eitaa logo
حریم عشق
177 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
23 فایل
°•﷽•° •﴿ۅ هماݩا خدا گفٺ 🕊﴾ •| به نام شهید مدافع وطن امید اکبری|• _کپی به عشق صاحب الزمانمون ، حلالت مومن🌱 ♥️ .. به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2583363789Ce1e8b17d2f
مشاهده در ایتا
دانلود
45.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"بابارضا-! رفاقتِ‌قدیمـے‌مـاوشـما،ازهمـانجـایے‌آغاز شُد‌ڪه‌بامُـهرحرمتان‌خانـہ‌میـساختیم‌و ڪف‌ِڪاشی‌هاےِمـرمر‌،سـرُسُـره‌بازے‌ میڪردیم . . .💚"
44.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فایل ♥️ | اگه مشهد میری...؛ [ علیهاسلام ] 🎤کربلایی‌علی‌اڪبر‌حائرے زمان‌ِ‌اجرا : ولادت امام رضا ۱۴۰۱ [ هیئت لواء حیدر کرار کرج ]
گدا اومده‌درخونه‌ت(: هیچی‌نمیخوام...فقط‌یه‌نگاه((: درداتو غصه‌هاتو همه‌روبریزتویه‌کوله‌ ببردرخونه‌ی‌اهل‌بیت به‌ولله‌تنهاکسایی‌که‌شفاعت‌‌دل‌‌سیاهمونو پیش‌خدامیکنن؛همین‌اهل‌بیت‌ان بدنمیخوان‌واست؛💔🚶🏻‍♂
تنهایی یعنـــی کسی نباشد از رنج هایت برایش بگویـــی، یا شادی هایت را به او ابراز کنــی.. ‌خدا گاهـــی عمداً انسان را تنها می‌گذارد تا با خودش مناجات کنــیم..
هرچہ‌کردم‌بنویسـم‌زتومدح‌وسخنـے،یابگـویم‌‌ زمقام‌توکه‌یابن‌الحسنـے،این‌قلم‌یارنبودوفقط این‌جملہ‌نوشت:پسرحیدرکرارتوارباب‌منـے💙'!
💛🌿💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛 🌿💛 💛 📜 سری تکون دادم من - آره و در جواب نگاه متعجبش لبخندی زدم، مامان ابرویی بالا انداخت و گفت : مامان - چیزای جدید میشنوم من - بده ؟ دختر به این خوبی مامان سری تکون داد مامان - بر منکرش لعنت خندیدم و از آشپزخونه خارج شدم و خودم رو روی زمین جلوی تلویزیون ولو کردم *** چشمام رو باز کردم ساعت چند بود که آفتاب تا وسط اتاقم اومده بود ؟ نگاهی به ساعت انداختم دوازده و نیم ،زیاد خوابیده بودم دلم مالش رفت گرسنه بودم میخواستم بلند شم و برم تو آشپزخونه تا چیزی بخورم که یادم افتاد روزه ام "وایی " از ته دلی گفتم حالا هیچ روزی وقتی بیدار میشدم انقدر گرسنه نبودما همین اولین روز روزه داری روده کوچیکه افتاده بود به جون روده بزرگه احتمالاً شکمم هم با آداب اسلام بیش از اندازه غریبه بود که داشت اعتراضش رو اینجوری نشون می داد ! دستی بهش کشیدم و تشر زدم ‏ من - خوب آروم بگیر دیگه نمیشه چیزی خورد ولی دست بردار که نبود همچین صدا داد که دلم به حالش سوخت انگار قحطی اومده بود میخواستم دوباره یه چیزی بهش بگم که صدای زنگ موبایلم نذاشت گوشی رو از روی میز کنار تخت برداشتم و نگاهش کردم سمیرا ، با خوشحالی جواب دادم من - سلام بچه پررو سمیرا - سلام ببین که به کی میگه پررو من - من به تومیگم سمیرا - تو که دیگه باید درست حرف بزنی من - چرا ؟ مگه شاخ در آوردم ؟ سمیرا با لحن خاصی گفت: سمیرا - نه که با از ما بهترون میپری گفتم شاید اخلاقتم شده شبیه اونا من - از ما بهترون ؟ خنده ای کرد سمیرا - خبرا زود میرسه با نگرانی نشستم رو تخت من - کدوم خبرا ؟ یعنی پویا چیزی گفته بود ؟ از دهن لقش چیزی بعید نبود سمیرا - اینکه با این بچه مثبتا میپری از دست رفتی مارال این دیگه کیه انتخابش کردی ؟ خیلی بهتر از پویاست ؟ صادقانه گفتم : من - من کسی رو انتخاب نکردم سمیرا سمیرا - پویا که میگفت خیلی ازش طرفداری میکنی از دست پویا ، معلوم نبود رفته چیا گفته بهشون من - نمیدونم پویا چی گفته ولی بین من و اون شخص هیچی نیست سمیرا - بینتون هیچی نیست و وسط پاساژ با هم حرف میزدین ؟ مطمئن بودم هر چی بگم باور نمیکنه کسی که خودش هزار تا دوست پسر داشت عمراً اگر باور میکرد من بدون اينکه منظوری داشته باشم با کسی حرف بزنم 💛 🌿💛 💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛
💛🌿💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛 🌿💛 💛 📜 کسی که خودش حرف زدنش با هر پسری با منظور بود میتونست قبول کنه من بی منظور با کسی حرف زدم ؟! و این حرف زدن هم از طرف خود پسر بوده ؟ من - چیز زیاد مهمی نبوده باور کن و سعی کردم با این حرفم بحث در اين مورد رو تموم کنم ‏ سمیرا - من که باور نمیکنم تو که تازگیا مهمونیا رو خوب میپیچونی و نمیای حداقل یه روز بیا اینجا هم ببینمت و هم بفهمم قضیه ی اين پسره چیه!!! مهمونیا رو من پیچوندم ؟ کی که خودم خبر نداشتم ؟! فقط از دوتا مهمونی خبر داشتم ارتباطم با بچه ها به خاطر مهمونی نرفتن قطع شده بود به لطف سمیرا من با بقیه ی بچه ها آشنا شده بودم و تنها کسی که مهمونیا رو هم خبر می داد سمیرا بود که اونم بعد از دوست شدنم با پویا عقب کشید و پویا شد وسیله ی ارتباطی من و اون مهمونیا نخواستم در اين باره حرفی بزنم و بحث رو ادامه بدم گذاشتم تو این فکر بمونه که دارم میپیچونم و نمیخوام تو مهمونیا باشم چون اگه میگفتم از بعضیاش خبر نداشتم ممکن بود دفعه ی بعد خودش بهم زنگ بزنه و من برای نرفتن نتونم بهونه ای جور کنم من - باشه یه روز میام سمیرا - فردا منتظرتم برای ناهار بیا میخواستم قبول کنم که یادم افتاد میخوام روزه بگیرم من - فردا میام ولی بعد از ناهار سمیرا - تعارف می کنی ؟ من -نه باور کن سمیرا - باشه فردا منتظرتم خوشحال شدم که زود قانع شد من -حتماً و زود خداحافظی کردیم احتمالاً زنگ زده بود از این موضوع سر در بیاره یا به خواست پویا و یا به عادت خودش برای سر در آوردن ! کلافه دستی به موهام کشیدم فردا باید یهش چی می گفتم ؟ حرفم رو باور می کرد؟ از روی تخت بلند شدم و از اتاق خارج شدم حضور رضوان تو هال باعث شد تعجب کنم - من - تو اینجا چیکار می کنی ؟ لبخندی به روم زد رضوان - سلام بر خواهر شوهر دست و رو نشسته من - سلام در ضمن بی سلام و همینجوری هم عزیزم گفتم اینجا چیکار می کنی ؟ رضوان - برای افطار اینجا دعوت داشتیم . منم زودتر اومدم به مامان سعیده کمک کنم من - خود شیرین! مامان سعیده خودش دختر داره که کمکش کنه با دست بهم اشاره کرد رضوان - همین که تا الان خواب بوده ؟ چشم غره ای بهش رفتم که باعث خنده ش شد رضوان - این مدلی زشت میشی من - من هميشه خوشگلم چشمکی زد رضوان - خانوم خوشگل شنیدم روزه ای ؟ من - چیه ؟ نکنه تو هم میخوای مثل مامان بگی چیزای جدید میشنوی ؟ بلند شد اومد طرفم رضوان - با اون دعوای شما گفتم قید نماز خوندنم زدی شونه ای بالا انداختم من - من به خاطر اون نماز نمی خوندم که حالا به خاطر رفتارش نخونم رضوان دستی به شونه ام کشید 💛 🌿💛 💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛
هر چیزی که به قیمت از دست دادن آرامش تو تموم بشه، زیادی گرونه!!! رهاش کن...
امیرالمؤمنین امام على عليه‌السلام: اگر بردبار نيستى، وانمود كن كه بردبارى؛ زيرا كمتر كسى است كه خود را شبيه گروهى كند و بزودى يكى از آنان نشودـ به نقل از ، حکمت ۲۰۷
omadam-be-naghmekhani.mp3
9.89M
دنیا پر تلاطمھ دلم پرھ غرق غمہ !' بہ خدا دَوای درد مو دیدن حرمہ . . |
هدایت شده از اَرِنی
💎🦋💎 🦋 💎 کاش‌شیخ‌عباس‌جایی‌ درمفاتیح‌الجنان ذکرِتسکینِ‌ فراقِ‌کربلا‌را‌می‌نوشت‌:) @gulsoorkh
حریم عشق
+خیلی قشنگه حتما گوش بدید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 تولد امام رضای عزیزمون باشه و از حرم دور باشی....؟ مگه میشه...؟! ما به نیابتت زیارت می‌کنیم ...تو هم دلت رو بفرست حرم . . . میخوایم به نیابت دخترونه‌ای‌ها زیارت ویژه انجام بدیم و برای آرزوهای قشنگشون دعا کنیم؛ پس: 💚💜 اسمت یا «یا امام رضا» (ع) رو به اکانت @dokhtar_razavi_admin ... و این پست رو برای حداقل یک نفر بفرست دخترونه حرم رضوی ❣ @dokhtar_razavi 🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونه‌ای‌مون دعوت کن ...
هدایت شده از _گم‌گشته_🇵🇸
شماره تلفنـ حرمـِ امـام‌رضـا 📞 05148888 {بالاےضریح‌میکروفون‌نصب‌شده} زنـگ‌زدیـن‌واشڪتـون‌ دࢪ اومـد بعددعاےفرج‌ بخونید و ماروهم دعاڪنید🙏🌱 نشـر بـدیـد شـایـد کـسے دلـتـنـگ باشـه:)
D1738445T13648216(Web).mp3
460K
🔹سخنرانی آیت الله حق شناس با موضوع "احسان به خلق خدا 🎙
ولی کاش الان مشهد بودم:)
enc_16244568491966859644252.mp3
3.51M
شمالیا ، جنوبیا خبر بدید بہ امام رضیا ؛ نور اومدھ ؛ علــےٰ نور اومدھ '! . . |
بابای همه آهوها❤️✨️ 05148888
پرسیدند‌بــا‌چہ‌آرام‌می‌شوید ؟! ناگھــان‌میــان‌جمعیت‌یڪ‌نفر گفت …🕊✨
تولدت مبارک آقا جانم💛✨
منت گذاشتین بر سر ایرانیان خوش آمدین شاهِ خراسان:)♥️
السلام‌علیک‌یاعلی‌بن‌موسی‌الرضا‌❤️
بہ‌هَمآטּ‌مِهرَبآنے‌اَش‌بِخُدا زِندِگے‌بے‌رِضآ‌نِمے‌چَسبَد:)💛✨