eitaa logo
نوستالژی کده
1.6هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
4 فایل
با ما لحظات پر از خاطرات دهه ی پنجاه و شصت رو زندگی کنید 🌱کپی از کانال حلالت رفیق🌱 ما نوستالژی بازا بخیل نیستیم😁 ارتباط با ما 👈 @ammar_8 ____________________________ #نوستالژی_کده
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦅عمر عقاب ۷۰ سال است ولی به ۴۰ که رسید چنگال هایش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه را دیگر ندارد.. نوک تیزش کند و بلند و خمیده میشود و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه میچسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است. آنگاه عقاب است و دوراهی: بمـیرد یـــــا دوباره متولد شود ولی چگونه؟؟ عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را آنقدر بر صخره ها میکوبد تا کنده شود و منتظر میماند تا نوکی جدید بروید. با نوک جدید تک تک چنگال هایش را از جای میکَند تا چنگال نو درآید. و بعد شروع به کندن پَرهای کهنه میکند. این روند دردناک 150 روز طول میکشد ولی پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد میشود که میتواند 30 سال دیگر زندگی کند. برای زیستن باید تغییر کرد. درد کشید... از آنچه دوست داشت گذشت. عادات و خاطرات بد را از یاد برد و دوباره متولد شد. یـــــا بايد مُرد... انتخاب با خودِ توست... *تمثیل سرخپوستی 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
نفت و بنزین ارزان شد! خبر قدیمی در سال ۱۳۴۲ ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا دلم زندگی تو تهران اون سال‌ها رو میخواد خسته شدم از این شلوغی بیخود، هرج و مرج، آلودگی و استرس عقب موندن تو این شهر بزرگ ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
يك سفر فراموش‌ نشدنی دانشجويان معماری دانشگاه تهران ١٣٥٣ ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
ما مدرسه نرفته‌ایم! مدرسه زمانی مدرسه خواهد بود که ما در آن موارد زیر را می‌آموزیم: مالیات چیست؟ چگونه درآمد داشته باشیم؟ چگونه خرج کردن پول را مدیریت کنیم؟ چگونه کارهای بانکی را انجام دهیم؟ چگونه آشپزی کنیم؟ چگونه تغذیه مناسب داشته باشیم؟ چگونه با «نه شنیدن» کنار بیاییم؟ چگونه «تنهایی» را مدیریت کنیم؟ چگونه خود را دوست داشته باشیم؟ چگونه رابطه‌ای را آغاز کنیم؟ چگونه از روابط مراقبت کنیم؟ چگونه در مصاحبه شغلی شرکت کنیم؟ چگونه برای خرید خانه برنامه‌ریزی کنیم؟ چگونه در شرایط سخت، خود را سرپا نگه داریم؟ با نگاه به آنچه باید می‌آموختیم و مرور آنچه آموختیم، می‌توان گفت: «ما مدرسه نرفته‌ایم!» 💯دهه‌پنجاهیا،شصتیاو‌هفتادی‌های‌ایتا •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
شب بود؛ اما حسنک هنوز به خانه نیامده بود، حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت تنگ به تن میکند. او هر روز به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهایش ژل می‌زند.. موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست، چون او به موهای خود گلد می زند. دیروز که حسنک با کبری چت می کرد کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند چون او با پطروس چت می کرد. پطروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می‌کرد. روزی پطرس دید که سد سوراخ شده است اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.. او نمی‌دانست که سد تا چند لحظه دیگر می‌شکند و ازاین رو در حال چت کردن غرق شد. برای مراسم ختم او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود. ریز علی دید کوه ریزش کرده است اما حوصله نداشت. ریز علی سردش بود و دلش نمی‌خواست لباسش را در آورد. او چراغ قوه داشت اما حوصله دردسر نداشت. قطار به سنگ ها بررخورد کرد و منفجر شد تمام مسافران و کبری مردند اما ریزعلی بدون توجه به خانه بازگشت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی بود که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد. او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او اصلاً حوصله مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمانان را سیرکند. او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد. آخرین باری که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت. اما او از چوپان دروغگو هم گله ای ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد و به این دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ دیگر وجود ندارد 💯دهه‌پنجاهیا،شصتیاو‌هفتادی‌های‌ایتا •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
ميدانی جانم ! صبح‌ها همين كه صدایِ سوت کشیدنِ کتری رویِ اجاق را بشنوی، بویِ نانِ سنگکِ تازه‌یِ صبحِ زودِ پدر به مشامت برسد، و صدایِ صبحانه حاضر کردنِ مادر از آشپزخانه بیاید، يا وقتی عطرِ قرمه سبزيهایِ ظهرِ جمعه‌اش تویِ خانه ميپيچد و هوش از سَرت ميبرد، همين كه چشمت ببينتشانُ گوشَت نفس‌هايشان را بشنود، همین که آغوشِ گرمشان را لمس کنی و بگویی «چقدر دوستشان داری» يعنی «صبحت بخير» شده ...! 💯•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
این خوشگلا ظرف‌های پیک‌نیک‌اند متعلق به دهه ۴۰ ملت با این جواهرات می‌رفتن پیک‌نیک ! ‌💯•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
خاک بازی یکی از بازی هایی بود که همیه پسرا انجام میدادن😍 امکان نداره یه نفر بازی نکرده باشه 💯•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞