🟣
● اگر خطاهای یک بنده نزد خداوند اعتبار و اهمیتی نداشته باشد، پس بخشش و رحمت خداوند چه معنایی دارد؟
سهو و خطایِ بنده گَرَش اعتبار نیست
معنیِ عفو و رحمتِ آمُرزگار چیست؟
● به تعبیر مولانا به سَمت آب شتاب کن که هم آلودگی را پاک می کند و هم شرم حاصل از گناه و آلودگی را از بین می بَرد.
آب گفت آلوده را در من شتاب
گفت آلوده که دارم شرم از آب
گفت آب این شرم بی من کی رود
بی من این آلوده زایل کی شود
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
به سرخی خون...
برای اینکه بتوان لایق وصال بود، باید در خون نشست، مانند یاقوت هایی که جواهرسازان در گذشته برای مدتی غسل خون می دادند تا رنگ سرخ خون را بگیرد و شایسته این باشد که در دست و صورت زیبارویی بنشیند.
تا بو که دست در کمر او توان زدن
در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم
#حافظ
نــــــــورمـــــاه
🟣 ● خورشید لحظه ای در نورافشانی خودش شک نمی کند. اغلب الظنین فی ترجیح ذا لا تماری الشمس فی توضیحه
🟣
● رسیدن به یقین کامل نیاز به عنایت ویژه خداوند سبحان دارد؛ یقینی که بسیار کمیاب است و به هر کسی نمی دهند (وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ النَّاسِ شَيْءٌ أَشَدُّ مِنَ الْيَقِين). اما می توان به یقین نازل تری مثل یقین به مرگ رسید که زندگی انسان را متفاوت می کند، همانطور که در روایت آمده است: عجب دارم از کسی که یقین به مرگ دارد، چگونه شادمان میشود؟ و عجب دارم از کسی که یقین به قضا و قدر الهی دارد، چگونه غمگین میشود؟ و عجب دارم از کسی که یقین به بیوفایی دنیا دارد، چگونه دل به آن میبندد؟
عَجِبْتُ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْمَوْتِ كَيْفَ يَفْرَحُ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْقَدَرِ كَيْفَ يَحْزَنُ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ رَأَى الدُّنْيَا وَ تَقَلُّبَهَا بِأَهْلِهَا كَيْفَ يَرْكَنُ إِلَيْهَ
● نتیجه چنین یقینی، خوف و رجا است. کسی که یقین به مرگ دارد از پایان و نتایج اعمال خود می ترسد و از طرفی امید دارد که بعد از مرگ زندگی دیگری را شروع کند. به قول سعدی هر آدم عاقلی باید در این حالت از سود و زیان زندگی کند، وگرنه کسی که از زیان نمی ترسد در نهایت بی بهره می ماند.
طمع دار سود و بترس از زیان
که بی بهره باشند فارغ زیان
● مولانا چنین یقینی که محصول آن خوف و رجا باشد را بهتر از یقین کامل می داند؛ زیرا اعمال کسی که در مقابل خود پرده ای نمی بیند با کسی که پرده ها برای او کنار نرفته متفاوت است و چه بسا اعمال دومی با ارزش تر خواهد بود.
چون دریدی پرده کو خوف و رجا
غیب را شد کر و فری بر ملا
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
هدایت شده از نــــــــورمـــــاه
🟣
● ما برای تماشا آمده ایم؛ برخلاف دیگران که به قصد یغما آمده اند. ما چنان سعدی هستیم که گفت:
مردِ تماشای باغِ حسن تو سعدیست
دستْ فرومایگان برند به یغما
● البته در این جهان تنها کسانی اجازه دارند مشغول تماشا نشوند که ادب داشته باشند. و اما فقط در این حد که مودبانه حلاوت و شکلاتی برداریم و برویم!
عشق ما را پی کاری به جهان آورده است
ادب این است که مشغول تماشا نشویم
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________