eitaa logo
- دلدادھ مٺحول -
3.4هزار دنبال‌کننده
359 عکس
58 ویدیو
6 فایل
- از گرامافون ؛ زمزمه‌هایِ شجریان به گوش می‌رسه...
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6039874631324667379 (3).mp3
11.45M
ولادتت مبارك "قمر‌بني‌هاشم".
از روزهایی که زیبا، حزین، مغموم اما امیدوار می‌گذرند...
4_5909282143485302112.mp3
997.3K
با چشمایِ بسته به "جزئیاتش" گوش کن.
اگه یه روز از خواب بلند شدی و دیدی عطرش از رویِ پیرهنت رفته چی؟
دست کم خیالم راحت است که اگر روزی، در خیابانی، بین همهمه‌یِ صداها، واژه‌ی "عشق" را شنیدی، من را به یاد خواهی آورد غریبـهِ آشنا...
نمیتونم از تو بگذرم..mp3
832K
ما اولین باره باهم قهر میکنیم ولی قهرمون داره به جدایی میرسه... ؛ احتیاط کن برای گوش دادنش.*
"جریانِ زندگی"
Intrestellar_HansZimmer.mp3
3.85M
همیشه پشت نُت‌های موسیقی، داستانی نهفته شده... ؛ وقتی کریستوفر نولان از هانس زیمر خواست برای فیلم interstellar موسیقی بسازه، موضوع اصلی فیلم رو توضیح نداد، بلکه تنها یك نامه تایپ شده فرستاد که پدری طی یک مأموریتی دخترش رو ترک می‌کنه‌. این نامه فقط دوتا دیالوگ داشت : - برمی‌گردم. + کِی؟ و به زیمر یه روز فرصت داد تا این موسیقی رو بسازه. زیمر همون شب یک قطعه چهار دقیقه‌ای نوشت که یك کد مورس در اون قرار گرفته... و ترجمه‌‌یِ اون کد میشه : stay ( بمان ). و حالا این قطعه جزو شاهکارهای دنیایِ موسیقی شده...
یا چشم بپوش از من و از خـویش برانم، یا تنـگ در آغوش بگیرم که بمیرم. - فاضل نظری.
‏"سلاما علی قلبُ یتألمَ قبلُ المنامِ و یبکیُ بکاءَ العالمُ و لمِ یشعرُ بهِ احدُ" سلام بر قلبی که که قبل از خواب درد می‌کشد، و به وسعت دنیا می‌گرید، و کسی آن را احساس نمی‌کند.
انگار خدا پودرِ قند پاشیده رو غمامون.
در میان جمعیت آرام زمزمه کرد : «از بس به یاد آن لب گفتم به سجده یا‌ رب ترسم که چون بیایی من توبه کرده باشم...» سپس او را بوسید. طولانی و عمیق. و یقین دارم این گرم‌ترین بوسه‌ای بود که خیابانِ تجریش طهران در هوای برفیِ صفر درجه کلوین به خود دیده بود.
Erfan Tahmasbi - Vay Agar.mp3
7.18M
وای اگر خاطره‌ها را ببرد از یادش برود ناز کند ، ناز کند ، ناز کند...
با من حرف بزن. به زبانِ موسیقی.
روزهایِ آبـی ؛
4_5839394070572570549.ogg
1.52M
"اگه الان اینجا بودی"
وقتی با من حرف میزنی، جزئیات رو از بین کلمات حذف نکن.
قهوه؛ مایـه حیات.
مرهم باش روی دلِ آدما، این روزا همه به اندازه کافي غم دارن شاپرك.
گفت این شهرتونم اونقدری که می‌گفتی جذاب نیست‌ها! بردمش خیابون نوفل لوشاتو، همون سرازیری که میرسه به سفارت ایتالیا. بعد از چند دقیقه سکوت و نگاه به جزئیات، دیدم که چشماش داره از زیبایی جولون میده. خندیدم. عمیق و طولانی. گفتم دیدی حالا؟ دیگه ببین خیابون تجریش و انقلاب‌ـمون چیه... [ طهرانِ من ]