🔶 هم نشینی نمـــک با پـستــه
نمک ارزش چندانی به لحاظ قیمت ندارد ولی وقتی هم نشین پسته می شود و خودش را به پسته می چسباند، به ارزش پسته سنجیده و گران قیمت می شود. مانند گِلی بد بو که با گُل می نشیند و خوشبو می شود.
گلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی يا عبیری
كه از بوي دلآويز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچيز بودم
ولیكن مدتی با گُل نشستم
کمال همنشين در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
@normah
🔶 حکایـت صــــــدف
صدف مدتی دهان می بندد و دندان بر روی دندان می گذارد؛ ولی بعد از یک مدتی مروارید و گوهر بیرون می دهد و آدمی هم حقیقتا حکایت صدف پیدا می کند اگر اهل سکوت باشد. آدمی اگر صدف باشد بی هدف سخن نمی گوید و و بر اساس شنیده ها سخن سازی نمی کند و در نتیجه قضاوت های او اصول و اسلوب پیدا می کند.
چون صدف هر کس که دندان بر سر دندان نهد
گوهر شهوار جای حرفش آید بر زبان
@normah
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم
جَرَس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ منزل ] خانه، کاروانسرا(محل فرود آمدن)
[ جانان ] محبوب، معشوق
[ امن عیش ] آسایش زندگی
[ هر دم ] هر آن، هر لحضه
[ جرس ] زنگی که بر گردن شتر کاروان می بندد تا آهنگ حرکت را اعلام کند
[ فریاد می دارد ] اعلام می دارد
[ محمل ] کجاوه و بستن محمل ها یعنی بستن بار های مرکب، یعنی آمادگی برای رفتن
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
ما مسافر هستیم و بقول مولانا مقصد ما کبریا است، پس این دنیا مقصد نیست و وقتی مقصد نشد منزل(بین راهی) می شود. این منزل را خداوند آفریده که جانان ما است، پس دنیا منزل جانان می شود.
حافظ وقتی «عیش» می گوید مقصودش خوشگذرانی است، می گوید: دنیا چه جای این دارد که آسودگی زندگی برای ما به همراه داشته باشد؟ آسایش و خوشی به همراه داشته باشد؟
اصلا نمی شود در این دنیا خوش بود چون جَرَس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها؛ هر لحضه صدای جرس ها و زنگ ها به گوش انسان می خورد که در حقیقت به او نهیب می زنند که بجنب وقت رفتن است. این جرس ها چیست؟ دکمه تلویزیون می زنی می گوید: فلانی به کما رفت، پیچ رادیو می چرخانی می گوید: فلانی از دنیا رفت و اینها جرس است که نمی گذارد شما امن عیش داشته باشید.
#غزلیات_حافظ
#نور_ماه
@normah
🔶 مــــکـث کــــن
"عقال" وسیله ای است که پای شتر را با آن می بندد. "عقل" هم ریشه ی با "عقال" است؛ چرا که عقل معنایش حبس است.
کسی که عقل دارد ابتدا مکث می کند و سپس با تعقل سخن می کند که این خاصیت پیامبر ما در سخن گفتن بود: «مکیث الکلام» پیامبر بسیار اهل مکث بود، اول فکر می کرد و بعد سخن می گفت.
شاید واژه ای که مشابه "مکث" است، "اثبات" باشد، "اثبات" معنایش حبس است، چون کسی را که حبس میکنند در یک جا ثابت و ساکن نگه میدارند. عرب وقتی میگوید «اثْبِتْ» یعنی حبس کن، خودت را از شَر گناهان حبس کن و مرا در دین نگه دار: «و ثبت علی دینک» که هرگونه آزادگی پسندیده نیست!
نباید سخن گفت ناساخته نشاید بریدن، نینداخته
تأمل کنان در خطا و صواب بِه از ژاژخایانِ حاضر جواب
@normah