🔶 اعــتــمـاد بـه خدا
تکیه و اعتماد به خدا قیمت هر چیز گرانبهایی است و نردبان هر بالا رونده ای است
اَلثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ، وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَالٍ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 برآوردن نیاز دیگران
هیچ بنده ای نیست که از یاری و کمک به برادر مسلمان خود و تلاش در راه نیازش، چه برآورده شود و چه نشود، خودداری کند و امتناع ورزد، جز آنکه گرفتار تلاش [بر آوردن] حاجت کسی شود که علیه او مرتکب گناه گردد و اجری هم نخواهد داشت. و هیچ بنده ای نیست که از صرف هزینه و خرجی در راه خدا بخل ورزد جز آنکه گرفتار صرف مخارج چند برابر آن در آنچه خدای را به خشم آرد، گردد.
مَا مِنْ عَبْدٍ يَمْتَنِعُ مِنْ مَعُونَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ- وَ السَّعْيِ لَهُ فِي حَاجَتِهِ قُضِيَتْ أَوْ لَمْ تُقْضَ- إِلَّا ابْتُلِيَ بِالسَّعْيِ فِي حَاجَةٍ- فِيمَا يَأْثَمُ عَلَيْهِ وَ لَا يُؤْجَرُ- وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يَبْخَلُ بِنَفَقَةٍ يُنْفِقُهَا فِيمَا يُرْضِي اللَّهَ- إِلَّا ابْتُلِيَ بِأَنْ يُنْفِقُ أَضْعَافَهَا فِيمَا أَسْخَطَ اللَّهَ.
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 عصر گرگان ¦ آخرالزمان
دنیا مانند گرگ انسان را دنبال می کند و وقتی خسته شد و از نفس افتاد به شکار خود یورش می بَرد:
مَعَاشِرَ شِيعَتِي احْذَرُوا فَقَدْ عَضَّتْكُمُ الدُّنْيَا بِأَنْيَابِهَا- تَخْتَطِفُ مِنْكُمْ نَفْساً بَعْدَ نَفْسٍ كَذِئَابِهَا
و حال تصور کنید که مردمان آخرالزمان نیز مانند گرگان باشند:
وَ کَانَ أَهْلُ ذلِکَ الزَّمَانِ ذِئَاباً
در چنین روزگاری باید بسیار هوشیار بود و هوشیاری را می بایست از گرگ آموخت که وقتی می خوابد رو به رو گرگ دیگر قرار می گیرد تا اینکه خورده نشود:
يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يَكُونُ النَّاسُ فِيهِ ذِئَاباً، فَمَنْ لَمْ يَكُنْ ذِئْباً أَكَلَتْهُ الذِّئَابُ
نــــــــورمـــــاه
🔸شناخت مسیر
📍امام جواد علیه السلام می فرماید:
«مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْيَتْهُ الْمَصادِرُ»
آن كه محلّ ورود را نشناسد، در بيرون آمدن به زحمت افتد.
(بحار، ج۶۸، ص۳۴۰)
📍"موارد" اسم مکان از "ورد" و از ریشه ی "ورود" و در زبان فارسی به معنای داخل شدن در مقابل خروج است. ولی در زبان عربی یک معنای ثانی نیز دارد و آن «در لبه ی چیزی قرار داشتن» است؛ همانگونه که گفته می شود: «اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود» خدایا من از تو شفاعت امام حسین را در روز ورود می خواهم و روز ورود همان روزی است که قرآن می فرماید: «وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا» همه وارد جهنم می شوند؛ یعنی همه بر لبه ی جهنم قرار می گیرند و هر کس جهنمی باشد، جهنم آنها را به سوی خود می کشد.
البته عرب از این واژه بیشتر معنای «لبه ی چاه و چشمه قرار گرفتن» را قصد می کند و به کسی که پیشاپیش غافله دنبال چاه آب برود تا بر لبه ی چاه قرار گیرد و آب بگیرد "وارد" می گوید: «فارسلوا واردهم فادلی».
و "مصادر" اسم مکان از "صدر" و از ریشه ی "صدور" به معنای «صادر کردن و بیرون کشیدن و استخراج نمودن» است و این واژه مقابل "ورود" است.
📍و انسان علاوه بر شناخت موارد و مصادر، نیاز دارد که خود حرکت و مسیری که دنبال می کند را بشناسد؛
امیرالمؤمنین علیه می فرماید:
«من حرکة إلا و أنت محتاج فیها إلی معرفة»
هیچ حرکتی نیست جز این که در آن به معرفت و شناخت نیازمندی...
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
می نماید عکس می در رنگ روی مه وشت
همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ می نماید ] از ریشه "نمودن" به معنای نشان دادن و جلوه نمودن
[ عکس می ] انعکاس می، پرتو می و "می" هم نماد و رمز آگاهی و معرفت است
[ مه وشت ] ماه مانند که مانند ماه زیبا و درخشان است
[ ارغوان ] یک درختی است که گل های سرخ ارغوانی دارد و قبل از اینکه برگ های این درخت ظاهر بشوند، گل هایش شکفته می شوند و در موسم بهار سر تا پا غرق گل می شود
[ نسرین ] به آن گل های معطری گفته می شود که بصورت وحشی روئیده می شود و عطر خوش و دل انگیزی هم دارد و در ادبیات فارسی لطافت و سفیدی صورت معشوق را به آن تشبیه می کنند
[ غریب ] شگفت انگیز
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
شما یک گل برگ ارغوانی و سرخ رنگ را روی یک گل برگ سفید نسرین بگذارید که آن سرخی ارغوان به زیبایی تمام جلوه می کند و دیده می شود و دلیل آن هم سپیدی نسرین است. و حالا حافظ محبوب و معشوق خود را به آن گل نسرین تشبیه می کند از بس روشن و نورانی است و می گوید: آدم وقتی تو را می بیند تازه معرفت را می فهمد، چهره تو به زیبایی تمام معرفت را انعکاس می دهد؛ یعنی معرفت با تو معنا می شود. همان که سنایی می گفت:
همه علمی و یقینی
یعنی آدم وقتی به تو نگاه می کند، علم و آگاهی را تازه تماشا می گفت، همانطور که برگ ارغوان را روی برگ نسرین می تواند آنگونه که است نظاره گر باشد؛ یعنی خدایا تو هر کاری می کنی از روی معرفت و علم است.
حافظ می گوید: بازتاب علم و معرفت و آگاهی در چهره ی تو بگونه شگفت انگیزه ای پیدا و پدیدار است؛ همانگونه که گل برگ سرخ ارغوانی بر صفحه سپید نسرین پیدا و آفتابی است
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
💠نامه انسان ساز(۱)
امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه ۳۱ نهج البلاغه می فرماید:
- من والد الفان، المقر للزمان، المدبر العمر، المستسلم للدنیا، الذام الدنیا
از پدر فانی، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگی را پشت سر نهاده که در سپری شدن دنیا چاره ای ندارد و مذمت کننده دنیا
امیرالمؤمنین علیه السلام تسلیم دنیا نشده است؛ اما نمی تواند با دنیا در گذشت عمر مبارزه کند، همانطور که مرگ به پیامبر نزدیک بود و ایشان تسلیم مرگ بودند: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»
- الساکن المساکن الموتی
پدر تو در مساکن مردگان ساکن است
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: همین بازار و خانه ها روزی مساکن مردگان بودند که اکنون در زیر خاک هستند و در حال حاضر من ساکن این خانه ها و بازار ها هستم
و به راستی که مرگ به انسان ثابت می کند که تنها است و هیچ است!
- و الظاعن عنها غدا
و من فردا کوچ کننده هستم[و دیگری ساکن این مسکن خواهد بود]
ابن ابی الحدید می گوید: و این کلام از سوی امیرمؤمنان علیه السلام، کلام کسی است که به فراق و جدایی یقین کرده است(شرح ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۵۶)
از حضرت نوح علیه السلام نقل شده است که فرمود: «وَجَدْتُ الدُّنْيَا كَبَيْتٍ لَهُ بَابَانِ دَخَلْتُ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ خَرَجْتُ مِنَ الْآخَرِ» دنیا را مانند یک خانه دو دری (در دخول و در خروج) دیدم که از یک در داخل و از در دیگر خارج شدم. و این وضع و حال و برداشت نوح صفی الله و برگزیده خدا است و چگونه خواهد بود وضع و حال کسی که به دنیا تکیه و اعتماد کند و عمر گرانبها را در تعمیر و مرتب ساختن آن صرف نماید و در دستیابی به آن دین خود را از دست بدهد؟
"ظعن" به معنای "رهن" است
- إلی المولود المؤمل ما لا یدرک
این نامه را چنین پدری به فرزندی می نویسد که آزمند چیز هایی است که درک نمی شود
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: انسان بما هو انسان سر تا سر آرزو است که نمی تواند به آن برسد
ابن ابی الحدید می گوید: مراد حضرت تنها جنس بشر بوده و نه خود امام حسن علیه السلام و هچنین سایر اوصافی که به دنبال این لفظ می آید به ایشان بعینه اختصاص ندارد(شرح ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۵۶)
- السالک سبیل من قد هلک
این مولود به راه کسانی می رود که هلاک می شوند؛ یعنی مسیر زندگی مادی هلاکت است و اما تولد در جهان دیگر است.
"هلک" لزوما معنای منفی ندارد و اساسا هلک" در نهج البلاغه در سه معنا بکار رفته است:
۱. خطبه ی ۱۶: «من أبدی صَفحَتَهُ للحقِ هَلَکَ» اگر کسی در مقابل حق قرار بگیرد هلاک می شود .
در اینجا هلاکت بمعنای نابودی است.
۲. خطبه ی ۲۰۳: «إنَّ المرءَ إذا هلکَ قالَ الناسُ :ما ترکَ؟ و قالتِ الملائکةُ ما قدمَ؟» کسی که هلاک شد(مرد) مردم می گویند: چه باقی گذاشت؟ اما فرشتگان می گویند: چه پیش فرستاد؟
در اینجا هلاکت بمعنای مرگ عادی است.
هلاکت
خطبه ی ۱۲۱: «بعضٌ هلکَ و بعضٌ نجا» در توصیف سپاه شهدا حضرت امیر می فرماید: بعضی هلاک شدند و بعضی نجات یافتند.
در اینجا هلاکت بمعنای شهادت است.
- غرض الأسقام
انسان در عالم مادی هدف مرض و گرفتاری است
"سقیم" صفت مشبه و مصدر آن "سقم" است و جمع آن "أسقام" است."صحیح" مقابل "سقیم" قرار دارد؛"سقیم" یعنی بیماری.
- و رهینة الأیام
و در گِرو روزگار است
#نور_ماه
#نامه_انسان_ساز
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________