eitaa logo
فاتـحِ میـــدان
134 دنبال‌کننده
240 عکس
38 ویدیو
0 فایل
پایگاه حفظ و نشر آثارِ فاتحِ میادین دشوار عــــــــــارف پاک‌باختـــــه، ســــــردار خــوبی‌ها 🇮🇷پاســـدارِ شَهیـــد‌ حَمیــدرِضا نُوبَـخت🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
97.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 مستند مردان مرد 📌 روایتی از سردار سرافراز سپاه اسلام 🕊 🖥 پخش از شبکه استانی تبرستان اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پدرانه بغلم کرده از آن روزی که گشته‌ام دور سرش از سر دوش پدرم...💔 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 فاتح میدان به روایت محمداسماعیل آقاپورکاظمی ✍ شبی در گوشه ای از حرم امام هشتم نشسته بودم که مرد جوانی سر صحبت را باز کرد و پرسید: از کدام شهری؟ جواب دادم: بابلسر. آن مرد تبسمی کرد و گفت: یادش بخیر. هر وقت نام این شهر را می‌شنوم، جانی دوباره می گیرم. سپس از من پرسید: نوبخت را می‌شناسید؟! گفتم: نوبخت ِلشکر ۲۵ کربلا؟ پاسخ داد: بله. فرمانده گردان ما بود. شب عملیات سخنرانی کوتاه و عاشقانه ای کرد. سپس حرکت کردیم و وارد کانالی شدیم که دشمن از قبل کنده بود. نوبخت در جلوی نیروها حرکت می کرد، ناگهان گلوله منوّری در آسمان پیدا شد. همگی وقتی که در کفِ کانال دراز کش شدیم، چشم مان به پدافتد دشمن در سرِ کانال افتاد و بسیار وحشت کردیم، چرا که دشمن حتماً متوجه ما می شد و همه ما را به کف کانال می دوخت. با پرتاب گلوله های منورِ سومی و چهارمی متوجه شدیم که یک نفر با پدافند چیِ دشمن درگیر است. او ناگهان سرِ لوله ی پدافند را به طرف دشمن چرخاند و به ما دستور عقب نشینی داد. ما دستور را اجرا کردیم و بعد از مدتی حمیدرضا را در جمع خود دیدیم. بچه‌ها بی اختیار او را در آغوش گرفتند و حمیدرضا از همه آنها عذرخواهی کرد و گفت: دشمن متوجه عملیات ما شده است. امیدوارم در حرکت بعدی بتوانیم به اهدافمان برسیم. آن مرد در پایان سخنان خود گفت: اگر زنده است خدا او را حفظ نماید و اگر به شهادت رسید، در صف یاران امام حسین علیه السلام قرار گیرد. من خبر شهادت و مفقود الجسد بودن حمیدرضا را به او گفتم، اشک از چشمان او جاری شد و دست به سوی آسمان دراز کرد و گفت: خدایا تو شاهدی که حمیدرضا به آرزوهایش رسید. سردار 🕊 ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 @nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعرم‌ نفس‌ بریده‌ به‌ لکنت‌ رسیده‌ است ای‌ شرحِ‌ اضطرابِ‌ دلم،‌ جمعه‌ شد‌ بیا...♥️ السلام‌علیک‌یابقیه‌الله اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔 @nubakht_ir
علاجِ دردِ مشتـاقان طبیبِ عـام نشناسَد مگر لیـلی کنَد درمـان غمِ مجنـونِ شیـدا را ..💔 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔 @nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای مصطفی فاضل زاده ✍ والفجر هشت كه انجام شد ما غنائم زيادی به دست آورديم. از وسايل مخابراتی گرفته تا خيلی از چيزهای ديگر. من به شهيد نوبخت گفتم كه اينها را توی انبار بگذاريم تا اگر بعداً ‌نياز باشد از آنها استفاده كنيم. وقتی كه اين موضوع را مطرح كردم ايشان يک جمله ای گفتند كه هنوز هم در ذهنم است و هيچ وقت هم فراموش نخواهم كرد. ايشان گفتند: به خاطر من خودت را به آتش جهنم نزديک نكن و همچنين به خاطر گردان ما‌. اين وسايل بايد تحويل لشكر بشود. ایشان عقیده شان این بود باید این وسایل را تحویل لشکر بدهیم و بعدا اگر نیاز پیدا کردیم به لشکر برویم و آن وسايل را از لشكر تحويل بگيريم. تا آنجایی كه من اطلاع دارم ايشان يک زندگی بسيار ساده ای داشتند و خيلی هم به اين ساده زيستی اصرار می ورزيدند و با تجملات مخالف بودند. حتی توی گردان هم كه بوديم اگر وسيله ای چيزی می آمد اول بين نيروها تقسيم می كردند و اصلاً مايل نبودند چيزی را برای فرماندهی و برای خودشان بگيرند. سردار 🕊 ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 @nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ در آخرالزمان این دعا را که دعای تثبیت در دین است ، زیاد بخوانید : (یا اَللّٰهُ یا رَحمٰنُ یا رَحیم یا مُقلِّبَ القُلوب ثَبِّت قَلبی عَلی دینِک)!✨ ] آیت‌الله‌بهجت اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔 @nubakht_ir
قامت مردانه ات چون قد سروی رشید ای دو جهان افتخار صدق و صفایت شهید همت مردانه ات بر زبر آسمان نام نکویت شده شهره ی شهر این زمان بخت تو نو گشته است نزد خدای ودود جیفه ی این روزگار بهر تو دارد چه سود خلق دل افروز تو خصلت نام آوران یاد تو زنده بود در نظر دوستان چون تو رضا بوده ای بهر رضای خدا شهد شهادت به کام هست گوارا ترا از تو یکی نام نیک مانده به دوران کنون چونکه نمودی ز دل حب جهان را برون همچون برادر ترا گشت بهشت روزیت ماند ز پدر در جهان حکمت و دلسوزیت دخترکی هوشیار ماند ز تو یادگار تا که همیشه ز تو یاد کند بی‌شمار یاد تو در نزد ما ماند کنون جاودان نام تو شد ماندگار در دو جهان بی گمان تقدیم به روح پاک 🕊 ✍عزیزالله بای رامیان ۴۰۳/۵/۴
نسيمِ صبح را گفتم تو با او جانبی داری کز آن جانب که او باشد صبا عنبر فشان آید ⛅️ صبحتون و عاقبتمون شهدایی🌱 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
✍️فرازی از 🥀سردارشهید حمیدرضا نوبخت 🌷ولادت: ۱۳۳۸/۰۳/۲۰ بابلسر 🌷شهادت: ۱۳۶۶/۰۱/۱۹ شلمچه 📩"به شما توصیه می کنم مطیع محض ولایت فقیه باشید و از روحانیت متعهد حمایت نمائید چراکه روحانیت در طول تاریخ ناجی ملت از ظلم و ستم بودند. از گروههای منحرف در نظام دوری کنید. در رعایت حقوق دیگران بکوشید. نماز را اول وقت و به جماعت برگزار کنید. قرآن بخوانید ودر پرداخت خمس و زکات کوتاهی نکنید. خواهرانم...! حجاب اسلامی خود را رعایت کنید." ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
کاش آن روزگاران گم نمی‌شد هوای خوب باران گم نمی‌شد صفای جبهه ها می‌ماند ای کاش صدای پای یاران گم نمی‌شد... یادشهداباصلوات سردار 🕊 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
همیشه ماندن دلیل عاشق بودن نیست، شـــــهـدا رفـتند که ثابت کنند عاشق ترند...🌱 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای نام نژاد ✍ تلاش وافری در مورد جيره غذايی داشت. يک مدت غذا در هفت تپه كم بود، ناهار را به آنها كم می دادند در حالی كه جمعيتشان زياد بود اول غذا به لشكر و سپاه می رفت و تا به ما هم که برسد يک مقداری می ماند. در همان زمان می آمد به بچه ها می گفت كه آقا صدر اسلام فقط يک خرما می خوردند. يک بُعد اخلاقی می رفت توی آن فاز و افكارها را می برد به سمت صدر اسلام تا بچه ها استقامتشان بيشتر شود و از طرفی هم می آمد پشت پرده داد و بيداد می كرد. بی سيم را می گرفت و می گفت مرد حسابی بچه مردم از آن سر دنيا حركت كردند آمدند سر مرز، شب نبايد گرسنه بخوابند. داد و بيداد می كرد. همان طور كه شما بگير هستيد ما هم بايد بگير باشيم. بعد ناچارا یک مرخصی كوتاه می رفت شهر و زنگ می زد برای ائمه جمعه ها و می گفت آقا قضيه اين است. از وجود آنها كانال می زد كه آنها بروند و فشار بگذارند كسانی را كه پشت پرده هستند. از وجود حاج آقا باقری كمک می گرفت و از حاج آقا سليمانی هم زياد از وجودشان استفاده می کرد. يا می ديدی كه بعد از ۱۵ روز حاج آقا سليمانی می آمد دفتر، تمام بچه ها را جمع می كرد پشت سر ايشان می رفت. خلاصه توی اين وادی هم كار می كرد تا آنجا كه دستش بر می آمد حركت انجام می داد. سردار 🕊 ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 @nubakht_ir
📸 تصویری ماندگار از آیت‌الله شهید سلیمانی در مراسم گرامیداشت سرداران شهید نوبخت اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقانی که مدام از فرجت می‌گفتند عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری💔 یادشهداباصلوات سردار 🕊 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برایم بگو، قصه مظلومیت را و ترسیم کردن تابلوی زیبای حماسه را تو از تبار غیرتی... یادشهداباصلوات سردار 🕊 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️یاد و نام شهدا را چگونه زنده نگه داریم⁉️ بیانات‌رهبرِجان🇮🇷 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
" اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ " خدایا مرا در راهی خرج کن که مرا برای آن آفریدی... "حضرت زهـرا(سلام الله)" صبحتون و عاقبتمون شهدایی🌱 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت سردار حاج کمیل کهنسال ✍ شهید حمیدرضا نوبخت بعنوان یک فرمانده مقتدر دفاع مقدس، وقتی که به ایشان پیشنهاد فرماندهی یکی از تیپ‌های لشکر ویژه ٢٥ کربلا را می دهند ابتدا قبول نمی کند و به شدّت از پذیرفتن مسئولیت‌های این چنینی پرهیز می‌کرد، همه فرماندهان دفاع مقدس بخصوص فرماندهان شهید، این خصیصه را داشتند. این نپذیرفتن ناشی از ترس خدایی بود، شاید فکر می کردند ارتفاع رتبه‌ی بالاتر و یا فرمانده تیپ شدن، و سه تا پنج گردان را تحت فرماندهی خود گرفتن، و همینطور پذیرفتن مسئوليت های بالاتر، باید در نزد خدا پاسخگو بود، از اینکه نتواند زیر بار این امانت الهی بر آيد و حق شهدا را ادا کند، یا این جایگاه برایشان منصبی تلقی بشود، یا اظهار وجودی کرده باشد، به هر حال پرهیز می کردند و با این فکر و اندیشه ناب الهی و عاشورایی مواجه بود. شهید حمیدرضای عزیز، تندیس تمام نمای این خصیصه بود، و از عالی ترین سطوح این خصیصه برخوردار بود. نهایتاً از سوی فرماندهی لشکر به ایشان تکلیف شد. علی‌رغم مخالفتی که داشت و پرهیز می کرد وقتی دید که یک تکلیف است، سرش را پایین انداخت، بدون این که کلمه ای بگوید و اظهار نظری نماید آن مسئوليت را پذیرفت. سردار 🕊 ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 @nubakht_ir
آیت الله جوادی آملی: ما برای اینکه از دعای شهدا برخوردار باشیم، باید در مسیر آنها حرکت کنیم و بدانیم، دعای شهدا، جزو دعاهای مستجاب است... یادشهداباصلوات اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت سردار حاج علیجان میرشکار ✍ من يادم است مراسمی را داخل گردان گرفته بوديم برای برادر شهيدش و ايشان در آن جمع صحبت كردند‌. روز بعد از هفتم شهيد علیرضا، مرد ميانسالی آمد و آقاحمید سريع رفتند دست ايشان را بوسيدند و او را به داخل اتاق فرماندهی آوردند و ما متعجب شديم كه ايشان چه كسی هستند؟ گفتند: پدر شهيد نوبخت است. من گفتم: چرا آمديد؟ ايشان گفت: عليرضا اسلحه شان به زمين افتاده و من آمده ام بردارم. بعد به شوخی به ايشان گفتيم پيرمرد. ناراحت شد و گفت: من شيرمرد هستم و شير بودم كه بچه ای مثل عليرضا پرورش دادم. يعنی اين در خانواده، پدرش و برادرهايش جا افتاده بود كه اين گونه بايد از انقلاب و نظام و ولايت فقيه دفاع كنند. سردار 🕊 ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 @nubakht_ir