🔶 چــــشــم و دل سیــــــر
هر چقدر که نگاه کنید و بخورید، چشم و شکم سیر نمی شود و اینک که پُر نمی شود بهتر آنکه خالی بماند. مانند دوزخیان که آنها را از وقید می خورانند و هر چه می خورند می گویند: هل من مزید؟
دو چشم و شکم پر نگردد به هیچ
تهی بهتر این رودهٔ پیچ پیچ
چو دوزخ که سیرش کنند از وقید
دگر بانگ دارد که هل من مزید؟
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدا را معصیت کنی و اظهار محبّت او نمایی؟! به جانت قسم که این در میان کارها بسی عجیب است!
اگر دوستیت صادقانه می بود اطاعتش می کردی! که بی شکّ فرد محبّ، مطیع و فرمانبردار محبوب است.
عْصِي الْإِلَهَ وَ أَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ
هَذَا لَعَمْرُكَ فِي الْفِعَالِ بَدِيعُ
لَوْ كَانَ حُبُّكَ صَادِقاً لَأَطَعْتَهُ
إنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ أَحَبَّ مُطِيعُ
🔶 مــــکـث کــــن
"عقال" وسیله ای است که پای شتر را با آن می بندد. "عقل" هم ریشه ی با "عقال" است؛ چرا که عقل معنایش حبس است.
کسی که عقل دارد ابتدا مکث می کند و سپس با تعقل سخن می کند که این خاصیت پیامبر ما در سخن گفتن بود: «مکیث الکلام» پیامبر بسیار اهل مکث بود، اول فکر می کرد و بعد سخن می گفت.
شاید واژه ای که مشابه "مکث" است، "اثبات" باشد، "اثبات" معنایش حبس است، چون کسی را که حبس میکنند در یک جا ثابت و ساکن نگه میدارند. عرب وقتی میگوید «اثْبِتْ» یعنی حبس کن، خودت را از شَر گناهان حبس کن و مرا در دین نگه دار: «و ثبت علی دینک» که هرگونه آزادگی پسندیده نیست!
واژه ی دیگر "وقوف" است، وقوف از "وقف" عمیق تر در رساننده ی معنای حبس است، فقها می گویند: «الوقف حبس المال». "موقف" از همین ریشه به معنای محل توقف است، منتهی با "مسکن" متفاوت است؛ مسکن مکان سر راهی است که محلی گذرا و تمام شدنی برای انسان است؛ لکن موقف توقفی ایست که گذر از آن به معنای اوج گرفتن است. در تعریف عرفا، خداوند سبحان وقتی اراده کند انسان را از منزل و درجه ای به منزل و درجه ای بالاتر برساند، او را در بین دو منزل وقف می دهد و در این دو منزل به او تعلیم می دهد تا آمادگی پذیرش منزل بالاتر را داشته باشد: «الموقف هی منتهی کل مقام و هو المطلع و الأعراف کما عرفت و الموقف أیضا مقام الوفقه التی هی الحبس بین کل مقامین لتصحیح ما یبقی علی السالک فی المقامات من تصحیح المقام الذی وقع له الترقی الیه عنه و التأدب أیضا بما تحتاج إليه عند دخوله الی المقام الذی وقع له الترقی الیه»
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 اعــتــمـاد بـه خدا
تکیه و اعتماد به خدا قیمت هر چیز گرانبهایی است و نردبان هر بالا رونده ای است
اَلثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ، وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَالٍ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 برآوردن نیاز دیگران
هیچ بنده ای نیست که از یاری و کمک به برادر مسلمان خود و تلاش در راه نیازش، چه برآورده شود و چه نشود، خودداری کند و امتناع ورزد، جز آنکه گرفتار تلاش [بر آوردن] حاجت کسی شود که علیه او مرتکب گناه گردد و اجری هم نخواهد داشت. و هیچ بنده ای نیست که از صرف هزینه و خرجی در راه خدا بخل ورزد جز آنکه گرفتار صرف مخارج چند برابر آن در آنچه خدای را به خشم آرد، گردد.
مَا مِنْ عَبْدٍ يَمْتَنِعُ مِنْ مَعُونَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ- وَ السَّعْيِ لَهُ فِي حَاجَتِهِ قُضِيَتْ أَوْ لَمْ تُقْضَ- إِلَّا ابْتُلِيَ بِالسَّعْيِ فِي حَاجَةٍ- فِيمَا يَأْثَمُ عَلَيْهِ وَ لَا يُؤْجَرُ- وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يَبْخَلُ بِنَفَقَةٍ يُنْفِقُهَا فِيمَا يُرْضِي اللَّهَ- إِلَّا ابْتُلِيَ بِأَنْ يُنْفِقُ أَضْعَافَهَا فِيمَا أَسْخَطَ اللَّهَ.
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 عصر گرگان ¦ آخرالزمان
دنیا مانند گرگ انسان را دنبال می کند و وقتی خسته شد و از نفس افتاد به شکار خود یورش می بَرد:
مَعَاشِرَ شِيعَتِي احْذَرُوا فَقَدْ عَضَّتْكُمُ الدُّنْيَا بِأَنْيَابِهَا- تَخْتَطِفُ مِنْكُمْ نَفْساً بَعْدَ نَفْسٍ كَذِئَابِهَا
و حال تصور کنید که مردمان آخرالزمان نیز مانند گرگان باشند:
وَ کَانَ أَهْلُ ذلِکَ الزَّمَانِ ذِئَاباً
در چنین روزگاری باید بسیار هوشیار بود و هوشیاری را می بایست از گرگ آموخت که وقتی می خوابد رو به رو گرگ دیگر قرار می گیرد تا اینکه خورده نشود:
يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَكُونُ النَّاسُ فِيهِ ذِئَاباً، فَمَنْ لَمْ يَكُنْ ذِئْباً أَكَلَتْهُ الذِّئَابُ
نــــــــورمـــــاه
🔸شناخت مسیر
📍امام جواد علیه السلام می فرماید:
«مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْيَتْهُ الْمَصادِرُ»
آن كه محلّ ورود را نشناسد، در بيرون آمدن به زحمت افتد.
(بحار، ج۶۸، ص۳۴۰)
📍"موارد" اسم مکان از "ورد" و از ریشه ی "ورود" و در زبان فارسی به معنای داخل شدن در مقابل خروج است. ولی در زبان عربی یک معنای ثانی نیز دارد و آن «در لبه ی چیزی قرار داشتن» است؛ همانگونه که گفته می شود: «اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود» خدایا من از تو شفاعت امام حسین را در روز ورود می خواهم و روز ورود همان روزی است که قرآن می فرماید: «وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا» همه وارد جهنم می شوند؛ یعنی همه بر لبه ی جهنم قرار می گیرند و هر کس جهنمی باشد، جهنم آنها را به سوی خود می کشد.
البته عرب از این واژه بیشتر معنای «لبه ی چاه و چشمه قرار گرفتن» را قصد می کند و به کسی که پیشاپیش غافله دنبال چاه آب برود تا بر لبه ی چاه قرار گیرد و آب بگیرد "وارد" می گوید: «فارسلوا واردهم فادلی».
و "مصادر" اسم مکان از "صدر" و از ریشه ی "صدور" به معنای «صادر کردن و بیرون کشیدن و استخراج نمودن» است و این واژه مقابل "ورود" است.
📍و انسان علاوه بر شناخت موارد و مصادر، نیاز دارد که خود حرکت و مسیری که دنبال می کند را بشناسد؛
امیرالمؤمنین علیه می فرماید:
«من حرکة إلا و أنت محتاج فیها إلی معرفة»
هیچ حرکتی نیست جز این که در آن به معرفت و شناخت نیازمندی...
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________