eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
605 ویدیو
27 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ بر لب آبم و از داغ لبت می میرم هردم از غصه جانسوز تو آتشگیرم مادرم داد به من درس وفاداری را عشق شیرین تو آمیخته شد باشیرم 🔹یادم نمیره ، همون روز اول قنداقه ام رو هی دور سر تو می چرخوند آقام،هی میگفت بچه ام فدای حسین،اصلاً من برا همین به دنیا اومدم كه فدای تو بشم. اكبرت كشته شد و نوبتم آخر نرسید سینه ام تنگ شد از بس كه بود تأخیرم کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روانتصویرم 🔸امشب باید یه جور دیگه بگی،دستت رو بیار بالا،عین پرچم تكونش بده،شب علمداره سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل ▪️بچه ها همه دست هم رو گرفتند، دور عمو می گشتند.این جوری دل عمو رو بردند سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل،اباالفضل دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد ▪️باید هر شب یادی از شهدا بشه،به یاد بچه هایی كه وقتی رمز عملیاتشون رو فهمیدن یا قمربنی هاشمه،همه قمقمه ها رو خالی كردن،می دونی چرا قمقمه هاشون رو خالی می كردن،اصلاً آب نمی خوردن، اما می دونستند اگه دستشون به آب بخوره، عطش اونها كم میشه،عباس دستش به آب خورد،همچین كه دست به آب رسید،دستاش رو آورد بالا،گفت:عباس دستای تو به آب رسید،اما دست حسین نرسید،این دست رو دیگه نمی خوام،این چشم رو دیگه نمی خوام،ای فدات بشم حسین با این عباست،بی خود نبود، بهش گفتی:بنفسی انت،دلیل داره. دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روانتصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود حجّ من و تقدیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی رکوع است نماز من و اینتکبیرم یه بیت،عاطفی ها،اونهایی كه دل عاطفی دارن.. بدنم را به سوی خیمه اصغر نبرید که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم حسین...😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸بنا به بعضی از اقوال بی بی این چند وقته شام بوده،حالا تبعید کردن،یا عبدالله آورده،چی میدونیم چه به سرش آوردن هنوز نمی دونیم چه به سرش آوردن،باور کن اینقدر روضه خوند.. 😭 تو مدینه من بعید نمیدونم مسمومش کرده باشن،چون حکومت تبعید که میخواست بکنه.. آری معروفه میگن گفت: عبدالله،نفسا آخرمه،حلالم کن،بگو بسترم رو ببرند زیر آفتاب پهن کنند.. 😭 اشاره کردن آقا نه! این کارُ نکن عبدالله گفت:من نوکر زینبم.. 😭 از اولم همین بوده،شوهر چیه،هر چی خانم بگه،فقط گفت:چرا بی بی جان؟ ▪️فرمود عبدالله تو میدونی،من حسینم یادم نمیره، دیدم داداشم آروم پنچه هاش رو خاک میکشه.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مائیم و طفلانی به هم زنجیر کرده داغ اسیری هر دومان را پیر کرده یا صاحب الزمان ایام اسارت آل اللهِ ما مانده ایم و کاروانی دل شکسته جمع یتیمانی که دشمن پای بسته در گوشه ای تیر سه شعبه اوفتاده نیزه شکسته روی جسمی ایستاده اینک سپاه ما علمداری ندارد جز زینب و سجاد یک یاری ندارد ▪️ارباب مقاتل نوشتن عمر سعد ملعون صبح روز یازدهم محرم دستور داد کاروان اسرا رو از کنار بدن های شهدا عبور بدن ▪️یا صاحب الزمان آجرک اله فی مصیبت جدک الحسین...😭 چه گذشت به خاندان رسول خدا.. الهی بمیرم وقتی نازنین بدنِ برادرُ پیدا کرد گاهی صدا میزد أأنت أخی ، أنت ابن والدتی.. آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر مادرم زهرایی.. 😭 ▪️گاهی صدا میزد برادرم.. یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثّری.. یابن الحسن.. اومدن با کعب نی و تازیانه این خواهر تسلی دادن میخواد از برادر جدا بشه.. 😭 علی القاعده باید صورت برادرو ببوسه سر بالای نیزه ست.. 😭  سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب یا امام زمان منو ببخشید ، سادات مجلس اینجا  بدن بی سر برادرُ دید.. زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست ▪️دم دروازه ی کوفه گرم خطبه خواندن بود، یه صدای آشنایی به گوشش رسید سر از محمل بیرون آورد دید سر برادر بالای نیزه قرآن میخوانه...😭 ▪️برادرم خیال نمیکردم یه روزی برسه تو این شهر من خطبه بخوانم ، سر تو بالای نیزه قرآن بخوانه حسین جانم.. 😭 صدا بزن.. حسین حسین آرام جانم حسین حسین روح و روانم حسین حسین داروی دردم حسین حسین دورت بگردم نور خداست جلوه ی نورانی حسین بوسیده است نبی مهِ پیشانی حسین باشد حسین چراغ هدایت برای ما روشن نموده است ره روحانی حسین @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی، فرمودند: وقتی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قنداقه ی زینب (سلام الله علیها) را به محضر رسول اکرم برد، این نوزاد عزیز فاطمه،چشم مبارک را برای هیچ یک دام از اهل بیت باز نکرد، و تنها وقتی قنداقه در بغل امام حسین قرار گرفت، چشم مبارک را گشود.. ▪️در مجلس یزید نیز سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولی وقتی که مقابل حضرت زینب (سلام الله علیها) رسید، چشمها را روی هم گذاشت و از گوشه های چشم مبارکش اشک جاری شد..😭 گویی می خواست فرموده باشد که: خواهر عزیز ! از این که این همه محبت به یتیمانم کرده ای، ممنون شما هستم.. و بیش از این مرا خجل مکن.. 😭 گیسو به دست باد رها کردنت بس است اینگونه ای ستاره ی من دیدنت بس است رأست به روی نیزه ولی بی تعادل است یک سنگ هم به نیت افتادنت بس است @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸دیر راهب و سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام در نقل‌ها آمده است: 🥀 در مسیر شام، هنگامی که سر امام حسین علیه‌السّلام را وارد «قِنَّسرین» کردند، راهبی از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک امام حسین علیه‌السلام خارج می‌شد و به طرف آسمان صعود می‌کرد. 🥀 آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر امام حسین علیه‌السّلام را از آنان گرفت و داخل صومعه خویش نمود. راهب صدایی شنید، ولی صاحب آن صدا را ندید. آن گوینده به راهب می‌گفت: خوشا به حال تو! و خوشا به حال آن کسی که از حرمت حسین علیه السّلام آگاه شد. 🥀 راهب سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا! تو را به حق عیسی قسم می‌دهم که این سر را مأمور کنی با من تکلم نماید. آن سر تکلم کرد و گفت: ای راهب! چه منظوری داری؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود: 📋 أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی وَ أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی وَ أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا الْمَقْتُولُ بِکَرْبَلَاءَ أَنَا الْمَظْلُومُ أَنَا الْعَطْشَانُ وَ سَکَتَ ▪️من پسر محمّد مصطفی هستم؛ من پسر علی مرتضی هستم؛ من پسر فاطمة الزهراء هستم؛ من مقتول در کربلایم؛ من مظلوم و عطشانم! بعد آن سر مقدس ساکت شد. 📋 فَوَضَعَ الرَّاهِبُ وَجْهَهُ عَلَی وَجْهِهِ فَقَالَ لَا أَرْفَعُ وَجْهِی عَنْ وَجْهِکَ حَتَّی تَقُولَ أَنَا شَفِیعُکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَتَکَلَّمَ الرَّأْسُ ▪️راهب صورت به صورت امام حسین علیه‌السّلام نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نخواهم داشت تا این که بگویی که من روز قیامت شفیع تو خواهم بود. 🥀 آن سر مقدس به سخن آمد و فرمود: به دین جدم محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله بازگرد. راهب گفت: «اشهدُ ان لا اله الا اللَّه و اشهدُ انّ محمدا رسول اللَّه.» 🥀 امام حسین علیه‌السّلام قبول کرد که شفیع وی شود. هنگامی که صبح شد، موکلین آن سر مبارک را با درهم‌ها از آن راهب گرفتند. وقتی به وادی رسیدند، دیدند آن درهم‌ها به سنگ تبدیل شده‌اند! 📚المناقب ج۴ ص۶۰ 📚بحارالانوار ج ۴۵ ص۳۰۳ ✍ این چه وضعی‌ست که در این سر و صورت باشد این سر سوخته مملوّ جراحت باشد روضه ی صورت تو دامنه‌اش بس باز است راهب دیر، پی ذکر مصیبت باشد از تنور آمده ای یا ز سر شاخ درخت ؟ هر چه کردند به این رأس جنایت باشد لبت از سنگ ترک خورده و یا چوب زدن ؟ این لب پاره گرفتار چه ضربت باشد ؟ لب و دندان تو مجروحِ عبیدالله است لب و دندان تو زخمی ز جسارت باشد گونه های تو چرا جای کبودی دارد این هم انگار که سوغات تلاوت باشد دِیر من آمدی و مسجد مردم نروی ای مسلمانِ تو عالم ! چه حکایت باشد؟ مریم و آسیه و هاجر و حوا دارند میرسانند زنی را که روایت باشد هودج فاطمه امشب به کلیسا آمد این پریشانی از آداب زیارت باشد دخترت کاش نبیند سر تو اینگونه دختران عاطفه دارند حواست باشد من سرت ریخته ام مشک و گلاب اما حیف دستِ فرزندِ زنا ، ظرف نجاست باشد برو ای سر به سلامت ! برو ای سر به سفر ! هر کجا میروی ای سر به سلامت باشد @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 می دود سمت دشتِ لب تشنه بانویی از تبار دریاها دست ها را گرفته روی سر می رود تل خاک را بالا دید گودال رو به رویش را یک نفر در میان جمعی بود در طوافند گوئیا دورش مثل در باد مانده شمعی بود سنگ ها دور او فراوان بود شیشه ی آینه ترک خورده دید بر خاکِ گرم، عشقش را پرِ از بوسه های شمشیر است نیزه داران به دورِ پیکر او فاتحه بهرِ زنده می خوانند ▪️بمیرم برای آن لحظه ای که زینب آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند با شمشیر حسینش را می زنند.. 😭 یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر می زند.. آنهایی که حربه ای ندارند دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه... 😭 زینب دست هایش را روی سر گذاشت صدا زد : وامحمدا ، واعلیا، وااُماه ، واحسینا... هذا حسینٌ مرملٌ بالدما.. از تل زینبیه ، زینب صدا می زد حسین با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین هر جا به هر بهانه زینب صدا می زد حسین در زیر تازیانه زینب صدا می زد حسین هاااای حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی، فرمودند: وقتی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) قنداقه ی زینب (سلام الله علیها) را به محضر رسول اکرم برد، این نوزاد عزیز فاطمه، چشم مبارک را برای هیچ یک از اهل بیت باز نکرد، و تنها وقتی قنداقه در بغل امام حسین قرار گرفت، چشم مبارک را گشود. ▪️در مجلس یزید نیز سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولی وقتی که مقابل حضرت زینب (سلام الله علیها) رسید، چشم ها را روی هم گذاشت و از گوشه های چشم مبارکش اشک جاری شد، گویی می خواست فرموده باشد که: خواهر عزیز ! از این که این همه محبت به یتیمانم کرده اید، ممنون شما هستم.. و بیش از این مرا خجل مکن.. 😭 گیسو به دست باد رها کردنت بس است اینگونه ای ستاره ی من دیدنت بس است رأست به روی نیزه ولی بی تعادل است یک سنگ هم به نیت افتادنت بس است.. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ 🔸محدث قمي (مرحوم شيخ عباس) از صاحب مناقب نقل مي‌كند: جنازه امام حسن عليه السلام را تير باران كردند و (هنگام دفن) هفتاد چوبة تير از آن بيرون آوردند..😭 از اين رو در زيارت جامعة ائمة المؤمنين مي‌خوانيم: و أنتم صريع قد فَلَقَ السَّيفُ هامَتَهُ و شَهيدٍ فَوْقَ الجَنازَةِ قد شكَّت اَكْفانُهُ بالسِّهام و قتيل بالعَراء قد رُفِعَ فوقَ القَناةِ رأسُهُ و مُكَبِّلٍ في السّجنِ قد رُضَّتْ بالحديد اعضائُهُ و مَسْمومٍ قَدْ قُطعت بِجُرَعِ السَّمِّ اَمْعائُهُ. 🔹« شما (خاندان نبوت هر كدام گرفتار ظلمي شديد) يكي با فرق شكافته در محراب افتاده، و ديگري پس از شهادت در بالاي تابوت، پارچه‌هاي كفنش از تيرهاي دشمن سوراخ سوراخ شده، و بعضي از شما پس از كشته شدن در بيابان سرش بالاي نيزه زده شده، و بعضي از شما در گوشه‌هاي زندان به زنجير كشيده شده و اعضايش بر اثر فشار آهن كوفته شده، و يا بر اثر زهر اندرونش قطعه قطعه گشته است ». ▪️امام حسين عليه السلام و ياران جنازة امام حسن عليه السلام را به قبرستان بقيع بردند و در آنجا كنار قبر جده‌اش فاطمه بنت اسد به خاك سپردند. اين زيارتنامه در مصباح الزائر از ائمه اطهار عليه السلام نقل شده و در مفاتيج الجنان آمده است. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ در ازدحام خیل گدا جا اگر کم است تشریف آورید دو چشمان ما که هست جایی اگر نبود خدا را صدا کنید باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود خاک حجره مثل خاک کربلا سوزان نبود لااقل تا لحظه ی آخر تنت عریان نبود مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای! آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟ با درد کهنه ای به نظر راه می روی !؟ مانند مادرت چقدر راه می روی ! خون ِجگر به سینه به اجبار می دهی راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟ در کوچه های طوس زمین می خوری چرا ؟ با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده خاک لباس های خودت را تکان بده ▪️نمی دونم با این بیت دل شما كجا میره، نمی دونم شما الان ذهنتون كجا میره، یكی مدینه میره، یكی گودال میره، یكی میره پهلو عمه جانش زینب، یكی میره مجلس ِ شام، نمی دونم حقش رو ادا می كنی یانه؟ مقداری از عبای شما پاره شد، ولی… نیزه نزد کسی به تو ازکینه علی اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت چشمی به سمت مقنعه خواهرت نرفت ای حسین…. 🔸مردم نیشابور خیلی با احترام آقا رو تشییع می كنند،آقا بمیرم برات امام رضا، آقا جان شما رو كفن كردن، رو تابوت شما گل ریختن، با احترام بردن، اما لایوم كیومك یا اباعبدالله آقا نبودی جدت حسین رو غروب عاشورا، اسباشون رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین تاختند، نبودی ببینی غروب عاشورا جلوی زن و بچه اش، لباساش رو كندن.. 😭 ▪️ آقا نبودی ببینی شمر نامرد نشسته بود رو سینه ی حسین، خانم زینب بالای گودال ایستاده، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِ حسین…😭 ای تشنه لب حسین جان ای بی كفن حسین جان آااای حسین... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ 🔸آمد محضرِ امام باقر علیه السلام ، عرضه داشت : یابن رسول الله ، من مکه ، مدینه ، نجف بودم، هیچ جا تُربتش بویِ تربتِ جدت حسین رو نمیده" ▪️دید امام باقر داره گریه میکنه، فرمود : علتش اینه ، این تربت با پوست و گوشت و استخوانِ جدم عجین شد ...😭 "یاالله" کجا عجین شد ؟ ... ▪️همه محاصره اش کردن دور گودال.. یه وقت دیدن عمر سعد ملعون فریاد زد :«مَن یَنتَدِبُ لِلْحُسَینِ؟!».. 😭 کیه بر بدنِ حسین اسب بتازونه ؟.. 😭 کاری کردن با این بدن که خواهرش خانم زینب وقتی پیداش کرد از زیر نیزه ها و تیغ ها... نشناختش با آه سوزان صدا زد: آیا تو حسین منی؟!.. آیا تو پسر مادرم فاطمه ای؟!... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ حجت الاسلام میرباقری🎤 لطفاً با حال مناسب بخوانید 😔 «السّلام عليك يا اباعبدالله» 🔸يك لحظه اي پيش آمد هر چه نگاه كرد ديد كسي نيست آمد ميان ميدان يا مسلم بن عقيل یا هانی... شروع كرد صدايشان زدن، من نمي دانم اين دعوت معنايش چه بود، دعوت به رجعت بود، نمي دانم. بعد فرمود: چرا دعوت من را اجابت نمي كنید دشمن جواب نمي دهد شما چرا جواب نمي دهيد؟ فرمود: پا شويد شجاع ها دلاورها خيمه رسول خدا بي مدافع شده. يك دعوت هم در بين دشمن كرد همه عالم را صدا زد اوّل اصحابش را صدا زد و بعد همه عالم را «هَلْ مِنْ ناصرٍ يَنْصُرُنى »[1] «هَلْ مِنْ ذَابٍّيَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ»[2] كسي دعوت امام حسين را از آن جمعيت اجابت نكرد. ▪️غلغله در ملكوت افتاده ملائكه فوج فوج اجازه مي گيرند بيايند یاری كنند ولي از اين مردم كسي اجابت نكرد. به آن ها فرمود: چرا خون من را حلال مي دانيد آیا من حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال كردم؟ خوني از شما را ريخته ام؟ گفتند: نه. فرمود: پس چرا خون مرا حلال مي دانيد. ▪️گفتند: حسين آن كينه اي كه از پدرت علی در دل ماست ما را به اينجا كشانده از تو دست بر نمي داريم تازه دست ما به تو رسيده تنها شدي ديگر صبر نكرد دست به ذوالفقار برد مثل اميرالمؤمنين به اين يك بيابان لشكر حمله كرد. راوي دشمن مي گويد: والله كسي را نديدم غصّه دار، مجروح، خسته، تشنه باشد و اينطور مردانه بجنگد.. 😭 🔸حتّي در نقل هست آنچنان به اين لشكر حمله شد كه كل لشكر به كوفه فرار كردند ولي نمي دانم خسته شده بود مي خواست خستگي بيندازد و يا اينكه نگاه كرد ديد خورشيد دارد غروب مي كند ديگر وعده اش با خدا نزديك شده وسط ميدان ايستاد و توقف كرد. ▪️عمر سعد به لشكر خطاب كرد: مگر نمي بینيد پسر علیه است تنها چاره اين است هجوم دست جمعي به او ببريد. اينجا بود كه سواره و پياده به امام حسين حمله كردند.. 😭 فلك سنگي فكند از دست دشمن بـه پيشـاني وجـه الله احـسن ▪️دامن پيراهن عربي را بالا آورد خوني كه صورت و چشمانش را فرا گرفته بود پاك كند. اينجا بود شيطان كار را تمام كرد نمي دانم اين تیر سه شعبه اي كه قلب امام حسين را هدف گرفت چه كرد با امام حسين. تير را از پشت سر بيرون آورد خون از دو جانب مثل نهر مثل ناودان جاري شد، ديگر نتوانست روي اسب بماند.. 😭 هوا ز باد مخالف چو قيرگون گرديد عزيز فاطمه از اسب سرنگون گرديد ▪️نمي دانم با كدام ضربه نيزه و شمشير او را از اسب سرنگون كردند با صورت روي زمين آمد توان ايستادن ندارد حتّي كم كم ديگر نمي توانست روي زانوهايش بنشيند. بدنش مجروح است تير باران شده است. نوشته اند: خاك هاي گرم كربلا را جمع كرد مثل كسي كه پيشاني را روي يك بلندي مي گذارد و سجده مي كند پيشاني را روي خاك گذاشت. دائم زبانش به ذكر خدا مشغول بود ▪️ اي واي در اين حال بود كه از يك طرف عزيزانش به دنبال ذوالجناح در ميدان مي دويدند و از يك طرف دشمن به طرف گودي قتلگاه حمله ور شده بود. ▪️اي واي من، يا بقيه الله، زينب آمد بالاي بلندي نگاه كرد ديد برادرش مجروح، خسته، تشنه و زخمي در ميان گودي قتلگاه است. ▪️خودش را به عمر سعد رسانيد «أيُقتل أبوعبداللّه و أنت تنظر إليه»[3] رو كرد به شمر جواب زينب را اينطوري داد. گفت: برويد كار را زودتر يكسره كنيد اين بود كه بي بي ديد شمر به طرف قتلگاه ميرود او مي دويد و من مي دويدم او سوي مقتل من سوي قاتل او مي كشيد و مي كشيدم او خنجر از كين، من ناله از دل او مي نشست و من مي نشستم او روي سينه من در مقابل اينجا بود امام حسين اشاره كرد خواهرم برگر. ▪️دختر اميرالمؤمنين برگشت همه را هم برگردانيد ولي ديدند رو به قتلگاه پشت به خيمه ها عقب عقب مي رود. چشمشان از امام حسين برنمي دارد تا رفت داخل خيمه ديد واويلا صداي تكبير دشمن بلند شد اوضاع عالم دگرگون شد.. محضر امام سجاد(علیه السلام)آمد. آقا، چه اتفاق افتاده. فرمود: عمّه جان پرده خيمه را بالا بزن، زينب نگاه كرد يك صحنه اي را ديد كه تا به حال از او باخبر نبود مي دانست حسينش را شهيد مي كنند ولي باورش نمي آمد سرش را بالاي نيزه ببيند..😭 «صلّي الله عليك يا بقية الله و رحمة الله و بركاته» از رهگذر خاك سر كوي شما بود هر ناف كه در دست نسيم سحر افتاد «ياأيها العزيز مسنا و أهلنا الضروجئنا ببضاعة مزجاة فأوف لنا الكيل و تصدق علينا إنا لله يجزي المتصدقين»[4] [1].ترجمهوتحقيقمفرداتالفاظقرآن / ج 3 / 12 [2].بحارالأنوار (ط - بيروت) / ج 45 / 46 [3].وقعةالطف / 252 [4].یوسف: 88 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سلام ما بوَد بر فاطميه به شب هاي مطهر، فاطميه اگر قدرش بداني چون شب قدر ز صدها سالْ بهتر، فاطميه بوَد زهرا به آل الله مِحوَر به ايام است محور، فاطميه خوشا آنكه وجودش وقف زهراست بوَد عمرش سراسر، فاطميه جدايم كرده زهراي مطهر وَد مانند محشر، فاطميه ز لب هاي گُل زيباي نرجس بگو از حال مادر، فاطميه بيا اي مُصحف زهرا به دستت شود از تو معطر، فاطميه 🔸آقا جون همه‌جا و همه‌وقت عنايت و توجه به مجلس عزاي مادر داري، اصلاً هيچ مجلسي بدون وجود شما معنا نداره ▪️اما نمي‌دونم اون لحظه كه درِ نيمه سوخته رو به پهلوي مادرت زهرا زدن، اگه بودي چيكار مي‌كردي ؟.. 😭 ▪️آقا جون شنيدم پشت در، مادرت زهرا استغاثه مي‌كرد. گاهي مي‌فرمود: وا اَبَتاه پدر بزرگوارشُ صدا مي‌كرد..😭 ▪️ گاهي مي‌فرمود: پسرم اما نمي‌دونم با گفتن پسرم چه‌كسي رو صدا مي‌زد، امام حسن يا امام حسين و صدا مي‌زد يا عزيز دلبندش مهدي رو.. 😭 يا شايد بي‌بي داشت محسن شش ماهه‌اش رو صدا مي‌زد …😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌