هستی ما کیست در دنیا، امیرالمؤمنین
شافع ما کیست درعقبی، امیرالمؤمنین
بوده قبل از آدم وحوا، امیرالمؤمنین
صالح و نوح نبی، موسی امیرالمؤمنین
هم سلیمان است وهم عیسی، امیرالمؤمنین
قدر او از آسمانها هم فراتر بود و هست
اختیار کهکشان در دست حیدر بود و هست
نور پاکش از ازل تا روز محشر بود و هست
هم علی آیینه و جان پیمبر بود و هست
هم پیمبر بوده سرتا پا امیرالمؤمنین
یاد او پاییز جانها را بهاری میکند
چشمهها را در کویر خشک جاری میکند
چشمها راغرق در چشم انتظاری میکند
نیمهشب وقتی یتیم کوفه زاری میکند
میرسد با نان و با خرما امیرالمؤمنین
تا نجف شد قبلهگاه مردم یکتاپرست
دست ابراهیمیاش بتخانه را در هم شکست
ما ازاین میخانه برگشتیم هرشب مست مست
طبق قول اهل سنت، شرح سیصد آیه است
در فضیلتهای مولانا امیرالمؤمنین
بای بسم الله راز اوست در ام الکتاب
هر لنایی لاست بی نون جناب بوتراب
تحت فرمان علی هستند خاک و باد و آب
ذرهها را با نگاهش مینماید آفتاب
قطرهها را میکند دریا امیرالمؤمنین
تا که بر فرق علی مواج شد دریای خون
سهم ما شد در دل امواج، یک دنیا جنون
سر به تعظیمش فرود آریم اِنّی راکعون
کی به وصلش میرسیم، انا الیه راجعون
بارالها میشود آیا امیرالمؤمنین..
دست ما را مثل دستان سحرخیز نسیم
در پناه خود بگیرد مثل طفلان یتیم
بعد از آن در سایهی لطف کریم ابن الکریم
روزی ما میشود بی شک صراط المستقیم
نیست راه راستی، الا امیرالمؤمنین
باید اوصاف علی را با دلی آگاه گفت
آنچنان که حضرت حق در اطیعوا الله گفت
راز رد الشمس را، شق القمر با ماه گفت
گر چه عمری دردهایش را فقط با چاه گفت
هست راز عَلَّم الاسما امیرالمؤمنین
تا به جا آورده باشد رسم استقبال را
زیر پای زائرش میگستراند بال را
بشنو از جبریل شرح آیهی اکمال را
یا بخوان شأن نزول سورهی زلزال را
کوهها را میکَند از جا، امیرالمؤمنین
ما کجا و درک فیض پهنهی دریا کجا
دم زدن از خاندان حضرت زهرا کجا
این تن خاکی کجا و ساحت مولا کجا
او کجا و او کجا و او کجا و ما کجا
راه بسیار است از ما تا امیرالمؤمنین
#احمد_علوی
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
دورِ شمعِ پیکرت، گردیدهام خاکسترت
ای به قربانِ تو و این رنگِ زردِ پیکرت
از نفسهای بلندت میلِ رفتن میچکد
حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت
تا نگیرد خونِ تازه گوشهی تابوت را
مهلتی، تا که ببندم دستمالی بر سرت
حیف شد، از آنهمه دلواپسیِ کودکان
کاسههای شیر مانده روی دستِ دخترت
کاش میمردم نمیدیدم به خاک افتاده است
هیبت طوفانیِ دُلدل سوارِ خیبرت
خلوت شبهای سوت و کورِ نخلستان شکست
با صدای وا علی و وای حیدر حیدرت
شهر کوفه تا نگیرد انتقامِ بدر را
دست خود را بر نمیدارد پدر جان از سرت
میروی اما برای صد هزاران سال بعد
میل احسان مینماید غیرت انگشترت
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
به زمین نبستهام دل، به هوای آسمانش
زدهام گره دلم را، به پر کبوترانش
شدهام اسیر لطفش، شدهام گدای نانش
همه عمر برندارم، سر خود از آستانش
که فقط سپردهام دل، به علی و خاندانش
به ورای عرش رفته، که بسازد آشیانه
لب آسمان هفتم، شده غرق در ترانه
ملکی به گرد پایش، نفسی رسیده یا نِه
به جز از خدا نبوده، به خدا در آن میانه
نگران جبرئیلم که شکسته نردبانش
چه کسی دوباره نان را به فقیر میرساند؟
جریان چشمهها را به کویر میرساند؟
خبر جناب خم را به غدیر میرساند؟
چه کسی سلام ما را به امیر میرساند؟
خبر شکسته جامی که به لب رسیده جانش
به جنون کشانده ساقی، دل مبتلای ما را
متجیرم چه نامم بشر خدانما را
بگذار تا بخوانم نغماتی آشنا را
علی ای همای رحمت! تو چه آیتی خدا را؟
که قبیلهی قلمها، شده قاصر از بیانش
شده لطف بی دریغش، همه عمر شامل من
به خدا نشسته یادش، همه شب مقابل من
احدی خبر ندارد که چه کرده با دل من
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست بنما، سر سفره میهمانش
غمی از خزان نباشد که بهارمان میآید
شبی از مسیر دریا به دیارمان میآید
دم احتضار بی شک به کنارمان میآید
دو جهان بدون حیدر به چه کارمان میآید؟
نمی از فضیلتش را بشنو ز دشمنانش:
خبر صحیح مسلم شده صادر از بخاری
که علیست اصلِ ثابت، که علیست فیض جاری
که علیست جان احمد، که علیست نور باری
که علیست خشم ایزد، که به تیغ ذوالفقاری
زده ریشهی ستم را، به دو دست پُرتَوانش
نشنیدهاند آیا که خدای حیّ سرمد
شب و روز میفرستد صلوات بر محمد
و به این دلیل روشن که علیست جان احمد
رسد آدمی به جایی که به جز علی نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان لامکانش
دل خویش را به جز او، به کسی دگر نبستم
چه عنایتی نموده، که هنوز مست مستم
چه کنم که عهد خود را، نشکست و من شکستم
نَبُرید و من بُریدم، نگسست و من گسستم
من و لطف بی دریغش، من و فیض بی کرانش
سحری به خواب دیدم که مسافر عراقم
غم او دوباره خیمه زده گوشهی اتاقم
چه شود اگر بکاهد شبی از غم فراقم
چه شود اگر که امشب دل غرق اشتیاقم
برسد به کاروانی که علیست ساربانش
به طواف دوست رفتم، چه حریم آشنایی
چه فضای روح بخشی، چه نسیم دلربایی
نکند به من بگوید، پس از این همه جدایی
که تو در برون چه کردی، که درون خانه آیی؟
به درون خانهای که مَلَک است پاسبانش
به حریم او ملائک، همه گرم خوشهچینی
همهی پیمبران در، حرمش به شبنشینی
پر عطر آسمانها، شده زائری زمینی
دل الغدیری من، شده عاشق امینی
که به جز "علی" نبوده، همه عمر بر زبانش
نه به من که مست اویم، مِیِ بی حساب داده
به تمام عاشقانش، قدحی شراب داده
نه از این مِیِ مجازی، که از آفتاب داده
ز کدام باده ساقی، به من خراب داده؟
که هنوز هیچ مستی ننموده امتحانش
همه شب در این امیدم، درِ دوست باز باشد
که به شب خیال رویش، خوش و دلنواز باشد
غزل از علی سرودن، چه کم از نماز باشد؟
شب شاعران بیدل، چه شبی دراز باشد
شب بی ستارهای که، فقط اوست در میانش
به طواف کعبه هرکس، که به دیدهی تَر آید
همه هست آرزویش، که علی ز در درآید
نظری اگر نماید، شب بی کسی سر آید
خود کعبه نیز باید، به طواف حیدر آید
به فدای آن امیری که خداست مدح خوانش
#احمد_علوی
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
مرمت میکند سرمایهی ویران امت را
بنای عدل محکم میکند ارکان امت را
پس از فقدان پیغمبر، خیال خلق آسودهست
اگر در دست میگیرد علی سُکان امت را
در این دریای پرطوفان، علی آن نوح کشتیبان
هدایت میکند کشتی سرگردان امت را
خلافت با علی، بر تن ردای عدل میپوشد
که میزان میکند میزانِ نامیزانِ امت را
علی پیداترین اعجاز پنهان پیمبر بود
که میدانست هم پیدا و هم پنهان امت را
پیمبر جان امت بود و مولا تا به تن جان داشت
حفاظت کرد با شمشیرِ غیرت، جان امت را
مسلمانان! چه میجویید در تنهایی محشر
که میسنجند با حُبِ علی، ایمان امت را
علی از سادهلوحان زخمهای بدتری خورده
خدایا دور کن شر کجاندیشان امت را
میان گودی محراب یا در پهنهی میدان
علی، تنها علی پس میدهد تاوان امت را
#مجتبی_حاذق
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
آنکه با مرحبیان پنجه درافکند علیست
در دل جنگ ابر مرد برومند علیست
از سر مأذنه آن سلسلهجنبان که زده
رشتهی مهر به جان همه پیوند علیست
بر زمینی که بیابان پریشانیهاست
رحمت واسعه و بارش یک بند علیست
خرد و خیر و خوشی، خرمّی و خرسندی
نور و آیینه و آب و گل و لبخند علیست
باغبانی که به دستان عطوفتبارش
ریشهی عشق در این خاک پراکند علیست
آیهی أَنْفُسَنَا آمده با نصِ صریح
که هر آنچه ز نبی گفته و گویند علیست
شأن تطهیر و أُولِي الْأَمْر و ذَوِیالْقُربیٰ هم
به حسین و حسن و فاطمه سوگند علیست
نه ملک میشودش خواند و نه آدم، نه خدا
که تمام آینهی نور خداوند علیست
#منصوره_محمدی_مزینان
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
طبیبا مداوای مولا چه شد
بگو حال بیمار زهرا چه شد؟
طبیبا بگو حال او چون شده؟
که جان و دل ما زغم خون شده
چرا چشم خود را کمی وا کند
زحسرت به زینب تماشا کند؟
گهی زیر لب او نیایش کند
گهی قاتلش را سفارش کند
چرا از سخن گفتنش شد خموش
دمادم چرا می رود او زهوش؟
چرا کاسهی شیر پس میزند
طبیبا چرا بد نفس میزند؟
شرر بر دل ما غم او زند
بود همچو شمعی که سوسو زند
طبیبا رضایم به تقدیر دوست
که هستی هستی تمامی ز اوست
#سید_هاشم_وفایی
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
مرغ جان پر زند از پیکر روحانی مولا
عرق مرگ نشسته است به پیشانی مولا
گر چه آزاد شد از حبس بدن، جان عزیزش
نشد از سینه رها نالۀ زندانی مولا
مسجد و منبر و محراب، بنالید خدا را
که زخون شسته شده صورت نورانی مولا
نخل خرما دل شب آمده سیراب زاشکش
چاه دارد خبر از نالۀ پنهانی مولا
مسجد و منبر و سجّاده و محراب پر از خون
بزم عشقیست که نازد به گلافشانی مولا
سفرههای تهی و گریۀ اطفال و خرابه
همه هستند گواه شب مهمانی مولا
شیر بر قاتل خود بخشد و شمشیر به دشمن
بخدا مثل خدا نیست کسی ثانی مولا
مرغ شب پای مناجات علی گرید و گوید
معجز نوح کجا و دل طوفانی مولا
گو بدوزند لب از (میثم) و گیرند زبانش
همه اعضاش بود گرم ثناخوانی مولا
#استاد_غلامرضا_سازگار
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
اگر که شوق شکفتن بهار را مانده
امید او به نسیمی گره گشا مانده
درخت زنده شده با دم مسیحاییت
و تا همیشه تو را دست بر دعا مانده
دمی حقیقت تو آشکار شد، عمریست
دهان کعبه از این اتفاق وا مانده
هنوز هم که هنوز است از عدالت تو
به جای جای زمین نامی آشنا مانده
از آن شبی که به جای رسول خوابیدی
طنین نام بلندت به یادها مانده
تو آن بلندمقامی که در شکستن شرک
به روی دوش نبی از تو رد پا مانده
حسین توست همانی که در دل تاریخ
از او حماسهی بشکوه کربلا مانده
خلاصه، رو به تو آورده امت اسلام
به روزگار پر از فتنه هر کجا مانده
امید آخر هر دردمند بودی تو
امید هر چه یتیم و اسیر و وامانده
ولی پس از تو کسی از خودش نمیپرسد
که کولهبار تو روی زمین چرا مانده؟!
رسیدن به تو عین رسیدن به خداست
بگو که چند قدم تا تو، تا خدا مانده
مباد دل بسپاریم بعد پیغمبر
به منکر تو که در فهم "انّما" مانده
یقین که در دل گرداب شب گرفتار است
از آفتاب ولا هر کسی جدا مانده
خوشا دلی که دراین عصر بی وفاییها
تمام عمر به عشق تو مبتلا مانده
در آستان تو این دل، دل شکستهی من
کبوتریست به دام غمت رها مانده
#حسن_زرنقی
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
ای نخل آب خورده زچشم تر علی
دیشب تو بودی و نگه آخر علی
امشب بریز اشک که در خانۀ خدا
محراب شسته بخون سر علی
از زهر خند قاتل و نومیدی طبیب
پیداست شرح داغ دل دختر علی
امشب به خنده قاتل مولا گشوده لب
فردا به گریه جمع شود بستر علی
آئینه دار غربت زهراست زان سبب
باید شبانه دفن شود پیکر علی
مولا خموش و مسجد و محراب هم خموش
خیزد صدای یا علی از منبر علی
کو آن یتیم خسته که شب در خرابه بود
چون کودک عزیز علی در بر علی
ای چاه غم گرفته، تو هم بی علی شدی
محروم گشتی از دم جانپرور علی
این بود مزد آن همه مهر و وفا که گشت
گلگون زخون، جمال خدا منظر علی
میثم! کسی به فرق علی تیغ زد که زد،
سیلی به روی فاطمه در محضر علی
#استاد_غلامرضا_سازگار
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا کند
قسم به ذات کبریا، ز یمن مرتضی کند
خدا چو هست رهنمون، مگو دگر چرا و چون
که او کند هر آنچه را که حکمت اقتضا کند
ز قدرت یَدُ اللَّهی، کسی ندارد آگهی
وسیلهاش بُود علی، خدا هر آن چه را کند
به جنگ بدر و نهروان، علیست یِکّه قهرمان
نگر که دست حق عیان، قتال اشقیا کند
به روی دوش مصطفی، نهد چو پای مرتضی
نگر به بت شکستنش، که در جهان صدا کند
به رزم خندق و اُحُد، به قتل عَمْرو عَبْدُوُد
خدا به دستِ دست خود، لوای حق بپا کند
چو افضل از عبادتِ خلایق است، ضربتش
علی تواند این عمل، شفیع ماسِوی کند
به پیشگاه کردگار، ز بس که دارد اعتبار
دُیون جمله بندگان، تواند او ادا کند
نماز، بی ولای او، عبادتیست بیوضو
به منکر علی بگو، نماز خود قضا کند
هر آنکه نیست مایلش، جفا نموده با دلش
بگو دل مریض خود، به عشق او شفا کند
علیست آن که تا سحر، سرشک ریزد از بصر
پی سعادت بشر، ز سوز دل دعا کند
علی انیس عاشقان، علی پناه بیکسان
علی امیرمؤمنان، که مدح او خدا کند
پس از شهادت نبی، که را سِزَد به جز علی؟!
که تا به حشر آدمی، به کارش اقتدا کند
قسیم نار و جنتّش، ترازوی محبّتش
که مؤمنان خویش را، ز کافران جدا کند
گهی به مسند قضا، گهی به صحنۀ غزا
گهی به جای مصطفی، که جان خود فدا کند
علیست فرد و بینظیر، علی مجیر و دستگیر
که نام دلگشای او، گره ز کار وا کند
زکار قهرمانیاش، پُر است زندگانیاش
نگین پادشاهیاش، به سائلی عطا کند
امیر کشور عرب، ثنا کنان، دعا به لب
بَرَد طعام نیمهشب، عطا به بینوا کند
ز کوی شاه اولیا، که مهر اوست کیمیا
کجا روی، بیا بیا، که دردها دوا کند
کنیم چونکه های و هو، به پیشگاه لطف هو
خدا نظر کند به او، علی نظر به ما کند
دل علی گداخته، که با زمانه ساخته
امام ناشناخته، ز خلق شِکوهها کند
ز قبر بنت مصطفی، کجا رود علی، کجا
که نیست یار آشنا، دلش ز غم، رها کند
سرشک بر دو عین او، ز اشکِ زینبین او
که گریه بر حسین او، به یاد کربلا کند
علی غریب و خونجگر، ز هجر یار نوحهگر
کنار آن جدار و در، اقامۀ عزا کند
(حسان) بگیر دامنش، قسم به حقّ محسنش
گرهگشای انبیا، حوائجت روا کند
#حبیب_الله_چایچیان
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
بسوز در غم یارت، به چشم یار بیا
به شانه بار غمش را بکش، به کار بیا
علیست جلوهگر و ما بقی همه هیچند
به فکر خدمت اویی، غلاموار بیا
به فکر دیده شدن نه! به فکر ماندن باش
برای عرض ارادت سر قرار بیا...
علی تو را که ببیند، جهان تو را دیدهست
سری به دست بگیر و به سمت دار بیا...
نجف چه جای قشنگی برای زندگی است
از این دیار بِکَن دل، به آن دیار بیا...
بخوان خدای علی را، بریز کبرت را
انا الذلیل بخوان و عزیز بار بیا...
#ناصر_دودانگه
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati
لهیب ذوالفقارت بر تن گردنکشان ماندهست
طنین خطبههایت در گلوگاه زمان ماندهست
یداللهی و گشته دست عقل از وصف تو کوتاه
گواه عجز ما، انگشتهای بر دهان ماندهست..
«سَلُونی» گفتی و با ریشخندی جهل پاسخ داد
تو را که رَدّ پایت ماورای آسمان ماندهست
مُزیّن شد اذانم با تمسّک بر ولای تو
شهادت میدهم از برکت نامت، اذان ماندهست
شب تنهایی کوفه چه بر روز دلت آورد
که بغضی استخوانی در گلویت همچنان ماندهست
یقین دارم که نزدیک است رستاخیزِ عشاقت
همانا فصل شورانگیزی از این داستان ماندهست
#حسین_عباس_پور
#امام_علی_ع
@nohe_sonnati