(دو دمه شب جمعه زبان حال حضرت زهرا س)
فاطمه با دل پر خون و دو چشمان ترش(ریزد اشک از بصرش،از برای پسرش)
هر شب جمعه شود زایر قبر پسرش(ریزد اشک از بصرش،از برای پسرش)
با دل پر ز غمش کنار تربت حسین(ریزد اشک از بصرش،از برای پسرش)
گوید ای سبط نبی و به علی نور دو عین(ریزد اشک از بصرش،از برای پسرش)
آب مهریه ی من بود و تو کشتی نجات(ریزد اشک از بصرش،از برای پسرش)
از چه ممنوع نمودند تو را زآب فرات(ریزد اشک از بصرش،از برای پسرش)
#حسین_مقدم
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
۲
(امام حسین ع)
ای وای که سرور شهیدان
افتاد تنش به خاک میدان
شد به خون تپان،حسین مظلوم
شاه انس و جان،حسین مظلوم
آه و الامان،حسین مظلوم
شاه شهدا عزیز داور
نور بصر بتول اطهر
صد پاره تنش فتاده بی سر
در گرمی آفتاب سوزان
بی غسل و کفن،حسین مظلوم
سر جدا ز تن،حسین مظلوم
دور از وطن،حسین مظلوم
ای شیعه بریز اشک ماتم
بر بی کسی عزیز خاتم
کن خاک عزا به سر دمادم
از بهر حسین شهید عدوان
سبط مصطفی،حسین مظلوم
شبل مرتضی،حسین مظلوم
شاه کربلا،حسین مظلوم
این شعله زند به جانم آذر
کافتاده حسین به خاک بی سر
بی مونس و غمگسار و یاور
آیا که کند به خاک پنهان
جسم آن غریب،حسین مظلوم
آن به خون خضیب،حسین مظلوم
شاه غم نصیب،حسین مظلوم
آیا که در این جهان شنیده
سر از تن میهمان بریده
عریان تن وی به خون کشیده
پامال کنند ز سم اسبان
شاه تشنگان،حسین مظلوم
بود میهمان،حسین مظلوم
آه و صد فغان،حسین مظلوم
بالله که حسین کسی ندارد
در خاک سیه تنش سپارد
کس نیست که مرهمی گذارد
چون زخم تنش بود فراوان
بی کس و معین،حسین مظلوم
مانده بر زمین،حسین مظلوم
آن شهید کین،حسین مظلوم
ای شیر خدا علی کجایی
سروقت حسین چرا نیایی
تا بر تن او کفن نمایی
آور کفنی ز راه احسان
بهر پسرت،حسین مظلوم
نور بصرت،حسین مظلوم
نیکو گهرت،حسین مظلوم
یا فاطمه ای عزیز باری
گویا ز حسین خبر نداری
افتاد تنش به خاک خواری
سه روز و سه شب در آن بیابان
کن گذر ببین،حسین مظلوم
جسم شاه دین،حسین مظلوم
سرجدا ز کین،حسین مظلوم
زینب که به شام غم روان است
درمانده اسیر ناکسان است
جز او که به فکر کودکان است
مجنون صفت است و زار و حیران
رأسش سر نی،حسین مظلوم
پیش چشم وی،حسین مظلوم
عترتش ز پی،حسین مظلوم
ای باب نجات هر دو عالم
لطف تو به شیعیان مسلم
هر مشکل ما گشای از هم
بزاز بود غریق عصیان
فرزند علی،حسین مظلوم
در روز یلی،حسین مظلوم
میر منجلی،حسین مظلوم
زمینه:دست بالا جوابدار
#بزاز
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
۲
(امام حسین ع)
ای بود وجودت سبب خلقت عالم
وز جود تو موجود همه عالم و آدم
حسین منجی عالم
حسین ذبح معظم
ای بود تو سود همه ی عالم ایجاد
وی جود تو ایجاد جهان را شده بنیاد
از شور تو پر شور و نوا دهر غم آباد
وز داغ تو دل ها همه با غم شده مدغم
ای مظهر الطاف خدا منجی خلقان
ای سبط رسول دو سرا هادی امکان
ای خامس اصحاب کسا محور ایمان
ای شافع فردای جزا میر مکرم
تو زآدم و آدم ز تو بخشوده ز عصیان
نوح از اثر نام تو بگذشت ز توفان
شد نار خلیل از تو چنان بر دو گلستان
کش نور تو از چهره بتابید در آن دم
موسی ز تو بنمود به طور آن ید و بیضا
عیسی ز تو دم زد که شدش شهره مسیحا
از روز ازل نام تو و نور تو پیدا
نامید خدایت به کتب ذبح معظم
ای شاهسوار ره مقصود و سعادت
ای سرخوش و سرشار ز صهبای شهادت
دادی ز ارادت سر و حق داد شفاعت
در دست تو زاجداد از آنی تو مقدم
در راه حبیب ازلی نقد روان را
دادی و گرفتی به عوض فیض گران را
خود کشته ولی زنده نمودی دو جهان را
احیای دو گیتی بنمودی تو به یک دم
اسباب شفاعت به تو حق ساخت میسر
هفتاد و دو تن کشته و ابدان مطهر
چون قاسم و عباس و علی اکبر و اصغر
عیسی نفسانی که به از زاده ی مریم
نام تو انیس دل شب زنده دلان است
لعل لب تو کوثر و روی تو جنان است
حب تو به احباب تو سود دو جهان است
مهر تو جنان باشد و قهر تو جهنم
ما را غم داغ تو ز سر خواب ربوده
سوز المت از دل ما تاب ربوده
عاشور تو آرام ز هر باب ربوده
در کون و مکان از تو بود شورش ماتم
هر جا نگرم شور غمی از تو هویداست
هر جا گذرم بزم عزایی ز تو برپاست
از وقعه ی عاشور تو این شورش و غوغاست
شادی ز پس قتل تو شد سلب مسلم
یا رب به حق حرمت سلطان شهیدان
بخشا گنه شیعه و عصیان محبان
کن کرب و بلا روزی احباب ز احسان
این فیض به آذر ز عطا ساز فراهم
زمینه:دست بالا
#غلامرضا_حقیقی_آذر
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
(امام حسین ع)
انوار حسین مشعل راه ظلمات است
مصباح الدجی منبع جود و برکات است
حسین باب نجات است
حسین عین الحیات است
اصل شجر طیب توحید حسین است
بخشنده ی انوار به خورشید حسین است
در عهد وفا لایق تمجید حسین است
مرآت صفات ازلی مظهر ذات است
باب الله مفتوح به ایجاد حسین است
آن کس که بود مرشد و ارشاد حسین است
در شأن و شرف مفخر امجاد حسین است
او ناظم ایام و شهور و سنوات است
گر جنت و رضوان طلبی کوی حسین است
گر جبهه ی یزدان طلبی روی حسین است
گر جانب رحمان طلبی سوی حسین است
در قبضه ی آن شاه حیات است و ممات است
در شأن حسین آمده سر تا سر قرآن
شاهد بود ای دوست تو را سوره ی رحمان
در آیه ی بحرین و دگر لؤلؤ و مرجان
گر معرفتت هست حسین این کلمات است
آلاء کتاب اله و تنزیل حسین است
شایسته ی حق در خور تجلیل حسین است
آن کس که بود مرشد جبریل حسین است
در طور به موسی ز حسین آن جلوات است
دارالشرف کرب و بلا خلد برین است
آن آب فرات است که چون ماء معین است
دل از چه در آن دشت حزین است و غمین است
گر ماء معینش به یقین آب فرات است
هر کس که رود کرب و بلا نوحه گر آید
شادان رود از جان و دل و خونجگر آید
چون چهره ی مجبوب به او جلوه گر آید
آن جاست که انوار حسین در لمعات است
بس کن تو حسامی دگر از کرب و بلایش
جان های محبان همگی باد فدایش
خونابه ز مژگان تو بیفشان به عزایش
چون ناجی احباب به یوم العرصات است
زمینه:دست بالا
#حسامی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
۱
(امام حسین ع)
ای سبط رسول مدنی مظهر طاها
ای پیکر غلتیده به خون بر سر غبرا
حسین زاده ی زهرا
حسین کشته ی اعدا
ای مصحف صد پاره و آیات الهی
آیات الهی به شئون تو گواهی
ای تاج شهادت به سرت افسر شاهی
ای خونجگر از ماتم تو آدم و حوا
ای خامس اصحاب کسا سبط پیمبر
ای آینه ی ذات خدا مظهر داور
ای فانی فی الله که حق شد ز تو ظاهر
ای محو جمال تو دو صد عیسی و موسی
ای سینه ی صد چاک شده چاک حقیقت
ای خسرو با حشمت افلاک حقیقت
ای نیر تابنده ی لولاک حقیقت
زاوای تو پر گشت ثری تا به ثریا
ای خسرو با حشمت اورنگ شهادت
ای داده ز خون غالیه از رنگ شهادت
ای رانده به معراج شرف خنگ شهادت
ای نوح نجی را شده ناجی ز الم ها
ای خون خدا جای تو بر روی زمین نیست
این روی زمین جای تو ای سرور دین نیست
ای سرور دین زخم تو چون چاره گزین نیست
از اشک نهم مرهمی اندر همه اعضا
ای پیکر پرورده در آغوش پیمبر
وی شیره ی جان خورده ز زهرای مطهر
گریم به کدامین غمت ای محرم خواهر
گریم به سرت یا به تنت یوسف زهرا
برخیز و ببین جان برادر که ز بیداد
اطفال تو صیدند بود شمر چو صیاد
ای قافله سالار به ما کن هله امداد
بین اهل و عیالت به کف فرقه ی اعدا
ای جسم به خون خفته ایا راحت جانم
برخیز ز جایت تو به محمل بنشانم
بین همسفر این لحظه به خولی و سنانم
تا کوفه و تا شام به صد شیون و غوغا
شاها به رجائی نظر و لطف و عطا کن
او را طلب از توس سوی کرب و بلا کن
آسوده اش از هول و هیاهوی جزا کن
از یک نظرش ساز ز هر عیب مبرا
زمینه:دست بالا
#رجائی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
۲
(امام حسین ع)
قربان حسینی که رفیع الدرجات است
سالار امم شافع یوم عرصات است
حسین فلک نجات است
حسین مظهر ذات است
سرحلقه ی یک زمره ی عشاق حسین است
شیرازه ی مجموعه ی اخلاق حسین است
آن کس که وفا کرده به میثاق حسین است
واضح تر از آن باعث احیای صلات است
گر روضه ی رضوان طلبی کوی حسین است
گر نافه ی مشکو طلبی بوی حسین است
گر لاله ی شب بو طلبی روی حسین است
چون ذکر حسین مایه ی احیای حیات است
جنات علا منعکس از بارگه اوست
داروی شفا گر طلبی خاک ره اوست
گر عفو خطا می طلبی در نگه اوست
دیدار حسین جامع کل حسنات است
آن کس که حسین را ز دل و جان نپذیرد
آن کس که به مهرش به جهان انس نگیرد
باشد که دم مرگ دگر لال بمیرد
افسوس و پشیمانی او بعد ممات است
آن سر که در او زمزمه ی شور حسین است
آن دل که در او تابشی از نور حسین است
قلبی که در او سوزش عاشور حسین است
برگو که هیولای تو اصل برکات است
از ذکر حسین هر که به لب زمزمه دارد
با آه و فغان مجلس خود خاتمه دارد
ده مژده به او گر ز گنه واهمه دارد
برگو که شفیع تو حسین در عرصات است
جنات برین بسته به لطف شه دین است
هر جا که حسین است همه جنات برین است
سر تا قدمش مظهر خلاق مبین است
انوار الهی ز رخش در جلوات است
زهرا چو به محشر بنهد پای به منبر
خواهد چو ملاقات پسر غمزده مادر
بیند چو حسین را که گرفته است به کف سر
خون از بن هر زخم تنش در حرکات است
پیراهن فرزند سر دوش گذارد
از سوز جگر فاطمه چون نعره برآرد
در قایمه ی عرش خدا لرزه درآرد
روزی که همه ریگ زمین چون جمرات است
جمعی که به هم زد صف شان سوزش عاشور
اندر صف محشر فکنند ولوله و شور
سر بی تن و تن ها همه چون لانه ی زنبور
از هر بن مو جوشش خون در قطرات است
وز شیعه خدا عفو کند تا نپذیرد
شاه شهدا سر به تن خویش نگیرد
از تعزیه داران خودش دست بگیرد
معلوم شود این که حسین فلک نجات است
یا رب به حسین از همگی عفو خطا کن
ما را همه زوار شه کرب و بلا کن
تو هاشمی محشور به شاه شهدا کن
وز اوست مرا شهد سخن در کلمات است
زمینه:دست بالا
#هاشمی
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati
۳
(امام حسین ع)
در جمیع ماسوا نبود سوایت یا حسین
ماسوی الله اشک ریزان در عزایت یا حسین
جان فدایت یا حسین
یا ضیاء العالمین
یا حسین ای در عزایت چشم عالم خونفشان
عالم و آدم ز داغ ماتمت گرم فغان
در فلک خیل ملک با دیده های خونچکان
روز و شب اندر عزای غم فزایت یا حسین
یا حسین نام گرامی ات به هر دردی دواست
خاک کویت توتیای دیده ی اهل ولاست
تربتت دارو مکان تربتت دارالشفاست
کعبه ی حاجات عالم کربلایت یا حسین
ای سر عشاق عالم ای که در بزم الست
کس به یکتایی تو نابوده در بالا و پست
شستی آن هنگامه از جان و سر و از خویش دست
خود گواه آن نغمه ی قالوا بلایت یا حسین
در چه مذهب در چه ملت در چه آیین شد روا
میهمان و تشنه لب آن هم سلیل مصطفی
تا که ناحق ریختندی خونت ای خون خدا
ذات حق شد در عوض خود خونبهایت یا حسین
دشمنت گر کشت لکن نور تو زایل نشد
زاده ی مرجانه را دوران به کام دل نشد
بر نوید ملک ری بن سعد دون نایل نشد
حاصل دونان بسوخت از ناله هایت یا حسین
خود تو آن شاهی که امت را نمودی سرخ رو
نخل دین را آبیاری کردی از خون گلو
خون پیشانی تو را گردید تا آب وضو
چشم عالم خونچکان شد از برایت یا حسین
خود تو آن شاهی که اندر کربلای پر بلا
از یکی اوفو بعهدی جان و سر کردی فدا
در حقیقت بر سر پیمان وفا کردی وفا
جان به قربان تو و عهد و وفایت یا حسین
روز عاشورا در آن هنگامه ی پر شور و شر
صف کشیده انبیا یکسر تو را نظاره گر
قتلگه را دید موسی طور سینای دگر
یوسف از یک جلوه شد محو لقایت یا حسین
اندر آن هنگامه بودی غرق دریای لقا
کامد از ره شمر دون بودش به کف تیغ جفا
بی حیایی بین که ببرید او سرت را از قفا
پیش چشم خواهر غم مبتلایت یا حسین
تا سر مهر افسرت شد بر سر نی جلوه گر
دستگیر قوم دون شد عترت خیر البشر
پس قضا بربست بهر زینبت بار سفر
سوی شام پر بلا از نینوایت یا حسین
چون به هم آمیخته مهر برادر خواهری
پس ز یکدیگر بریدن کی تواند لشکری
بود از تو همره خواهر به نوک نی سری
خود روان از پیش و زینب از ققایت یا حسین
درب دروازه چو دیدی خواهرت را در خروش
با زبان زینبی آیا چه دادی اش سروش
آن چنان کز خطبه ساکت شد ز گفتن هم خموش
کوفیان در حیرت از آن رازهایت یا حسین
با چنان الفت به خواهر ای رخت ینبوع نور
شام دوشین پس چرا افتادی از زینب به دور
زینبت بی اقربا تو کرده مسکن در تنور
می زند آتش به جان ها ماجرایت یا حسین
یا حسین ای زاده ی زهرا سلیل مصطفی
تا به کی باشد رضا آذر به هجران مبتلا
لطف کن شاها بخواهش از خراسان رضا
تا که آید بوسد آن رکن و صفایت یا حسین
زمینه:راسته
#غلامرضا_حقیقی_آذر
#امام_حسین_ع
@nohe_sonnati