۱
(امام حسن عسکری ع)
چون پدر° امام عسکری تحت نظر بود،جانش به خطر بود
داده عسکری جان،اندر ره ایمان
تا آن که مواجه جفا به آن خطر شد،عمر او به سر شد
داده عسکری جان،اندر ره ایمان
عاقبت به زهر کینه دشمن پلیدش،بنمود شهیدش
داده عسکری جان،اندر ره ایمان
در کودکی اش مهدی او به جای بابا،شد رهبر دنیا
داده عسکری جان،اندر ره ایمان
یا رب تو عیان به حرمت علی و زهرا،کن ظهور او را
داده عسکری جان،اندر ره ایمان
زمینه:کافی
#حسین_مقدم
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
۱
(امام حسن عسکری ع)
شد ابا المهدی از جور اعدا
مرغ روحش روان سوی عقبی
داد زهرش ز کین خصم غدار
از ستم شد شهید آن به غم یار
حجه ابن الحسن شد عزادار
دل پر از خون ز هجران بابا
شهر سامره پر زابتلا شد
عسکری در ره دین فدا شد
قاتلش دشمن بی حیا شد
رفت با قلب پر خون ز دنیا
مهدی اش داد از کف پدر را
منجی عالم آن نور یکتا
گرچه بی یار گردید و تنها
می کند پر ز داد این جهان را
ای خدا اذن ده بر ظهورش
تا نماییم درک حضورش
کن دل ما تو روشن ز نورش
حرمت حیدر و جان زهرا
زمینه:هر شب جمعه زهرای اطهر
#حسین_مقدم
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
۱
(امام حسن عسکری ع)
حضرت عسکری،شد شهید از جفا
غرق ماتم شده،وادی سامرا
تسلیت تسلیت،حجه ابن الحسن
بود تحت نظر،سال ها از ستم
ظلم ها شد بر او،از سوی اشقیا
تسلیت تسلیت،حجه ابن الحسن
همچو زندانیان،بود در خانه اش
خونجگر بود از،دشمن بی حیا
تسلیت تسلیت،حجه ابن الحسن
قلب مهدی او،از فراق پدر
پر ز خون گشته زین،ماتم غم فزا
تسلیت تسلیت،حجه ابن الحسن
کردگارا حق،غربت عسکری
از محبان او،عفو بنما خطا
تسلیت تسلیت،حجه ابن الحسن
زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست
#حسین_مقدم
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
(پاره دم امام حسن عسکری ع)
این عزای سومین ابن الرضاست
مهدی صاحب زمان صاحب عزاست
مهدی شده خونین جگر وای وای
از داغ جانسوز پدر وای وای
#حسین_مقدم
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
(دو دمه امام حسن عسکری ع)
شد امام عسکری مسموم با زهر جفا(سومین ابن الرضا،شد به راه دین فدا)
پر ز سوز و آه شد از ماتم او سامرا(سومین ابن الرضا،شد به راه دین فدا)
بود اباالمهدی به شهر سامرا تحت نظر(سومین ابن الرضا،شد به راه دین فدا)
عاقبت گردید با زهر ستم خونین جگر(سومین ابن الرضا،شد به راه دین فدا)
#حسین_مقدم
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
دودمه
كرده ای رخت عزا در سوگ بابایت به تن
تسلیت یابن الحسن
در غمش افتاده ای یاد شهید بی كفن
تسلیت یابن الحسن
عطشم ارث حسین است و بسوزد جگرم
مهدیا ای پسرم
اشك آوارگی ات می چكد از چشم ترم
مهدیا ای پسرم
جگرم پاره شد و پیرهنم پاره نشد
یا حسین یا جدا
دلم آواره شد و خواهرم آواره نشد
یا حسین یا جدا
شد سراپای وجودم شعله از زهر جفا
من غریبم ای خدا
گه بسوزم من ز زهر کینه گه از کربلا
من غریبم ای خدا
مادرم فاطمه دریاب مرا جان حسین
جگرم پاره شده
می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین
جگرم پاره شده
در میان سامرا آید صدای فاطمه
یا بُنَیَّ یا حسن
مهدی زهرا بگرید با نوای فاطمه
یا بُنَیَّ یا حسن
گشته از زهر جفا مسموم کین ابن الرضا
یا اباصالح بیا
بهر خونخواهی ز جمع اشقیا مهدی بیا
یا اباصالح بیا
قاتل من قلب من سوزاند با زهر جفا
یا اباصالح بیا
قاتل جدم سر او را جدا کرد از قفا
یا اباصالح بیا
من که عمری گریه کردم در غم کرب و بلا
یا اباصالح بیا
همچو جدم می زنم بر خاک حجره دست و پا
یا اباصالح بیا
زاده ی زهرا شده از زهر کینه در نوا
سامرا شد کربلا
همچو جدش می زند بر خاک حجره دست و پا
سامرا شد کربلا
مثل جدم کی شدم پامال مرکب ای خدا
من کجا و کربلا
رأس او می رفت پیش خواهرش بر نیزه ها
من کجا و کربلا
خیز و بنگر پدرت شد کشته ی زهر جفا
مهدی زهرا بیا
ناله ی زهرا رسد بر گوش جان در این عزا
مهدی زهرا بیا
می روم از دار فانی ارث تو یک کوه غم
عجل الله تعالی فرجک
بعد من سر به بیابان بگذاری پسرم
عجل الله تعالی فرجک
من امام عسکری ام کشته ی زهر جفا
یا اباصالح بیا
پور من مهدی کند خونخواهی ام از اشقیا
یا اباصالح بیا
از شرار کینه می سوزد تن مسموم تو
یا امام عسکری
دست حق پشت و پناه مهدی مظلوم تو
یا امام عسکری
شد امام عسکری مسموم با زهر جفا
شد شهید ابن الرضا
پر ز سوز و آه شد از ماتم او سامرا
شد شهید ابن الرضا
ای زده آتش به دل ها ناله ی دلبند تو
یا امام عسکری
می روی مظلوم عالم می شود فرزند تو
یا امام عسکری
یا امام عسکری ای کشته ی زهر جفا
ای غریب سامرا
جان فدای مهدی زهرا که شد صاحب عزا
ای غریب سامرا
در جوانی می روی و قد کمان چون مادری
یا امام عسکری
پیکرت می سوزد اما یاد دیوار و دری
یا امام عسکری
ای که از زهر جفا مانند لاله پرپری
یا امام عسکری
کشته ی داغ حسین و بی قرار مادری
یا امام عسکری
سامرا خاکت به سر! شد کشته دیگر عسکری
گشته بر پا محشری
مهدی اش در غربت او می کند نوحه گری
گشته بر پا محشری
از زهر جفا سوخته پا تا به سر من
مهدی پسر من
آبی برسان بر لب من ای قمر من
مهدی پسر من
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
24
(امام حسن عسکری ع)
آشوب غم فخر زمین و زمن است این
غوغای عزای خلف بوالحسن است این
عزای حسن است این
چه رنج و محن است این
یعنی حسن عسکری آن میر مکرم
شاهی که بدو ملک جلال است مسلم
شوری که به یکباره شد آشوب دو عالم
بهر گل شاداب حقیقت چمن است این
آن یازدهم گوهر دریای فتوت
هم کنز ولایت صدف بحر نبوت
آسوده نشستن ز غمش نیست مروت
بس داغ جگرسوز و غمی دل شکن است این
این برق عزا حاصل صبر دو جهان سوخت
از طایفه ی جن و بشر روح روان سوخت
این شعله ی ماتم دل هر پیر و جوان سوخت
گویی که عزای شه گلگون کفن است این
داغی که عدو بر دل اسلام نهاده
هر روز غمش می شود افزون و زیاده
هر لحظه شود قصه ی این غصه اعاده
افسانه ی هر مجلس و هر انجمن است این
هم لرزه از این واقعه هم عرش عظیم است
هم فرش از این حادثه در وحشت و بیم است
آشوب غم حجت خلاق علیم است
برهم زن اوضاع سپهر کهن است این
امروز ابا الحجه ز دنیا سفری شد
شمع رخ او را به جنان جلوه گری شد
در لرزه و در رعشه ثریا و ثری شد
گویی به ملا محشر هر مرد و زن است این
از جور و جفای بنی عباس دو صد داد
غصب حق اولاد نبی اشرف امجاد
کردند و نکردند حذر از صف میعاد
بنگر چه جفاکاری و جور و فتن است این
امروز دل پادشه عصر دونیم است
در سینه دلش تنگ تر از حلقه ی جیم است
کان در گرانمایه در این روز یتیم است
فوت پدر مهدی صاحب زمن است این
حق جلوه گر از پرده بر احباب شد امروز
صدق سخن سید اطیاب شد امروز
از داعیه رد جعفر کذاب شد امروز
بی پرده حق از پرده عیان و علن است این
در سامره روزی که حسن رفت ز دنیا
شد شورش و آشوب ز هر سوی هویدا
احباب شدند از غم او واله و شیدا
گفتند به ما روز عزا و محن است این
ای شمع شبستان شرف جلوه ی نورت
تا چند بمانیم به امید ظهورت
تا چند نچینیم بر از فیض حضورت
دیدار رخت راحت ما در زمن است این
ای مهدی اسلام ایا سرور والا
ای نور حق از جبهه ی تو کرده تجلی
سَرّاج نموده به ولای تو تولا
مداح شما شاعر شیرین سخن است این
زمینه:دست بالا
#رضا_سراج_شیرازی
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati
۳
(امام حسن عسکری ع)
فوت حسن فخر زمین و زمن شد
ایام حزن حجت ابن الحسن شد
آمد عزای عسکری
ماتمسرای عسکری
ایام قتل شاه حادی عشر شد
وقت عزاداری جن و بشر شد
یاران امام منتظر خونجگر شد
بر او جهان مانند بیت الحزن شد
روزی که او مسموم زهر جفا شد
در سامرا شور قیامت به پا شد
سرو قد مهدی از این غم دوتا شد
نعش حسن مستور چون در کفن شد
شاهی که بود از چشم اغیار غایب
گردید ظاهر گشت صاحب مصایب
بر او نماز باب چون بود واجب
اسرار حق ظاهر به هر مرد و زن شد
مخفی دوباره گشت از چشم اغیار
آن حجت حق شهریار زماندار
قایم مقام مصطفی سر دادار
لطف خدایش حافظ جان و تن شد
دل ها بسوزد بهر آن سر باری
دانم نماید او همی سوگواری
بر باب و جد خود کند آه و زاری
سوزان ز غم چون شمع هر انجمن شد
چون یاد آرد قلب محنت نصیبش
از کربلا و حال جد غریبش
افزون شود غم بر غم بی حسیبش
چون او جدا لب تشنه سر از بدن شد
گاهی بنالد از غم اکبر او
گه اشک بارد بر علی اصغر او
بر قاسم و عباس نام آور او
در آه و افغان همچو مرغ چمن شد
یک یک مصیباتش چو در خاطر آرد
از دیدگان خون زین مصیبت ببارد
چون طایر گم کرده لانه بنالد
این ماتم او را داغ قامت شکن شد
جدا غمت هرگز نگردد فراموش
خون تو همچون خون یحیی زند جوش
بربند لب ای هاشمی باش خاموش
گریان دو چشم حجت ابن الحسن شد
زمینه:رکمان
#هاشمی
#امام_حسن_عسکری_ع
@nohe_sonnati