eitaa logo
نوربین
91 دنبال‌کننده
80 عکس
51 ویدیو
0 فایل
یا نور المستوحشین فی الظلم! تاریکی‌های روی هم انباشته نمی‌گذارند ببینم؛ مرا به «نور» برسان. آیدی من: @mfakhrieh کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی و ارشد مدیریت، دانشگاه فردوسی مشهد
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ مسلمان بازنشسته نمی‌شود⚜ 💠 آفرینش عالَم، شکوهمند و اعجاب‌برانگیز است. از راه‌های آسمان تا خزائن و مکنونات دریاها، هرکدام گنجینه‌ی اسراری است و آیتی برای موحد شدن. در این میان اما، انسان، آن تحفه‌ای است که خداوند رحمان و رحیم در خلقتش به خود تبارک الله گفته و او را شایسته‌ی خلافت خود در زمین دانسته است. 🔸 موجودی که می‌تواند بالقوه‌‌های عالَم را فتح کند و در مسیر شدن و رسیدن، گوی سبقت را از پری و ملک برباید. 🔸 خداوند برای کمال و تعالی این آفریده‌‌ی خاص، حدی تعیین نکرده و خط پایانی قرار نداده است. اما انسان، شاید به واسطه‌ی جهل، شاید هم به سبب متابعت از شیاطین، مجاب شده دست و پای خویش را ببندد. پر و بال خود را بچیند. سقف آمال و خواسته‌هایش را کوتاه کند و به چارچوب‌ها و قواره‌‌های مادی تن در دهد. 🔹 انسانِ گرفتار شده در مادی‌گرایی، خود را نیز ابزاری در کنار میلیون‌ها ابزار دیگر به حساب آورده و با تن دادن به یک برنامه‌ریزی خشک و مکانیکی، عمر مفیدی برای خود تعیین نموده است. عمر مفیدی که در آن می‌کوشد سخت کار کند، تولید کند و بهره‌وری داشته باشد، و پس از آن، شود. به نحوی که دست از تلاش و تکاپو بردارد و در بهترین حالت، برای فرار از افسردگی و دل‌مُردگی، شاد و خندان برود سراغ تفریحات و سرگرمی‌های دل خوش کننده! 🔸 اما اسلام عزیز، انسان را در قامتی دیگر به تصویر می‌کشد. اسلام تقاعد را برنمی‌تابد. به پایان آمدن تلاش و بسته شدن راه‌های اوج و عروج را نمی‌پذیرد. اسلام، انسان را موجودی می‌داند که هر لحظه توان تحول و کمال دارد. انسان در عالَمِ اسلام، هیچ‌گاه بازنشسته نیست‌. در این عالَمِ متعالی، نه تنها راه تکامل و دستیابی به حیات طیبه هیچ‌گاه بن‌بست و مسدود نمی‌شود، بلکه انتظار می‌رود مسلمانِ مومن با افزایش سن چنان ظرفیت روحی عظیمی یافته باشد که بتواند جسم را هم از جا بِکند! 🔹 برخلاف تعاریف پرطمطراق و گول زننده، انسانِ مکاتب غیر اسلامی، حقیر است؛ ابزار است، انقضا دارد، مکانیکی و آهنی است. حال آنکه نگاه اسلام به انسان، خلیفه ‌اللهی است که با دارا بودن دو بعد متمایز جسمانی روحانی، ظرفیت بی‌نهایت دارد و سررسیدهای مختلف محدودش نمی‌کنند. 🔸 برای دگرگونی، باید انسان را از منظر اسلام بدون کم و کاست، برای همگان معرفی کرد تا هم تزلزل دنیای متمدن غرب عیان شود و هم عظمت تمدنی به فراخنای اسلام دیدگان تشنه را سیراب کند. 📝 🔆 @noorbine
یعنی چه؟ انتظار یعنی آماده باش باید آماده‌باش باشیم. انسان مومن و منتظر آن کسی است که در حال آماده باش است. اگر امام امروز ظهور بکند باید من و شما آماده باشیم. 🔸 مقام معظم رهبری 🔆 @noorbine
⚜ اگر شما هم خوب شروع می‌کنید اما ادامه نمی‌دهید، بخوانید!👇 🔶 گاهی یک تلنگر، گاهی شناخت و کسب معرفت، گاهی هم احساس عدم تعادل در زندگی، نیاز به ابداعِ یک تغییر مشکل‌گشا را در ما بیدار می‌کند. در این مواقع، پس از خلوتی با عقل و دل، برای ایجاد تغییر، یک تصمیم عالی می‌گیریم و برنامه‌ای تازه نفس و خوش آتیه را وارد زندگی‌مان می‌کنیم. ♦️ روزهای اول با قدرت و پرانگیزه پیش می‌رویم. گاهی چند هفته، مصمم، برنامه‌ی ریخته‌ی شده را دنبال می‌کنیم. اما چیزی نمی‌گذرد که بین ما و اجرای برنامه فاصله می‌افتد. اوایل یک روز در میان و دو روز در میان و اندکی بعد چند روز در میان؛ طبق برنامه‌ عمل می‌کنیم. و دیری نمی‌پاید که آهنگ زندگی دوباره همان موسیقی از رده خارج شده‌ی پیشین می‌شود. تغییر را بوسیده، کنار می‌گذاریم و به همان روال سابق برمی‌گردیم... گویی نه خانی آمده و نه خانی رفته! 🔷 به راستی چه اتفاقی می‌افتد؟! تلنگر اولیه، بی‌رنگ و کم جان می‌شود؟! شناخت و معرفتی متضاد با آنچه کسب کرده بودیم، بدست می‌آوریم؟ توازن و تعادل دلخواه به زندگی‌مان برمی‌گردد؟! یا... 💠 یکی از دلایلِ مهم دنبال نکردن تصمیمات جدید و ادامه ندادن برنامه‌ریزی‌ها، این است که معمولا برای اجرا، به دنبال شرایط ویژه‌ای هستیم. اگر آن شرایط ویژه مهیا شد، فعالیت مدنظرمان را انجام می‌دهیم. اما اگر روزی شرایط با ایده‌آل‌مان فاصله داشت، آن روز به راحتی از اجرای برنامه صرف نظر می‌کنیم. 🔰 به طور مثال، تصمیم می‌گیریم فلان کتاب ارزشمند را بخوانیم. با خودمان قرار می‌گذاریم، از سکوت نابِ اول صبح‌ بهره ببریم و پیش از بیدار شدن دیگران مطالعه و خلاصه برداری کنیم. حالا اگر صبح به هر دلیلی شرایط مطابق انتظارمان پیش نرفت، با گفتن این جمله که: «بگذار فردا انجامش می‌دهم.» قید مطالعه‌ی آن روز را می‌زنیم. ✔️ در صورتی که وقتی نطفه‌ی یک برنامه جدید بسته می‌شود، باید آنقدر در اجرا استمرار داشته باشیم که آن برنامه‌ی نحیف به عادتی استوار تبدیل شود. 🔰 اگر سر صبح، کارگرانِ ساختمانِ نیمه‌کاره‌ی همسایه شروع به کار کردند و سکوت را شکستند؛ اهمیت ندهید. قید سکوت را بزنید نه قید مطالعه را. اگر به هر دلیلی نتوانستید خلاصه نویسی کنید، ایرادی ندارد. مطالعه را لنگ خلاصه‌نویسی نگذارید. بعدا می‌توانید خلاصه‌ی نوشته نشده را جبران کنید اما عادتِ از دست رفته را نه! 🔸 برای استوار شدن عادت‌ها، به دنبال شرایط خاص و ایده‌آل نگردید. کمال‌گرا نباشید و به سادگی از هر فرصتی برای اجرا بهره ببرید. نگذارید وقفه‌‌های متعدد در برنامه، بین شما و تصمیم جدید جدایی بیندازند. در صورت جور نبودن شرایط، متناسب با وضعیت موجود برنامه‌ را پیگیری کنید. 🔹 بهترین راه این است که از همان ابتدا با در نظر گرفتن برنامه‌‌ی سبک و شرایط منعطف، موانع احتمالی را پس بزنید. سخن پایانی آنکه، نگاه ایده‌آلی و تمایل به کمال‌گرایی در انجام کارها، نه تنها بهترین نتیجه را به بار نمی‌آورد که با سنگ اندازی‌های بیرحمانه، شما را از آنچه می‌خواهید باشید، دورتر و دورتر می‌کند. 📝 🔆 @noorbine
◻️ اسلام را قیام سیدالشهدا حفظ کرده است. یک جریانی به رهبری حسین بن علی (ع) دارد در دنیا پیش می‌رود و ان‌شاءالله پیش خواهد رفت و گره‌های ملتها را باز خواهد کرد. 🍃 مقام معظم رهبری ۹۶/۶/۳۰ 🔆 @noorbine
⚜ "آسایش تن" یا "وسعت روح"؟! 🔶 اساسا روح که بزرگ شد تن به زحمت می‌افتد، و روح که کوچک شد تن آسایش پیدا می‌کند... ⚡️ ... به دنبال خواهش‌های تن می‌رود، هرچه را که تن فرمان بدهد اطاعت می‌کند. روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن می‌رود اگرچه از راه دریوزگی و تملق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام می‌رود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی می‌دهد برای اینکه می‌خواهد در خانه‌اش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد. ✨ اما به تن نان جو می‌خوراند، بعد هم بلندش می‌کند و می‌گوید شب زنده داری کن. روح بزرگ وقتی که کوچکترین کوتاهی در وظیفه خودش می‌بیند به تن می‌گوید این سر را توی این تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان کوتاهی نکنی! روح بزرگ آرزو می‌کند که در راه هدف‌های الهی و هدف‌های بزرگ خودش کشته شود؛ فرق شکافته شود، خدا را شکر می کند. روح وقتی که بزرگ شد، خواه‌ ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود... 📚 حماسه حسینی (جلد اول) ◽️ شهید مرتضی مطهری 🔆 @noorbine
🍃 یاران! شتاب کنید، قافله در راه است. می‌گویند که گناهکاران را نمی‌پذیرند؟ آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می‌پذیرند... 📚 فتح خون 🖊 شهید مرتضی آوینی 🔆 @noorbine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜توسلات مادرانه، آرزوهای عارفانه⚜ 🍃 مادر است دیگر؛ در جستجوی نشانه‌ای ست تا دلگرم شود! سینه زنی کودک یک ساله‌اش را نشان حسینی بودن طفل می‌داند. نشانِ حسینی ماندن و در پناه حسین بودنش. اهل روضه و حرم بودن فرزند که دیگر دلبرانه‌ای ست برایش! 🍃 عجیب هم نیست؛ آخر، مادر شیعه، فرزندش را قبل از آنکه روحی در او دمیده شود، به حسین و اولادش می‌سپارد. طول دوران بارداری، بارها دست به دامان رقیه خاتون می‌شود و تقاضا می‌کند رقیه جان دست کودکش را بگیرد. اصلا مادر شیعه، گلوی کودک شش ماهه‌اش را که می‌نگرد، می‌گرید. دختر سه ساله‌اش را جور دیگری احترام می‌کند. به یاد دلاورمرد کوچکی که از عمو جانانه دفاع کرد، دست پسرکش را می‌بوید و می‌بوسد. دلش که با دیدن جوان تنومندش غش می‌رود، یاد تن اربا اربای جوانمردی که شبیه‌ترین به رسول خدا بود، جانش را به آتش می‌کشاند و قرار را از دلش می‌برد. ✨ مادر شیعه، دل در گروی عشق حسین و خاندان او دارد. نشانه‌ها برایش طی‌الارض می‌کنند! او را به کربلا می‌برند، به عاشورا! مادر شیعه، در زمان سفر می‌کند. آنقدر با پای دل به خیمه‌ی حسین (علیه‌السلام) می‌رود و آنقدر اشک می‌ریزد و آنقدر استغاثه می‌کند تا آخر نام فرزند او را هم میان حسینیان بنویسند، میان یاران و فدائیان مولای زمان! مادر شیعه، به مددِ حسین، شهید تربیت می‌کند...شهیدِ راهِ حسین. 📝 🔆 @noorbine
💠 نوشته‌اند اباعبدالله در حملات خودش نقطه‌ای را در میدان مرکز قرار داده بود. مرکز حملاتش آنجا بود. مخصوصاً نقطه‌ای را امام انتخاب کرده بود که نزدیک خیام حرم باشد و از خیام حرم خیلی دور نباشد، به دو منظور. 🔸 یک منظور اینکه می‌دانست که اینها چقدر نامرد و غیر انسانند. اینها همین مقدار هم حمیّت ندارند که لااقل بگویند که ما با حسین طرف هستیم، پس متعرض خیمه‌ها نشویم. می‌خواست تا جان در بدن دارد، تا این رگ گردنش می‌جنبد، کسی متعرض خیام حرمش نشود. حمله می‌کرد، از جلو او فرار می‌کردند، ولی زیاد تعقیب نمی‌کرد؛ برمی‌گشت مبادا خیام حرمش مورد تعرض قرار بگیرد‌. 🔹 دیگر این که می‌خواست تا زنده است اهل‌بیتش بدانند که او زنده است. نقطه‌ای را مرکز قرار داده بود که صدای حضرت می‌رسید. وقتی که برمی‌گشت، در آن نقطه می‌ایستاد، فریاد می‌کرد: «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم». وقتی که این فریاد حسین بلند می‌شد اهل بیت سکونت خاطری پیدا می‌کردند، می‌گفتند آقا هنوز زنده است. 📚 حماسه حسینی (جلد اول) 🎙 شهید مرتضی مطهری 🔆 @noorbine
... ✨ یادش بخیر! محرم دو سال پیش، مهمان یک روضه‌ی باصفا بودیم. قطعا خودتان خصوصیات روضه های باصفا را از بَر هستید. همان روضه‌‌هایی که، چای‌شان شراباً طهوراست. زیر آسمان‌شان، زیر قبه است. و شلوغی‌‌شان؛ یادآور موکب‌های لبریز از زائرِ طریق عاشقی... در روضه های باصفا، بچه‌ها هم صفا می‌کنند. آخر در این روضه‌ها، آنها مهمانان محترم رقیه خاتون و کودکان معصوم کربلایند. فضایی به ایشان اختصاص داده می‌شود، برایشان شعر و قصه می‌خوانند، بچه‌ها آزادانه بازی می‌کنند، خوراکی می‌خورند و آخر سر هم جایزه می‌گیرند. همین می‌شود که روضه برایشان یک خاطره‌ی دل‌انگیز و یک تصویر ماندگار و دوست داشتنی می‌شود. در روضه‌های باصفا خیلی‌ها حاجت روا می‌شوند. این روضه‌ها خیلی‌ها را راهی کربلا کرده. در این محافل، اشک منتظر روضه‌ی پرشور نمی‌ماند. تا مداح لب باز می‌کند، دل از جا کنده و سیل اشک روان می‌شود. این روضه‌ها، بارِ دل را سبک می‌کنند. جان را التیام می‌دهند. غل و زنجیر را از دست و پای روح باز و ملکوت را نزدیک می‌کنند. 🔹 روضه‌های باصفا! غریبانه دلتنگتان هستم. ریه‌هایم محتاج هوایتان، گوشهایم در حسرت نوایتان و چشم‌هایم بی‌تاب آن همه وجاهت شماست. به حُرمت ساعات بی‌نظیری که با هم گذراندیم، برایمان استغفار کنید؛ بلکه گره از کار زمین باز و بساط دوری و دلتنگی برچیده شود. 📝 🔆 @noorbine
🥀 در کربلا شهادت علی اصغر در آغوش پدر بود. 🔹 مقام معظم رهبری ۶۵/۶/۲۱ 🔆 @noorbine
⚜ درمان یک مرض شایع ⚜ 🔶 در عصر اطلاعات و ارتباطات، "بی‌حس‌ها" پا به عرصه‌ی وجود گذاشتند. جماعتی که در عین بی‌حالی، در برابر هر ایده و پیشنهادی که در جهت رشد و بالندگی‌شان مطرح شود، سخت مقاومت می‌کنند. «حسش نیست»، عبارت استراتژیک این موجودات شوریده است. آنان معمولا از نبود حس و انگیزه برای شروع هر کار مفیدی گله‌مندند‌. بنابراین بااقتدار هیچ کاری را شروع نمی‌کنند. البته برای آنکه هیچ کاری نکردن وجدان شان را نیازارد، اوقات را در محضر تلویزیون و موبایل به باد می‌دهند. این موجودات بی‌رمق و خسته، منتظر معجزه‌ای نشسته‌اند تا بلکه روزی، انگیزه، با نیرویی اغواکننده و دلفریب، متواضعانه خود را به آنان عرضه کند. آن وقت شاید تکانی به خود دهند و کاری را از سر بگیرند... 🔹 اما خبر بد این که احتمال وقوع چنین معجزه‌ای تا ابد "صفر" است. اگر هم قرار بر معجزه‌ای باشد، قطعا شامل حال بی‌حس‌های بی‌حرکت نمی‌شود؛ که از قدیم گفته‌اند: «از تو حرکت و از خدا برکت.» 📍 با این اوصاف با معضل فقدان انگیزه چه کنیم؟! 🔸 راه چاره آنقدر ساده است که می‌ترسم بیانش کنم و از فرط سهولت جدی گرفته نشود! اما چه کنم که اگر نگویم، این متن بی‌سرانجام می‌ماند و بی‌سرانجامی سوهان روحم می‌شود. 👈 اگر خواستید کاری را شروع کنید و بی‌انگیزگی به شما غلبه کرد، فقط یک راه دارید. آن هم اینکه: «آن کار را شروع کنید.» بله! کار مورد نظر را شروع کنید تا انگیزه‌تان بیدار شود. اگر نوشتن این یادداشت را شروع نمی‌کردم، قطعا انگیزه‌ای برای به سرانجام رساندنِ آن در من ایجاد نمی‌شد. پس انگیزه رهاورد کار و جنبش است. ایستایی و رخوت فقط ایستایی و رخوت به بار می‌آورد. 🔷 به شما اطمینان می‌دهم این راهکار ساده اما به شدت کاربردی، داروی موثری برای مرض "بی‌حسی" باشد. پس👇 ✔️ فعالیت مدنظرتان را آغاز کنید و اگرچه قطره‌چکانی اما هر روز پیگیرش باشید. انگیزه کم‌کم بیدار و سرحال می‌شود و به عنوان یک محرکِ نیرومند شما را تا رسیدن به هدف نهایی همراهی می‌کند. 📝 🔆 @noorbine