eitaa logo
نــــــــورمـــــاه
6.1هزار دنبال‌کننده
411 عکس
105 ویدیو
6 فایل
🔻کانال هنری و ادبی #نـــــــــورمـــاه اینجا تنها آرشیو مطالبی است که می خوانم و گو‌ش می دهم. ارتباط با ادمین: @sarbbazzaman پیام ناشناس: https://daigo.ir/secret/51646155580
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ متی ما تَلْقَ من تهوی دَعِ الدنیا و اهملها ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ حضور ] حضور یافتن خداوند در زندگی، حضور یافتن انسان در بارگاه حق [ غیبت ] در کلام عارفان به معنای فراموشی است [ متی ] وقتی که [ ما ] "ما" در اینجا حرف زائد است و برای تأکید می آید و لذا معنای مستقلی ندارد [ تلق ] دیدار می کنی، ملاقات می کنی [ من ] کسی که [ تهوی ] از ریشه ی "هوی یهوی" به معنای دوست داشتن و "تهوی" یعنی دوست می داری [ دع ] از ریشه ی "ودع یدع" یعنی رها کردن، واگذارکردن [ اهمل ] از ریشه ی "إهمال" یعنی بی مصرف گذاشتن، فراموش کردن ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ حافظ می خواهی خدا در زندگی ات حضور پیدا کند؟ حافظ می خواهی تو هم در بارگاه الهی حضور پیدا کنی و به تو راه بدهند؟ پس از او غایب نشو حافظ؛ یعنی او را فراموش نکن و بخاطر موقعیت و قدرتی که در دنیا پیدا کردی از خدا غافل نشو که مگر تو خدا را دوست نداری؟ «متی ما تَلْقَ من تهوی» وقتی که ملاقات و دیدار می کنی با کسی که دوست می داری، اگر چه تمام دنیا هم برای تو باشد «دَعِ الدنیا» رها کن و بگذر از این دنیا «و اهملها» و فراموشش کن؛ شتر دیدی ندیدی! ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 دانــــــــه عــــــشــــــق حب" را از "حب" و "حبه" دانسته اند و آن دانه ای است که در قلب آدمی می روید و رشد می کند. و چون شکوفا گردد و به حد بلوغ رسد آن را "عشق" خوانده اند. و اگر این عشق بخواهد از قلب بیرون آید و به بیرون پَرت شود، لباس" لفظ" تن خویش می کند؛ زیرا" لفظ" یعنی پَرت شدن و از این رو چون کلمات مقاصد آدمی را بیرون پَرت می کنند به "لفظ" خوانده می شوند. و"پرت شدن" یعنی تنزل یافتن و ضعیف شدن؛ چرا که جایگاه اصلی محبت و عشق، قلب آدمی ایست و آن تنزل پیدا می کند به لفظ و بعد تنزل پیدا می کند به کتابت و همین‌طور کم و کم تر می شود! و گاهی این "تنزل" را "تجلی" نیز خوانده اند و گفته اند: ناگزیر عشق باید تجلی کند و خود را به معشوق نمایان سازد که این تجلی گاه به لفظ است. شیخ احمد غزالی می گوید: «بدانکه هر چیزی را کاری است از اعضای آدمی، دیده را دیدن و گوش را شنیدن، کار دل عشق است. تا عشق نبود، بی کار بود»(السوانح فی العشق) ____ نـــــــورمـــــــاه | @normah _____
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 درس عــــــشــــــق برخی پنداشته اند که عشق درسی ایست آموختنی؛ در حالی که عشق دانه ایست یافتنی.... و به دلیل همین عشق نشناسی بعضی ها بود که مولانا گفت: در آنجاکه عشق درد انسان را می افزاید کاری از دست ابوحنیفه و شافعی بر نیاید و آنان نتوانستند در خصوص عشق درسی دهند. آن طرف که عشق می افزود درد بوحنیفه و شافعی درسی نکرد مولانا می گوید: عشق یافتنی است نه خواندنی. اکسیر عشق را نمی توان در لابلای کتابها و مجادلات فقهی و کلامی پیدا کرد. عشق بارقه ای ست که ناگهان بر تاریکخانه ی درون آدمی ساطع می شود و یکسره او را سودایی و شیدایی می کند و یادآور نکته حافظ که گفت: حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید از شافعی نپرسند امثال این مسائل ____ نـــــــورمـــــــاه | @normah _____
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
طــــراحــی طــــرح خـــــاتــــم مــخـصــوص اســـم شــمــا 🔻 همین الان می تونید برای سفارش طرح اختصاصی برای اسم خودتون به ما پیام دهید : @henduneir ____ نـــــــورمـــــــاه | @normah _____
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 صـــداقـــت حــــکیــــم مرحوم هیدجی که از حکمای اخیر بود و در احوالات او شاگردانش بسیار گفته اند، تا آخر عمر تنها زیست و تعدادی شاگرد داشت که وصیت خود را برای آنها نوشت و این وصیت را در حاشیه ی کتاب مرحوم سبزواری آورد و گفت: وقتی من مُردم، گریه نکنید و مجالس رسمی برای من به پا نکنید و آن شبی که مرا به خاک سپردید خوشحالی کنید، برای اینکه من از رنج تن رها شدم و به عالم مرسلات رهسپار گشتم و این حقا که جای خوشحالی دارد! اما او وصیت نامه را با این جمله پایان می دهد و می گوید: با همه ی تجرد(سرسختی) و دلیری که کردم و گفتم از مرگ نمی ترسم؛ اما خدا می داند که چه اندازه از مرگ می ترسم! ____ نـــــــورمـــــــاه | @normah _____
بــــــــاز آی کــــــه بـــــــاز آیـــــــــد عــــــمــــــر