بین بستر با دو چشم خونفشان افتاده ام
از شرار زهر کینه نیمه جان افتاده ام
من که هستم خود طبیب هر دل بشکسته ای
در میان بستر از جور خسان افتاده ام
پیکرم از زهر کین چون شمع سوزان آب شد
حق بود شاهد که از تاب و توان افتاده ام
از ستم های عدو در فصل قحط عاطفه
همچو گلبرگی که در باغ خزان افتاده ام
طوطی باغ جنانم کز جفای دشمنان
حالیا امروز از نطق و بیان افتاده ام
چشم بر راه اجل دارم به کنج خانه ام
با تنی کاهیده در دارالامان افتاده ام
بس که دیدم صدمه از صیاد در این روزگار
همچو مرغی بی پری در آشیان افتاده ام
از پی مرکب دویدم یک شبی با قلب خون
بر زمین با ناله و آه و فغان افتاده ام
در میان شعله ی آتش چه گویم بارها
یاد مظلومی زهرای جوان افتاده ام
دست بسته حال خسته بی عمامه از ستم
من به دست دشمن نامهربان افتاده ام
چشمه ی زمزم روان گردد ز چشمم آن زمان
یاد لعل خشک و چوب خیزران افتاده ام
طایر حقم شمیم عشق دارد بال من
در هوای پر کشیدن تا جنان افتاده ام
#علی_قاسمی_شمیم
#امام_جعفر_صادق_ع
@nohe_sonnati
یک شبی در خانه در حال نماز
می نمودم با خدا راز و نیاز
ناگهان دشمن ز بام خانه ام
حمله ور شد بر من و کاشانه ام
پیش چشمانم عدوی بدسیر
زد به قلب اهل بیت من شرر
تا که درب خانه ام آذر گرفت
دل به یاد ساقی کوثر گرفت
بی عمامه پا برهنه دلغمین
برد از خانه مرا خصم لعین
من پیاده او سواره بین راه
می کشاندم تا میان قتلگاه
با دو دست بسته و قلبی حزین
که دوان بودم گهی خوردم زمین
تا رسیدم در بر منصور دون
گوئیا جانم ز تن آمد برون
بس که دارد کینه آن خصم پلید
تا سه نوبت تیغ بر رویم کشید
هر سه نوبت حضرت خیرالبشر
پیش چشمانش بیامد در نظر
گفت با حال غضب آن بی نظیر
احترام صادق ما را بگیر
عاقبت با زهر کین جانم بسوخت
شعله های کینه هایش بر فروخت
می روم در باغ فردوس برین
تا شوم مهمان ختم المرسلین
خواهم از درگاه خلاق کریم
تا عنایاتی نماید بر شمیم
#علی_قاسمی_شمیم
#امام_جعفر_صادق_ع
@nohe_sonnati
ای ناصر دین امام صادق
وی کنز خفا مصحف ناطق
سرخوش بود از جام ولایت
هرکس که بود بنده ی خالق
یک گردش چشم حق پرستت
مرهم به دل کل خلایق
شد بهرهور از نور تو خورشید
تابیده ز نور تو مشارق
در مرتبه بهتر از تو کس نیست
بر خلق جهان امام لایق
شرع نبی از تو گشته احیا
هم هادی و راهنمای واثق
نامت به خدا شفای دردم
بر روح و تنم طبیب حاذق
حافظ به شریعت محمد
در امر خدا مطیع و عاشق
سرچشمه ی علم و صدق و ایمان
علم تو بود گنج حقایق
ای لاله ی بوستان حیدر
وی عطر خوش گل حدائق
دریای کرامتی و اعجاز
هستی به جهان آیت خارق
هستی تو شمیم باغ جنت
در کشور دین باغ شقایق
#علی_قاسمی_شمیم
#امام_جعفر_صادق_ع
@nohe_sonnati
راضی به رضا هستی و نام تو قشنگ است
سرمستی اَم از باده ی جام تو قشنگ است
بر طائر دلخسته عطا کن پر و بالی
پرواز به گرد بر و بام تو قشنگ است
ضامن به دلم باش تو ای ضامن آهو
آری به خدا مشی و مرام تو قشنگ است
دل گشته نمک گیر تو از خوان عطایت
بیشک نمک ی سفره ی عام تو قشنگ است
ذکر لقب عالم اولاد محمد
در وصف تو و جاه و مقام تو قشنگ است
شد بهره ور از فیض تو سرچشمه ی احسان
سرچشمه ی الطاف مدام تو قشنگ است
هر پاکدلی شاد شود از سخن تو
زیرا به جهان امر و پیام تو قشنگ است
بوسم قدمی را که به جای قدم توست
هر کس که نهد پای به گام تو قشنگ است
گفتار تو با آب طلا نقش نمودند
بس لعل گهربار و کلام تو قشنگ است
صد شکر گرفتار تو و عشق تو هستم
افتادن در دولت دام تو قشنگ است
مانند غزالی به کمند تو اسیرم
هر کس که شده جذبه و رام تو قشنگ است
لطف تو عمیم است و گدای تو "شمیم" است
احسان تو بر عبد و غلام تو قشنگ است
#علی_قاسمی_شمیم
#ولادت_امام_رضا_ع
@nohe_sonnati
اذن خواهم از خدایت یا جواد
تا کنم مدح و ثنایت یا جواد
بر مشامم عطر رضوان می وزد
از حریم جانفزایت یا جواد
مرغ دل از بس که مشتاق شماست
می زند پر در هوایت یا جواد
صد چو حاتم در جهان ریزه خورند
بر سر خوان عطایت یا جواد
ساغرم را پر کن ای ساقیِ عشق
از می جام ولایت یا جواد
غوطه ور شد کِشتیِ اهل کرم
در یم جود و سخایت یا جواد
شهریار کشور دل می شود
هرکه شد یکدم گدایت یا جواد
خوش بر احوال کسی که آمده
بر در دولتسرایت یا جواد
من چه گویم از غم بسیار تو
می زنم ناله برایت یا جواد
در میان حجره از زهر جفا
آب شد سر تا به پایت یا جواد
اشک غم می ریزد امشب فاطمه
هر کجا باشد عزایت یا جواد
روز محشر در امان باشد "شمیم"
گر رود زیر لوایت یا جواد
#علی_قاسمی_شمیم
#امام_جواد_ع
@nohe_sonnati