eitaa logo
- دلدادھ مٺحول -
3.4هزار دنبال‌کننده
359 عکس
58 ویدیو
6 فایل
- از گرامافون ؛ زمزمه‌هایِ شجریان به گوش می‌رسه...
مشاهده در ایتا
دانلود
هر بار بیشتر بهم ثابت میشه که آدمارو بیش از حد جدی گرفتم. باید مثل همیشه یه لبخند زد و رد شد، همین.
انتظار. [ اِ ت ِ ] : چشم داشتن. نگرانی و چشم به راه بودن. امیدواری همراه با التهاب. چشم براهی. چشم درراهی. صبوري. آرزو. شکیبایی. منتظر چیزی بودن.
شاید ترسناک‌ترین بخش بزرگسالی هم این بود که برای غصه‌ خوردن دیگه وقت مجزایی نداشتی، و مجبور بودی همراه زندگی کردن بهش بپردازی، همراه زندگی کردن گریه کنی، همراه زندگی کردن اضطراب رو تحمل کنی، همراه زندگی کردن، غمتو این دست اون دست کنی. یقین دارم که این، شاید ترسناک‌ترین نه، اما بی‌رحمانه‌ترین بخشِ بزرگسالی بود...
تغییر دادن شرایط، درد داره و تو متحملِ اون درد خواهی شد. اما یا امروز به انتخابِ خودت، یا فرداهایِ نچندان دور به اجبار از سمت زندگی...
از اصرار برایِ چیزهایی که "فکر می‌کنی" به صلاحته دست بردار و به ستار بگو که: سرت سلامت! تو بسازی قشنگ‌تره اصلا. و می‌بینی که بله. واقعاً اگه اون بسازه قشنگ‌تر و ظریف‌تر و خوشگل‌تره. معمارِ هنرمندِ جهان.
شیرین سخنی، مغمومِ دلی، زیبایِ مدرني، اهلِ دلی، چایِ هلی، لعلِ نگاری، مخاطبِ شعری، فلسفه‌یِ عشقی، قرصِ ماهی، اشراقِ خورشیدی، خواجه‌ی شیرازی، تک پسر معتمدِ بازاری، چشم و ابرو کمونِ اهل دوره‌‌یِ قاجاری، قد رعنایِ حبیبه‌ خاتونی، و در وصف‌ت دِگَر چیزی نگویم که: "سکوت می‌کنم و عشق ، در دلم جاری‌ست که این شِگِفت ترین نوعِ خویشتنداری‌ست"
خزون. (2).mp3
2.26M
جنونُم..
اون لحظه‌ای که داری اشکِ شوق می‌ریزی، بعد از اشک‌ِ غم، اشکِ استرس، اشکِ شب‌داری، اشکِ تنهایی سپری کردن مسیر طولانی، اشکِ اَبرای جمع شده تو گَلوت، و کلی اشکِ دیگه با رنگ خاکستری و مـه گرفته، آروم زیر لب این بیت حافظ رو زمزمه کن که میگه: "چون سر آمد دولتِ شب‌هایِ وصل، بگذرد ایامِ هِجران نیز هم..." تا یادت بمونه هیچ چیز موندنی نیست. تا ببینی چجوری دَووم آوردی و بالاخره شد. تا مزه‌یِ شیرین نتیجه دادن بمونه زیر دندونت. تا بلند بخندی که پیچک‌هایِ خونه با صدات قـد بکشن...
هروقت غم به اوجِ خودش میرسه، دست که به چیندن کلمات بزنی، معجزه میشه. مناسب‌ترین چینش برای واژه‌ها رقم میخوره و یه نوشته‌یِ موندگار ازت میمونه. زیباترین استعاره‌ها و گیراترین تشبیه‌ها تو متنـت میدرخشن. نهاد و مسند و فعل سرجایِ خودشون قرار میگیرن. آوای حرف‌ها رعایت میشه و علائم نگارشی ثابت میشن. اما در نهایت هیچکس نمی‌دونه که "بهترین نوشته‌ها، در اوجِ غم رقم میخورن."
اون لحظه‌ای که می‌ایستی و سر می‌چرخونی به سمت عقب، به مسیر طی شده نگاه می‌کنی و آروم اشک میریزی، اون لحظه می‌تونه به عنوان سخت‌ترین و غمگین‌ترین لحظه‌یِ زندگی هر انسانی ثبت بشه.
- دلدادھ مٺحول -
همیشه پشت نُت‌های موسیقی، داستانی نهفته شده... ؛ وقتی کریستوفر نولان از هانس زیمر خواست برای فیلم i
گفت هر کسی زندگیش یه موسیقی داره؛ موسیقیِ زندگی تو چیه؟ و بی‌کلام اینتراستلار رو پلی کردم...
- دلدادھ مٺحول -
گفتم که: اودیاس! این قاب‌ها چه معنی دارن؟ بعد از مکث کوتاهی جواب داد: وقتی چند سال پیش اومدم ایران، این قاب‌هارو با خودم آوردم تا یادِ مسیح همیشه تو قلبم زنده بمونه. هر کدوم از این قاب‌ها تو دینِ مسیحیت برای ما یه معنی داره. یکیشون فرشته الهام، یکیشون فرشته شعله آتش، یکیشون فرشته اندیشه، یکیشون فرشته راهِ روشن، یکیشون فرشته امید و... اشاره کردم به تابلو رو به رو رویِ دیوار؛ + اون فرشته عشق‌ـه؟ خندید، طولانی و آروم... - نه دختر! بیا داخل بشین برات توضیح میدم. چرا دم در ایستادی خب؟ + مشتاقم که بیام، اما بمونه برای بعداً. به میووفِر، نه ببخشید لوسیفر، همون گربه سفیده سلام برسون! یادت نره که یه روز برام در مورد فرشته عشق حرف بزنی اودیاس، یادت نره... "از خلالِ ارتباط با آدم‌های جدید؛ بیستم خرداد ماه صفر سه."
4_5940429044452430342.ogg
816.1K
سلام بوسه‌هایِ مرا؛ برسان به چشمانت...
‏نه این حلقه‌هایِ طلا، نه این بوسه‌ها، نه سیگار کشیدن روی این تخت، نه صحبت از نجابتِ اسب‌ها، عزیزم! این غم است که ما را به هم مَحرَم می‌کند. - حسین‌صفا
چقدر دور شدی از رویاهات...
تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد غم عشقش دِه و عشقش دِه و بسیارش دِه.
- دلدادھ مٺحول -
این روزا دنبال روزنه نوري می‌گردم برای جَوونه زدن، ولی همش خاکستره. سوزه. سرده. وقتشه تو آسمون بدرخ
دیشب زیر بارون باهات حرف زدم، نشونم دادی اون روزنه نورِ گمشده رو. گفتی هربار خواستی رها کنی و بری، آروم زمزمه کن: "إلهي لم اُسَلِّطْ على حُسنِ ظَنِّي قُنوطَ الإياسِ" 'خدایا! بر خوش‌بینی‌م، ناامیدی رو مسلط نکن' قول گرفتی برای موندن؛ برای ساختن، برای در آغوش کشیدنِ رویاهایِ دور. قول گرفتی زیرِ بارون؛ برای سبز شدن و سبز موندن...
راه حلش پول‌ـه عزیزم. پول کثیر و لا ینتهی و تموم نشدنی‌.
+ هیتلر تو بیست و چهار روز کل دنیارو گرفت، تو چرا نتونی تو n روز، فلان کارو انجام بدی؟ - ببین اون هیتلر بود بود با یه ارتش پشتش. من یه ناحله‌م. یدونه ناحله. بدون تجهیزات و ارتش جنگی که باید با مصائب غول‌آسایِ زندگی هم رو به رو بشه. + که تازه چوب هری‌پاتر هم نداره! - عامدانه از تیکه کلام خودم استفاده کردی دکتر. ولی خب عین حقیقته. یه ناحله‌م که تازه چوب هری‌پاتر هم نداره. [ از خِلال مکالمات با تراپیست ولیعصر؛ ۲۵ خردادماه صفر سه. ]
همون لحظه‌ای که گفت: "اللَّهُمَّ اكْشِفْ كُرْبَتِي اى خدا تو غم‌هايم را برطرف ساز..." باید می‌فهمیدیم که امام حسین، پروانه‌یِ پروانه‌ها، روزنه نورِ تاریک‌ترین دل‌ها، صاحبِ کشتی نجات، عزیز دلِ پیامبر، محرمش رزقِ سال ما، سیاهیِ هیئتش آروم و قرارِ دل ما، و نورعینیِ تمام چشم‌ها، حبیب‌قلبیِ تمام قلب‌ها، کریم بینِ تمام بخشنده‌ها، نجات دهنده بین تمامِ ناجـی‌ها؛ غماشو سپرد دست خدای اون بالا سر. دیگه ما کی باشیم که بخوایم غمامونو به بقیه حواله بدیم عزیزم؟ بسپر دست خودش.
- دلدادھ مٺحول -
صبح رفتم گل‌فروشی، سطل رز مینیاتوری‌ِ سفید رنگ فاصله داشت ازم، با صدای بلند صدا اومد که: دستت میرسه برش داری؟ ناخودآگاه زمزمه کردم: "دستم نمیرسد، به بلندای چیدنت بسنده باید کرد، به رویایِ دیدنت..." صدای آقای فروشنده واضح‌تر شد؛ - خانوم! چیشد؟ دستت میرسه برش داری؟ + نه آقا. نمی‌رسه. ممنون میشم اگه خودتون زحمتشو بکشید. حالا برگشتم خونه و رزهارو گذاشتم داخل آب. به تو فکر می‌کنم؛ به تویی که "دستم نمی‌رسد به بلندایِ چیدنت..."