تیرها با تنت چه ها کردند؟
قامتت را چگونه تا کردند؟
از تنت تیغ های پر کینه
دست های تو را سوا کردند
دست های تو را نه انگاری
دست های مرا جدا کردند
حرمله های مست کشتن تو
پیش من بزم ها به پا کردند
همه ی نیزه ها جدا جدا
بر تنت یک شکاف وا کردند
با چه مکری شکاف فرق تو را
بد تر از فرق مرتضی کردند
برق چشمان تو هدف بود و
تیر هایی که کم خطا کردند
وقت بی دستی ات هزاران پا
روی صحن تنت صفا کردند
تن چون کوه استوار تو را
پخش در خاک کربلا کردند
#حسن_کردی
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
@nohe_sonnati
دستی برای جستجو از دست داده
چون پیکرش را مو به مو از دست داده
چشمان خود را با همان تیری که آمد
غرقِ شتاب از روبرو، از دست داده
بی خاصیت! افتاده گریان؛ پاره پاره
مَشکی که دیگر آبرو از دست داده
تعریف خواهد شد پس از این نام ِ «سقا»:
لب تشنه مردی که گلو از دست داده
در خیمهٔ تاریخ ما هم تشنه ماندیم
در علقمه ساقی سبو از دست داده
یک تیرِ گریان در دهانش گیر کرده
دیگر توانِ گفتگو از دست داده
آمد برادر... إنکسارش کشت ما را
قامت-خمیده؛ رنگ و رو از دست داده
اربابمان تنها نه که یار و علمدار
پشت و پناهش را بگو از دست داده
شد خیره بر ماه و سپس زد زیر گریه
آخر رقیه(س)-جان؛ عمو از دست داده!
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
@nohe_sonnati
شیر افتاد و هزاران گرگ در دور و برش
هر که آمد نیزه ای می کاشت روی پیکرش
کار دنیا را ببین....کارش به مشک افتاده است
او که اقیانوس هم زانو زده در محضرش
مشک را تا خیمه ها هر طور می شد می رساند
حرمله نگذاشت... با تیری که زد بر ساغرش
زینب کبری ، همان کوه حیا، مجبور بود
بعد سقا بیشتر باشد به فکر معجرش
روضه یعنی از کنار خیمه می بیند حسین
در کنار علقمه می پاشد از هم لشکرش
غیرت الله است ، یعنی میرود بر نیزه ها
تا که باشد چند روزی سایه بان خواهرش
#احسان_نرگسی
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
@nohe_sonnati
از نفس افتاد تا آرامِ جان در علقمه
ایستاد و بر سرِ خود زد زمان در علقمه
مَشک گریان و علَم افتاد بر خاک و چطور
با لبِ تشنه؛ زمین خورد آسمان در علقمه
تیرها چشمش زدند و حضرت ماهِ حرم
غرقِ خون افتاد از تاب و توان در علقمه
در هم-آغوشیِ زخم نیزه ها جا مانده بود
هم برادر، هم عمویی مهربان در علقمه
بغض کرد و تیر خورد و جرعه ای لب تر نکرد
یاد شش ماهه! به یاد کودکان در علقمه
تکّه تکّه «کاشف ٱلکربِ» حرم تکثیر شد
روی خاک کربلا، شد بی نشان در علقمه
داشت می آمد ولی افتاد چندین مرتبه
سید و سالارمان، شد ناتوان در علقمه
از فشارِ «إنکسار» و از غم ِ «أدرک أخا»
حضرت ارباب شد قامت کمان در علقمه
گریه میکرد و گمانم داشت پیش از قتلگاه-
با صدای خنده ها، می داد جان در علقمه!
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
@nohe_sonnati
سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد
از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد
تجدید شد وضوی نماز امام عشق
بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد
تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد
سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد
«غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود
در عُمرِ خویش خندهٔ دنداننما کرد»
دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی
دندان او هم آن گره بسته وا نکرد
معراج او به روی زمین شد ز پشت زین
همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد
مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت
حقِّ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد
#استاد_علی_انسانی
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
@nohe_sonnati
در حوالی تن تو بوی غم پیچیده
بوی بی کس شدن قافله هم پیچیده
دست تو قطع شد اما دل تو وصل من است
پنج انگشت تو بر چوب علم پیچیده
کعبه قافله بودی و طوافت کردند
تیرهم دور تنت چند قدم پیچیده
علی اکبر بدنش پخش شد اما تن تو
آنقدر نیزه فرو رفته به هم پیچیده
سرت از چند طرف ریخته بر دامن من
گیسوان تو به نیزه چه کنم پیچیده
چادر و مقنعه هارا همه محکم کردند
خبر کشتن تو بین حرم پیچیده
شمر برخیز و بیا کار مرا یکسره کن
نسخه قتل مرا این قد خم پیچیده
#سید_پوریا_هاشمی
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
@nohe_sonnati
تو آن ماهی که خورشیداست محو روی تابانت
خداوند آسمان هارا درآورده به فرمانت
مگر مانند پبغمبر تو هم شق القمر کردی
که میخوانند خود را ارمنی ها هم مسلمانت
حسین ابن علی(ع)که عالمی هستند قربانش
به تو گفته برادر جانِ من، جانم به قربانت
همه دیدند دست از هر تعلق در جهان شستی
همینکه رفت در آب فرات آن روز دستانت
به دوش خود کشیدی بار سنگین امانت را
دو دستت را فدا کردی و ماندی پای پیمانت
نداری دست در پیکر ولی بنگر که این لشکر
هراسان است سرتاسر ز چشمان رجز خوانت
همان وقتی که تیر آمد به سوی مشک میدیدی
گره کور است و حتی وا نخواهد شد به دندانت
عجب حسن ختامی داشتی که در دم آخر
به جای مادرت ام البنین، زهراست مهمانت
از اول جان تو تنها برادر بود تا آخر
که گفته در دل میدان گذشتی راحت از جانت؟
**
برای اینکه در راه حسین ِفاطمه باشم
الهی که بماند تا ابد دستم به دامانت
#احمد_جواد_نوآبادی
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
@nohe_sonnati
دوبیتی
ببین حال دل ما را ابالفضل
گره از کار ما بگشا ابالفضل
به دل هر وقت حاجت داشتم من
فقط گفتم دخیلک یا ابالفضل
#سید_علیرضا_شفیعی
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
@nohe_sonnati
شیر میدان دار بودی پس چرا افتاده ای
ای امان خیمهها از چه ز پا افتاده ای
من گُمَت کردم ، میان دشت حیرانم مکن
دست و پایی زن بدانم که کجا افتاده ای
آنقدر گفتی که هستم خاک پایِ مادرت
حال، روی دامن خیرالنساء افتادهای
بشکند دستی که با نیزه دهانت بسته است
خاک عالم بر سر من، از صدا افتادهای
دست هایت یک طرف ،سر یک طرف، تن یک طرف
سورهٔ قرآن چرا از هم جدا افتادهای
قد رعنای تو شد هم دست با ضرب عمود
از سرِ زین گوئیا تو بی هوا افتاده ای
بعد از این معجر نگهداری زنها مشکل است
دور از خیمه به صحرای بلا افتاده ای
گوئیا باحوصله عقده ز دل وا کردهاند
از کجا تا به کجا ای باوفا افتادهای
#قاسم_نعمتی
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
@nohe_sonnati
۱
(دم بازاری شب عاشورا)
(زمینه۵)
۱
امشب به حریم آل اطهار
از جور و جفای قوم غدار
بانگ شور و شین است،ذکر یا حسین است
شام غم اهل بیت طاهاست
هنگام وداع پور زهراست
۲
عباس گرفته مهلت امشب
تا وداع کنند حسین و زینب
خواهر و برادر،با دو دیده ی تر
گویند که امر حی یکتاست
هنگام وداع پور زهراست
۳
گردیده به خیمه آب نایاب
طفلان ز عطش شدند بی تاب
اندر تب و تابند،زار و دل کبابند
اصغر ز عطش به شور و غوغاست
هنگام وداع پور زهراست
۴
در آه و فغان رباب مضطر
از تشنگی علی اصغر
با قلب کبابش،حال اضطرابش
آهسته به ذکر وا حسیناست
هنگام وداع پور زهراست
۵
قاسم غم دل به گریه شوید
با مادر خود به ناله گوید
مادر حزینم،دل ز غم دو نیمم
موسم سفر به سوی باباست
هنگام وداع پور زهراست
۶
لیلا به وداع نور دیده
خونابه بریزد از دو دیده
چون علی اکبر،آن شبه پیمبر
نور دل و جان ام لیلاست
هنگام وداع پور زهراست
۷
عباس جوان چو شیر غران
بر دور حریم شاه عطشان
پروانه ی بزم است،آماده ی رزم است
همواره در اندیشه ی فرداست
هنگام وداع پور زهراست
۸
با خواهر خود حسین زهرا
گوید به فغان و شور و غوغا
ای جان برادر،یادگار مادر
کن صبر در این بلا که برپاست
هنگام وداع پور زهراست
۹
ای نایبه ی حسین مظلوم
خواهر تو به کودکان معصوم
یاور و معین باش،صابر و متین باش
چون صبر و رضا رسالت ماست
هنگام وداع پور زهراست
۱۰
یا رب حق زینب حزینه
هم کرب و بلا و هم مدینه
فرما تو ز احسان،قسمت محبان
ارض کربلا قبله ی دل هاست
هنگام وداع پور زهراست
#حسین_مقدم
#شب_عاشورا
@nohe_sonnati