- دلدادھ مٺحول -
[ سهشنبه، ساعت ۱۵:۳۵ ]
عزیزم حُسین ..
مأمن، ملجا، پناهگاه،
آغوش، رفیق، سبزآبیِ نور،
قطرات اقیانوس، شیشهۍِ عطر روی طاقچه،
سِکَنجبین، بویِ بهاارنارنج،
قیمه محرم، شیریني دانمارکیِ روزگار،
خنکیِ کولر آبی، پیراهن متبرك،
چای روضه، حُـب، حلبي الزوار اربعین، سلام ..
[ سهشنبه، ساعت ۱۵:۳۸ ]
خوشا به لطافتِ قلبي که برای تو میتپد و روی نخ به نخـش نام تو گلدوزۍ شده.
یقین دارم به لحظهیِ خلقت، به فتبارك الله احسن الخالقینِ انسان، قنداقهـت به دست جبرائیل سپرده شد و از همان لحظه به جغرافیاۍِ شرقی دلِ ما، پا گذاشتی.
[ سهشنبه، ساعت ۱۵:۴۰ ]
هنگامی که شاخه گل را دادم به دست گلفروش تا در حریرِ گلبهی رنگي بپیچد و روی کارت، نام ولادت تو را بنویسد، خندید. طولانی و بَراق. طولانی و دلچسب.
سری تکان داد و نامـت را زمزمه کرد و گفت :
« حسین ..
قلبي، روحي، لطافتي، عاقبتي، عافیتي، رفاقتي، آغوشي، مبارکي، مبارك! »
نگاهم کرد. آدرس هیئتی را پرسید که با آن شاخهٔ گل به سمتش راهی بودیم. چند دقیقهای فرصت خواست.
تا رفتیم سری بچرخانیم، ماشین اسنپي را تا سقف پر از بغلهایِ گل کرده بود.
غنچهٔ لبم گلاب چکاند از معرفتش.
لحظهیِ خداحافظی همان یک شاخه گل راه حساب کرده بود. گفت که مابقي هدیه است و بماند برای قیامت و در سرازیریِ قبر.
یقین داشت که حسین پیش خودش نمیگذارد. که بماند و کهنه شود. یقین داشت که تسویه حساب میکند، رسم معرفتش این است اصلأ...
[ سهشنبه، ساعت ۱۷ ]
حالا امشب تمام هیئت بویِ گل میدهد.
خلقاللّھ جمع شدهاند و نام تو را میخوانند.
شاید دلیل خلقت انسان این بود که تو را دوست داشته باشد؛ که تا ابد، که تا همیشه، که تا جاودانگي هست و نفس میکشد، نام عطرآگینـت از لبش نیُفتد..
ولادتت مبارك نورقلبي.💚
4_5909282143485302112.mp3
997.3K
با چشمایِ بسته به "جزئیاتش" گوش کن.
دست کم خیالم راحت است که اگر روزی،
در خیابانی، بین همهمهیِ صداها،
واژهی "عشق" را شنیدی،
من را به یاد خواهی آورد غریبـهِ آشنا...
نمیتونم از تو بگذرم..mp3
832K
ما اولین باره باهم قهر میکنیم
ولی قهرمون داره به جدایی میرسه...
؛
احتیاط کن برای گوش دادنش.*
Intrestellar_HansZimmer.mp3
3.85M
همیشه پشت نُتهای موسیقی، داستانی نهفته شده...
؛
وقتی کریستوفر نولان از هانس زیمر خواست برای فیلم interstellar موسیقی بسازه، موضوع اصلی فیلم رو توضیح نداد، بلکه تنها یك نامه تایپ شده فرستاد که پدری طی یک مأموریتی دخترش رو ترک میکنه.
این نامه فقط دوتا دیالوگ داشت :
- برمیگردم.
+ کِی؟
و به زیمر یه روز فرصت داد تا این موسیقی رو بسازه.
زیمر همون شب یک قطعه چهار دقیقهای نوشت که یك کد مورس در اون قرار گرفته...
و ترجمهیِ اون کد میشه : stay ( بمان ).
و حالا این قطعه جزو شاهکارهای دنیایِ موسیقی شده...
یا چشم بپوش از من و از خـویش برانم،
یا تنـگ در آغوش بگیرم که بمیرم.
- فاضل نظری.
"سلاما علی قلبُ یتألمَ قبلُ المنامِ
و یبکیُ بکاءَ العالمُ و لمِ یشعرُ بهِ احدُ"
سلام بر قلبی که که قبل از خواب درد میکشد،
و به وسعت دنیا میگرید،
و کسی آن را احساس نمیکند.
در میان جمعیت آرام زمزمه کرد :
«از بس به یاد آن لب گفتم به سجده یا رب
ترسم که چون بیایی من توبه کرده باشم...»
سپس او را بوسید. طولانی و عمیق.
و یقین دارم این گرمترین بوسهای بود که خیابانِ تجریش طهران در هوای برفیِ صفر درجه کلوین به خود دیده بود.
Erfan Tahmasbi - Vay Agar.mp3
7.18M
وای اگر خاطرهها را ببرد از یادش
برود ناز کند ، ناز کند ، ناز کند...
گفت این شهرتونم اونقدری که میگفتی جذاب نیستها!
بردمش خیابون نوفل لوشاتو، همون سرازیری که میرسه به سفارت ایتالیا.
بعد از چند دقیقه سکوت و نگاه به جزئیات، دیدم که چشماش داره از زیبایی جولون میده.
خندیدم. عمیق و طولانی.
گفتم دیدی حالا؟
دیگه ببین خیابون تجریش و انقلابـمون چیه...
[ طهرانِ من ]