eitaa logo
نــــــــورمـــــاه
6.1هزار دنبال‌کننده
411 عکس
105 ویدیو
6 فایل
🔻کانال هنری و ادبی #نـــــــــورمـــاه اینجا تنها آرشیو مطالبی است که می خوانم و گو‌ش می دهم. ارتباط با ادمین: @sarbbazzaman پیام ناشناس: https://daigo.ir/secret/51646155580
مشاهده در ایتا
دانلود
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ ده روزه ] چند روزه، روز های کم و اندک. بسیاری می گویند: دنیا دو روز است و حافظ می گوید: حالا هشت روز هم روی دو روز بگذار [ مهر ] محبت [ گردون ] گردون ده، کنایه از آسمان که در نگاه گذشتگان در حال گردش و چرخش بوده؛ یعنی فکر می کردند که آسمان می چرخد، غافل از اینکه چرخش برای زمین است؛ ولی در اینجا مقصود از "گردون" روزگار است، روزگاری که می چرخد و روزی رو به انسان می کند و روزی به انسان پشت می کند. روزی سراسر از نعمت است و روزی آماج بلا ها است: «إلا جعل الله علیه من النعماء و الابتلاء». امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «الدهر یومان یوم لک و یوم علیک» روزگار دو روز است: یک روز رو به توست و یک روز پُشت به توست [ ده روزه مهر گردون ] مهر و محبت روزگار نسبت به آدمی، که این کنایه از دوران کوتاه جوانی، زیبایی و محبوبیت انسان است [ افسانه ] داستان های دروغین و ساختگی [ افسون ] مکر، فریب، سحر، جادو [ افسانه است و افسون ] مثل افسانه و افسون مبنا و اساس استواری ندارد، بی پایه است، بی اساس است [ به جای ] در حق، درباره ی، برای [ نیکی به جای یاران ] خوبی کردن در حق دوستان [ فرصت شمار ] غنیمت شمار، مغتنم بدان [ یارا ] الف موجود در این کلمه الف نداء است و در حقیقت "ای یار" بوده ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ این بیت حافظ یک پند و حکمت اخلاقی است. حافظ به همه ی کسانی که یک مجال و فرصتی دارند می گوید: اِقبال دنیا به آدمی چندان دراز و بلند نیست، پایه و اساسی ندارد، مثل افسانه و افسون است؛ یعنی بعد از مدتی هیچ اثری از آن نخواهی دید. بعد از مدتی نه جوانی خواهد ماند، نه قدرتی، نه زیبایی... و همینطور اگر منصبی هم باشد، برای صاحبش تا ابد باقی نمی ماند و به همین خاطر بهترین کار غنیمت شمردن این اوقات گذرا و زود گذر است. و معنای غنیمت شمردن این است که انسان در حق یاران خویش نیکی کند که آنچه که تنها می ماند نیکی به یاران است. حافظ می گوید: جزء نکویی اهل کرم نخواهد ماند ای یار! محبت چند روزه ی روزگار، مکر و فریبی بیش نیست که به آن دل مبند؛ زیرا ناپایدار و فانی است. پس خوبی در حق دوستان را فراموش نکن و آن را غنیمت بدان. حافظ می گوید: اگر چند روزی مورد لطف روزگار واقع شدید، نباید سبب غرور تو باشد چون مهر روزگار مثل افسانه و افسون مبنا و اساسی ندارد. پس در وقتی که به یک موفقیتی رسیدی، از کار خیر و خوبی کردن در حق دوستان خویش غافل نشو و غفلت نکن. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
در حلقه گل و مُل خوش خواند دوش بلبل هاتِ الصَبوح هُبوا یا ایها السُکارا ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ حلقه ] به هر چیز گِرد شکل و تو خالی گفته می شود. به مجلس و محفلی هم که افراد دایره وار دور هم بنشینند "حلقه" گفته می شود [ حلقه گل و مل ] باغ و باغچه ای که بساط باده هم در آن فراهم باشد. جمع باغ و باده "حلقه گل و مل" گفته می شود [ دوش ] دیشب [ هات ] بیاور و بده [ الصبوح ] به شرابی گفته می شود که وقت صبح نوشیده می شود تا خماری و خواب زدگی را از انسان دور کند [ هبوا ] بیدار شوید [ السکارا ] جمع "سَکران" به معنای مست است. ‌"سکاران" یعنی مستان ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ جمع و جماعتی که در یک باغ کنار هم قرار گیرند و باده هم داشته باشند. تعییر شاعرانه ی چنین فضایی "حلقه گل و مل" می شود چون هم حلقه(محفل) است و هم گل(باغ) است و هم مُل(باده) است. و اینک جماعت دیگری را تصور کنید که انسان های پاک و لطیفی باشند و از طرفی هم با هم بنشینند و در باب معرفت حق، سخن بگویند و سخن بشوند که چنین محفلی هم یک "حلقه گل و مل" خواهد بود؛ زیرا در اینجا محفلی برپا است که انسان هایی به لطافت گل گرد هم آمدند و از معرفت حق می گویند که باعث مستی و شیدایی و شوریدگی است. و از آن جایی که حافظ شاعر عارفی ایست، وقتی "حلقه گل و مل" می گوید، محفل دوم را در نظر خود دارد که در این محفل " گل" رمزی برای پاکان است. "مل" رمزی برای معرفت است؛ همانطور که "بلبل" رمزی برای انسان عاشق است. از آنجایی که بلبل عاشق گل است از او بعنوان نماد و رمز یک انسان عاشق در ادبیات یاد می شود. در کلام حافظ قرینه ای وجود دارد که نشان می دهد مقصودش از "بلبل" انسان عاشق است؛ زیرا می گوید: «خوش خواند دوش بلبل» و بلبل هم که شب نمی خواند و در هنگام شب ساکت است و معمولا اول صبح می خواند. این بیت، یک تصویر بسیار لطیف و شاعرانه ای است که حافظ از یک محفل شبانه ی اولیای خدا و پاکان طرح می کند. گویا محفلی شبانه بوده که گل هایی از خوبان گرد هم بودند و از معرفت حق می گفتند و می شنیدند. و یک عاشق شوریده ای هم در آن محفل زمزمه های عاشقانه سَر می داده و آن محفل به پایان رسیده و حافظ در خلوت و تنهایی خویش یک حالت خماری داشته و با همین حال شب را به صبح رسانده و در وقت صبح از ساقی(خداوند) تمنا می کند که با شراب صبح گاهی این حالت خماری را دفع کند و او را مست نماید. و از طرفی هم همین حافظ به کسانی که مست خواب اند و شب را تا صبح در غفلت به سَر کردند، نهیب می زند و می گوید: ای کسانی که مست خواب هستید، بیدار شوید که آفتاب دمید. به اندازه ای که آن محفل خوش بوده، تمام شدنش ناخوش بده. به اندازه ای که آن محفل او را سَرمست می کرده طبیعتا به همان اندازه هم خماری بوده و لذا حافظ در حال حاضر خمار است و برای دفع خماری طالب شراب می شود. چون وقت، وقت صبح و پایان شب است، "شراب صبوح" طلب می کند و "شراب صبوح" به شرابی گفته می شود که وقت صبح نوشیده می شود و لذا می گوید: «هاتِ الصَبوح» ای ساقی! خمارم و در این وقت صبح با یک جام صبوحی من را مست کن. جام صبوحی این است که خداوند سبحان، حال خوشی را به انسان کرامت کند و حال خوش همان کاری با آدمی می کند که جام صبوح(شراب صبحگاهی) می کند. و از طرفی حافظ آنچه که برای خود می خواهد، برای دیگران هم می خواهد که دست از خواب غفلت و صبح دَم بردارند. حافظ می گوید: شکر خواب صبحدم تا چند ای مستان عالم خواب و خیال ! ای کسانی که از شب تا صبح در خواب و غفلت سپری کردید ! خواب تا کی ‌؟ بیدار شوید که آفتاب دمید. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
نــــــــورمـــــاه
🔶 مــــردگـــان زنـــــده ساکنان مصر دریافتند که اگر اسیران را به کار بگمارند و آنان را به بردگی بگیرند بهتر از کشتن آنها است. و چون نامی برای خطاب این بردگان نداشتند آنان را "مردگان زنده" گفتند و در کتیبه های خود آنان را با همین نام یاد کردند... ✍️انسان در گذر تکامل ج ۲ ص ۷ ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 مــبـــلــــغ بـــیــــن الــمـــلـلــی قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)إِنِّي أَدْخُلُ إِلَى بِلَادِ الشِّرْكِ- وَ إِنَّ مَنْ عِنْدَنَا يَقُولُونَ إِنْ مِتَّ ثَمَّ حُشِرْتَ مَعَهُمْ- قَالَ فَقَالَ لِي يَا حَمَّادُ- إِذَا كُنْتَ ثَمَّ تَذْكُرُ أَمْرَنَا وَ تَدْعُو إِلَيْهِ- قَالَ قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَإِذَا كُنْتَ فِي هَذِهِ الْمُدُنِ مُدُنِ الْإِسْلَامِ- تَذْكُرُ أَمْرَنَا وَ تَدْعُو إِلَيْهِ- قَالَ قُلْتُ لَا- قَالَ فَقَالَ لِي إِنْ مِتَّ ثَمَّ حُشِرْتَ أُمَّةً وَحْدَكَ- وَ سَعَى نُورُكَ بَيْنَ يَدَيْكَ‏ حماد سمندری گفت: به امام صادق گفتم: من می روم به کشور مشرکان، و کسانی که پیش ما هستند می گویند: اگر آنجا بمیری با آنها محشور می شوی. به من فرمود: ای حماد! در آنجا که هستی نام ما را می بری و به امامت ما دعوت می کنی؟ گفتم: آری. فرمود: در شهرهای اسلامی نام ما را می بری و به ما دعوت می کنی؟ گفتم: نه. فرمود: اگر در آنجا بمیری، یک امت محشور می شوی و نورت جلوی رویت روان می شود. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
تجربه ی خوابیدن در کلیه)
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 کــــودک و مـــــادر عمر می گذرد و من گلایه از نامم دارم. دیروز دختر صدایم می زدند و امروز مادرم... کودکی دارم درونم و می نالد ز نامم که دیروز دخترم نامند و امروز مادرم ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا