25-baqie.mp3
3.47M
🎼 پادکست بسیار زیبا
🎙 شاعر : #خراسانی
🏴 قبر امام شیعه ...
⏱ ۰۳ دقیقه و ۰۸ ثانیه
نشر دهنده معارف باشید
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#دعای_مستجاب_مادر
یکبار خواست دعایی در حقش بکنم میگفت مادر دعایی بکن، خیلی کارم #گیر است. هر وقت امتحانی داشت یا مشکلی داشت ، از من میخواست که دعایش کنم
سریع روضه پنج تن نذر کردم . همان اوایل بودکه قرار شد به سوریه برود یکبار از محل کارخودش تلفنی با هم صحبت میکردیم. پرسیدم حمیدجان مشکلت حلشد؟ گفت بله دستت درد نکند
گفتم من یک روضه پنج تن نذر کردم با خندهای از ته دل جواب داد دستت دردنکنه اگربدانی چه حاجتی داشتم. بعدبه همکارانش گفته بود اگر بدانید چه شده؟ مادرم #نذر کرده که بروم سوریه. شهید حمید رضا اسداللهی
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
چگونه عبادت کنم_52.mp3
11.36M
🎼 پادکست بسیار زیبا
🎙 سخنران: #شجاعی
🗒 بهترین وسیله نمازِ
⏱ ۱۴ دقیقه و ۳۹ ثانیه
نشر دهنده معارف باشید
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#عافيت_و_عاقبت
خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بدانی که نمی شود بـه عبادتت ، به #تقربت و به جايگاهت اطمينان کنی
خدا هيچ تعهدی برای آنکه تو همانی کـه هستی بمـانی ، نداده است. شايد به همين دليل است کـه سفارش شده وقتی حال خوبب داری و میخواهی دعا کنی يادت نـرود عافيت و عاقبت بخيـری بطلبی. پس بـه خوب بـودنت #مغرور نشو که شيطان روزی مقرّب درگاه الهی بود.
مـلا اسماعیل سبـزواری می گفت: که پیامبر فرمـود: وقتی از معـراج برمی گشتـم ابلیس نزد پیامبـر آمد و گفت: شما درآسمان چهارم یک منبر واژگون و نیم سوخته دیدید؟ پیامبر فرمـود: بله. ابلیس گفت: آن منبر من بود. من برای ملائکه مـوعظه می کردم. وقتی خـدا میخواست همه را امتحان بکند مـلائک ترسیدند و به من التماس دعا گفتند. وقتی تسبیح از دست مـن می افتاد ، ملائک آنرا بعنوان تبرک بر می داشتند. و به من پس می دادند
ای پیامبر چیزی کـه مرا #ملعون کرد تکبر و غرور بود. من برای ملائکه دعا میکردم ولی برای خودم دعا نمیکردم و فکر میکردم که از همه بهتر هستم ای پیامبر هرچه خدا تو را بالا میبرد خودت را نبین وفقط خدا را ببین. به نقل از استاد گرانقدر فرحزاد
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
1_1589447669.mp3
3.28M
🎼 پادکست بسیار زیبا
🎙 سخنران : #دانشمند
🗒 شناخت حق از باطل
⏱ ۰۲ دقیقه و ۵۴ ثانیه
نشر دهنده معارف باشید
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#رؤیای_صادقه
مرحوم حاج رضا خراسانچى میگفت عمـوى من حاج على اکبر در آخر عمر فلج شد و توان درست صحبت کردن نـداشت. روزى بـه مـن گفت مـن فردا می میرم. ایـن را گفت و فرداى همآن روز از دنیا رفت
روزی رمـضان باغبان پیش من آمد و گفت دیشب، حاج على اکبر را خواب دیدم که در #باغ وسیعى بود، حالش را پرسیدم، گفت خوبم ولىپنج ریال به نانواى نزدیک منزل بدهکارم، بابت یک عدد نان
بـه نانوا گفتم من می میرم و ورثه ى مـن طلبت را نمى دهنـد. گفت اشکال ندارد. اما فعلاً از جهت این پنج ریال ناراحتم
حاج رضا گفت: پیش نانوا رفتم و به او گفتم ازحاج على اکبر چیزى طلب دارى؟ گفت بله، یک عدد نان خرید و #پول خُرد نداشت گفتم بماند . گفت فلانی من می میرم و ورثهام پول تو را نمى دهند
معلوم شد این خواب #رؤیاى صادقه بـوده است ، پنـج ریال را بـه او دادم
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
در دعا کوتاهی نکنیم-آیت الله مجتهدی تهرانی.mp3
1.86M
🎼 پادکست بسیار زیبا
🎙سخنران : #مجتهدی
🗒 در دعا کوتاهی نکنید
⏱ ۱۱ دقیقه و ۳۶ ثانیه
نشر دهنده معارف باشید
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#هَبَاءً_مَنْثُورًا
مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معـروف به شیخ نخودکی در وصیت خود به فرزندش می گوید اگـر آدمی چهل روز به ریاضت وعبادت بپردازد ولی یکبار نماز صبح از او فوت شود نتیجه آن چهل روز عبـادت بی ارزش و هَبَاءً مَنْثُورًا خواهد شد
ای فرزندم! بدان که درتمام عمرم تنها یک بار نماز صبحم قضا شد. پسربچه ای داشتم کـه شب آن روز فـوت شد. سحرگاه درعالم رویا به من گفتند که ایـن #مصیبت بـه علت فـوت آن نماز صبح به تو وارد آمد
اکنون اگر یک شب ، نماز شبی از مـن فوت شود، صبح آن شب، انتظار بلاء را میکشم که به من نازل شود. سپس حاج شیخ حسنعلی میافزاید: پسرم! تو را سفارش می کنم که نماز خود را اول وقـت بخـوان و از #نماز_شب تا آنجا که می توانی غفلت مکن ...
پ ن : هَبَاءً مَنْثُورًا یعنی گـرد و غـبار پراکنده. وَقَدِمْنَا إِلَىٰمَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا. فرقان آیه ۲۳
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امانتهای زندگی من_3.mp3
12.57M
🎼 پادکست بسیار زیبا
🎙 سخنران: #شجاعی
🗒 نگهداری از امانت ...
⏱ ۱۶ دقیقه و ۴۰ ثانیه
نشر دهنده معارف باشید
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#پروفسور_حسابی
ایرج حسابی در یکی از خاطراتش از پروفسور حسابی می گوید : یک روز از پدرم سوال کردم فرق بین عشق و ازدواج چیست؟ روزی کتـابی قدیمی آورد وبه من گفت این برای توست. با #تعجب گفتـم اما این کتاب خیلی با ارزش است
از او تشکر کردم و در حالی که خیلی ذوق داشتـم ، تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگـذارم تا سـر فرصت آنرا بخوانـم. چند روز بعـد پدر #روزنامه ای آورد ، نگاهی بـه آن انـداختم و به نظـرم جالب آمد ، پـدر گفت: روزنامه امانت است ولی موقتا میتوانی آنرا داشته باشی
با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت مطالعه را ازدست بدهم در همین گیر ودار پدرم لبخندی زد و گفت: پسـرم حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج به چیست؟
در عشق می کوشی تا تمـام محبت و احسـاست را صـرف شخصی کنی که شـاید سهـم تو نبـاشد ، امـا #ازدواج کتاب با ارزشی است که به خیال این که همیشه فرصت خواندن اورا داری به حال خود رهایش میکنی
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
4_5785358103474085163.mp3
3.87M
🎼 پادکست بسیار زیبا
🎙 سخنران : #دانشمند
🗒 یونسابن عبدالرحمن
⏱ ۰۷ دقیقه و ۰۵ ثانیه
نشر دهنده معارف باشید
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#مکافات_اعمال
راسته بازار پالاندوزان ، جوانی پالان میدوخت و در زمان فراغت باحرکت سریع دست ، مگس را در کف دستش شکار میکرد بعد به آرامی دست خود را میگشود و یک بال مگس را میکَند و در زمین رهایش میکرد و میخندید این کار #تفریح او شده بود ...
بعد از مدتی صبح که از خواب بیدار شد دست راستش کلاً فلج و بیحس در کنارش افتاده بود و تا آخر عمرش فلج زندگی کرد
جوانی هـم انگشتان دستـش با ارّه ی نجاری قطع شد. بعدا خودش میگفت روزی تُن ماهی را باز کردم و خوردم. قـدری گوشت داخلش بود پیش گربه ای انداختم که کنار دست من التماس میکرد
گفتم: من زحمت کشیدم ، کار کردم و این تُن ماهی را خریدم وخوردم پس درب قوطی تُن ماهی را به جای خود برگردانـدم و کمی باز گذاشتم. #گربه مجبور شد دست خودرا داخل قوطی کنسرو کند. دستش گیر کرد و از کنار من دور شد ، روزی که انگشتانم قطع شد، یقین کردم که قوطی کنسرو هم پنجه گربه را قطع کرده بود
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50