🟣
عاشق جزء معشوق نمی بیند و حُسن او از هر چه در جهان باشد، عزیز تر و بهتر است. و اگر کسی بگوید: ممکن است عزیز تر از معشوق تو هم یافت بشود؟ با لطافت و ملاحتی خاص پاسخ می دهد: آری! ممکن باشد؛ ولی مرا جزء او مراد دیگری نیست 🙂
خود به حسن روی تو کس نیست در جهان
یا هست و نیستم ز تو پروای دیگری
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
نــــــــورمـــــاه
🟣 ● آدمی به هر چه اندیشه کند، تکه ای از وجود او را می ربایند و بنابراین هر فکر و اندیشه ای به معنای
🟣
● قرآن مثالی می زند برای کسی که تکه های وجودی خودش را از دست داده است و از این رو می فرماید: مردی را که مملوک شریکانی است که درباره او پیوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردی که تنها تسلیم یک نفر است؛ آیا این دو یکسانند؟! حمد، مخصوص خداست، ولی بیشتر آنان نمیدانند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
● آری! یکسان نیست کسی که وجودش معطوف به یک نفر است با آنکه وجودش تکه تکه شده و در گونه های مختلفی تعلق گرفته و نشسته است. مولانا می گوید: خاصیت عشق این است که آدم را حتی از خودش نیز خالی کند و تمام وجودش را مصروف یک نفر سازد.
خالی از خود بود و پر از عشق دوست
پس ز کوزه آن تلابد که دروست
هر یکی را هست در دل صد مراد
این نباشد مذهب عشق و وداد
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
نــــــــورمـــــاه
🟣 ● قرآن مثالی می زند برای کسی که تکه های وجودی خودش را از دست داده است و از این رو می فرماید: مردی
🟣
تمام اجزاء جدا شده را در محور عشق جمع کنید...
جمع باید کرد اجزا را به عشق
تا شوی خوش چون سمرقند و دمشق
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
هدایت شده از نــــــــورمـــــاه
🟣
● اگر فقیری چیزی از تو طلب می کند، به او عطا کن، وگرنه ظالم به زور از تو می ستاند.
چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی
بده وگرنه ستمگر به زور بستاند
● اگر از پرداخت آنچه که برعهده تو است بگریزی، روزی تبدیل به بارکش بی مزد ظالمی خواهی شد.
گر بگریزی ز خراجات شهر
بارکش غول بیابان شوی
● هیچ بنده ای نیست که از یاری و کمک به برادر مسلمان خود و تلاش در راه نیازش، چه برآورده شود و چه نشود، خودداری کند و امتناع ورزد، جز آنکه گرفتار تلاش [بر آوردن] حاجت کسی شود که علیه او مرتکب گناه گردد و اجری هم نخواهد داشت. و هیچ بنده ای نیست که از صرف هزینه و خرجی در راه خدا بخل ورزد جز آنکه گرفتار صرف مخارج چند برابر آن در آنچه خدای را به خشم آرد، گردد.
مَا مِنْ عَبْدٍ يَمْتَنِعُ مِنْ مَعُونَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ- وَ السَّعْيِ لَهُ فِي حَاجَتِهِ قُضِيَتْ أَوْ لَمْ تُقْضَ- إِلَّا ابْتُلِيَ بِالسَّعْيِ فِي حَاجَةٍ- فِيمَا يَأْثَمُ عَلَيْهِ وَ لَا يُؤْجَرُ- وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يَبْخَلُ بِنَفَقَةٍ يُنْفِقُهَا فِيمَا يُرْضِي اللَّهَ- إِلَّا ابْتُلِيَ بِأَنْ يُنْفِقُ أَضْعَافَهَا فِيمَا أَسْخَطَ اللَّهَ.
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● به انسان های کامل اگر خاک بدهید، تبدیل به زَر می کنند. و به انسان های ناقص اگر زَر بدهید، تبدیل به خاک می کنند.
کاملی گر خاک گیرد زر شود
ناقص ار زر برد خاکستر شود
● تعبیر دیگر از انسان های کامل، "ابدال" است؛ یعنی کسی که خودش را تبدیل و تغییر داده و با عنایت خداوند سبحان می تواند در دیگران هم تبدیل و تغییر ایجاد کند. کیمیاگران واقعی آنها هستند که جوی خون را تبدیل به نیل می کنند.
کیمیا داری که تبدیلش کنی
گرچه جوی خون بود، نیلش کنی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● قرآن خبر می دهد که قطعا این دنیا فقط یک بازی است (اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ) و کسی که به این درک رسد آورده مهمی را به دست آورده است. مانند کودکانی که مشغول بازی هستند؛ یکی دکتر است و یکی مهندس است و دیگری یک معلم است، ناگاه مادر صدا می زند غذا آماده است که در آن لحظه همه چیز تمام می شود و نه دکتری باقی می ماند و نه مهندسی. و کودکان اگرچه امروز در این بازی خوش اند ولی فردا باید به اجبار سَر این سفره بنشینند که خوراک آن را این بار بجای مادر، خودشان فراهم کرده اند.
کودکان گرچه که در بازی خوشند
شب کشانشان سوی خانه میکشند
● پس آنان را رها كن تا در ياوهگويى خود فرو روند و بازى كنند تا آن روزى را كه بدان وعده داده مىشوند ديدار كنند.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّىٰ يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________