eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.2هزار دنبال‌کننده
346 عکس
10 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
افتخارم همه این است گدای حسنم شکرُلِلَّه که من زیر لوای حسنم آن چه دارم همه از یاریِ زهرا و علی است آبرویی است که دارای ولای حسنم بانیِ نهضت والای حسین است حسن من هم از لطف حسین است که پای حسنم سَرور و سید و سالار شهیدان بهشت گفت: من پیرو بی چون و چرای حسنم نام زیبای حسن ذکر رسول الله است حرف جانم حسن افتاد فدای حسنم گفت پیغمبر اکرم به خداوند قسم همه ی عالم عقباست برای حسنم بی سپاه است ولی لشکر او هست حسین پدرش گفت که عباس فدای حسنم می توان از دو لب حیدر کرار شنید انبیایند مسلمان عطای حسنم @nohe_sonnati
دوبیتی دلدار سرای فاطمه می آید ممدوح خدای فاطمه می آید هر كس كه ثنای حسنش را گوید مرضیِ رضای فاطمه می آید ▪️ خاتون جنان پسر به دنیا آورد خورشید حرم قمر به دنیا آورد هر كس حسنی است با علی می گوید زهرای نبی جگر به دنیا آورد ▪️ این مژده ز عرش كبریا می آید گویند امام مجتبی می آید هر لقمه ز احسانِ حسن روزی شد از خوان علی مرتضی می آید @nohe_sonnati
این ماه رسول است که از ماه صیامش پیوسته درود و صلوات است و سلامش برتر بوَد از منقبت و مدح خلایق قدر و شرف و عزت و اجلال و مقامش روشن شده چشم علی از پرتو حسنش شیرین شده کام نبی از شهد کلامش هم فوج ملایک همه افتاده به خاکش هم خیل نبیّین همه خواندند امامش رضوان اگر از دوستی‌اش دست بدارد والله قسم بوی بهشت است حرامش دشنام شنیدن کرم و لطف نمودن این است همان عادت و احسان و مرامش بر آب بقا ناز کند تا صف محشر گر خضر گذارد لب خود بر لب جامش در حسن خداییش ببینید و ببینید خلق خوش جد، خوی پدر، عصمت مامش از بس‌که حسن در حسن است ‌و همه حُسن است از سوی خداوند حسن آمده نامش نبْود عجب آرند اگر دست توسّل خیل ملک از عرش به مرغ لب بامش فریاد حسین‌بن علی داشت سکوتش شمشیر شرربار علی بود پیامش بر تربت بی‌شمع و چراغش بنویسید والله قسم صبر حسن بود قیامش زیباتر و بالاتر از این است که هر صبح یا مهر بخوانند و یا ماه تمامش بالله نگفتند نگفتند نگفتند گویند اگر خلق جهان مدح مدامش من خارم و اوصاف گل از خار نیارید ایـن کـار جـز از خالق دادار نیارید @nohe_sonnati
دوبیتی با دست خدا و کرم یوسف زهرا باید بشود این عربستان حسنستان آن روز جهانی بشود، هدیه ی ماهم شش گوشه و یک پنجره فولاد ز ایران @nohe_sonnati
همای جان من سوی مدینه پر زند امشب دلم در محفل قدوسیان ساغر زند امشب گمانم ذات رب ‌العالمین در این شب شیرین تبسم بر تبسم‌های پیغمبر زند امشب سلام ‌الله بر این لیله ی قدری که زهرا را مبارک ماه در ماه مبارک سر زند امشب محمد هم چو باغ لاله از هم وا شده امشب تعالی‌ الله امیرالمؤمنین بابا شده امشب شب است و نیمه ی ماه خدایِ داور است امشب شب عید حسن، میلاد سبط اکبر است امشب تعالی الله ای سادات عالم چشمتان روشن که قرآن محمد روی دست کوثر است امشب زیارتگاه پیغمبر بود آیینه ی رویش که بر آیات رخسارش نگاه حیدر است امشب ز پا تا سر همه میراث ختم‌ المرسلین برده خدایی طلعتش دل از امیرالمؤمنین برده تعالی‌ الله بر جسمش سلام‌الله بر جانش که می‌بوسد محمد لحظه ‌لحظه همچو قرآنش سلام آفتاب و آسمان و اختران او بر این ماهی که امشب فاطمه دارد به دامانش از آن ترسم که گویم کفر، ور نه فاش می‌گفتم که حتی از خدا دل می‌برد لب‌های خندانش مبارک باد این مولود بر پروردگار او الا ماه خدا امشب تو باش آیینه‌دار او  شب عید است ای یاران خبر سازید یاران را به فرق روزه‌داران ابر رحمت ریخت باران را جمال بی‌مثال خویش را بگشوده بی‌پرده خدا در ماه روزه داد عیدی روزه‌داران را امیرالمؤمنین در دست خود دسته‌ گلی دارد که باید کرد قربانی به پایش گل عذاران را حسن نامش حسن خَلقش حسن خُلقش حسن خویش همانـا حُسن نامحـدود حـق پیداست بر رویش سحر با ما جمال حیِّ سرمد را تماشا کن به خال و خطِّ او قرآن احمد را تماشا کن به قرص آفتاب فاطمه بر شانه ی حیدر در این ماه خدا ماه محمد را تماشا کن نه تنها در مدینه در تمام عالم هستی به یُمن مقدمش خُلد مُخَلّد را تماشا کن تمام آفرینش مانده در حال سجود امشب خدا هم جشن بگرفته است در مُلک وجود امشب الا ای روزه‌داران شافع فردایتان است این جمال بی‌مثال خالق یکتایتان است این هنیئاً لک مبارک باد، چشم جانتان روشن که جانِ جانِ عالم رهبر و مولایتان است این به پا خیزید و جان گیرید بر کف ای سحر خیزان فروغ دل، چراغ روشن شب‌هایتان است این به شکر مقدمش با خنده باید ترک جان گفتن نه ترک جان سزد با ترک جان ترک جهان گفتن سلام ‌الله بر صبر وی و صلح و قیام او سماواتی زمینی هر دو تسلیم نظام او اگر فرمان آتش‌بس کند صادر علی عینی و گر از جنگ گوید وحی حق باشد کلام او توان از قلعه ی خیبر کَند در چون پدر آری همانا صلح او تیغی است برّان در نیام او نشاید کرد انکار اقتدار و همت او را که در جنگ جمل دیدیم عزم و قدرت او را به هر عصر و زمان، تاریخ با ما این سخن دارد قیام کربلا خود ریشه از صلح حسن دارد حسن با صلح و صبر خود حمایت می‌کند دین را اگر چه همچو حیدر بازوی خیبرشکن دارد به صلح و صبر و عزم و همت ایثار او سوگند که شیعه هرچه دارد زآن امام مُمتحن دارد همانـا چشـم او بگـذشته و آینـده را بینـد امامش خوانده پیغمبر چه برخیزد چه بنشیند الا ای قبر بی‌شمع و چراغت کعبه ی دل‌ها مزار بی‌چراغت تا ابد خورشید محفل‌ها به قرآن می‌خورم سوگند کز اسلام و از قرآن تو با ایثار و صبر خود شدی حلّال مشکل‌ها تو خوردی خون دل تا دین و قرآن جاودان ماند ولی قدر تو را نشناختند افسوس! جاهل‌ها شهادت می‌دهم مولا! تو بر عالم امام استی نه بر عالم، حسین‌بن‌علی را هم امام استی سلام انبیا بر اشک زوار بقیع تو دلم عمری است گردیده گرفتار بقیع تو به رضوان می‌فروشم ناز تا محشر اگر یک شب گذارم روی خود بر روی دیوار بقیع تو دری بگشا به رویم از کرم ای یوسف زهرا که همچون شمع سوزم در شب تار بقیع تو خوشا آن شب که «میثم» همچو آه از سینه برخیزد سرشک خویش را بـر خـاک پـای زائرت ریزد @nohe_sonnati
دوبیتی بر صبر حسن وَ خوی احمد صلوات بر اختر دوم امامت صلوات خواهی که خداوند ببخشد همه عصیان تو را بفرست بر این امام، بی حدّ صلوات ▪️ با نام حسن به قلب ها گل بزنید با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید فرمود که هر وقت گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزنید ▪️ بر ماه تمام ماه رحمت صلوات بر نور جمال حُسن و حکمت صلوات در سفره ‏ى ماه رمضان فیض حسن‏ بخشیده به عرش و فرش نعمت صلوات ▪️ چون پرده برانداخت خدا را مرآت در پرده نماند معنی ذات و صفات از مقدم مجتبی جهان شد پر نور بر شمس جمالش به محمد صلوات ▪️ هنگام نزول برکات است امشب بر مرده دلان بذل حیات است امشب تبریک به میلاد حسن را گفتن با ذکر شریف صلوات است امشب ▪️ مرآت جمال ذوالمنن آمده است بر خلق، امام ممتحن آمده است بر روی نکویش صلواتی بفرست چون یوسف فاطمه، حسن آمده است ▪️ بر چهره ‏ى آیینه ‏ى سرمد صلوات بر نور دل على و احمد صلوات در عید ولادت حسن بفرستید بر نوگل خوشبوى محمد صلوات @nohe_sonnati
ای در رخت جمال خداوند آشکار ای آفرین به حُسن تو از آفریدگار قرآن گرفته از نفست عمر جاودان ایمان به دوستی تو گردیده استوار احمد نهاده لب به لبان تو بارها حیدر گرفته از دهنت بوسه بی شمار غیر از تو و حسین که او هستِ تو، تو او هرگز کسی نگشته به دوش نبی سوار مرد کریم بر کرمش فخر می کند تو کیستی که کرده کرم بر تو افتخار آل رسول جمله کریمان عالمند تو خود کریم آل رسولی به روزگار دشنام را به لطف و کرامت دهی جواب دشمن شود ز کثرت جود تو شرمسار هم صحبت خدایی و هم سفره ی فقیر در فرش یار خلقی و در عرش شهریار حور و ملک به خاک قدومت نهاده رو جن و بشر به باب بقیعت امیدوار در حلم و در سکوت به پای تو چشم صبر در صلح و در نبرد به دست تو اختیار جنگ تو جنگ خیبر و فتح تو فتح بدر دست تو دست حیدر و تیغ تو ذوالفقار از صبر تو چراغ هدایت دهد فروغ با صلح تو خزان ولایت شود بهار   نام تو در کنار معاویه کی رواست تو بهتر از گل استی و او خار تر ز خار تو نجل پاک فاطمه، او بود پور هند تو از بهشت نوری و او از جحیم نار سوگند می خورم به حسین و به نهضتش اسلام شد ز صلح و ز صبر تو پایدار صبر نبی ز صلح تو جوشید در سکوت رزم علی ز دست تو آید به کارزار وَلله بود صلح تو از جنگ سخت تر با آن شجاعت و شرف و عزّ و افتخار بِالله بود همین و جز این نیست یا حسن دین را بود ز صلح و قیام تو اعتبار گر آگه از جلال تو و ننگ خویش بود می کشت خصمِ شومِ تو خود را هزار بار در صلح و در نبرد، امامت از آن توست در صبر و در نبرد تویی اختیاردار وَالله از نتیجه ی صلح و قیام توست گر نخل انقلاب حسینی گرفت بار یک عمر بود قاتل زهرا برابرت او را سرور بود و تو را چشم اشکبار با دیدن مغیره به هر صبح و ظهر و شام سر می کشید از جگرت بر فلک شرار وقتی که دست ثانیِ در کوچه شد بلند گویی که بود بهر تو هنگام احتضار از جدّ اطهر تو گرفتند انتقام بر گوش مادر تو شکستند گوشوار مادر چو رفت در غم مظلومی پدر صبح سپید گشت به چشمت چو شام تار بر غربت تو ماهی دریا گریسته از بس که دیده ای غم و اندوه بی شمار صبر تو کرد خون به دل شیعیان تو یک لحظه، اِی غریب وطن ناله ای بر آر با لحظه لحظه درد و غمت عمر گشت طی وز پاره پاره ی جگرت تشت، لاله زار آن تیرها که بر بدنت ریخت فوج فوج کردند بهر زخم تنت گریه زار زار بارید تا که تیر جفا بر جنازه ات شمشیر گشت در کف عباس بی قرار یک بار نه که خصم تو را کشت بارها ای لحظه لحظه جان جهان در رهت نثار دردا که دشمنان تو در روضه البقیع نگذاشتند بوسه بگیرم از آن مزار یک لحظه دوستیِّ شما را نمی دهد یک عمر اگر رود سر «میثم» فراز دار @nohe_sonnati
مرغ روحم یکه تازی می کند با دل سرگشته بازی می کند پر گشوده از درون تا به برون تا سراید شرح شوق در درون تا بگوید زِاشتیاق وافرم وز من و دلدادگی بر دلبرم گوید از حال من و توصیف یار ازطلوع روی دلجوی نگار آینه بندان، چراغان هستی است شب شب شور و سرور و مستی است آسمان را نور افشانی کنید دل مهیا بهر مهمانی کنید خانه ی وحی است امشب غرق نور می رسد بر گوش آوای سرور شب شبِ دل های شیدایی شده خانه ی زهرا تماشایی شده دیده ها محو تماشا گشته است محو روی طفل مولا گشته است نور می تابد به اقصای زمین از سوی بیت امیرالمؤمنین از زمین و آسمان آید ندا چشم تو روشن علی مرتضی ماه در ماه ضیافت شد پدید حضرت حُسنْ آفرین حُسن آفرید چارمین معصوم و دوم مقتداست هدیه ی ارزنده ی ماه خداست حُسن رویش را ندارد آفتاب جذبه می گیرد ز رویش ماهتاب حُسن او حُسن خدایش را نشان سَید جمله جوانان جنان   حُسن خلقش همچنان پیغمبر است جذبه ی چشمش به سان حیدر است از سراپایش رسد بوی خدا از شمیم دلکشش پر شد فضا نور رویش نور وجه اللهی است مستمندش صد کریم طایی است برق شادی تابد از آیینه ها دیدنی گشته سرای مرتضی مهد نازش گشته آغوش رسول ذکر لالایی به لب های بتول کیست این؟ دردانه ی پیغمبر است اولین دلبند و پور حیدر است کیست این که صاحب خلق نکوست حاصل تزویج نور و نور اوست کیست این؟ بر ماسو الله مقتداست سبز پوش اهل بیت مصطفاست مثنویِ وصف او بی منتهاست او کریم آل طه مجتباست کیست او دار و ندار فاطمه مونس شب های تار فاطمه روشنی بخش دو چشم مادر است رازدار رازهای مادر است صبر را مقهور کرده صبر او غربتش باشد عیان از قبر او در غریبی کس چنان او نیست نیست چون حسن تنهاترین سردار کیست؟ چشم ها از غربتش دریا بود دیده گریان غمش زهرا بود ماهی دریا بگرید بهر او سایه بانی هم ندارد قبر او کاش چون شمع مزارش می شدم در بقیع شب زنده دارش می شدم کاش با مژگان چشم و اشک ها آب و جارو می زدم صحن ورا بهر هر کس غم گساری یا حسن در مدینه سفره داری یا حسن مستمند یک نگاهم کن نگاه بشنو از دل سوز و آهم سوز و آه رو به سوی تو برم دست نیاز خانه ی تو همچنان باز است باز من فقیر و تو کریمی مجتبی مشکل آوردم برت مشکل گشا دست هایت صد گره وا می کند دست تو والله غوغا می کند @nohe_sonnati
نیمه ی ماه رسید و قمری می آید خبر آمد که مبارک سحری می آید ماه در لاک خودش رفت و نیامد بیرون تا شنید از خودِ او ماه تری می آید رفت خورشید پی کار خودش تا گفتند: صبح خورشید ز سمت دگری می آید حاتم از فرط نداری به گدایی افتاد تا شنید از همه بخشنده تری می آید ای کرم زاده، کرم پیشه، کریم بن کریم ای علی زاده ی از ریشه کریم بن کریم ای حسن نام و حسن خلق و حسن جلوه ی حُسن کرده الطاف تو یک عمر به من جلوه ی حُسن همه را با کرمت مست گدایی کردی عبد بودی و خدا خواست خدایی کردی لطف تو آمد و دل های ولایی را برد کرمت آبروی حاتم طایی را برد آن قدر جود نمودی که دلم بی تاب است هر کجا اسم شما هست گدایی باب است دو سه باری همه ی زندگی ات بخشیدی دشمنت را تو به بخشندگی ات بخشیدی تو در اوجی و به پایین نظرها داری تو عزیزی و به مسکین نظرها داری به همه از کرم و لطف شما خیر رسید کرمت، هم به محبان تو، هم غیر رسید سفره انداختی و این همه مهمان داری تو خودت معجره ای، آیه ی قرآن داری یک جهان عبد و گداهای پریشان داری فکر کردم نکند ملک سلیمان داری! مثل موسایی و اعجاز عصایت جاری ست نه نگفتی به کسی، دست عطایت جاری ست چه کسی مثل تو اعجاز مسیحا دارد؟ چه کسی مثل تو یک مادر زهرا دارد؟ چه کسی مثل تو باباش ولی الله است؟ هرکه شد منکر آقاییِ تو گمراه است ای کریمان همه در پیش عطایت بی چیز ای کرامت ز وجود حسناتت لبریز به جهانی همه دم  لطف و عطای تو رسید چه کسی در کرم و جود به پای تو رسید؟ اسم تان آمد و گل های زمین وا شده اند پیش پاهای شما جن و ملک پا شده اند ای که در طایفه ی جود، کریمت خواندند مثل بسم الله رحمن رحیمت خواندند پای این سفره نشاندید و بفرما گفتید باز انعام رساندید و بفرما گفتید سر این سفره به والله نشستن دارد روی ارباب خداییش که دیدن دارد پسر شاه شدن شاه شدن هم دارد پسر ماه شدن ماه شدن هم دارد ای کریم از تو به ما هرچه بگویید رسید دل من از تو به سرمنشاء توحید رسید @nohe_sonnati
ای امتداد سوره ی کوثر خوش آمدی ای روشنای قلب پیمبر خوش آمدیآیینه دار حضرت حیدر خوش آمدی کوری چشم دشمن ابتر خو ش آمدی از مقدم تو فاطمه مادر خطاب شد لفظ ابوالحسن لقب بوتراب شد خیلی بلند قرائت قرآن مکن پسر در بین کوچه راه بندان مکن پسر مجنون شهر را تو پریشان مکن پسر لیلاترین، غمزه به آسمان مکن پسر امشب دوباره راهی بیت و الحسن شدم مست جمالت هستم و خالی ز (من) شدم پهن است ابتدای کوچه بساط گدائی ام با تو به سر شده است غمِ بی نوائی ام از برکت دعای شما من خدائی ام با لطف توست اگر کربلائی ام گیریم مرد شامی آمده این جا نگاه کن دست مرا بگیر مرا سر به راه کن   ما خانوادتاً همگی نوکر شما تو خانوادتاً، مسیحا، گره گشا من با قبیله ام، گدایان مجتبی تو با عشیره ات، عزیزان قلب ما یا ایها الکریم بده روزی مرا هرگز ندیده ایم که تو رد کنی گدا یک روز می رسد حرمت را بنا کنیم با طرح و نقشه های حریم رضا کنیم صحنت زمرد و گنبد طلا کنیم بعدش نشسته در حریم شما و صفا کنیم در وصف و شرح حال تو این کامل است و بس شاگرد مکتب تو ابوفاضل است و بس مرد جمل دلاوری ات حیرت آورست تکبیرهای حیدری ات حیدت آورست رزم آوری و برتری ات حیرت آور است با یک سپاه برابری ات حیرت آورست ختم به خیر قائله فرما اراده کن آن فتنه را بگیر و ز اشتر پیاده کن روشن کن و بگو خواص را نفاق چیست؟ آقا بگو که بین گذر اتفاق چیست؟ آتش کشیدن دل یاس های باغ چیست؟ آقا بگو که درد کدام است و داغ چیست؟ ای کوه صبر، حضرت سردار بی سپاه من آه می کشم زِ غمت ... آه پشت آه @nohe_sonnati
دوبیتی نونهال باغ احمد بین ثمر آورده است گلشن جانان نگر گل تازه تر آورده است میوه ی این باغ مولودی است نام او حسن بر محمد فاطمه نور بصر آورده است ▪️ چون که شد پانزده ماه سعید رمضان چهره ی ماه حسن سبط نبی گشت عیان مجتبی شد متولد که ز یمن قدمش سبز و خرم شد و پر نور همه کون و مکان ▪️ کرد اعطا ز مرحمت دادار مجتبی را به حیدر کرار شاد و خرم بود ز دیدارش فاطمه دخت احمد مختار @nohe_sonnati
ای شده نامت نمک زندگی ام یا حسن مدح شما منطق سازندگی ام یا حسن دم زدن از خُلق تو خوانندگی ام یا حسن گفتن حُسنِ تو سرایندگی ام یا حسن با تو محال است سرافکندگی ام یا حسن یا حسنُ یا حسنُ یا حسنُ یا حسن مظهر صبری، به خدا عبد خدا منظری مدال روی سینه، زیبِ دوش پیغمبری روز جهاد و رزم، حیدر شب غم مادری محشری و محشری و محشری و محشری مثل اباالفضل، خودت یک تنه یک لشکری خلاصه ی آل عبا ماه دلارا حسن واله و مبهوتِ کرامات تو جود و عطاست روزه و انفاق شما مرتبتش هل اتی ست صلح شما پایه گذار نهضت کربلاست نام تمام کوچه های شهر دل مجتباست ولایتان شرط، به استجابت هر دعاست ذکر لب و علت جان بخشیِ عیسی حسن گاه برون می شدی از خانه به هر مقصد و برای دیدن تو راه، بند می آمد و به دامن تو هر گدا دست توسل زد و گرفت از عنایتت کرامت بی حد و رهگذری نشد نگاه، از تو بردارد و نخوانده باشد که تمام حُسن یکجا حسن اهل کرم را همه جا صحبت احسان توست دشمنِ دشنام دهت آمده مهمان توست جنگ جمل شمه ای از شوکت دستان توست حاجت عالم همه در گردش چشمان توست کشته شدن در ره حق شهد شهیدان توست قاسم‌ و عبدالَه تو هر دو سراپا حسن جود شما پُر بنموده ست تمام وجود جرم شما ای همه عصمت وَ شرافت چه بود با به درک رفتن و نابودی آل سعود شیعه بسازد حرمت را به خدا زودِ زود ای ز «رئوفی» به تو هر لحظه سلام و درود پای ضریحِ حرمت وعده گهِ ما حسن «یا حسنُ یا حسنُ یا حسنُ یا حسن» @nohe_sonnati