحتی جا نزن😊😌بچه‌ها که رفتند👣، هنوز کیفم تو دستم بود. در همان حالت ایستاده بودم و فکر میکردم.🤔حرف‌هایشان درست بود!👍 من با این همه سختی با هر زحمتی که بود تا اینجا آمده بودم! 😒اما آنها نمیتونستن شرایط مرا درک کنند😔.حقیقت این بود که هیچ آینده‌ای برای من وجود نداشت❌... در حالی که اونها میتونستند به راحتی برای آینده و دانشگاهشون تصمیم بگیرند. فقط کافی بود تلاش کنند....💪📖اما من برای هر قدم👣 از زندگی‌ام باید میجنگیدم و درد این جنگیدن تا مغز استخوانم نفوذ میکرد...😞😞هر چند آینده‌ای مقابل چشمانم نبود👀 اما به خود گفتم: اون روزی که پاتو تو مدرسه گذاشتی حتی خودتم فکر نمیکردی بتونی تا اینجا بیای! 👍☺️اما حالا خیلی‌ها با دیدن تو امید پیدا کردن که بچه‌هاشون رو به مدرسه بفرستن.😊 اگه تو اینجا عقب بکشی امید تو قلب همشون میمیره❤️. بخاطر نسل آینده و امید هایی که به تو دوخته شده باید هرطور شده حداقل از دبیرستان فارغ التحصیل بشی.📖📖امروز تو تا دبیرستان رفتی👣، نسل بعد از تو شاید بتونه تا دانشگاه پیش بره و حتی شاید نسل‌های بعد بتونن سر کار برن...😕 بخاطر اونها تو باید برگردی! قوی باش کوین...💪💪 @nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
♨️ در روایتی آمده مَثَل آسمان اول به دوم مانند انگشتری در دشتی وسيع است و همینطور تا آسمان هفتم و كر
⬅️ بعضی ها ظرفیتی به دست می آورند كه بدون اینکه درخواستی داشته باشند خداوند به آن ها عنایت می کند.😍 چه كنيم جزء اين دسته شویم؟🤔 💠 اولين مورد برای تقويت ظرفيت، است.😌 يعنی جدی و قلبی که با روح عجین شده و دستاوردهای زيادی به همراه دارد.💪 باور به خود، اولین نکته در مبحث ایمان است. اينكه چه دیدگاهی نسبت به خود داریم؟🤔 اگر خودمان را يک انسان بيكار و بی فایده ديدی، انتخاب ( نه خدا و قِسمت) اين است كه يک زندگی پر چالش و سخت داشته باشی.🙁 💠 اولين نکته ای كه باید در ايمان به ، باور كنيم، ماهیت است... 💫 @nimkatt_ir 🇮🇷✨
✅هدف یک معلم رسم تصویری از آینده برای دانش آموز نیست بلکه راهی را نشان خواهد داد که دانش آموز توانایی رسم تصویر آینده خود را داشته باشد😌❤️ ⭕️ مبارک😍 @nimkatt_ir 🇮🇷✨
⭕️چرا تو کشور ما باند بازی انقدرررر رایجه؟! 😢😕 ⭕️ دولت ما اسلامیه؟! 🧐 ⭕️ گام‌های آینده ساز چیه؟! 🤨 ⭕️ ادعای مردم سالاری دینی یعنی چی؟! 🤔 ♨️جواب همه این سوالا در امشب😍😁 ✅ ساعت ۲۱:۳۰ منتظر جواب باشید😌😉 @nimkatt_ir 🇮🇷✨
🔸پیام تبریک رهبر انقلاب به مناسبت 👆😌 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: کار بزرگ و جهاد معلمان شکوفاسازی استعدادهای کودکان و نوجوانان در مسیر ارزش‌های انقلابی و اسلامی است. @nimkatt_ir 🇮🇷✨
نیمکتی ها سلام😍🖐 📍به معلم هاتون تبریک گفتید یا نه؟! 🔺تبریک حضوری؟! 🔺تبریک مجازی؟! 🔺تماس صوتی؟! 🔺تماس تصویری؟! 🔺پیامکی و یا....؟! 🔶 عکس و فیلم های "تبریک روز معلم" رو با ما به اشتراک بزارید... 🎈آیدی ارسال آثار: 👤 @admin_nimkatt منتظر آثارتون هستیم✌️🌱 💐 ‌ @nimkatt_ir🇮🇷✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا خودش چشم به راهمونه😢 خیلی وقته منتظره... 😔 بیا برگردیم😔❣ 🌊 @nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
نیمکتی ها سلام😍🖐 📍به معلم هاتون تبریک گفتید یا نه؟! 🔺تبریک حضوری؟! 🔺تبریک مجازی؟! 🔺تماس صوتی؟! 🔺تما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖐خانم اجازه؟ 🖐آقا اجازه؟ 🔺روزتون مباااارک😍😁 ممنون از همه رفقای نیمکتی که تو چالش شرکت کردند و عکس تبریک روز معلم رو برامون ارسال کردند💐😌 @nimkatt_ir 🇮🇷✨
💠 نیمکت 💠
نیمکتی ها سلام😍🖐 📍به معلم هاتون تبریک گفتید یا نه؟! 🔺تبریک حضوری؟! 🔺تبریک مجازی؟! 🔺تماس صوتی؟! 🔺تما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀یه تبریک متفاوت و خلاقانه👌✨ 🔸حالا که مدارس تعطیله و نمیتونیم حضوری به معلم های عزیز تبریک بگیم، چقدر خوبه که این مدلی هنرنمایی کنیم😍✌️ 🔺خوشبحال معلم ها که چنین شاگردان هنرمندی دارند👏 @nimkatt_ir🇮🇷✨ ‌
💠 نیمکت 💠
#سرزمین_زیبای_من #سید_طاها_ایمانی #پارت_ششم فردا صبح با بقیه به سر زمین رفتم... مادر خیلی خوشحال
وسایلم را جمع کردم و فردای آن روز به مدرسه رفتم. تصمیم را گرفته بودم. به هر طریقی شده و با هر سختی باید درسم را تمام میکردم. 💪🏼✌🏼وارد مدرسه که شدم از روی نگاه بچه ها و واکنش هایشان میتوانستم بفهمم کدام یک طرف من بودن،☺️ کدام یک بی طرف بودن و چه کسانی با من مشکل داشتند.😡 بعضی ها با لبخند به من نگاه میکردند😌 بعضی ها با تهدید برایم سری تکان میدادند. 😒بعضی برایم دست بلند میکردن و بعضی به نشانه اعتراض به برگشتنم، به سمتم تف می انداختند.😞 به همین منوال زمان میگذشت و من به آخرین سال تحصیلی ام نزدیک میشدم و همزمان با تحصیل دنبال کار هم میگشتم. ⚙️🔧من اولین کسی بودم که در آن منطقه فرصت درس خواندن داشتم. 📕📚دلم نمیخواست بعد از تحمل این همه سختی به مزرعه برگردم و کارگری کنم.⚒🔨 حالا که تا اینجا پیش رفته بودم باید به نسل بعد از خودم تفاوت و تغییر را نشان میدادم تا انگیزه ای برای رشد و تغییر در انها ایجاد کنم.💪🏼✌🏼 ولی حقیقت این بود که هنوز هم یک بومی سیاه یک بومی سیاه بود. شاید تنها جایی که حاضر میشد ما را قبول کند ارتش بود. 👨🏿 نزدیک سال نو بود. هرچند برای یک بومی سیاه مفهومی به نام سال نو وجود نداشت اما مادرم همیشه به چشم فرصتی برای شاد بودن به ان نگاه میکرد.😌 او هر سال خانه را تمیز میکرد و سعی میکرد یک تغییر هرچند ساده بین هر سالمان ایجاد کند. خیلی ها به این خصلت مادر میخندیدند. انها منتظر دلیلی برای شاد شدن بودند اما ما هر سال سعی میکردیم دلیلی برای شاد شدن بسازیم.😍😍 ما در خانه نه پولی برای کریسمس داشتیم 🍭🍰و نه پولی برای هدیه خریدن و جشن گرفتن 🎀🎈🎁و حتی نه اعتقادی به مسیح. مسیح از دید ما یک جوان سفید پوست بود و یکی از تهرم های فشار افرادی که سرزمین ما را اشغال کرده و ما را به بند کشیده بودند.😕☹️ آن روز عصر مادرم و سیندی برای خرید از خانه خارج شدند. شب شد. ساعت کم کم به نیمه شب نزدیک میشد اما خبری از انها نبود. کم کم نگرانی در چهره همه خانواده آشکار میشد. 😥😥پدر دیگر طاقت نداشت. درست مثل من. فورا هر دو لباس پوشیدیم و آماده رفتن شدیم. پدر در را گشود اما... برادر بزرگم پشت در بود. ایستاده بود و برای در زدن دل دل میکرد. پدرم با دیدن حال و روز آشفته او رنگ از چهره اش پرید...😢😢 حال دیگر مطمئن شده بودم که اتفاق ناخوشایندی افتاده است.😔 حدسم درست بود. سخت ترین لحظات زندگی ام تا ان روز پیش روی ما بود. زمانی که سفیدپوست ها مشغول جشن و شادی کریسمس بودند،😞🍺 ما توی قبرستان بومی ها خواهر کوچکم سیندی را دفن میکردیم. از خاک به خاک. از خاکستر به خاکستر... مادرم خیلی اشفته بود و مدام گریه میکرد. خیلی ها آن شب جوان سفیدپوست مستی که سیندی را با ماشین زیر کرده بود دیده بودند. 🍸🥂میدانشتند قاتل خواهرم کیست اما این برای پلیس اهمیتی نداشت. آنها حتی حاضر به شنیدن حرف ها و اعتراض های پدرم نشدند و با خشونت و کتک ما را از اداره پلیس بیرون انداختند. به همین راحتی یک بومی سیاه دیگر به دست یک سفید پوست کشته شده بود. هیچ کس صدای ما را نشنید.هیچ کس از حق ما دفاع نکرد اما آن شب یک چیز انگار در درون من فرق کرد. چیزی که سرنوشت را جور دیگری رقم میزد...🥺☹️😔 @nimkatt_ir 🇮🇷✨