🔶 زاغ و لک لک
مولوی می گوید: دیدم یک زاغ و یک لک لک با هم رفیقند. تعجب کردم که آخر قدر مشترک زاغ و لک لک چیست؟! وقتی جلو رفتم دیدم هر دو لنگند، فهمیدم که این لنگی سبب شده که این دو با یکدیگر رفیق شوند.
آری! گاهی تنها یک درصد اشتراک باعث رفاقت و دوستی دو نفر می شود.
آن حکیمی گفت دیدم در تکی
در بیابان زاغ را با لکلکی
در عجب ماندم بجستم حالشان
تا چه قدر مشترک یابم نشان
چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ
خود بدیدم هر دوان بودند لنگ
@normah
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ خود کامی ] خود رایی؛ یعنی کسی که به میل خود و آنچه که دلش طلب کند، عمل می کند
[ محفل ] مجلس، انجمن
[ محفل ساختن ] مجلس به پا کردن
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
تمام بدنامی ها و رسوایی های من بخاطر این است که من یک آدم خود رایی هستم، تابع و دنبال دلم هستم و همین است که من را رسوا کرده؛ یعنی خود کامگی آدم را رسوا می کند.
این خود کامی تا زمانی پوشیده و بصورت راز می ماند و اما از یک نقطه ی دیگر مجلس ها به پا می کنند و از این خود کامگی های من سخن ها خواهند گفت و از آن محافل و مجالس، آرام و آرام به دیگران می رسد و همه متوجه می شوند و آن وقت من پیش همه رسوا خواهم شد و دیگر این راز کی نهان می ماند؟
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
@normah
نـــــــــه تــــــــــو آنــــــــی کـــــــــه هــــــمــانی
نــــــــــه مـــــــن آنــــــــــم کـــــــــه تـــــــو دانـــــــی
@normah
🔶 مـــــردان نـــمـــاز
نماز و عبادت یکی برخاسته از معرفت است و دیگری از مردم و جهل که یکی را دوزخ ببرندش و دیگری سوی پروردگارش. و هر دو مقصد اند، و لیک تو کدام خواهی؟
کلید در دوزخ است آن نماز
که در چشم مردم گزاری دراز
می گویند: امام سجاد علیه السلام و عبدالله بن عباس و عبدالله بن وهاب(رئیس گروه خوارج) صاحب سجده های طولانی بودند که اثر سجده بر زانو های آنها نمایان بود، و از این رو به آنان «ذوالثفنات الثلاثه» می گفتند!
دیار علی و الحسین و جعفر
و حمزه و السجاد ذی الثفنات
اما ارمغان این نماز و سجده های طولانی چیست؟
سجاد و فرزند وهب به یک سوی نماز
اثر سجده هست به کدامی جهاز؟
می گویند: روزی داود پیمبر گفت: چنان عبادت کنم که احدی ندیده باشد که او وقتی از عبادتش فارغ آمد، وزغی دید که این وزغ چه زیبا گفت: من در هر شب هزار تسبیح که با هر تسبیحی سه هزار حمد توام است انجام می دهم، و من گاهی در عمق آن هستم و در آن حین صدای پرنده ای در هوا می شنوم و فکر می کنم که او گرسنه است و من از قعر آب بالا می آیم و در روی آب گردش می کنم که آن پرنده مرا ببیند و بخورد، با اینکه هیچ گناهی ندارم. بنابراین عجب به خود راه مده.
آموز از وزغ پیمبر آموز
که نیاز آورد هر دم و روز
@normah
🔶 نــــــور و تــــاریــکــی
برخی از مردم در حالت "غمیس" به سَر می برند؛ یعنی در شب بسیار تاریکی که نمی توانند دیو را با حور تشخیص دهند و گویا خود ظلمت اند.
«غمیس» یعنی شب تاریک و ظلمت و شی ای که برای مردم ظاهر نمی شود و بعدا هم نمی فهمند که وجود دارد!
ولیکن چو ظلمت نداند ز نور
چه دیدار دیوش چه رخسار حور
@normah
حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تَلْقَ من تهوی دَعِ الدنیا و اهملها
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ حضور ] حضور یافتن خداوند در زندگی، حضور یافتن انسان در بارگاه حق
[ غیبت ] در کلام عارفان به معنای فراموشی است
[ متی ] وقتی که
[ ما ] "ما" در اینجا حرف زائد است و برای تأکید می آید و لذا معنای مستقلی ندارد
[ تلق ] دیدار می کنی، ملاقات می کنی
[ من ] کسی که
[ تهوی ] از ریشه ی "هوی یهوی" به معنای دوست داشتن و "تهوی" یعنی دوست می داری
[ دع ] از ریشه ی "ودع یدع" یعنی رها کردن، واگذارکردن
[ اهمل ] از ریشه ی "إهمال" یعنی بی مصرف گذاشتن، فراموش کردن
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می خواهی خدا در زندگی ات حضور پیدا کند؟ حافظ می خواهی تو هم در بارگاه الهی حضور پیدا کنی و به تو راه بدهند؟ پس از او غایب نشو حافظ؛ یعنی او را فراموش نکن و بخاطر موقعیت و قدرتی که در دنیا پیدا کردی از خدا غافل نشو که مگر تو خدا را دوست نداری؟
«متی ما تَلْقَ من تهوی»
وقتی که ملاقات و دیدار می کنی با کسی که دوست می داری، اگر چه تمام دنیا هم برای تو باشد
«دَعِ الدنیا»
رها کن و بگذر از این دنیا
«و اهملها»
و فراموشش کن؛ شتر دیدی ندیدی!
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________