eitaa logo
نــــــــورمـــــاه
6.1هزار دنبال‌کننده
411 عکس
105 ویدیو
6 فایل
🔻کانال هنری و ادبی #نـــــــــورمـــاه اینجا تنها آرشیو مطالبی است که می خوانم و گو‌ش می دهم. ارتباط با ادمین: @sarbbazzaman پیام ناشناس: https://daigo.ir/secret/51646155580
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ پیش از این گفتیم و باز هم تکرار می کنیم که غزل های حافظ، بخشی عارفانه است، بخشی عاشقانه است، بخشی هم رندانه است و رندانه به آن غزل هایی گفته می شود که در برابر ریاکاران سروده شد و گفتیم که بعضی از ابیات یک غزل می تواند عاشقانه باشد، بعضی از ابیات می تواند عارفانه باشد و بعضی از ابیات می تواند رندانه باشد که این غزل از غزل های رندانه ی حافظ است؛ یعنی از غزل هایی است که حافظ به تعمد از شراب یاد می کند و حتی تعریف می کند تا به هم بریزد آن جماعت پشمینه پوش ریاکار و متظاهری که دعوی زهد و تقوا دارند؛ ولی دروغ می گویند. حافظ می خواهد لج آنها را در بیاورد و آنها را به هم بریزد چون آدم وقتی به هم ریخته می شوند آن نهان واقعی خود را آشکار می کند؛ یعنی آدم ها را در عصبانیت می شود شناخت که واقعا چه کسی هستند و لذا امام صادق علیه السلام فرمود که هر کسی را می خواهی بشناسی و با او رفیق بشوی، قبل از اظهار رفاقت و صمیمیت او را سه بار به خشم بیاور و بعد نگاه به حرف هایش کن که از جنس حرف هایش می توانی شخصیت او را بفهمی و حافظ هم می خواهد با این حرف ها آنها را به هم بریزد تا خود را در جامعه نشان بدهند. چند وقت پیش تعدادی از دراویش و صوفیه بخاطر سرقت دستگیر شده بودند که بقیه ی دراویش گفتند: یا آزاد می کنید یا برخورد می کنیم. همین هایی که عمری فریاد جوانمردی سَر می دادند با اتوبوس از روی یک سرباز گذشتند که اواخر سربازی خود را با هزار امید و آرزو داشت سپری می کرد. به یاد داشته باشید که در غزل های حافظ بیش از ۳۰ بار واژه ی "صوفی" بکار رفته است و علاوه بر این واژه، از واژه هایی مثل دغل، خرقه، خانگاه، صومعه و از قبیل این واژگان که غالب با لحن طنز آمیزی همراه است استفاده شده و به یاد داشته باشید بکار بردن واژگان صوفیانه با صوفی بودن خیلی فرق می کند؛ حافظ در عین اینکه از این واژه ها استفاده می کند، سخت با صوفیه در جنگ است. اساسا حافظ با هر که مردم را بفریبد سَر جنگ دارد و سلاح او هم کلامی پُر از طنز و شوخ طبی است؛ اما بسیار بُرنده، نافذ و بیاد ماندنی است. او وقتی کسانی را می بیند که بنام درویشی و طریقت صوفیان دکان فریب باز کرده، به خروش می آید و آنها را رسوا می کند و یا وقتی زاهد و واعظی را می بیند که بقول خودش: چون به خلوت می‌روند آن کارِ دیگر می‌کنند حافظ در اینجا از "می خوارگی" حرف می زند چون در نگاه او "می خوارگی" و "مستی" بقول خودش بهتر است: بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنیم است البته گناه بودن آن را رَد نمی کند؛ ولی می خواهد بگوید گناه این خیلی سنگین تر است. پس سخن از "می خوارگی" ستایش لاابالی گری نیست، سفارش بد مستی نیست و بلکه به صراحت خودش می گوید که این یک مقایسه است: باده نوشی که در او روی و ریایی نَبُوَد بهتر از زهدفروشی، که در او روی و ریاست چرا بهتر است؟ چون بالاخره این باده نوش به خودش آسیب می زند؛ اما آن آدم ریاکار دیگران را به تور و دام می اندازد و آسیب و لطمه ای که دارد بیشتر متوجه ی دیگران می شود. پس به تکرار دوباره سخن از "می خوارگی" و "مستی" در کلام حافظ مثال شمشیر بُرنده ای دارد که او به کمر بسته و هر کجا زاهد، صوفی، شیخ، واعظ و مفتی می بیند که بقول خودش قرآن را دانه ی تزویر می کنند: دام تزویر مکن چون دگران قرآن را این شمشیر را از غلاف بیرون می کشد و مثلا می گوید: جام می بگیرم و از اهل ریا دور شوم و با این کار در حقیقت می خواهد پستی اهل ریا را برساند و می خواهد بگوید: آدمی جام می نجس را سر بکشد بهتر است تا اینکه اهل ریا و تظاهر باشد. حافظ می گوید: جناب صوفی بیا! بیا این جام شراب را ببین، این شیشیه ی شراب را ببین که مثل آینه می ماند و مثل آینه نشان می دهد؛ اما نه بیرون را و بلکه درون جام را نشان می دهد. بیا ببین که درون آن چه شراب سرخ رنگ و زلالی است. بیا ببین که شاید هوس کنی، شاید بنوشی که نوشیدن همین شراب نجس و حرام از آن مکر، دغل و فریبی که تو در کار می بندی بهتر است. جناب صوفی بیا! که یک جامی برایت آورده ام که شیشه اش مثال آینه دارد، شراب داخلش را خوب نشان می دهد که بیا نگاه کن تا بنگری که چه شراب سرخ رنگی درونش قرار دارد. یک معنای لطیفی هم این کلام و سخن حافظ دارد که حافظ می خواهد بگوید: صوفی بیا ببین که شراب نجس است؛ اما صاف و زلال است؛ اما تو آغشته و آلوده هستی، پس از این شراب نجس هم نجست تر و پلید تری. نگاه کن که شراب صاف و زلال شد اما تو نشدی که بیا ببین و شرم کن، البته اگر شرم و حیا را بفهمی ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 دنیای فرعون و ظهور موسی امام صادق فرمود: قومی از مؤمنین به موسی گفتند: کاش نزد فرعون می رفتیم و با او بودیم و از دنیایش بهره مند می شدیم، و چون امید ما که ظهور موسی بود برمی آمد، نزد او می رفتیم، و این کار را کردند. چون موسی و همراهانش گریختند، سوار شدند و شتاب کردند تا به موسی و همراهانش برسند و با آنها باشند. خدا فرشته ها فرستاد که به صورت چهارپایان آنان زدند و آنها را برگرداندند به لشکر فرعون، و با همراهان فرعون غرق شدند. إِنَّ قَوْماً مِمَّنْ آمَنَ بِمُوسَى (صلوات اللّه عليه)- قَالُوا لَوْ أَتَيْنَا عَسْكَرَ فِرْعَوْنَ وَ كُنَّا فِيهِ وَ نِلْنَا مِنْ دُنْيَاهُ- فَإِذَا كَانَ الَّذِي نَرْجُوهُ مِنْ ظُهُورِ مُوسَى صِرْنَا إِلَيْهِ- فَفَعَلُوا فَلَمَّا تَوَجَّهَ مُوسَى وَ مَنْ مَعَهُ هَارِبِينَ- رَكِبُوا دَوَابَّهُمْ وَ أَسْرَعُوا فِي السَّيْرِ- لِيُوَافُوا مُوسَى وَ مَنْ مَعَهُ فَيَكُونُوا مَعَهُمْ- فَبَعَثَ اللَّهُ مَلَائِكَةً فَضَرَبَتْ وُجُوهَ دَوَابِّهِمْ- فَرَدَّتْهُمْ إِلَى عَسْكَرِ فِرْعَوْنَ- فَكَانُوا فِيمَنْ غَرِقَ مَعَ فِرْعَوْنَ. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 بـــقــــاء حـــکـــومـــت بــا ظــلـــم علامه ی مجلسی ذیل روایتی می گوید: همانا ملک با کفر باقی می ماند؛ ولی با ظلم باقی نمی ماند فإن الملك يبقى مع الكفر و لا يبقى مع الظلم (بحار ج ۷۲ ص ۳۳۱) ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 بـــقــــاء حـــکـــومـــت بــا عــفــو امام صادق علیه السلام می فرماید: فایده عفو برای حاکم، حفظ حکومت اوست عَفْوُ الْمُلُوكِ بَقَاءُ الْمُلْكِ ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ir.skrsoft.myapp.apk
حجم: 2.1M
نرم افزار غزلیات حافظ‌(مرابیع) ابیاتی که تاکنون در کانال شرح داده شده است 🔻در کانال ما عضو شوید: @normah
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
راز درون پرده ز رندان مست پرس کاین حال نیست زاهد عالی مقام را ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ راز درون پرده ] اسرار هستی، راز عالم معنا، راز عالم غیب، آنچه که ماوراء طبیعت است [ رندان ] کسانی که به هیچ چیز پایبند نیستند جزء به خدا و نسبت به رسومات و عادات خلائق حقیقتا بیزار اند، همانطور که قرآن فرمود: قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ بگو خدا و همه را رها کن همان که حافظ می گوید: مصلحت دید من آن است که یاران همه کار بگذارند و خم طره یاری گیرند مانند بچه هایی که بادبادک های خود را به یک نخ می بندند و نه بیشتر چون تنها و تنها در همین صورت است که بادبادک بالا می رود و اگر به نخ های گوناگونی ببندند و نخی هم دست کسی باشد، محال است بالا برود. آدمی هم اگر بخواهد اوج و عروجی داشته باشد باید خودش را به یک چیز ببندد و آن هم خداوند تبارک و تعالی است. "رِندان" کسانی هستند که این حقیقت را ادراک کردند که جزء با خدا اوج نمی گیرند و لذا رندی کردند و همه را رها کردند. "رندی" همان چیزی است که در محاورات عامیانه گاهی با واژه ی "زرنگی" از آن یاد می شود؛ یعنی زرنگ کسی است که خدا را داشته باشد چون کسی که خدا را دارد همه چیز را دارد، مانند ماهی که اگر دریا را داشته باشد گویی همه چیز را دارد. خداوند سبحان برای آدمی وصف دریا برای ماهی دارد [ مست ] غرق، کسی که غرق حق است، غرق خدا است، کسی که بی خویش و بی خویشتن است، کسی که عاشق و دلداده و دلباخته است [ حال ] خوشی، سرمستی و هیچ خوشی و سرمستی بالاتر از این نیست که انسان راز های درون پرده را فهم و هضم کند ‌[ زاهد ] به تارک دنیا "زاهد" می گویند چون فکر می کند با ترک دنیا می تواند به راز های هستی پِی ببرد و ادراک کند؛ یعنی درک را در گِرو ترک می داند [ عالی مقام ] عالی مرتبه، عالی منزلت، کسی که در نگاه توده ی مردم جامعه یک مرتبت و جایگاهی پیدا کرده باشد، یا در نگاه خودش نسبت به خودش چنین پندار غلطی داشته باشد و خودش را برتر و والا بداند. "عالی مقام" در اینجا لحن طنز را با خودش دارد؛ یعنی حافظ به طعنه عالی مقام را صفت زاهد قرار داده؛ یعنی زاهدی که خودش را چنین می پندارد یا دیگران او را چنین می پندارند ┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ حافظ می گوید: اگر می خواهی بدانی که پشت پرده چه خبر است، اگر می خواهی از عالم معنویت بویی به مشامت برسد، سراغ هر کسی نرو که به قول مولوی: دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد به هر دیگی که می‌جوشد میاور کاسه و منشین که هر دیگی که می‌جوشد درون چیزی دگر دارد نه هر کِلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد حالا حافظ می گوید آن کسی که از عالم دل خبر دارد، آن کسی که درخت وجود‌ش گل های تَر دارد، آن کسی که در دُکانش شکر دارد، آن کسی که چشمانش نظر دارد، دریای وجودش گوهر دارد. او کسی نیست جزء رند مست یا بقول خودش رندان مست؛ یعنی کسانی که جزء به خدا نمی اندیشند، کسانی که اسیر رسومات و عادات خلق نیستند، کسانی که مست و شیدا و شوریده حق اند. چنین حال خوشی که همان فهم و ادراک راز های هستی است، تنها و تنها در وجود اینها می توان سراغ گرفت و نه آن زاهدان و تارکانی که خود را کسی می دانند و می خوانند و برای خود قدر و قرب و مرتبت والایی معتقد و مدعی اند. نگاه کن که آنها هیچ بویی از این عالم نبرده و نمی برند. حافظ در حقیقت نسخه نیز می دهد و راه را هم نشان می دهد؛ یعنی اگر می خواهی از راز های درون پرده تو هم خبردار بشی، راهش این است که باید تو هم رند مست باشی؛ یعنی جزء به خدا نیندیشی و تنها و تنها مست و شیدای او باشی. در حقیقت حافظ مستی را کلید گشایش اسرار نهان می داند و باورش این است که رندانه مست هستند که به این راز های درونی واقف اند و به همین خاطر می گوید: اسرار نهانی و پنهانی را از رندانه ی مست بپرس و نه از زاهدان که به ظاهر عالی مقام اند و شکوهی برای خود دارند و در چشمان خلق یک جلالی دارند که آنها از یک احوال خوش دور و محروم اند. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________