eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°~💕🕊 🦋 ۵ روز مانده تا 💚 پیامبر اڪرم (ص): مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَجْمَعَ اللَّهُ لَهُ الْخَيْرَ كُلَّهُ فَلْيُوَالِ عَلِيّاً بَعْدِي وَ لْيُوَالِ أَوْلِيَاءَهُ وَ لْيُعَادِ أَعْدَاءَهُ. هرکس دوست دارد خدا تمام خوبی‌ها را نصیبش کند بعد از من ولایت علی علیه‌السلام را قبول کند و با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باشد. 📚 الامالی شیخ صدوق، ص474 ♥⃟[ 🌸꙱❥مبلغ باشیم😍👌✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚✨🥀🕊😔 • | 📱💚 . . صَف بَسته اند این هَمه سَردارها به شوق ؛ یَعنی برایِ پیشکِشت سر هَمیشه هَست :) . | ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬چرا غذا ندادی !!!؟؟؟ از صدتا اثرش بیشتره ها 🍃👌👌👌 چقدر به هم نزديک و مربوطند: «قربان»، «غدير»، «عاشورا» 💛«قربان»: تعريف عهد الهى 🟠«غدير»:💚 اعلام عهد الهى 🟢«عاشورا»:❤️ امتحان عهد الهى 🟡چقدر آمار قبولى پايين است! 🔵نه فهميدند عهد چيست؟ 🟣نه فهميدند عهد با كيست؟ ⚫نه فهميدند عهد را چگونه بايد پاس داشت؟ ⚪خدایا ما را بر عهدمان با امام زمانمان استوارساز... آااامین🤲
⁣🗓5 روز تا روز شکرگزاری "یوم الشکر" باقیست... 📩 ⬅⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣هر فرد می تواند با خواندن خطبه برادری (عقد اخوت) میان دوستانش، مبلغ غدیر باشد
💚😍☕️ 🌺🍃عـصـرتـون بخــیر دوسـتان 🌸🍂 الهی حال دلتون خوب باشـه☺️ 🌹🌹🌹 عمرت به شیوه ی باران پُـــر از تکرارِ طراوت باد…😊
‌‌آنقدر چادر قشنگت کرده که بی اختیار.... از تمام بی حجاب‍‍ی ها دلم بیزار شد... ‌ رد شدی غرق حیا از بین بی دین ها و بعد... شهر بی دین ها پر از دلدادهٔ دیندار شد.. ‌ ‌╭─•─•⇝❁♡•♥•♡❁⇜•─•─╮ 😍💚✨🌹🦋 ╰─•─•⇝❁♡•♥️•♡❁⇜•─•─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌آنقدر چادر قشنگت کرده که بی اختیار.... از تمام بی حجاب‍‍ی ها دلم بیزار شد... ‌ رد شدی غرق حیا از بین بی دین ها و بعد... شهر بی دین ها پر از دلدادهٔ دیندار شد.. ‌ ‌╭─•─•⇝❁♡•♥•♡❁⇜•─•─╮ مبلغ باشیم😍💚✨🌹👌 ╰─•─•⇝❁♡•♥️•♡❁⇜•─•─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚💚✨😍👌 به یکدیگر رحم کنیم تا خدا به ما رحم کند☺️👆👆👆 بسیار عالی و تاثیر گذار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاهر العدو ،مولا علی .🌸 عشق فاطمه مرتضی علی .🌸 همه را مولا علی (ع)😍💚✨🌹 ❤️ پسرم گفت علے و پدرم گفت مادرم یڪسره از پشت سرم گفت مانده بودم چہ ڪسے را بہ نجف سجده ڪنم ڪہ خداوند خود از سمت حرم گفت 💚 ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃علــــــــــــــــــــی مولا🍃🌸: پدرم از پدرش گفت، که گفته پدرش؛ نسل در نسل همه نوکرِ شاه نجفیم... ❀♡~•°❀♡~•°❀♡~•°❀ 💚 🌸 🌹 💐خاک پاتم حیدر🤩 🎤 👌😍 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❀♡~•°❀♡~•°
با سلام و ارادت پخش شارژهای عیدی😍😃 💚 ❤️ در روز عید غدیر خم در کانال ریحانة النبی (س)🤩 کسانی که آنلاین باشند عیدی دریافت خواهند کرد😊 نگین نگفتیم😉👌👌👆👆👆 🦋 @oshahid 🦋 کانال را به دوستانتون معرفی کنید☺️
45.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اصول همسرداری 💞اثرگذاری به وسعت یک قلب 💥 حتما ببینید 🎙 سید روح الله حسینی (ستاره حیات) 💚😍👌✨🌹 ࿐❁☘❒◌🌙◌❒☘❁࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سجده شکر جواد فروغی پس از کسب مدال طلای المپیک پاینده باد ایران عزیز اسلامی یا علی بگو خدا هواتو داره......... برای پیروزی همه ورزشکاران غیور ایران دعا کنید 🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲 😍
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
🎥سجده شکر جواد فروغی پس از کسب مدال طلای المپیک پاینده باد ایران عزیز اسلامی یا علی بگو خدا هو
ولی خب واقعا آقای جواد فروغی شخصیت عجیبی دارن... _پاسدار و پرستار بیمارستان بقیه الله _مدافع سلامت _مدافع حرم _از پارکینگ بیمارستان تیراندازی شروع کردن.. _توی چهل سالگی به موفقیت رسیدن _قهرمان جهان _قهرمان المپیک علاوه بر این ها رکورد هم زدن✌️🏻💚 اصلا هرچه خوبان همه دارند ایشون یکجا داره 😎😅 بعد فکر کنین توی مراحل مختلف مسابقه هم چفیه همراهشون بوده -حین مسابقه -بعد پیروزی.. -لحظه اهدای مدال ...🥇 خدا حفظت کنه پهلوون✌️🏻🇮🇷 خدا پشت و پناهت باشه🌹😊👌👏👏👏👏✨✨🌹🌹
تولد داریم😊 چه تولدی😍🤗 #۲مردادماه سالروززمینی‌شدنت‌مبارک 🎈🎁🎊🎉🎂 🦋 هدیه‌به‌روح‌پاکش 🌸 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤣🤣🤔🤨😅 کنایه سریال دودکش؛ مسئولین چی میخورن؟ مسئولیت اشتهای آدم رو کور میکنه! مسئولین از دهن خودشون میبُرند و تو سفره مردم میگذارند!😳🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴💚✨🌹 احمد بابایی برای خوزستان هموطن گر تر و گر خشک در این قافله ایم من و تو هر دو ز فرط گله بی حوصله ایم حاج قاسم که کنون نزد خدا مهمان است گفت امروز حرم، حرمت خوزستان است 😍👌 بسیار زیبا☺️👏👏👏👏
⃣💚😍✨🌹 ❤️ یادت نرود همیشہ فردایۍ هست در قلب ڪویر آب گوارایۍ هست گر موج زند جهان ز نامردۍها نومید نباش ضامن آهویۍ هست ✋ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج💚✨
⭕️مسیح علینژاد نبیند! 🇮🇷🍃قضاوت داور زن ایرانی در المپیک 2020 توکیو 🔺داور المپیکی تنیس روی میز ایران در اولین گام از بازی‌های المپیک برای کشور میزبان قضاوت خواهد کرد/ایسنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚😔 ڪاروان عمر،مے‌تازد بہ تندے اے دریغ! حسرت دیدار بر دل،مہربان من،بیــا غم‌سراے بخت من در اشتیاق پاے توست چشم بر راہ تو دارم،میہمان من بیــا ✨شبت بخیر همه داروندارم✨ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج💚✨
داشتم به شروع دوستیم با سمانه فکر می کردم، که فکری به ذهنم رسید!!!💡 شنیده بودم که نماز شب و کلا نماز،آدم رو آروم میکنه!!!😌😌 تصمیم گرفتم نماز شب بخونم!!!تا حالا چند بار خونده بودم!!!😙😙 اما خیلی وقت پیش!!!!😓😓 وضو گرفتم و جانمازم رو تو ایوان پهن کردم!!!🤗🤗 . . بعد نماز، یکم به خودم و خدا فکر کردم!!!🤔🤔🤔 به اینکه جدیدنا خیلی باهاش حرف نمی زدم!!!🗣🗣 به اینکه نمازمو آخر وقت و مثل چی تند تند میخونم!!!!😅😔😓 به اینکه حجابم خیلی شله و فقط از روی عادت چادر میپوشم!!!🧕🏻🧕🏻 به اینکه...... از ایوان رفتم پایین و روی پله ها نشستم!!!!😇😇 دلم واسه خدا تنگ شده بود!!!🙃🙃 میخواستم ازش بخاطره اینکه از بچگی میشناسمش تشکر کنم!!!🙏🏻🙏🏻 خدایا!!!ممنونم!!!😘😘😘 . . میشینم روی صندلی توی حیاط و به آسمون خیره میشم!!!!!👁👁🌌 تو روستا که نور کم بود،اون همه ستاره⭐دیدم؛اینجا که همه ی چراغ ها خاموشه،کُلّه ستاره ها🌟🌟 دیده میشن!!!! کلی خدا رو به خاطر این نعمت شکر کردم!!!!🤲🏻🤲🏻 که در اتاق آقایون باز شد و رئوف اومد بیرون!!!!😧😧(اینم بگم که خونه ی آقای نَقیانی از دو تا سالن تشکیل میشه،که یکیش رو دادن به آقایون🧔🏻،یکی هم مال خانوما🧕🏻) حالا چی کار کنم؟؟😟😟 اگه بگه این وقت شب،اینجا چه غلطی،نه ببخشید چی کار می کنی؟؟؟؟🤨🤨چی بگم!!!!🧐🧐 خدا رو شکر همه جا تاریک بود و من رو ندید!!!!😙😙 با خودم گفتم:الان دستشویی میره،میگیره میخوابه دیگه!!!!😏😏 اما نخوابید..... ◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
اما نخوابید!!!!!😧😧 انگار داشت دنبال چیزی می گشت،انگار پیداش کرد!!!!😶😶 الله اکبر 🤚🏻🧑🏻✋🏻 هنوز که اذان نشده!!!!😳😳 خب خنگه،داره نماز شب میخونه دیگه!!!!😌😌 آخه بهش نمیخوره اهل نماز شب باشه!!!🙄🙄 نکه به تو خیلی میخوره!!!😏😏 پس از گفت و گوی کوتاهی با درونم،به خودم اومدیم و دیدم که نماز شبش تموم شد!!!😚😚 رفت سجده!!!!😇😇 یکم که گذشت دیدم داره تکون میخوره!!!یعنی چی شده؟؟؟🤨🤨 تو چرا امشب اینقدر فیوزت کمه؟؟؟🧐🧐داره گریه میکنه!!!!😭😭 آخه تا حالا ساعت ۵ صبح بیدار نبودم!!!😓😓دردش چیه؟؟ به ما چه!!!🤷🏻‍♀ راست میگی!!!🙃 بالاخره از سجده بلند شد و آروم اذان گفت!!!!😇😇 دوباره اذان رئوف و شروع آرامش من!!!😊😊 نمی دونم چه ارتباطی بِینش بود!!!!🤔🤔 بعد اذان نیت نماز صبح کرد!!!🌄 بدون هیچ فکری از پله ها رفتم بالا و گفتم:ببخشید،یه لحظه!!!😊😊 چنان جا خورد که فکر کردم اگه طاهره رو اینطوری بترسونم،تا یک سال تنهایی تو حیاط نمیره!!!!😂😂 زل زد تو چشام و با پته پته(یا تپه تپه،نمب دونم کدومش درسته!!!😅😅)گفت: تو ا..این....جا....چی...کار...می...کنی؟؟؟🤨🤨 سرم رو انداختم پایین و شرمگین گفتم:ببخشید،نمی خواستم بترسونمتون!!!😓اومدم قبل اذان یه هوایی بخورم!!!بعدش چیزه،یعنی.....😓😓 خودمم نمی دونستم چی میگم!!!😢😢 بعد یادم افتاد که از فعل های مفرد استفاده کرده:تو ، می کنی!!!😳😳 سریع خودش رو جمع کرد و سرش رو انداخت پایین!!!☺☺ بعد جدی شد و گفت:امرتون!!!😕 داشتم وا می رفتم!!!😩😩 منو بگو که فکر می کردم......... ◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
.بی‌صدا منو بگو که فکر میکردم....🥺🥺 اصلا ولش کن!!!😕😕 کمی اطراف رو نگاه کردم!!!!👀👀 یک دفعه یه چیزی چشمم رو گرفت!!!👁👁 رئوف گفت:امرتون🤨،اذان شده،میخوام نمازمو بخونم!!!!😒😒 منم با شیطنت گفتم:ببخشید، جانماز من دست شما چی کار می کنه؟؟؟😏😏😄 بنده خدا هول شد:جانماز ....شما؟؟؟؟😓🤨 بعله!!!!😆😆 "راستش وقتی رفتم تو حیاط یادم رفت ببرمش!!!رئوف هم داشته دنبال مُهر میگشته، جانماز منو میبینه!!!😙😙" خواستم از این ترفند یکم اذیتش کنم!!!😃 فکر کنم برداشتن وسایل دیگران اونم بدون اجازه، کار بدیه!!!😌😌تازه، چون نمازتون رو با مُهر قصبی خوندید،اگه حلال نکنم،نمازتون قبول که نیست هیچ،گناه هم داره!!!!😇😇 دوباره جا خورد:راستش من نمی دونستم!!!😓😓 به یه شرط می بخشمتون!!!!😁 با تردید گفت:چه شرطی؟؟؟🤨🤨 باید بذارید نماز صبح رو جماعت بخونم؛با شما!!!!😉😉 دوباره هول کرد(خودمم دیگه خسته شدم.آدم دیگه چقدر خجالتی!!☺😤):آخه... اگه قبول نکنید نمازشبتون قبول نیست!!!!!!!😁😁 فهمید دارم از نقطه ضعفش سوءاستفاده می‌کنم!!!😅😅 جدی گفت:خب بخون!!😐😐 گفتم:یه ربع از اذان گذسته ها!!!!😇😇شروع نمی کنید؟؟؟🤨🤨 با حرص نگاهم کرد!!!😤😤 بعد رو به قبله شد:اللّه اکبر !!!🙃🙃 اطراف رو نگاه کردم سریع یه مُهر پیدا کردم:الله اکبر!!!🙃🙃 راستی،دوباره از فعل مفرد استفاده کرد☺بخون☺...... ◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
راستی،دوباره از فعل مفرد استفاده کرد☺بخون☺!!! بعد نماز برگشت طرفم:شما نمی خواید بخوابید!!!!؟؟؟؟🤨😴 با یه لبخند قشنگ و حرص درآر گفتم:نه!!!!😙😙 برگشت رو به قبله:هر طور میلِتونه!!!!🙃🙃 . . دیگه خسته شدم،این چقدر دعا میخونه،من که رفتم بخوابم!!!!!😴😴 . آخ!!!کی ساعت ۷ شد!؟؟؟؟😳😳 رفتم تو حیاط!!!همه منتظر من بودند!!!😕😕 بابا جون 🧔🏻واسه تنبیه من، چند نفر دیگه رو سوار ماشین🚘خودمون کرده بودید!! حالا مجبور بودم سوار وانت بشم!!🙁🙁 اونم با کی؟؟؟؟معلومه:آقا رئوف!!!😤😤 با هزار زور و زحمت و غر زدن سوار وانت شدم!!!😒😒 رئوف دقیقا جلوم نشسته بود،بغل من افسانه خانم(مامان رئوف) و بغل رئوف،خانم هاشمی(خاله ی رئوف و مدیر گروه جهادی مون)!!!😟😟 افسانه خانم یه لقمه بهم داد و گفت:بیا بخور دخترم!!!👩🏻 رئوف گفت تا چند ساعت بعد نماز صبح بیدار بودی،ما هم بیدارت نکردیم!!!😴😴 هر چی میکشم زیر سر این رئوفه!!!!😤😤 زیر لب تشکری کردم و شروع کردم به خوردن!!!!🥖 یکم که گذشت،حس کردم یکی داره نگاهم میکنه!!!!👀👀 سرم رو آوردم بالا: این که رئوفه!!!!!😤😤 تا سرم رو آوردم بالا،سرش رو انداخت و پایین و ریز خندید!!!😂😂 منم اون ور با دهن پُر داشتم،حرص میخوردم!!!!😠😤 رئوف انگار ترکیب چند تا شخصیت بود:جدی😐، شوخ😂،جذاب😎، مذهبی🧔🏻و.... ،که اگه یک دونه از شخصیت هاش کم میشد دیگه رئوف نبود!!!!😞 شاید هم همین ویژگیش منو جذب کرده بود!!!!🤷🏻‍♀ . بعد از اینکه لقمه ام رو خوردم🥖، از خانم هاشمی پرسیدم:داریم کجا میریم؟؟🧐 رئوف سریع گفت:نیله سادات!!!😁 یه وقتایی شک میکنم این بشر دکتره!!!!👨🏻‍⚕👨🏻‍⚕ با طعنه رو به رئوف گفتم:ممنون خانم هاشمی!!!😏😏 افسانه خانم هم خندید!!!😂😂 رئوف صداش رو نازک کرد و طوری که فقط من بشنوم گفت:خواهش میکنم!!😙😙 آخه یک انسان چقدر میتونه حرص درآر باشه!!!😤😒 . . بالاخره رسیدیم!!!!😗😗 چون جاده خاکی بود،همه ی خاک هاش میومد تو!!!😒😒 منم که ریه هام یکم حساسن،تو راه هی سرفه میکردم و رئوف و افسانه خانم،آب به خوردم میدادن!!!!💦 تازه،مانتو و روسری سورمه ای گلدارم،طوسی شده بودن!!!!😢 از وانت که پیاده شدم،شبیه روح شده بودم!!!👻👻 رئوف گفت:بهتره چادرتونو بتکونید!!وگرنه بچه ها ازتون میترسن ها!!!😱😂 با حرص😤 از کنارش رد شدم که...... ◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦