eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.2هزار دنبال‌کننده
346 عکس
10 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
نیمه ی ماه رسید و قمری می آید خبر آمد که مبارک سحری می آید ماه در لاک خودش رفت و نیامد بیرون تا شنید از خودِ او ماه تری می آید رفت خورشید پی کار خودش تا گفتند: صبح خورشید ز سمت دگری می آید حاتم از فرط نداری به گدایی افتاد تا شنید از همه بخشنده تری می آید ای کرم زاده، کرم پیشه، کریم بن کریم ای علی زاده ی از ریشه کریم بن کریم ای حسن نام و حسن خلق و حسن جلوه ی حُسن کرده الطاف تو یک عمر به من جلوه ی حُسن همه را با کرمت مست گدایی کردی عبد بودی و خدا خواست خدایی کردی لطف تو آمد و دل های ولایی را برد کرمت آبروی حاتم طایی را برد آن قدر جود نمودی که دلم بی تاب است هر کجا اسم شما هست گدایی باب است دو سه باری همه ی زندگی ات بخشیدی دشمنت را تو به بخشندگی ات بخشیدی تو در اوجی و به پایین نظرها داری تو عزیزی و به مسکین نظرها داری به همه از کرم و لطف شما خیر رسید کرمت، هم به محبان تو، هم غیر رسید سفره انداختی و این همه مهمان داری تو خودت معجره ای، آیه ی قرآن داری یک جهان عبد و گداهای پریشان داری فکر کردم نکند ملک سلیمان داری! مثل موسایی و اعجاز عصایت جاری ست نه نگفتی به کسی، دست عطایت جاری ست چه کسی مثل تو اعجاز مسیحا دارد؟ چه کسی مثل تو یک مادر زهرا دارد؟ چه کسی مثل تو باباش ولی الله است؟ هرکه شد منکر آقاییِ تو گمراه است ای کریمان همه در پیش عطایت بی چیز ای کرامت ز وجود حسناتت لبریز به جهانی همه دم  لطف و عطای تو رسید چه کسی در کرم و جود به پای تو رسید؟ اسم تان آمد و گل های زمین وا شده اند پیش پاهای شما جن و ملک پا شده اند ای که در طایفه ی جود، کریمت خواندند مثل بسم الله رحمن رحیمت خواندند پای این سفره نشاندید و بفرما گفتید باز انعام رساندید و بفرما گفتید سر این سفره به والله نشستن دارد روی ارباب خداییش که دیدن دارد پسر شاه شدن شاه شدن هم دارد پسر ماه شدن ماه شدن هم دارد ای کریم از تو به ما هرچه بگویید رسید دل من از تو به سرمنشاء توحید رسید @nohe_sonnati
دوبیتی بر آمدنت جهان تفأل زده است خورشید دوباره بر زمین پل زده است برخیز و بیا که در قدومت، حتّی پاییز به گیسوی خودش گل زده است ▪️ مشهورترین دعای ما یا مهدیست فرمانده و مقتدای ما یا مهدیست این جا همگی به نام او می‌گذرند اسم شب کوچه‌های ما یا مهدیست  ▪️ یک منتقم از طواف حج می آید با اسب، و ذوالفقار کج می آید آمین خدا برای اللهم عجل لولیک الفرج می آید ▪️ از عـصـر قـدیم با تو عهدی دارم وز نام شما به کام شهدی دارم ایــام ولادتــت امـــام حـــاضـــر بـر لب شب و روز ذکر مهدی دارم ▪️ عمری است که در سوز غم فاطمه هستی دلسوخته ی عمر کم فاطمه هستی من مطمئنم روز ظهورت اول در فکر بنای حرم فاطمه هستی ▪️ شمیم شال سبزت این حوالی ست کنار هفته های احتمالی ست تمامش کن بیا آقای ندبه غروب جمعه ها جای تو خالی است ▪️ زِ هجر تو شدم حیران و نالان شبیه مرغ پر بسته به زندان ندارم طاقت هجران و دوری شده پر چوب خط جمعه هامان ▪️ دلم در سینه مالامال درد است ز هجر روی تو دلگیر و سرد است تمام جمعه ها یابن الحسن گوست دلم در انتظار رادمرد است ▪️ نکردی آشکارا خلوتت را دوباره من غریبم غربتت را خدا امروز هم در دفتر عشق مواجه کرد گویا غیبتت را ▪️ شروع قصه با برگشتن تو کجا ما و کجا برگشتن تو؟ ولی نه، مانده از چشم انتظاری فقط یک ندبه تا برگشتن تو ▪️ به مهر این و آن عادت ندارم به حرف دیگران عادت ندارم به سایه سار امنی در شب زخم به غیر جمکران عادت ندارم ▪️ تمام عمر بی لبخند؟... سخت است به لبخند خودت سوگند، سخت است برای دیدنت تا جمعه ی بعد تحمل می کنم هر چند، سخت است ▪️ تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل هامان شکسته ست دلت می آید آیا بر نگردی؟ ▪️ شکفتن، آرزو، لبخند، جمعه جهان را گرچه آکندند، جمعه گذشت و باز هم باران نبارید تحمل تا به کی، تا چند جمعه؟ ▪️ دلی سبز و تناور داشت گلدان نگاهی خیره بر در داشت گلدان دو رکعت ندبه خواند و منتظر شد نباریدی ترک برداشت گلدان ▪️ دلم می خواست باران بیشتر بود حضور تو، حضوری مستمر بود میان جمله ی «آن مرد آمد» برای تو ضمیری مستتر بود ▪️ دلم هر چند بی نام و نشان است دچار گریه های بی امان است دلم دلتنگ باران است امشب سرش بر شانه های جمکران است ▪️ دوباره دیر شد، باران نبارید دلم تبخیر شد، باران نبارید به چشم آسمان ها خیره ماندم نگاهم پیر شد، باران نبارید ▪️ بیا باران براى ما بیاور بهاران را به این صحرا بیاور عطش داریم، تا کى قطره قطره؟ بیا و با خودت دریا بیاور ▪️ از این بن بست تنگ من منى ها ببر ما را به دشت روشنى ها به قرآن، بى تو احساسى غریبیم در این دنیاى آدم آهنى ها ▪️ چرا شب مانده و فردا نمی شه؟ گره از کار دنیا وا نمی شه زمین و آسمون و گشتم؛ اما کسی چون یوسف زهرا نمی شه! ▪️ سحر شد یار بی‌ همتا نیامد یگانه‌ منجی‌ دل ها نیامد نهاد آدینه‌ را موعود دیدار هزار آدینه‌ رفت‌ امّا نیامد ▪️ تو را امواج دریا می شناسند تو را شن های صحرا می شناسند تو را ای منجی دل های عالم تمام کهکشان ها می شناسند @nohe_sonnati